امپریالیسم و جنگ اول اعراب و اسرائیل؛

چرا اعراب جنگ برده را باختند؟

جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل یا جنگ اول اعراب و اسرائیل رسما با پایان یافتن قیومیت انگلستان بر فلسطین در نیمه‌شب ۱۴ مه ۱۹۴۸ آغاز شد. اولین جرقه این نبرد را سازمان ملل متحد زد
چرا اعراب جنگ برده را باختند؟
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ جنگ جهانی اول آبستن حوادث بسیاری در عرصه بین‌المللی بود که آثار و عوارض آن تا به امروز مشهود است. فارغ از کشتار و خسارت‌های فراوانی که این جنگ برای جهان در پی داشت سیاست بین‌الملل شاهد تغییرات ماهوی بسیاری بود. یکی از این تغییرات فروپاشی امپراتوری عثمانی در پی وارد شدن آن به جنگ به نفع یکی از طرفین بود. در واقع فروپاشی این امپراتوری و خلأ قدرتی که در بسیاری از مناطق آن به‌وجود آمد خود آبستن حوادث بعدی شد.
 
یکی از تبعات این حوادث طرح قیمومت انگلستان بر سرزمین‌های فلسطینی این امپراتوری و بنیان گذاشتن رژیم اشغالگر قدس بود که ریشه تاریخی در این مناطق نداشت و با فشار فاتحان جنگ در حال شکل‌گیری بود؛ فاتحانی که حمایت بی‌دریغ خود را از این رژیم از همان روز اول نشان دادند و از هیچ کوششی برای تقویت و توسعه رژیمی که مبنای نژادپرستانه داشت فرو گذار نکردند.
 
به همین دلیل هنگامی که میان اعراب و رژیم اسرائیل بر سر سرزمین‌های عربی جنگ در گرفت این قدرت‌ها به پشتیبانی از اسرائیل برآمدند و تمام تلاش خود را کردند تا اسرائیل پیروز این نبردها باشد. در واقع در سه نبردی که میان اعراب و اسرائیل در گرفت اسرائیل از حمایت کشورهای امپریالیستی بی‌نصیب نبود. حال پژوهش زیر قصد دارد نقش قدرت‌های امپریالیستی در جنگ اول اعراب و اسرائیل را بررسی کند و نشان دهد چگونه کمک این کشورها به پیروزی قاطع اسرائیل بر اعراب منجر شد.
 
ایجاد یک رژیم بی‌پیشینه
حمایت کشورهای غربی و به‌ویژه انگلستان از تشکیل یک دولت یهودی در سرزمین‌های فلسطینی بعد از جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم بر کسی پوشیده نیست و این کشور و بعدا آمریکا تمام تلاش خود را در سال‌های بعد از جنگ به خرج دادند تا این هدف عملی شود، اما شاید اولین جرقه نبرد میان اعراب و اسرائیل در تاریخ 29 نوامبر سال 1947م را سازمان ملل متحد زد. در این تاریخ این سازمان بین‌المللی قطعنامه‌ای را تصویب کرد که به موجب آن فلسطین میان اعراب و یهودیان تقسیم شد و جالب توجه این بود که انگلستان از رأی دادن به طرح یادشده خودداری ورزید و حتی تصمیم گرفت نیروهای خود را قبل از اوت سال 1948م از فلسطین خارج کند.[1] در حقیقت انگلستان که خود قیمومیت سرزمین‌های فلسطینی را بعد از جنگ جهانی اول به‌دست آورده و بستر دولتی نژادپرست و یهودی را فراهم کرده بود، تصمیم گرفت در رویکرد ریاکارانه برای نشان دادن بی‌طرفی خود هدف خود را به شکل دیگری تحقق بخشد.
 
اعلام قرار تقسیم فلسطین، اعراب را شوکه کرد و تظاهرات گسترده‌ای فلسطین و سایر کشورهای عربی را در بر گرفت. در تاریخ 8 دسامبر سال 1947م اتحادیه عرب با شرکت نخست‌وزیران دولت‌های عضو در قاهره تشکیل شد و ضمن اعتراض به تصمیم سازمان ملل متحد برای جلوگیری از عملیاتی شدن تقسیم فلسطین و مخالفت با تشکیل دولت یهودی در این منطقه تصمیماتی اتخاذ کرد که در نهایت به نبرد میان طرفین منتهی شد.[2]
 
نیروهای داوطلب عرب در فلسطین (سال 1948)
نیروهای داوطلب عرب در فلسطین (سال 1948)
 
جنگ اول عراب و اسرائیل
در ماه مارس 1948م بود که سازمان هاگانا، یعنی نیروی نظامی آژانس یهود، به بیت‌المقدس حمله کرد و در خلال ماه‌های نوامبر و مه همان سال نیروهای یهودی اراضی تعیین‌شده به وسیله سازمان ملل را تحت کنترل درآوردند و در اقدامی جالب مناطق مربوط به اعراب را نیز تخلیه نکردند. روز 14 ماه مه سال 1948م بود که هم‌زمان با خروج کمیسر عالی انگلستان از فلسطین، یهودیان تشکیل حکومت اسرائیل را اعلام کردند و در همان روز بود که ارتش کشورهای عربی رسما علیه دولت جدید یهود وارد نبرد شدند. آغاز حمله اعراب به اسرائیل با واکنش قدرت‌های بزرگ غربی همراه شد. نکته جالب اینجاست که اولین کشوری که رژیم اسرائیل را به رسمیت شناخت ایالات متحده آمریکا بود. آنها حتی از رئیس‌جمهور اسرائیل برای بازدید از آمریکا دعوت به عمل آوردند و قول کمک صدمیلیون دلاری به اسرائیل دادند.[3] در واقع آمریکا به عنوان یک قدرت امپریالیستی از اینجا به بعد و به‌تدریج جای انگلستان را در مناسبات بین‌المللی گرفت و به تنها ابرقدرت جهان غرب در ساختار نظام دوقطبی بین‌المللی بدل گردید.
 
انگلستان نیز رسما به تحریم تسلیحاتی کشورهای عربی روی آورد که سهم بزرگی در جنگ و پیروزی اسرائیل داشت و بدین‌ترتیب منطقه خاورمیانه وارد دوره‌ای طولانی از نبرد میان مسلمانان و اسرائیل شد. البته نبرد اول اعراب و اسرائیل دارای نکات درخور تأملی بود.[4]
 
مرحله اول جنگ
غلامرضا نجاتی در کتاب «جنگ شش‌روزه» عنوان می‌کند که جنگ دو مرحله داشت: در مرحله
اول جنگ، هرچند کشورهای مختلف عربی در آن حضور داشتند، ارتش منظم مصر ابتکار عمل را در دست داشت. مصر توانست در ابتدای کار نیروهای نظامی اسرائیل را به عقب براند و در سمت غزه، بیر السبع و الخلیل پیشروی کند. نیروی هوایی مصر همچنین توانست از پس نیروی هوایی اسرائیل برآید و بسیاری مناطق از جمله تل‌آویو را بمباران کند و خسارات چشمگیری به اسرائیل وارد نماید. در کنار موفقیت‌های مصر، نیروهای عراقی نیز پس از عبور از مرز فلسطین، در ناحیه نابلوس و جنین موفق به عقب راندن یهودیان شدند و واحدهایی از ارتش سوریه و لبنان، پس از اشغال پل بنات یعقوب، تانیاس و الجلیل را به تصرف درآوردند. اردنی‌ها نیز پس از یک نبرد شدید، شهر قدس قدیمی و بخشی از قدس جدید را اشغال کردند و به جاده الرمله مسلط شدند. در این قسمت هم مجاهدان فلسطینی در صف اول جنگجویان قرار داشتند. در نتیجه مرحله اول جنگ به نفع اعراب و نیروهای فلسطینی پایان یافت.[5]
 
مرحله دوم جنگ
این پایان کار نبود و شورای امنیت وارد کار شد و قطعنامه‌ای به منظور پایان دادن به جنگ صادر کرد. در حقیقت نهادی که قدرت‌های جهانی و به‌ویژه آمریکا و انگلستان در آن دست بالا را داشتند تمام تلاش خود را به خرج داد و طرفین و به‌‎ویژه اعراب را تحت فشار گذاشت تا دستور آتش‌بس را بپذیرند. در نهایت در 2 ژوئن سال 1948م بود که طرفین آتش‌بس را پذیرفتند و جنگ را متوقف کردند. بااین‌حال، نیروهای اسرائیلی از فرصت استفاده و خود را تجهیز کردند؛ چون موجودیت این رژیم برای قدرت‌های امپریالیستی همچون انگلستان و آمریکا بسیار مهم تلقی می‌شد و به هر نحو ممکن باید اسرائیل پیروز از صحنه نبرد خارج می‌شد. در نتیجه اسرائیل با استفاده از متارکه موقت جنگ، نیروهای خود را با گرفتن سلاح تقویت کرد. عامل این تقویت نیز کشور چکسلواکی بود. در حقیقت قدرت‌های غربی برای آنکه پایشان به صورت مستقیم به جنگ باز نشود و اتهامی متوجه آنها نگردد، تسلیحات خود را از طریق چکسلواکی به نیروهای اسرائیلی رساندند و آنها را تجهیز کردند. تل‌آویو نیز از فرصت پیش‌آمده نهایت استفاده را کرد و سپتامبر سال 1948م به مواضع نیروهای مصری هجوم برد و نبرد را دوباره از سر گرفت.[6]
 
اما این مرحله از جنگ مطابق میل اعراب پیش نرفت. در واقع اعراب در این مرحله از جنگ به علت فقدان فرماندهی واحد و ناهماهنگی نتوانستند مقاومت شایان توجهی از خود نشان دهند و در همه جبهه‌های جنگ شروع به عقب‌نشینی کردند. سرانجام در ماه مه همان سال بود که با مداخله شورای امنیت سازمان ملل، که تحت تأثیر قدرت‌های جهانی و به‌ویژه انگلستان و آمریکا بود، ابتدا دولت مصر و سپس کشورهای اردن، سوریه و لبنان قرارداد متارکه جنگ را امضا کردند. در نتیجه این مداخله، یهودیان توانستند سرزمین‌های بیشتری نسبت به آنچه در طرح سازمان ملل بود به تصرف خود درآورند و در نتیجه آن ده‌ها هزار عرب فلسطینی از خانه و کاشانه خود آواره و راهی کشورهای عرب مجاور شدند تا در آنجا سکنی گزینند.[7]
 
در مجموع باید گفت که جهان غرب و قدرت‌های امپریالیستی، که خود بنیان‌گذار رژیم اشغالگر قدس در منطقه خاورمیانه بودند و ایجاد آن را منطبق بر منافع خود تعریف می‌کردند، از هیچ کوششی برای کمک به آن دریغ نورزیدند. هنگامی که با به رسمیت شناختن این رژیم جهان عرب به مقابله برخاست قدرت‌های امپریالیستی همچون آمریکا و انگلستان از راه‌های مختلف به این رژیم یاری رساندند. در واقع هنگامی که برای اولین بار میان اعراب و اسرائیل جنگ درگرفت این دو قدرت جهانی از هیچ کوششی برای یاری رساندن به اسرائیل کوتاهی نکردند.
 
آنها در وهله اول از طریق شورای امنیت سازمان ملل اهداف و مقاصد خود را دنبال کردند. هنگامی که اعراب در مرحله اول جنگ دست بالا را داشتند این دو کشور از کانال سازمان ملل متحد درخواست آتش‌بس و متارکه جنگ از سوی طرفین نمودند. هنگامی که اعراب با این خواست سازمان ملل متحد موافقت کردند کمک‌های تسلیحاتی خود را به اسرائیل رساندند و این رژیم را تجهیز کردند. در واقع در مرحله دوم و بعد از یک آتش‌‎بس کوتاه اسرائیل از طریق چکسلواکی تجهیز شد. همچنین انگلستان برای بر هم زدن موازنه قوا روی به تحریم تسلیحاتی کشورهای عربی آورد تا کفه ترازو به نفع اسرائیل سنگینی کند و در درگیری مجدد طرفین، اسرائیل باشد که دست بالا را در میدان نبرد پیدا کند و در نهایت بتواند پیروز جنگ لقب بگیرد.

پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . غلامرضا نجاتی، جنگ شش‌روزه اعراب و اسرائیل، تهران، موسسه مطبوعاتی عطایی، 1347، ص 38.
[2].  ج. بایربل، جنگ طولانی: اعراب و اسرائیل، ترجمه ابوطالب صارمی، تهران، موسسه انتشارات امیرکبیر، 1349، صص 67-83.
[3] . «نگاهی به سیاست آمریکا در پیدایش اسرائیل»، قابل دسترسی در:
 https://www.farsnews.ir/news/13910722000355
[4]. سیدمحمد موسوی، حسینعلی توتی، سیدمحمدرضا موسوی، «تحولات انقلابی مصر و جایگاه اسرائیل در منطقه»، فصلنامه علوم سیاسی، ش 20 (پاییز 1391)، ص 143.
[5] . غلامرضا نجاتی، همان، ص 39.
[6] . همان، ص 39.
[7] . ج. بایربل، همان، صص 215-230.
https://iichs.ir/vdcbwgb5.rhbszpiuur.html
iichs.ir/vdcbwgb5.rhbszpiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما