نگاهی به زندگی سیاسی احمد دهقان؛

هنرپیشه صحنه سیاست

این هنرپیشه اصفهانی محیط این شهر را مناسب فعالیت خویش ندید و به تهران رفت و کار هنرپیشگی خود را در تهران ادامه داد. با پیوستن به سیدعلی نصر استعداد وی شکوفا شد، البته این شکوفایی استعداد به دنیای هنر محدود نبود و عرصه روزنامه‌نگاری و سیاست را نیز شامل می‌شد
هنرپیشه صحنه سیاست
 
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ احمد دهقان در سال ۱۲۸۷ در اصفهان متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتی، نظر به استعداد و علاقه‌ای که به فن تئاتر داشت، وارد مدرسه هنرپیشگی شد. پس از اتمام دوره مدرسه، کار خود را در دو تئاتر اصفهان، که شهرتی نسبی داشتند، آغاز کرد و به­تدریج یکی از هنرپیشه‌های معروف کشور شد. پس از آن، محیط اصفهان را مناسب فعالیت خویش ندید و به تهران رفت و کار هنرپیشگی خود را در تهران ادامه داد. با پیوستن به سیدعلی نصر استعداد وی شکوفا شد. نصر از پیشکسوتان فن تئاتر در ایران بود که تماشاخانه‌ای به نام خویش در خیابان لاله‌زار، که در آن روز‌ها معروف‌ترین خیابان بود، دایر کرده بود. نصر از جوانانی که استعداد این کار را داشتند حمایت می­کرد.[1]
 
در نتیجه دهقان، هنرپیشه اصفهانی، به تماشاخانه نصر یا تئاتر تهران به عنوان یکی از اولین سالن‌های تئاتر ایران وارد شد و خیلی زود توانست در زمره دوستان و همکاران نصر قرار گیرد. در آن ایام نصر در دستگاه دولت مقام و موقعیتی خاص داشت و معاونت وزارت پیشه و هنر بر عهده او بود. این معاون پیشه و هنر برای آنکه دهقان زندگی بهتری داشته باشد، او را به استخدام آن وزارتخانه درآورد و حقوقی نیز در ماه به او پرداخت می‌کرد. صمیمت و وفاداری دهقان به نصر به مرحله‌ای رسید که نصر وقتی مقام وزارت و سفارت گرفت، تئاتر خود را به احمد دهقان واگذار کرد. دهقان در ادامه با محمدعلی نصر اولین هنرستان هنرپیشگی ایران را که هنرمندان نامداری در آن تربیت شدند، راه انداخت.[2]
 
از روزنامه‌نگاری به سیاست
احمد دهقان پس از شهریور ۱۳۲۰ تصمیم گرفت روزنامه‌ای در تهران منتشر کند. ابتدا در شرکتی که به مشارکت معدل شیرازی و حسین فاطمی برای ادامه روزنامه «باختر» تشکیل شده بود وارد شد و مدیریت داخلی روزنامه را برعهده گرفت. پس از چندی امتیاز نشریه «تهران‌مصور» را از وزارت فرهنگ به نام خود اخذ کرد. در ۲۷ مرداد ۱۳۲۱ اولین شماره این نشریه منتشر شد. دهقان چند شماره‌ای آن را به صورت روزنامه هفتگی انتشار داد، ولی هزینه کمرشکن روزنامه باعث شد وی آن را در اختیار نشریاتی قرار دهد که توقیف می‌شوند. پس از چندی نشریه تهران‌مصور به صورت مجله هفتگی درآمد و احمد دهقان با کادر مجهزی که دور خود جمع کرده بود، مجله‌ای نسبتا آبرومند و پرمطلب انتشار داد. در حقیقت دهقان با حمایت اشرف در فعالیت‌های مطبوعاتی به‌سرعت ترقی کرد و به انتشار اولین شماره مجله تهران مصور به سردبیری عبدالله والا پرداخت که در آن به کمونیست‌ها و ملی‌گرایان می‌تاخت.[3] با انتشار مجله تهران‌مصور، دهقان که جوانی خوش‌برخورد، مبادی آداب و حرّاف بود، به محافل سیاسی ایران راه یافت. در حقیقت احمد دهقان مردى بسیار بلندپرواز بود و فعالیت در مطبوعات و تئاتر او را راضى نمى‌كرد؛ بنابراین به عالم سیاست وارد شد. او ابتدا مانند بسیارى از جوانان آن دوره به حزب دموكرات قوام گرایش یافت، اما هنگامى كه نزدیكى دولتِ او را به جناح چپ و سیاست‌هاى شوروى دید، از قوام فاصله گرفت. تهران‌مصور از جمله نشریاتى بود كه قوام توقیف كرد؛ هرچند كمى بعد، هنگامى كه قوام به راست چرخید، این مجله هم دوباره منتشر شد.[4]
 
 شاید این مطالب برای شما هم جالب باشد:
 
ماجرای بلوای نان و رسم پادشاهی!
 
 
 
احمد دهقان با قوام، سپهبد رزم‌آرا، اشرف پهلوی و برخی دیگر از سیاستمداران رابطه نزدیک برقرار کرد. او بیش از هر کسی با رزم‌آرا نزدیکی پیدا کرد و مجله وی ارگان ستاد ارتش بود. در تمام مدت وقایع آذربایجان در سال‌های ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ تلاش تهران‌مصور تقویت ارتش و تضعیف فرقه دموکرات و حزب توده بود. رزم‌آرا در چاپ و انتشار مجله تهران‌مصور همه گونه کمک مادی و معنوی می‌نمود؛ به طوری که مجله در چاپخانه ارتش به طبع می‌رسید و علاوه بر آن، در هر شماره چند خبر اختصاصی و پشت پرده در اختیار عوامل آن قرار می‌دادند. در انتخابات دوره پانزدهم، دهقان از طرف حزب دموکرات ایران کاندیدای نمایندگی مجلس از خلخال شد و با کمک همه‌جانبه رزم‌آرا و ارتش، از صندوق سر درآورد.[5]
 
سیاست‌بازی دهقان
هنگامی که احمد دهقان وارد سیاست شد، مجله تهران‌مصور جهت خود را کاملا مشخص کرد و همه می‌دانستند که این مجله نه تنها با حزب توده مخالف است، بلکه با شوروی هم در مقام مبارزه برآمده است. بی‌شک
این مبارزه از حمایت مقامات سفارت آمریکا در ایران نیز برخوردار بود. مخاطبان مجله تهران‌مصور طبقات مختلف مردم در تهران بودند و این نشریه با بیش از چهارهزار نسخه سومین نشریه پرتیراژ در سال 1324 بود.
 
احمد دهقان، كه حالا به دربار و رزم‌آرا (رئیس ستاد ارتش) نزدیك شده بود، با كمك آنها، به نمایندگى از مردم خلخال وارد مجلس پانزدهم شد. او در مجلس پانزدهم به رشد سیاسی خود ادامه داد و در همه جا دستش در کار بود و یکی از عوامل اثرگذار در مجلس به‌شمار می‌آمد. رشد دهقان تا جایی ادامه پیدا کرد که موافقت او با دولت‌ها، برای رئیس دولت یک اقبال بزرگ تلقی می‌شد. پس از آن بود كه تهران‌مصور، به عنوان نشریه‌اى عامه‌پسند و ضد حزب توده، با اتكا به اخبارى كه از دربار به‌دست مى‌آورد رشد كرد و محبوب شد.[6]
 
احمد دهقان دشمنى با حزب توده را به نشریه‌اش محدود نكرد و در عالم نمایش نیز تماشاخانه او با گروه نوشین رقابت و دشمنى داشت. پس از واقعه ترور ناموفق محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۷ و غیرقانونى شدن حزب توده فعالیت‌های ضد توده‌ای دهقان شدت گرفت. پس از ترور هژیر، دهقان فعالیت خود را برای زمامداری رزم‌آرا توسعه داد. شبکه‌هایی که برای تضعیف او به‌وجود آمده بودند، تماما به دست وی متزلزل یا از بین می‌رفتند. دشمن سرسخت رزم‌آرا، یعنی سرلشکر حسن ارفع که با تشکیل گروهی ضربات کوبنده به رزم‌آرا وارد می‌کرد، توسط دهقان برای همیشه از بین رفت.
 
دهقان در دوره شانزدهم مجددا از خلخال به وکالت رسید. شهرت او و محبوبیت تئاتر و مجله‌اش به جایی رسیده بود كه در انتخابات مجلس شانزدهم، نه تنها دیگر به اعمال نفوذ دیگران نیازى نداشت، بلكه توانست هشت تن دیگر را با خود به مجلس ببرد.[7] در مجلس شانزدهم، فعالیت‌هاى ضد كمونیسى دهقان و دشمنى‌اش با سیاست‌هاى شوروى به اوج رسید. وی شهرت، اعتبار و روابط گسترده با دربار و دوستى نزدیك با رزم‌آرا داشت و به عنوان یكى از مخالفان اصلى كمونیسم شناخته مى‌شد.[8]
 
احمد دهقان هنگام ورود به محوطه مجلس شورای ملیاحمد دهقان هنگام ورود به محوطه مجلس شورای ملی
شماره آرشیو: 4958-4ع
 
پایان مهره مطبوعاتی ـ سیاسی
در اواخر سال ۱۳۲۸ در مجله تهران‌مصور سلسله مقالاتی با عنوان «من جاسوس شوروی در ایران بودم» به قلم کریم روشنیان انتشار یافت. این مقالات که اسناد معتبری هم همراه داشت حربه کوبنده‌ای علیه شوروی بود و دخالت آنها را در امور ایران مسلم می‌ساخت.[9] در آن ایام رزم‌آرا جاده را برای نخست‌وزیری خویش هموار می‌کرد. او سه تن از دوستان نزدیک خود را به عنوان وابسته نظامی، به سه کشور اعزام کرده بود. سرتیپ ابراهیم والی در شوروی، سرتیپ محمد مظهری در آمریکا و سرتیپ بیژن گیلانشاه در انگلیس مشغول زمینه‌سازی برای رزم‌آرا بودند. طبعا انتشار سلسله مقالات تهران‌مصور به حُسن روابط رزم‌آرا و شوروی لطمه وارد می‌کرد و آنها درخواست کرده بودند این سلسله مقالات قطع شود. رزم‌آرا از دهقان تقاضای قطع مقالات را کرد، اما به دلیل سر باز زدن دهقان از قبول این درخواست، روابط آنها به سردی گرایید. پس از آن، فشار رزم‌آرا برای قطع مقالات افزون شد. یکی از اقدامات وی دراین‌باره، دستگیری نویسنده مقالات و بردن او به سربازخانه برای ادای خدمت وظیفه بود. با وجود این اقدام، نویسنده از سربازخانه فرار کرد و مخفی شد و در مخفیگاه خود به نگارش مقالات یادشده ادامه داد.[10]
 
تمامی این شواهد نشان می‌داد که روزگار سخت احمد دهقان فرا رسیده است. دهقان در خردادماه ۱۳۲۹ درحالی‌که ۴۱ سال داشت، بیست روز قبل از نخست‌وزیری رزم‌آرا، در محل کار خود واقع در تئاتر تهران به دست شخصی به نام حسن جعفری، که عضو حزب توده بود، به قتل رسید. درباره مرگ و قتل دهقان دیدگاه‌های متعددی وجود دارد؛ برخی به دلایل متقن معتقدند رزم‌آرا در این ترور دست داشته است و برخی دیگر نیز بر این نظرند که این قتل کار عوامل حزب توده بوده است. جعفری قاتل، كارمند شركت نفت انگلستان، در دادگاه جنایی تهران محاکمه شد. دکتر بقائی، وکیل مجلس آن روز، وکالت او را پذیرفت. سرانجام در فروردین ۱۳۳۰ حسن جعفری، كه به جرم قتل احمد دهقان به مرگ محكوم شده بود، اعدام شد.[11]
 
پی‌نوشت‌‎ها:
 
[1]. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، تهران، نشر گفتار، 1380، ص 688.
[2]. نصرت کریمی، یادنامه عبدالحسین نوشین (بنیان‌گذار تئاتر نوین ایران)، تهران، بدرقه جاویدان، نامک، 1387، صص 77-100.
[3]. سیدفرید قاسمی، خاطرات مطبوعاتی، تهران، نشر آبی، 1383، صص 319-330.
[4]. غلامحسین میرزاصالح، خاطرات سیاسی قوام‌السلطنه، تهران، انتشارات پاسارگاد، 1365، صص 233-250.
[5]. باقر عاقلی، همان، ص 689.
[6]. مرین نوری امیرآبادی، سیمین فصیحی و اسماعیل حسن‌زاده، «بحران آذربایجان به روایت کاریکاتور: تأملی تاریخی بر نشریه تهران»، دوفصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ ایران بعد از اسلام، ش 16 (بهار و تابستان 1397)، ص 148.
[7]. باقر عاقلی، همان، ص689.
[8]. حسین مکی، خاطرات سیاسی حسین مکی، تهران، علمی، 1368، صص 267-272.
[9]. جعفر مهدی‌نیا، زندگی سیاسی رزم‌آرا، تهران، گیتی، 1363، صص 200-212.
[10]. عبدالله برهان، بیراهه، تهران، رسا، 1372، صص 95-96.
[11]. جواد جعفری، هفت شهر عشق: خاطرات جواد جعفری، وستوود، شرکت کتاب، 2014، صص 289-290.
https://iichs.ir/vdcezw8w.jh8nni9bbj.html
iichs.ir/vdcezw8w.jh8nni9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما