مواضع علمای ایران در قبال جنگ‌های اعراب و اسرائیل؛

جهاد علیه صهیونیسم

شاید مهم‌‎ترین چهره در میان علما که در پی وقوع جنگ اول اعراب و اسرائیل به اتخاذ موضع پرداخت آیت‌الله عبدالکریم زنجانی بود
جهاد علیه صهیونیسم
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ جنگ‌های اعراب و اسرائیل در میان تحولات خاورمیانه از جایگاه خاصی برخوردار است. در واقع در چند دهه گذشته، جنگ‌های اعراب و اسرائیل یکی از رویدادهای مهم و تحول‌ساز تاریخ خاورمیانه به‌شمار می‌آید. یکی از موضوعات مهم درباره این نبردها رویکرد کشورهای مختلف نسبت به آن است: اینکه این کشورها چگونه در برابر این منازعات عمل کردند و در کدام طرف جنگ ایستادند. این امر به‌ویژه درباره کشورهای مسلمان منطقه اهمیت می‌‎یابد. این پرسش درباره ایران آن زمان نیز مطرح است: اینکه ایران زمان محمدرضا پهلوی در کدام طرف جنگ بود و آیا سهم مهمی در آن داشت یا بیشتر تأثیر پیرامونی داشت؟
 
درباره پرسش بالا مطالب بسیاری نگاشته شده، اما آنچه کمتر موضوع بحث و بررسی قرار گرفته نقش جامعه مدنی در ایران و به‌ویژه مواضع و رویکرد علما و روحانیان در قبال آن است. در واقع با توجه به اینکه مسئله فلسطین مسئله اول جهان اسلام است، بی‌شک روحانیان در چنین مقاطعی بسیار مهم و اثرگذارند. بر این اساس، تلاش خواهد شد در سطور زیر نقش علما و روحانیان ایرانی و مواضع آنها در قبال این جنگ‌ها بررسی شود.
 
جنگ‌های اعراب و اسرائیل
برای روشن کردن نقش علما و بررسی مواضع آنها در قبال جنگ‌های اعراب و اسرائیل ابتدا بهتر است مروری داشته باشیم بر این منازعات. اولین جنگ میان اعراب و اسرائیل که خاورمیانه را با بحران روبه‌رو کرد در سال 1327ش به وقوع پیوست. در این سال، در پی خروج نیروهای انگلیسی از فلسطین، که قیمومیت این سرزمین را بر عهده داشتند، خلأ قدرت پدید آمد و همین امر در نهایت به نبرد میان طرفین منتهی شد. در سال 1335ش دومین منازعه میان اعراب و اسرائیل رخ داد. این نبرد در پی ملی کردن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر و میان کشورهای مصر از یک طرف و انگلستان، فرانسه و اسرائیل از طرف دیگر رخ داد. نبرد سوم نیز میان طرفین در سال 1346ش رخ داد. در این سال مصر، اردن و سوریه از یک‌سو و اسرائیل از سوی دیگر وارد نبرد شدند.[1]
 
مواضع علما در قبال جنگ اول اعراب و اسرائیل
هرچند علما پیش از آغاز جنگ‌های اعراب و اسرائیل به‌شدت علیه ایجاد رژیم اشغالگر اسرائیل در سرزمین‌های فلسطینی واکنش نشان داده و موجودیت این رژیم را به چالش کشیده بودند، مبارزه علما با اسرائیل پس از آغاز نبرد میان طرفین وارد مرحله جدیدی شد.
 
شاید مهم‌ترین چهره در میان علما که در پی وقوع جنگ اول اعراب و اسرائیل به اتخاذ موضع پرداخت آیت‌الله عبدالکریم زنجانی بود. ایشان حتی یک بار در سال 1318ش و در اوایل تلاش‌ها برای ایجاد رژیم غاصب اسرائیل به سرزمین‌های اشغالی رفت و در مسجدالاقصی مسلمانان را به اتحاد و مبارزه در برابر اسرائیل دعوت کرد. پس از آغاز نبرد اول، آیت‌الله زنجانی بار دیگر مسلمان را به جهاد و مبارزه علیه اسرائیل فرا خواند. ایشان به‌صراحت و در فتوایی کاملا روشن، مسلمان را از این توطئه بزرگ آگاه و همگان را به اقدام علیه آن دعوت کرد. این عالم مجاهد به‌قدری نسبت به مسئله مردم مظلوم فلسطین دغدغه داشت که حاضر بود جان خود را در این راه فدا کند و هر آنچه را دارد پای این مسئله بگذارد. آیت‌الله زنجانی حتی بعد از اعلام جهاد علیه اسرائیل در نطقی اعلام کرد که «اگر من توانایی حمل سلاح داشتم، جزء اولین کسانی بودم که از عراق عازم جهاد با اسرائیل می‌شدم».[2] همه اینها نشان می‌دهد که ایشان کاملا اهمیت موضوع را درک کرده بود و می‌دانست که جهان اسلام با چه خطر بزرگی روبه‌روست.
 
 آیت‌الله عبدالکریم زنجانی
آیت‌الله عبدالکریم زنجانی
  
اما آیت‌الله زنجانی تنها عالمی نبود که علیه اسرائیل موضع‌گیری کرد. آیت‌الله بروجرودی، که در آن مقطع زمانی تنها مرجع تقلید شیعیان بودند، نیز در قبال این رخداد واکنش تندی از خود نشان دادند. ایشان در واکنش به  جنگ اعراب و اسرائیل و در خصوص مهم‌ترین مسئله جهان اسلام بیانیه صادر کردند و ضمن اظهار تأسف و تأثر از کشتار مسلمانان به دست یهودیان این نکته را یادآور شدند که یهودیان در مدت نزدیک به چهارده قرن زیر پرچم اسلام جان، مال و دینشان محترم و محفوظ بوده است و از حمایت و پشتیبانی مسلمانان برخوردار بوده‌اند. ایشان در این بیانه به‌صراحت خواستار نابودی صهیونیست‌ها و از میان برداشته شدن این رژیم شدند؛ رژیمی که خون‌های پاک مسلمانان را می‌ریزد و خانه و عبادتگاه‌های آنان را تخریب می‌کند.[3]
 
آیت‌الله سیدحسین طباطبائی بروجرودی
آیت‌الله سیدحسین طباطبائی بروجرودی
 
علاوه
بر ایشان آیت‌الله بهبهانی نیز تلگرافی به پاپ اعظم در واتیکان ارسال و ضمن اظهار تأسف از حوادث فلسطین و پایمال شدن حقوق مردم مظلوم و مسلمان این سرزمین، از همراهی و حمایت مسیحیان از یهودیان فلسطین و به رسمیت شناخته شدن دولت غاصب اسرائیل توسط آنها، ابزار تنفر و انزجار کردند. ایشان از پاپ خواستند به کشورهای مسیحی این نکته را یادآور شوند که باید از حمایت این بخش از جامعه یهودی، که به دنبال تعدی و ظلم به مسلمانان هستند، دست بردارند و به جان و مال مسلمانان تعرض نکنند و عواطف و احساسات آنها را تحریک نکنند. البته آیت‌الله بهبهانی تنها به این موضع‌گیری اکتفا نکردند و مجلس شورای ملی ایران را نیز خطاب قرار دادند. ایشان ضمن ذکر وقایعی که در فلسطین می‌گذرد و مصائبی که مسلمانان این سرزمین تحمل می‌کنند از مجلس شورای ملی خواستند با جدیت بیشتری این موضوع را دنبال کند. ایشان تأکید کردند که مجلس شورای ملی باید تنفر و انزجار خود از اعمال صهیونیست‌ها و همدردی ملت مسلمان ایران و خاصه طبقه روحانیت از فلسطینیان را به صورت رسمی اعلام کند.[4]
 
آیت‌الله العظمی سیدعلی بهبهانی در منزل شخصی در شهر اهوازآیت‌الله العظمی سیدعلی بهبهانی در منزل شخصی در شهر اهواز
 
جنگ دوم اعراب و اسرائیل و مواضع علما
پس از آغاز جنگ دوم اعراب و اسرائیل، با توجه به حضور قدرت‌های بزرگ در این نبرد، مواضع علما تا حدودی تغییر کرد. در واقع اگر در نبرد اول همه اعتراض‌ها متوجه دولت غاصب اسرائیل و نوک پیکان حملات رو به سوی رژیم صهیونیستی بود، این بار دولت ایران نیز به‌شدت زیر سؤال رفت و به نوعی به سیاست دولت وقت ایران نیز حمله شد. بااین‌حال، هیچ‌گاه مسئله فلسطین و مبارزه با اسرائیل از اهداف مورد نظر دور نشد؛ برای نمونه، اکثر علما و روحانیان در مجالس و منابر وعظ و خطابه انزجار خود را از اعمال متجاوزان به حقوق فلسطینی‌ها اعلام و همدردی خود را با اعراب مسلمان فلسطین اظهار کردند. در تهران آیت‌الله کاشانی و فدائیان اسلام فعالیت خود را برای احقاق حقوق مسلمانان فلسطینی شدت بخشیدند و از هر ابزار و وسیله‌ای برای ابراز حمایت و پشتیبانی از مسلمانان فلسطین استفاده کردند و تمام تلاش خود را به خرج دادند تا صدای مسلمانان فلسطینی را به گوش جهانیان برسانند. در قم نیز شاهد صدور بیانیه‌های آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله بهبهانی و علمای دیگر در حمایت از مردم مظلوم فلسطین بودیم.[5]
 
آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی در کنار آیت‌الله سیدشرف‌الدین موسوی عاملی و چند تن از اطرافیان در تبعیدگاه بیروت (سال 1328)آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی در کنار آیت‌الله سیدشرف‌الدین موسوی عاملی و چند تن از اطرافیان در تبعیدگاه بیروت (سال 1328)
 
منازعه سوم میان اعراب و اسرائیل و مواضع علما
در سال 1346ش بود که برای بار سوم اعراب و اسرائیل وارد یک منازعه دیگر شدند. اسرائیل این بار برای از بین بردن مقاومت در جهان اسلام و به‌ویژه ایستادگی مردم فلسطین، به کشورهای عربی مجاور حمله کرد. اسرائیل در این نبرد به پیروزی‌های مهمی نیز دست یافت و همین امر جهان اسلام را بیش از پیش متوجه این خطر کرد. در ایران نیز حوزه علمیه و علما و روحانیان علیه سیاست‌های توسعه‌طلبانه رژیم غاصب اسرائیل به‌شدت واکنش نشان دادند.
 
به خصوص که این بار امام خمینی از جایگاه خاصی در فضای سیاسی ایران برخوردار بودند و با درک اهمیت موضوع نه تنها اسرائیل را به تجاوز به سرزمین‌های اسلامی، بلکه کشورهای هم‌پیمان با آن را نیز به جنگ‌افروزی متهم کردند. ایشان همچنین دولت‌های اسلامی در نقاط مختلف جهان و به‌ویژه منطقه خاورمیانه را به اتحاد و وحدت دعوت نمودند و بر این نکته تأکید کردند که دول استعمارگر و بیگانگان می‌خواهند با ایجاد نفاق و جدایی در میان مسلمانان و دولت‌های اسلامی، ممالک ما را تحت اسارت و ذیل استعمار نگه دارند و از منابع مادی و معنوی آن استفاده کنند. علاوه بر این، امام در روز 17 خردادماه سال 1346ش در پیامی به مناسبت جنگ شش‌روزه اعراب و اسرائیل، فتوایی صادر کردند که طی آن هر گونه رابطه تجاری و سیاسی دولت‌های اسلامی با اسرائیل و همچنین مصرف کالاهای اسرائیلی در میان مردم سرزمین‌های اسلامی حرام اعلام شد.[6]
 
امام خمینی همچنین به دولت ایران هشدار دادند که از دولت اسرائیل دوری کند و شریک جرم آنها در مبارزه با مسلمانان نشود. ایشان اسرائیل را یک ماده فساد نام نهادند که در قلب ممالک اسلامی با پشتیبانی قدرت‌های بزرگ به‌وجود آمده است و ریشه فسادش هر روز کشورهای اسلامی را تهدید می‌کند. امام در ادامه فرمودند که باید با همّت کشورهای اسلامی این ریشه فساد خشک و از میان برداشته شود. ایشان حتی بهره‌گیری از منابع صدقه و ذکات را برای انجام این کار توصیه می‌کردند و بر این باور بودند که این هدف حیاتی به هر نحو باید عملی و ممکن شود.[7]
 
سخنرانی تاریخی امام خمینی پس از آزادی از حبس و حصر (مسجد اعظم قم؛ فروردین 1343)سخنرانی تاریخی امام خمینی پس از آزادی از حبس و حصر (مسجد اعظم قم؛ فروردین 1343)
 
در مجموع باید گفت که علما و روحانیان ایرانی در قبال مسئله فلسطین همواره نظر و دیدگاه یکسانی داشته‌اند و مواضعشان صریح و قاطعانه بوده است. این رویکرد چه پیش از شروع جنگ اعراب و اسرائیل و چه پس از آن همواره وجود داشته و هیچ گونه تردید و تشکیکی نیز در آن دیده نشده است.     
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. محمدمهدی توسلی، نگاهی به تاریخ سیاسی فلسطین، تهران، انتشارات اس. تی. پرینترز- راولپندی، چ دوم، 1378، صص 111-120.
[2] . علی‌اکبر علیخانی و همکاران، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ج 13، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1390، ص 25.
[3] . همان، صص 62-66.
[4] . داوود امینی، «بازبینی مواضع رژیم پهلوی، روحانیت و مردم ایران، در منازعات فلسطین و اسرائیل»، گنجینه اسناد، ش 1 (بهار 1385)، ص 60.
[5] . همان، صص 61-66.
[6] . روح‌الله خمینی، صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی، ج 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ چهارم، 1385، ص 139.
[7] . همان، ص 194.
https://iichs.ir/vdcauonu.49nyy15kk4.html
iichs.ir/vdcauonu.49nyy15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما