تاریخ معاصر ایران آکنده از شکل‌گیری گروه‌های سیاسی و احزابی بوده است که با پدیدآمدن موجی به‌وجود آمده‌اند و با فروکش کردن همین امواج از میان رفته‌اند. درواقع در جامعه کوتاه‌مدت احزاب نیز کوتاه‌مدت هستند، بااین‌حال در این زمینه استثنائاتی نیز وجود داشته است
حزبی میان‌مدت در میان احزاب کوتاه‌مدت
 
یکی از محورها و موضوعاتی که در تاریخ معاصر ایران بسیار از آن صحبت شده بحث احزاب سیاسی، چگونگی پیدایش آن، نحوه کارکردش و در نهایت میزان تأثیرگذاری آن بر روند تحولات بوده است. پرواضح است که تاریخ معاصر ایران آکنده از شکل‌گیری احزاب، دستجات و گروه‌های سیاسی بوده است که با پدیدآمدن موجی به‌وجود آمده‌اند و با فروکش کردن همین امواج از میان رفته‌اند. در واقع آنچه می‌توان به زبان تئوریک بیان کرد این است که در جامعه کوتاه‌مدت احزاب نیز کوتاه‌مدت هستند؛ احزابی که در یک شب به‌وجود می‌آیند، در برهه‌ای کوتاه از زمان نقش‌آفرینی می‌کنند و در بهترین حالت پس از چندی از میان می‌روند و جز نامی از آنها باقی نمی‌ماند.
 
بااین‌حال تاریخ معاصر ایران در این زمینه شاهد استثنائاتی نیز بوده است. یکی از این موارد یا به عبارت صریح‌تر بهترین نمونه آن حزب توده است؛ حزبی که در دهه 1320ش به عرصه سپهر سیاسی ایران گام نهاد و تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی به حیات خود ادامه داد؛ هرچند به واسطه انحراف‌ها و اعوجاجاتش در نهایت در سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی از میان رفت.
 
بااین‌حال، آنچه این حزب را از سایر احزاب جدا می‌کند فعالیت آن در نزدیک به سه دهه است؛ فعالیتی که بعضا در مقاطع بسیار حساس تاریخی بوده و پرسش‌ها و ابهامات بسیاری را با خود به همراه داشته است. در واقع اهمیت حزب توده از یک جهت به این واسطه است که بسیاری از نقاط عطف مهم تاریخ معاصر ایران را به خود دیده و با خود سؤالاتی را به همراه آورده که تا به امروز ذهن بسیاری از پژوهشگران تاریخ را به خود مشغول داشته است. بر این اساس، در این مجال هرچند کوتاه تلاش خواهد شد چگونگی تشکیل حزب، حامیانش و در نهایت اهداف و آرمان‌هایش مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
 
ظهور حزب توده
ریشه شکل‌گیری و ظهور حزب توده را باید در فعالیت احزاب چپ در ایران جست. در واقع کارگرانی که در دوره قاجاریه برای کار به روسیه مهاجرت می‌کردند مبارزات اجتماعی و سیاسی روسیه را از نزدیک لمس و تجربه می‌کردند. آنها که با افکار سوسیالیستی آشنا شده بودند در بازگشت به کمک و همت اشخاصی همچون حیدر عمواوغلی، پایه‌گذار فعالیت تشکیلاتی احزاب چپ در ایران شدند و اتحادیه‌های کارگری و صنفی را به‌وجود آوردند.1
 
این جریان بعدا و در سال 1299 بنیان‌گذار حزب کمونیست ایران گردید و دامنه فعالیت خود را گسترده‌تر کرد. البته با روی کار آمدن رضاخان و شیوه حکمرانی‌اش، جنبش‌های چپ سرکوب و اعضای حزب کمونیست دستگیر و شماری نیز از ایران مهاجرت کردند. بااین‌حال در سال 1313 بود که با بازگشت تقی ارانی، پدر فکری حزب توده از اروپا، حزب کمونیست جان تازه‌ای به خود گرفت.2
 
ارانی همراه عبدالصمد کامبخش، ایرج اسکندری و تعداد دیگری از هواداران تفکر چپ در ایران محفلی روشنفکری را گرد آوردند که تلاش داشت به روشنگری بپردازد و آنچه را درست می‌پنداشت تبلیغ نماید؛ محفلی که بعدها به گروه 53 نفر شهره شد. این گروه به انتشار مجله‌ای با نام «دنیا» همت ورزید و کوشش کرد مسائل مهم جامعه و سیاست ایران را تجزیه و تحلیل قرار کند؛ بااین‌حال عمر این گروه نیز همانند بسیاری از گروه‌ها و جریان‌های سیاسی چندان به درازا نپایید و در سال 1316 همه افرادی که در این محفل روشنفکری شرکت داشتند بازداشت و به زندان افتادند یا اینکه تبعید شدند. بهانه رضاشاه برای از میان برداشتن این گروه نیز قانون ممنوعیت فعالیت‌های کمونیستی، مصوب خردادماه 1310، بود.3
 
همین روشنفکران اطراف دکتر تقی ارانی و حامیان و مخاطبان حزب کمونیست ایران بودند که در نهایت حزب توده را بنیان نهادند. آنها در مهر 1320 و پس از آنکه رضاشاه از کشور تبعید و شرایط جدید بر کشور حاکم شد، ضرورت تشکیل و تداوم حزبی را که ادامه‌دهنده مبارزات کمونیستی باشد بیش از پیش احساس کردند؛ درنتیجه حزب توده ایران پا به عرصه فعالیت‌های سیاسی نهاد و فعالیت خود را آغاز کرد. فلسفه نام‌گذاری این حزب با نام توده نیز دلایلی داشت.4
 
نکته جالب توجه در مورد حزب این است که به‌رغم مشی چپ‌گرایانه بنیان‌گذارانش، این حزب هدف نهایی و جامعه آرمانی خود را سوسیالیسم معرفی نکرد. آنها که هدف نهایی خود را از بین بردن جامعه طبقاتی و برپایی سوسیالیسم می‌دانستند تلاش کردند ابتدا، این اصل را کنار گذارند  
همان‌گونه که پیش از این مطرح شد، در سال 1310 قانونی وضع شده بود که تشکیل نهادهایی با نظارت اشتراکی را ممنوع کرده بود. همین امر سبب گردید بنیان‌گذاران حزب از نهادن نام کمونیست بر حزب خودداری ورزند. مضاف بر این جامعه ایران بافتی مذهبی داشت و ایدئولوژی مارکسیسم، که به عنوان یک تفکر ضددینی در ایران شناخته می‌شد، نمی‌توانست آحاد و اقشار مختلف مردم را با خود همراه کند و مورد قبول آنها واقع شود. درواقع حزب توده تلاش می‌کرد درهای خود را نه فقط به روی طبقه کارگر، بلکه تمام طبقات باز کند تا از حمایت بخش قابل توجهی از جامعه برخوردار شود.5
 
اهداف و آرمان‌های حزب
یکی از مسائل مهم در مورد حزب توده خط مشی آن است. نکته جالب توجه در مورد حزب این است که به‌رغم مشی چپ‌گرایانه بنیان‌گذارانش، این حزب هدف نهایی و جامعه آرمانی خود را سوسیالیسم معرفی نکرد. آنها که هدف نهایی خود را از بین بردن جامعه طبقاتی و برپایی سوسیالیسم می‌دانستند تلاش کردند ابتدا، این اصل را کنار گذارند. به عبارت دیگر آنها تلاش کردند در چهارچوب نظام پهلوی به مبارزه پارلمانی روی آورند و اهداف انقلابی خود را مکتوم نگاه دارند. در واقع به‌رغم اینکه رهبران حزب مارکسیست ـ لنینیست بودند، به واسطه نبود پتانسیل در جامعه و بافت مذهبی پیکره جامعه ایرانی حزب با چراغ خاموش اهداف خود را تعیین کرد.
 
بدین‌ترتیب آنها ابتدا چند هدف فوری و آنی را مدنظر قرار دادند: رسمیت بخشیدن به حزب و در واقع قانونی کردن آن، انتشار یک روزنامه به عنوان ارگان حزب و ارائه برنامه مدونی که برخلاف برنامه‌های غیرمذهبی گذشته با روحانیت چالشی ایجاد نکند و مارکسیست‌ها و حتی غیرمارکسیست‌ها را جذب خود نماید. بر این اساس بود که آنها تنها به طبقه کارگر بسنده نکردند و تلاش کردند در میان کارمندان، دهقانان و روشنفکران پایگاهی بیابند. درواقع آنها برای اینکه بتوانند پایگاه نیرومندی در میان اقشار و گروه‌های مختلف جامعه داشته باشند چنین راهبردی را انتخاب کرده بودند6 و با توجه به ساختار تشکیلاتی قدرتمند حزب توانستند در مدت کوتاهی به این اهداف دست یابند.
 
بر این اساس حزب شروع به فعالیت کرد و اهدافی کوتاه‌مدت و موقت را پیشه همت خود قرار داد. هدف آنها این بود که به تدریج جامعه ایرانی از یک سری حقوق برخوردار شود، از قانون اساسی حمایت به عمل آید، حقوق شهروندی حفظ شود، آزادی‌های مدنی افزایش یابد، آگاهی سیاسی و اجتماعی این جامعه بالا رود، وضعیت کارگران بهبود یابد و موقعیتشان رشد کند تا زمینه و بستر برای یک انقلاب سوسیالیستی فراهم گردد.7 بااین‌حال از همان کنگره اول، اختلافاتی در درون آن ایجاد شد. در واقع یکی از مسائل مهم ماهیت مارکسیستی حزب بود. سؤال اساسی این بود که آیا می‌توان آرمان نهایی مارکسیسم را که همانا رسیدن به سوسیالیسم بود، با توجه به شرایط جامعه ایران تحقق بخشید. این اختلافات در عمل نیز مشکلاتی را به‌وجود آورده بود؛ به‌ویژه که خلیل ملکی خواستار اصلاحاتی در حزب و حذف فرصت‌طلبان بود.8
 
حامیان خارجی
در مورد حامیان خارجی حزب نیز باید گفت که یکی از نکات جالب توجه در این ارتباط این است که آغاز فعالیت حزب توده تقریبا مصادف با پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد میان دو ابرقدرت شرق و غرب است. در این میان آنچه شایان توجه است حمایتی است که اتحاد جماهیر شوروی از حزب توده و فعالیتش در ایران به عمل می‌آورد. در واقع این حزب به واسطه مرام و مسلکی که در پیش گرفت از همان آغاز کار از حمایت مسکو بهره‌مند شد و به عنوان ابزاری در دست اتحاد جماهیر شوروی برای دخالت در امور ایران مدنظر قرار گرفت؛ کشوری که استالین در جنگ جهانی دوم آن را پل پیروزی خوانده بود و به واسطه نزدیک کردن روس‌ها به منطقه غرب آسیا برای آنها از اهمیت راهبردی برخوردار بود. شاهد این ادعا نیز وقایعی است که در سال‌های پس از تشکیل این حزب در ایران رخ می‌دهد و خط مشی و رویکرد حزب به معنای واقعی کلمه و به‌خوبی همه واقعیت‌ها را بازگو می‌نماید. به تعبیر آبراهامیان همان‌طور که حوادث و ماجراهای بعد از تشکیل حزب نشان داد آنها حامیان ثابت قدم اتحاد جماهیر شوروی و منافع این کشور در ایران بودند.9
 
در همین ارتباط مثال‌های بسیاری را می‌توان ذکر کرد. یکی از این موارد که بسیار در مورد آن صحبت شده غائله آذربایجان است. حزب با حمایت از موضع روس‌ها، تمامیت ارضی کشور را زیر سؤال برد؛ رویکردی که در نهایت به شکست منجر شد و ذهن جامعه سیاسی ایران را به این سؤال وا داشت که چگونه می‌شود تشکلی خلاف منافع ملی کشور عمل کند. مضاف بر این باید به این نکته نیز اشاره کرد که اعضای حزب هرگاه که با مشکل مواجه می‌شدند به اتحاد جماهیر شوروی می‌گریختند و پناهنده می‌شدند. نمونه آن حوادث پس از کودتای 28 مرداد 1332 است که پس از آن به غیر از برخی از رهبران حزب چیزی نزدیک به 100 تا 150 نفر از اعضای کادری حزب به شوروی فرار کردند و در آنجا پناهنده شدند. در واقع باید گفت که بسیاری از سران حزب در فاصله سال‌های 1325 تا 1334 از کشور فرار کردند و به همسایه شمالی پنا بردند.10
 
در مجموع باید گفت که به‌رغم اینکه حزب توده از نظر سازمانی و تشکیلاتی نسبتا توانمند بود، به واسطه اینکه آرمان‌ها و ایدئال‌های آن با خواست و اراده جامعه ایرانی همخوانی و انطباق نداشت، نتوانست مقبول مردم ایران بیفتد؛ مضاف بر این، در عمل نیز حزب به واسطه وابستگی‌اش به اتحاد جماهیر شوروی و حمایت از منافع این کشور، در دید توده مردم وجه منفی داشت. در واقع هرچند حزب توده به مدت بیش از سه دهه در عرصه سیاسی ایران فعال بود، تلاش‌هایش رهاورد چندانی نداشت و در نهایت با پیروزی انقلاب اسلامی طومارش پس از چند سال پیچیده شد.  
 

اجتماع کارگران و دهقانان اصفهان در مقابل تلگرافخانه برای ابراز تنفر و انزجار از حزب توده (سال 1325)
شماره آرشیو: 1-3818-4ع

پی نوشت:
 
1. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم فیروزمند، حسن شمس‌آوری و محسن مدیرشانه‌چی، چ دوم، تهران، نشر مرکز، 1378، صص 253-254.
2. محمدعلی همایون کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، چ پنجم، تهران، نشر مرکز، 1374، ص 189.
3. مجتبی مقصودی، تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران، تهران، روزنه، 1380، ص 203.
4. یرواند آبراهامیان، همان، ص 253.
5. مجتبی مقصودی، همان، ص 205.
6. محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ترجمه حسین ابوترابیان، چ چهارم، تهران، نشر سیمرغ، 1375، ص 295.
7. ایرج اسکندری، خاطرات سیاسی، تهران، علمی، 1368، ص 43.
8. بیژن جزنی، طرح جامعه‌شناسی و مبانی استراتژی جنبش انقلابی خلق ایران، تهران، مازیار، 1357، بخش دوم، ص 145.
9. یرواند آبراهامیان، همان، ص 254.
10. یوگوروا ناتالیا، «بحران آذربایجان از دیدگاه اسناد نویافته شوروی»، مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، سال نوزدهم، ش 208-207، ص 122. https://iichs.ir/vdce.v8fbjh8v79bij.html
iichs.ir/vdce.v8fbjh8v79bij.html
نام شما
آدرس ايميل شما