در سپیده‌دم انقلاب اسلامیِ سال ۱۳۵۷، در خیابان‌های تهران، نام آیت‌الله سیدمحمود طالقانی نه تنها به‌عنوان یک روحانی مبارز، بلکه به مثابه صدای وجدان عمومی یک ملت پژواک می‌یافت. خطبه‌هایش در دانشگاه تهران، سخنرانی‌هایش در مجامع گوناگون و از همه مهم‌تر پافشاری‌اش بر عدالت اجتماعی، او را در جایگاهی قرار داد که فراتر از مرزبندی‌های معمول عمل کند. هدف از این نوشتار، بازنمایی مستند و پژوهش‌گونه‌ای از حیات فکری، مبارزاتی و اجتماعی این چهره تأثیرگذار انقلاب اسلامی و بلکه تاریخ معاصر ایران است
آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، به مثابه وجدان بیدار یک عصر

۱. کودکی و خانواده
سیدمحمود علایی طالقانی در سال ۱۲۸۹ش (مطابق با ۱۹۱۰م)، در روستای گِلیَرد طالقان، از توابع استان البرزِ امروز، تولد یافت. موقعیت جغرافیایی این دهکده، به مثابه منطقه‌ای کوهستانی و نسبتا دورافتاده و همچنین ریشه‌های خانوادگی او، زمینه را برای شکل‌گیری شخصیت مستقل و متکی بر باورهای اصیل دینیِ وی فراهم آورد. پدرش، آیت‌الله سیدابوالحسن طالقانی، روحانی‌ای پرنفوذ و شناخته‌شده‌ای در تهران و طالقان بود، که علاوه بر انجام وظایف دینی، در امور اجتماعی و قضاوت میان مردم نیز، نقشی چشمگیر داشت. این ارتباط با بدنه اجتماعی و درک مسائل روزمره آنان، میراثی بود که به سیدمحمود نیز منتقل شد. مادرش، بانویی مؤمنه و پرهیزکار به نام فاطمه گورانی بود، که نقش مهمی در پایبندی فرزندانش به اصول دینی و اخلاقی ایفا نمود. خانواده طالقانی، ریشه در تیره سادات طالقان داشتند، که از دیرباز در فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی، از جمله ترویج علوم دینی و رسیدگی به امور اجتماعی، فعالیت می‌کردند. این پیشینه خانوادگی، زمینه را برای ورود سیدمحمود به عالم روحانیت و کسب دانش دینی فراهم ساخت.[1]
 
2. تحصیلات و شکل‌گیری اندیشه
سیدمحمود تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در زادگاه خود آغاز کرد. در سنین نوجوانی، برای تعمیق دانش دینی و دسترسی به مراکز فعال‌ترِ علمی، راهی تهران شد. در پایتخت، تحصیلات حوزوی خود را در مدارس علمیه آغاز و سپس برای ادامه آن در سطوح عالی، به شهر قم هجرت نمود. قم در آن دوران و به‌رغم محدودیت‌های رضاخانی، به یکی از مراکز اصلی تربیت علما و مجتهدین تبدیل شده بود. طالقانی در قم، در محضر اساتید برجسته‌ای چون آیت‌الله العظمی حاح شیخ عبدالکریم حائری یزدی، احیاگرِ حوزه این شهر، و دیگر مدرسین نامدار آن دوره، زانوی تلمذ به زمین زد. او در این دوران، نه تنها در فقه و اصول، بلکه در سایر علوم اسلامی نیز تبحر یافت.
 
طالقانی علاوه بر تحصیلات رسمی حوزوی، به‌شدت تحت تأثیر اندیشه‌های عدالت‌خواهانه دینی در دوران معاصر قرار گرفت. آثار و اندیشه‌های سیدجمال‌الدین اسدآبادی، که بر بیداری اسلامی، اتحاد مسلمین و مقابله با استعمار تأکید داشت، و نیز ایده‌های آیت‌الله العظمی میرزا حسین نائینی، که مشروطیت را در چهارچوب مبانی دینی می‌جُست، در شکل‌گیری جهان‌بینی طالقانی نقش به‌سزایی ایفا کردند. این تعلق به عدالت اجتماعی و مبارزه با ظلم، از همان دورانِ جوانی در او شکل گرفت و تا پایان عمر، راهنمای فعالیت‌هایش بود.[2]
 
3. فعالیت‌های پیش از کودتای ۲۸ مرداد
در دهه‌های ۱۳۲۰ و اوایل دهه ۱۳۳۰ش، ایران شاهد تحولات سیاسی مهمی بود. ملی شدن صنعت نفت که با رهبری آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی، دکتر محمد مصدق و فعالیت‌های گروه‌های سیاسی گوناگون صورت گرفت، یکی از این تحولات کلیدی بود. آیت‌الله طالقانی
در این دوره، در کنار فعالیت‌های مذهبی و تبلیغی، نقش فعالی در عرصه سیاسی و اجتماعی ایفا کرد. او از جمله روحانیانی بود که به نهضت ملی ایران پیوست و از این حرکت سرنوشت‌ساز حمایتی همه‌جانبه کرد.
 
همکاری طالقانی با نیروهای مذهبی و ایران‌دوست ــ که تلفیقی از گرایش‌های دین‌مدارانه و ملی‌گرایانه را در خود داشتند ــ از ویژگی‌های بارز این دوره اوست. وی ارتباطات نزدیک و دوستانه‌ای‌ با مهندس مهدی بازرگان، از بنیان‌گذاران نهضت مقاومت ملی و بعدها نخست‌وزیر دولت موقت انقلاب اسلامی، و دکتر یدالله سحابی، از فعالان سیاسی و پایه‌گذاران بعدی نهضت آزادی، و چهره‌هایی چون این دو، برقرار ساخت. این روابط و مناسبات، طالقانی را به شکلی فزاینده در مسیر پاسخگویی به نیازهای فکری نسل جوان و جذب نیروهای تحصیل‌کرده دانشگاهی قرار داد. به بیان کوتاه، فعالیت‌های او در این دوره، عمدتا در چهارچوب حمایت از نهضت ملی ایران و مخالفت با سیاست‌های دول بیگانه و استعمارگر و همچنین بیان دیدگاه‌های دینی و اجتماعی خویش از طریق سخنرانی و آثار قلمی، صورت پذیرفت.[3]
 
4. سال‌های زندان
پس از کودتای انگلیسی ـ آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، که با سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق و بازگشت شاه به قدرت همراه بود، فضای سیاسی ایران به‌شدت امنیتی شد و بسیاری از فعالان سیاسی و مذهبی، بازداشت و زندانی شدند. آیت‌الله طالقانی نیز از این قاعده مستثنا نبود و در این دوره، چندین بار دستگیری و زندان را تجربه کرد. یکی از دوره‌های مهم زندان او، در دهه ۱۳۴۰ش اتفاق افتاد. گزارش ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) در مورخ ۱۰ دی  ۱۳۴۳، به فعالیت‌های او حتی در زندان اشاره دارد: «نام‌برده در زندان، به تفسیر قرآن برای هم‌بندان چپ‌گرا پرداخته و جلساتش مورد استقبال قرار گرفته است...». این اشاره حاکی از آن است که حتی در فضای بسته و محدود زندان، طالقانی دست از فعالیت‌های فکری و تبلیغی برنداشت. جلسات تفسیر قرآن او، که برای زندانیان با گرایش‌های فکری متفاوت، از جمله زندانیان چپ‌گرا برگزار می‌شد، امکان ایجاد اختلاف و «زندان در زندان» را ضعیف می‌کرد و زمینه نزدیکی افکار متفاوت را فراهم می‌ساخت. این اقدام نه به معنای همسویی با چپ‌ها، بلکه به منظور تبیین مبانی اسلام، پاسخگویی به شبهات و نشان دادن ظرفیت‌های اندیشه دینی در مواجهه با مسائل روز صورت می‌گرفت. در واقع او از این فرصت، برای طرح دیدگاه‌های خود درباره انسان، عدالت اجتماعی و حکومت از منظر اسلام، استفاده می‌کرد.[4]
 
5. بازگشت به فعالیت‌های اجتماعی
پس از آزادی از زندان، آیت‌الله طالقانی با شور و انگیزه‌ای بیشتر، به فعالیت‌های دینی و اجتماعی خود ادامه داد. او از سال‌ها قبل در تهران، امامت جماعت مسجد هدایت را برعهده گرفته بود. این مسجد پس از امامت وی، به یکی از مراکز اصلی فعالیت‌های فکری و فرهنگی در پایتخت تبدیل شد. جلسات تفاسیر قرآن او، که در این محل انعقاد می‌یافت، مورد استقبال گسترده اقشار مختلف جامعه، به‌ویژه روشنفکران، دانشجویان و بازاریان قرار داشت. این جلسات، صرفا یک کلاسِ درس نبود، بلکه به محلی برای گفت‌وگو، تبادل نظر و طرح دیدگاه‌ها در مورد مسائل روزِ جامعه، سیاست، فرهنگ و اقتصاد تبدیل شد. طالقانی در این جلسات، به تشریح مفاهیم عمیق قرآنی،
پیوند دادن آنها با نیازهای اجتماعی زمان و دعوت به عدالت، استقلال و مبارزه با ظلم می‌پرداخت. تعبیر روزنامه «اطلاعات» در شماره مورخ ۱۸ تیر ۱۳۴۸، به‌خوبی این نقش را منعکس می‌کند: «مسجد هدایت امروز نه تنها محل عبادت، که کانون تبادل اندیشه‌های نوین اسلامی است...». این جمله نشان‌دهنده فراتر رفتن کارکرد مسجد از یک فضای صرفا سنتی، به یک مرکز فرهنگی و اجتماعی پویا بود، که اندیشه‌های جدید را در بستر سنت اسلامی طرح می‌کرد.[5]
 
6. سال‌های منتهی به انقلاب
در سال‌های پایانی حکومت پهلوی به‌ویژه از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷، فضای سیاسی کشور، اندک اندک شاهد اوج‌گیری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی بود. آیت‌الله طالقانی، که در بخش اعظم این دوره، در زندان و سپس بهداری زندان به‌سر می‌بُرد، همچنان توانست ارتباط خود را با گروه‌های مختلف مبارزِ سیاسی حفظ کند. او در میان روحانیان انقلابی و یاران امام خمینی و همچنین بدنه اجتماعی جامعه ایران، از وجاهتی فراوان برخوردار بود. همچنان که از پیش‌ترها، در میان نیروهای ملی‌گرا نیز جایگاه و احترامی شایان داشت. او پس از آزادی از واپسین زندان در آبان 1357، رهبریِ بخش مهمی از فعالیت‌های مبارزاتی در داخل کشور را برعهده گرفت. او تلاش داشت تا با تبیین مبانی دینی و تأکید بر ضرورت مبارزه با ظلم، استبداد و استعمار، مردم را به حضور در صحنه و مشارکت در سرنگونی رژیم پهلوی، بیش از پیش ترغیب کند. سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و اقدامات وی، نقش مهمی در بسیج افکار عمومی و آماده‌سازی جامعه برای ورود به دوران جدید ایفا کرد.[6]
 
آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در آغاز سخنرانی در اجتماع عظیم دانشگاهیان و مردم (زمینِ چمن دانشگاه تهران؛ 23 دی 1357)
آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در آغاز سخنرانی در اجتماع عظیم دانشگاهیان و مردم (زمینِ چمن دانشگاه تهران؛ 23 دی 1357)
 
7. پیروزی انقلاب و ایفای نقش میانجی‌
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن ۱۳۵۷، آیت‌الله طالقانی به عنوان یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های انقلاب و به فرمان امام خمینی، به عضویت شورای انقلاب اسلامی درآمد. این شورا، که پس از پیروزی انقلاب مسئولیت اداره امور کشور را برعهده گرفت، شاهد حضور چهره‌های مختلف، با گرایش‌های سیاسی گوناگون بود. طالقانی از معدود روحانیانی بود که با رویکردی معتدل و عمل‌گرایانه، تلاش می‌کرد تا شکاف‌های ایدئولوژیک و سیاسی میان نیروهای مختلف انقلابی را کاهش دهد. او معتقد به مشارکت همه اقشار و گروه‌ها در ساختن جامعه پس از انقلاب بود و بر حفظ وحدت ملی و پرهیز از تندروی تأکید داشت. در دوران مسئولیت او در شورای انقلاب و سپس امامت جمعه تهران، این تلاش‌ها در برابر چشم جامعه قرار داشت. به گفته روزنامه «کیهان» در ۲۴ مرداد ۱۳۵۸: «فضای نماز جمعه امروز، آکنده از احترام متقابل میان گرایش‌های متفاوت بود...». این توصیف نمایانگر تلاش او برای ایجاد فضایی فراگیر و مبتنی بر احترام متقابل در جامعه انقلابی ایران است.[7]
 
8. آخرین ماه‌ها و درگذشت
آیت‌الله طالقانی در ماه‌های پایانی حیات خویش، به‌عنوان اولین امام جمعه تهران در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نقش مهمی در ایجاد وحدت و وفاق ملی ایفا کرد. بااین‌حال، او به دلیل ایستادگی بر مواضع فکری و سیاسی خود، از جمله ضرورت پیروی از رهبری انقلاب اسلامی، ضرورت اتخاذ رویکردهای انقلابی‌تر توسط دولت موقت، ضرورت ایجاد شوراها برای مشارکت بیشتر مردم در سرنوشت خویش و مواردی از این
قبیل، با فشارها و چالش‌هایی نیز مواجه گشت.
خبر درگذشت ناگهانی او در شامگاه ۱۹ شهریور ۱۳۵۸، جامعه ایران را در بهت و اندوهی عمیق فرو برد! صدها هزار نفر از اقشار مختلف مردم، از روحانیان تا روشنفکران، دانشجویان، بازاریان، کارگران و دیگر اقشار، در تشییع باشکوهِ پیکرِ او شرکت کردند. این حضور گسترده، گواه محبوبیت و جایگاه ویژه او در میان مردم بود. وصیت‌ شفاهی‌اش که در آن بر پایبندی به قرآن و عدالت اجتماعی تأکید شده بود، با جمله‌ای ماندگار پایان می‌یافت: «قرآن را چنان بخوانید که گویی همین امروز بر شما نازل شده است!». این وصیت، نمایانگر روحیه پویای او در تفسیر و عمل به آموزه‌های اسلامی بود.[8]
 
کلام آخر
آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در خاطره جمعی مردم ایران، به‌عنوان عالمی شناخته می‌شود که با پایبندی عمیق به مفاهیم قرآن، عدالت اجتماعی و حقوق مردم، فراتر از دسته‌بندی‌های سیاسی رایج ایستاد. روایت زندگی او ــ که در این نوشتار با اتکا بر اسناد و بدون تحلیل یا قضاوت شخصی ارائه شد ــ شاهدی بر این نکته است که صداقت، استقلال رأی و پیوند با مردم می‌تواند به میراثی ماندگار و الهام‌بخش برای فراتر از زمان زیست هر شخصیت تبدیل شود. او نمادی از تعهد به آرمان‌های دینی و انسانی، روشنگری و اعتدال، در دورانی پرتلاطم از تاریخ معاصر ایران بود. یادش گرامی باد.

 
پی‌نوشت:
 
[1]. خاطرات سیدابوالحسن طالقانی، گردآوری و تدوین: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بهار ۱۳۶۵، صص 12-15؛ «گفت‌وگو با محمد بسته‌نگار داماد آیت‌الله طالقانی» (به تاریخ: ۱۳۷۰) در کتاب: یادمان طالقانی، ج 1، تهران، انتشارات حسینیه ارشاد، ۱۳۷۲، صص ۳۰-۳۳.
[2]. «گفت‌وگوی شفاهی با محمدرضا حکیمی» (به تاریخ: تیر ۱۳۷۵)، به همراه نسخه مکتوب مصاحبه، آرشیو تاریخ شفاهی ایران، پرونده کد: TSH-889-12 و نیز کتاب: راهنمای طلاب، انتشارات بعثت، ۱۳۴۵، مقدمه.
[3]. سازمان اسناد و کتابخانه ملی، اسناد مربوط به دوران نهضت ملی شدن نفت، پرونده فعالیت‌های جبهه ملی ایران، کد سند: ۳۱۱-۷۴-۴۵؛ و نیز خاطرات مهندس مهدی بازرگان، انتشارات رسا، ۱۳۷۸، فصل مربوط به همکاری با آیت‌الله طالقانی.
[4]. پرونده ساواک درباره آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، سازمان اسناد و آرشیو ملی، به شماره  ۳۴۲/ الف، سند مورخ ۱۰ دی ۱۳۴۳؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج 1، انتشارات مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۰، صص ۱۵۰-۱۵۵.
[5]. روزنامه اطلاعات، ش ۲۹۷۳۲، ۱۸ تیر ۱۳۴۸؛ آیت‌الله طالقانی، زندگی و مبارزات، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۹، فصل مربوط به فعالیت‌های مسجد هدایت.
[6]. گفت‌وگو با مهندس عزت‌الله سحابی، مورخ 20/ 02/ 1378، همراه نسخه‌ای از نوار صوتی مصاحبه. مجموعه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد، بخش تاریخ ایران معاصر، پرونده کد: HUA-IRAN-ORAL-234؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد لانه جاسوسی، ج 4، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، اشاره به گزارش‌های ساواک درباره فعالیت‌های طالقانی.
[7]. روزنامه کیهان، ش ۱۰۷۹۸، ۲۴ مرداد ۱۳۵۸؛ مجموعه سخنرانی‌های آیت‌الله طالقانی در دوران انقلاب، گردآوری و تدوین: مرکز فرهنگی آیت‌الله طالقانی، انتشارات بعثت، ۱۳۷۵.
[8]. پرتوی از قرآن، ج 1، شرکت سهامی انتشار، مقدمه.
 
https://iichs.ir/vdcjvve8.uqemyzsffu.html
iichs.ir/vdcjvve8.uqemyzsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما