«خوانشی از کارنامه فرهنگی زنده‌یاد سیدغلامرضا سعیدی» در گفت‌وشنود با زنده‌یاد دکتر سیدجعفر شهیدی

تألیف کتاب «خطر جهود برای اسلام و ایران»، موجب دستگیری او شد!

زنده‌یاد دکتر سیدجعفر شهیدی، داماد زنده‌یاد استاد سیدغلامرضا سعیدی و از شاهدان تکاپوی فرهنگی و علمی وی به‌شمار می‌آمد. وی در گفت‌وشنود پی‌آمده ــ که به فاصله‌ای اندک پس از درگذشت استاد سعیدی انجام شد ــ به بازخوانی فرازهایی از کارنامه آن متفکر فقید پرداخته است
تألیف کتاب «خطر جهود برای اسلام و ایران»، موجب دستگیری او شد!
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
به عنوان نخستین سؤال، از سابقه آشنایی‌ خود با زنده‌یاد استاد سیدغلامرضا سعیدی بگویید.
بسم الله الرحمن الرحیم. در سال 1324 در نجف، مجله‌ای به نام «آیین اسلام» به دستم رسید، که آن وقت مرحوم نصرت‌الله نوریانی، صاحب امتیاز آن بودند. در آن مجله، عده‌ای از نویسندگان مسلمان، مقاله‌هایی می‌نوشتند که یکی یا دو تا از آن مقاله‌ها، از مرحوم سیدغلامرضا سعیدی بود. بعدا یکی از دوستان هم‌حوزه من، یعنی آقای سیدمحمد مددی، که با هم سر درس آیت‌الله خویی می‌رفتیم، مرحوم سعیدی را به من معرفی کرد، که: فردی فاضل و متدین هستند. بعدا که به ایران آمدم، با ایشان آشنا شدم.
آن موقع به اتفاق عده‌ای از دوستان، فضلا و دانشجویان مسلمان، قرار شد مجله‌ای را منتشر کنیم، که بنده امتیاز آن را گرفتم و نام آن را «فروغ علم» گذاشتیم. در آن مجله، شخصیت‌های مهمی از قبیل: مرحوم راشد و خودِ مرحوم سعیدی و عده‌ای دیگر، مقاله می‌نوشتند و انصافا بهترین مجله اسلامی بود و مورد توجه فضلای روحانی و دانشگاهی قرار گرفت. مرحوم سعیدی هم، حقا با ما و مجله همکاری می‌کرد و در هر شماره، یک یا دو مقاله از ایشان چاپ شد. بعد هم که با خانواده ایشان وصلت کردیم و ارتباط و همکاری ما، تا آخرین لحظات حیات ایشان، امتداد پیدا کرد.
 
سیدجعفر شهیدی
 
لطفا درباره سال تولد، محیط خانواده و تحصیلات ایشان، توضیحاتی ارائه کنید.
ایشان در سال 1314ق متولد شده‌اند. در آن موقع در خارج از تهران، مدرسه‌ای به سبک جدید وجود نداشت و محل تحصیل بچه‌ها، معمولا مکتب‌خانه‌ها بود و بعدا اگر می‌خواستند ادامه بدهند، به حوزه‌ها می‌رفتند. خود من از همان‌هایی هستم که با اینکه در شهرمان مدرسه درست شد، ولی نتوانستم به مدرسه بروم! به‌هرحال در آن منطقه، مرحوم مدیر نراقی مدرسه‌ای تأسیس کرد که به آن نه می‌شد گفت مکتب‌خانه و نه دبیرستان! مرحوم سعیدی می‌گفتند: مرحوم مدیر نراقی برنامه‌های آن مدرسه را از دارالفنون می‌گرفتند و مواد آن، خیلی سنگین بود! به‌طوری که تحصیل‌کرده‌های آنجا، می‎‌بایست خیلی زحمت می‌کشیدند و چند نفری که از آنها می‌شناسم، عموما از فضلا بودند. به‌هرحال ایشان فارسی و مقدمات عربی، صرف و نحو و همچنین فرانسه را در آن مدرسه یاد گرفتند. در همان وقت‌ها هم، پیش مستر هیل، که رئیس بانک آن زمان بود، انگلیسی یاد گرفتند و در همان بانک هم، استخدام شدند! بعد در بیرجند و زابل بودند، که به دلیل سخنرانی‌هایی که عموما جنبه تبلیغات دینی داشت و با وضع آن روز حکومت و شهربانی‌ها هم سازگار نبود، مدتی مرحوم سعیدی را به قم منتقل کردند و ایشان رئیس بانک قم شدند! در واقع نوعی تبعید بود، اما احترام‌آمیز! پس از سال 1320، به تهران آمدند و در اداره تلگراف مشغول بودند، تا وقتی که در سال 1335، خودشان را بازخرید کردند و پس از آن، به کار ترجمه و تألیف پرداختند.
 
مهم‌ترین اساتید مرحوم سعیدی، چه کسانی بودند و ایشان بیشتر، از چه کسانی الهام می‌گرفتند؟
مهم‌ترین استاد ایشان، همان مرحوم مدیر نراقی بودند، که بیشتر معلومات متداول امروزی، مانند: فارسی، عربی، ریاضیات و زبان را، یا مستقیما یا با راهنمایی ایشان، فرا گرفتند. بعد از محضر مرحوم شیخ هادی بیرجندی و مرحوم شیخ محسن بیرجندی، که از علمای بیرجند بودند، استفاده کردند. علمای دیگری نیز بودند، که ایشان مقدمات عربی و اصول معارف اسلامی را، نزد آنان فرا گرفتند و بعد از آن هم، دیگر خود با علمای تهران، تماس مستقیم داشتند و از محضر آنها استفاده می‌کردند.
مرحوم سعیدی به چند نفر از علمایی که روشنفکر بودند (به این معنا که با وضع جدید، بیشتر آشنایی داشتند) توجه فراوان می‌کردند، مثل: مرحوم کاشف‌الغطاء، مرحوم سیدهبه‌الدین شهرستانی از ایرانی‌ها و اخیرا به کتاب‌های مرحوم صدر هم، خیلی توجه داشتند. همچنین به نوشته‌های مرحوم ابوالاعلی مودودی از متفکران پاکستان، علاقه‌مند بودند و نوشته‌های مرحوم محمد رفیع‌الدین را، که به انگلیسی نوشته می‌شد، ترجمه می‌کردند.
 
آقای دکتر، درباره کارهای مشترکی که با استاد سعیدی داشتید، توضیحاتی بیان کنید.
کار مشترک ما، فقط همان مجله «فروغ علم» است و گاهی، بنده به تألیف بعضی از کتاب‌های ایشان کمک می‌کردم.
 
یکی از خدمات ارزنده مرحوم سعیدی، معرفی اوضاع مسلمانان سایر کشورها، نظیر الجزایر، پاکستان، فلسطین، مصر و...، به مردم ایران بود. ارزیابی شما از آثار ایشان، در این زمینه چیست؟
به نظر من قدیمی‌ترینِ این آثار، مقاله‌ای بود به نام «فلسطین مظلوم ضجه می‌کشد!»، که در مجله آیین اسلام منتشر شد. این اولین مقاله‌ای بود که درباره فلسطین، از مرحوم سعیدی خواندم. بعد دوستانم در بروجرد، آن را مجددا به صورت اعلامیه‌ای، چاپ و منتشر کردند. سپس در سال 1327، در مجلس بزرگداشت شهدای فلسطین، که توسط مرحوم حاج سراج انصاری و دفتر مجله اتحاد مسلمین تشکیل شد، آقای سعیدی سخنرانی داشت و یک عده از سفرای کشورهای عربی هم، آمده بودند و بنده هم به عربی سخنرانی کردم. بعدا ایشان جزوه‌ای درباره الجزایر و به موازات آن، جزواتی درباره پاکستان منتشر کردند، که به صورت کتاب هم درآمد. یکی از این کتاب‌ها، به نام «قائد اعظم محمدعلی جناح مؤسس پاکستان» و دیگری به اسم پاکستان و همچنین یک کتاب کوچک، به اسم مسئله کشمیر و حیدرآباد بود. اصولا تا آنجا که به خاطر دارم، ایشان در 43 سال اخیر، بیشتر فعالیتشان متوجه شناساندن وضع مسلمانان مظلوم کشورهای شبه‌قاره هند، الجزایر و جاهای دیگر بود.
 
ارتباط ایشان با نهضت آزادی‌بخش الجزایر، چگونه بود؟
درباره مسائل نهضت الجزایر، فقط از طریق مطبوعات و مجله‌‌ها مطلع می‌شدند و مقالات متعددی ترجمه می‌کردند، که در روزنامه اطلاعات آن وقت چاپ می‌شد.
 
درباره ملاقات‌های مرحوم سعیدی، با رهبران مسلمانان هند و پاکستان، چه اطلاعاتی دارید؟
ارتباط ایشان با رهبران مسلمانان این کشور، از مسافرت سال 1331 شروع شد، که چون بنده هم‌رده‌شان نبودم، دقیقا آنها را به خاطر ندارم! به‌هرحال هر کدام از این شخصیت‌های دینی و علمی، که از پاکستان می‌آمدند، فقط با ایشان ملاقات داشتند، که من در بعضی ملاقات‌هایشان بودم، مانند: مرحوم شکرالله‌خان، رهبر مسلم لیگ و افراد دیگر.
 
ایشان درباره وحدت اسلامی، چه دیدگاهی داشتند؟
مرحوم سعیدی، تحت تأثیر اندیشه‌های علامه اقبال لاهوری بودند و می‌دانید که اقبال، اساسا تفکرش وحدت اسلامی است. در عین حال که استقلال ملت‌ها را قبول دارد، از لحاظ فرهنگی و معنوی، معتقد به یک نوع هماهنگی و وحدت ملت‌های مسلمان است، تا بتوانند در مقابل حملات غیرمستقیم دشمنان، که همان حملات فرهنگی است، بایستند. غالب نوشته‌های مرحوم سعیدی، بر اساس این تفکر بود.  
 
مرحوم سعیدی، چه مسافرت‌هایی به خارج از کشور داشتند و در کدامین کنفرانس‌ها شرکت کردند؟
مرحوم سعیدی دو مسافرت زیارتی داشتند، که یکی حج بود و دیگری زیارت عتبات عالیات. یک مسافرت هم به پاکستان کردند، که دولت این کشور از ایشان دعوت کرده بود و حدود ده روز در آنجا بودند و چندین سخنرانی هم انجام دادند. چهار سال پیش هم، دعوت مجددی از ایشان کردند، به مناسبت اینکه گویا کتاب «رسول اکرم(ص)» مرحوم سعیدی، کتاب سال شناخته شده بود و برنده جایزه‌ای شد که متأسفانه ایشان به دلیل کسالت نتوانستند به این مسافرت برودند.
 
سیدجعفر شهیدی
 
دیدگاه شما درباره شیوه نگارش و ترجمه ایشان چیست؟
البته خود خواننده‌ها قضاوت باید کنند، اما به نظر بنده، ترجمه‌های ایشان بسیار خوب و روان است و طوری است که از خود، چیزی بر اصل متن اضافه نمی‌کند و سعی دارد تا مطلب مؤلف را به شکلی که همگان استفاده کنند، ترجمه کند و این سبک خوبی است.
 
 به عنوان حسن ختام، نگاهی گذرا به آثار استاد سعیدی داشته باشید.
البته همه‌اش را، که به خاطر ندارم! «اسلام و جاهلیت» از ابوالاعلی مودودی است، که ترجمه کردند. «اسلام و طب جدید»، از عبدالعزیز اسماعیل پاشا، ترجمه است. «پاکستان» که تألیف خودشان است. «جنگ و صلح در اسلام» از مجید تطویری، ترجمه است. «کمونیزم و اخلاق»، تألیف است. «متجاوز کیست»، درباره مسئله کشمیر است. «عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن» هم، ترجمه است و چندین بار چاپ شد. «مسئله کشمیر و حیدرآباد»، ترجمه است. «پیشرفت سریع اسلام»، ترجمه است. «خطر جهود برای ایران و اسلام»، تألیف است و کتاب بسیار مهمی بود، که ساواک ایشان را به خاطر این کتاب، توقیف کرد و یک روز نگه داشت. «رسول اکرم(ص) در میدان جنگ» از محمد حمیدالله، ترجمه است. «فلسفه و تربیت اسلامی» از پروفسور احسان‌الله، ترجمه است. «قائد اعظم» محمدعلی جناح، ترجمه است. «تعلیم و تربیت در اسلام»، ترجمه است. «زندگانی محمد رسول‌الله» و حدود ده کتاب دیگر نیز، از ایشان در دست است و همچنین مقالات متعدد.
 
https://iichs.ir/vdcgu39x.ak9qq4prra.html
iichs.ir/vdcgu39x.ak9qq4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما