نگاهی به پایان حضور نظامی انگلیس در خلیج فارس (1350)؛

چرایی عقب‌نشینی بریتانیا از خلیج فارس

دولت انگلستان سرانجام در سال 1346 اعلام کرد که تا پایان سال 1350 نیروهای نظامی خود را از خلیج فارس عقب خواهد کشید. چرا با وجود نفت و اهمیت آن برای بریتانیا، این کشور از خلیج فارس خارج شد؟
چرایی عقب‌نشینی بریتانیا از خلیج فارس

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ خلیج فارس و کشورهای پیرامون آن، منطقه‌ای را شکل داده‌اند که در تاریخ همواره مورد توجه قدرت‌های فرا منطقه‌ای بوده است. یکی از این قدرت‌ها که سال‌های متمادی نقش پُررنگ و تأثیرگذار در این منطقه داشت بریتانیا بود. با تمام فرازونشیب‌ پیش‌آمده طی حضور این کشور در منطق خلیج فارس، دولت آن سرانجام در سال 1346 اعلام کرد که تا پایان سال 1350 نیروهای نظامی خود را از خلیج فارس عقب خواهد کشید. این مقاله به بررسی این مسئله می‌پردازد که چرا با وجود نفت و اهمیت آن برای بریتانیا، این کشور از خلیج فارس خارج شد.
 
ناتوانی در بازسازی امپراتوری
بریتانیا تا پیش از جنگ جهانی دوم به ظاهر قدرتمندترین و تزلزل‌ناپذیرترین قدرت در نظام جهانی به‌شمار می‌آمد، اما در حقیقت این‌چنین نبود. با وقوع جنگ جهانی اول و درنتیجه آن تضعیف نسبی بریتانیا، این کشور به دلیل حذف شدن رقبایی چون روسیه و آلمان در عرصه بین‌المللی توانست تا مدتی فروپاشی امپراتوری را به تعویق بیندازد، اما در پی جنگ جهانی دوم، ساختارهای زیربنایی و صنعتی بریتانیا ویران شد.[1] این جنگ فراگیر باعث شد اقتصاد این کشور دچار بحران شود و در قبال هزینه‌های سرسام‌آور آن نتواند به راحتی کمر راست کند. چند میلیون کشته و تخریب بیش از 70 درصد از شهرهای مهم آن همچون لندن، نوید افول این امپراتوری را با وجود پیروزی در جنگ و در برابر قدرت‌های متوسط می‌داد. با فروکش کردن جنگ و پس از دو سال، بریتانیا مجبور شد به مهم‌ترین مستعمره خود، یعنی هندوستان، استقلال دهد. همراه با هندوستان بسیاری از مستعمرات در آفریقا، حوزه کارائیب و اقیانوسیه، خلیج فارس و غرب آسیا نیز اعلام استقلال کردند. هم‌زمان با افول قدرت بریتانیا، آمریکا بود که در مناطق مختلف جهان از جمله خاورمیانه و منطقه خلیج فارس در حال قدرت‌گیری و افزایش نفوذ بود.[2]
 
تصویری از بمباران لندن در جنگ جهانی دوم
تصویری از بمباران لندن در جنگ جهانی دوم
 
ناتوانی در حل معضل رشد احساسات ناسیونالیستی
شرایطی که باعث شد دولت کارگر بریتانیا تصمیم مهم خود مبنی بر خروج از منطقه خلیج فارس را اتخاذ کند ریشه در اوضاع این منطقه نیز داشت. پیش از تصمیم بریتانیا برای خروج از خلیج فارس، ملت‌های خاورمیانه ناسیونالیسم را به ایدئولوژی استعمارستیزی خود تبدیل کردند و به مبارزه با بیگانه روی آوردند.[3] در حقیقت وضعیت کشورهای مسلمان در آغاز قرن بیستم طرف مقایسه با سال‌های پایانی آن نبود. نگرش‌های ضد سلطه و استقلال‌طلبانه مسلمانان به شکل‌های گوناگونی خود را نشان داد. برخی از گروه‌ها مانند ترکان جوان با نژادگرایی به مقابله با بیگانگان روی آوردند. افرادی چون جمال عبدالناصر و معمر قذافی ناسیونالیسم عربی را با ویژگی چریکی، نظامی و نوعی از سوسیالیسم دم‌دستی تلفیق کردند. گروهی نیز شعار بازگشت به خویشتن خویش را با رگه‌های اسلامی اهمیت بخشیدند. با رشد این احساسات ضد استعماری، بریتانیا به‌مرور نه تنها منافع و حوزه‌های نفوذ خود را در مناطق وسیعی از خاورمیانه چون مصر و عراق از دست داد، بلکه ترس از درگیری و افزایش تلفات نیز این کشور را متقاعد کرد تا بساط امپراتوری خود را از منطقه برچیند.[4]
 
قذافی (سمت چپ) همراه رئیس‌جمهور وقت مصر جمال عبدالناصر در ۱۹۶۹م
قذافی (سمت چپ) همراه رئیس‌جمهور وقت مصر جمال عبدالناصر در ۱۹۶۹م
  
بحران اقتصادی و ناگزیری در عقب‌نشینی
در اواخر سال 1342 هارولد ویلسون، نخست‌وزیر بریتانیا از دولت کارگر، بیان کرد که یک سرباز بریتانیایی در شرق سوئز از هزار سرباز انگلیسی در جای دیگر با ارزش‌تر است. بااین‌حال دیدگاه ویلسون در سال 1346 تغییر کرد و بریتانیا این نوید را به جهانیان داد که تا پایان سال 1350 تمام نیروهای خود را از شرق سوئز خارج خواهد کرد. اگرچه برخی از منتقدان دولت از این تغییر عقیده جهت متهم کردن ویلسون به تناقض بهره بردند، ویلسون تصمیم دولت خود را به عنوان تصمیمی واقع‌بینانه توجیه کرد. به عقیده وی دولت او به دلیل وخامت اوضاع اقتصادی بریتانیا تحت فشار قرار گرفته است تا گامی مهم در سیاست خارجی بردارد. در حقیقت برخی از پژوهشگران بحران مالی و کسری بودجه را عامل اصلی عقب‌نشینی بریتانیا از خلیج فارس در نظر می‌گیرند.[5]
 
هارولد ویلسون
هارولد ویلسون
 
در این سال‌ها اقتصاد بریتانیا در وضعیت مناسبی قرار نداشت. سهم این کشور در کل صادرات تولیدکنندگان در جهان صنعتی از دو نهم در سال 1346 به کمتر از یک‌هشتم در سال 1350 سقوط کرد. در این سال اقتصاد بریتانیا با شوک کاهش ارزش پوند انگلیس مواجه شد؛ عاملی که باعث
شد دولت کارگر خروج از شرق سوئز را تسریع بخشد. این کاهش ارزش همچنین به افزایش شدید قیمت استرلینگ تمام کالاهایی منجر شد که در سطح بین‌المللی مبادله می‌شدند و کسری در تراز پرداخت‌ها را در پی داشت.[6] مجموع این مشکلات اقتصادی، دولت کارگر را به جست‌وجوی راهی برای جلوگیری از کاهش بیشتر ارزش پوند انگلیس مجبور کرد. یکی از راه‌حل‌ها، کاهش مخارج عمومی و به‌ویژه هزینه‌های نظامی در خارج از کشور بود. دولت بریتانیا خود را به کنار گذاشتن آن دسته از پایگاه‌های خارجی ملزم کرد که نقش کلیدی نداشتند. در حقیقت بریتانیا با هزینه ـ فایده کردن و رسیدن به این پاسخ که حضورش بیش از آنکه مانند گذشته منفعتی درخور دربرداشته باشد، هزینه‌های هنگفت و در برخی موارد جبران‌ناپذیری بر این کشور تحمیل خواهد کرد، به خروج از خلیج فارس تن داد. نگرانی عمده بریتانیا این بود که نیروهای باقی‌مانده در منطقه ممکن است نتوانند وظایف خود را به‌درستی انجام دهند. بریتانیا همچنین از احتمال تجاوز شوروی و تهدید برخی کشورهای خاورمیانه (مصر و عراق) هراس داشت.[7]
 
رشد گفتمان ملی‌گرایی؛ مبارزه با استعمار
خروج بریتانیا از منطقه را باید هم‌زمان با نضج گرفتن گفتمان ملی‌گرایی در این منطقه دانست که نمود بارز آن جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران با پیشگامی دکتر محمد مصدق بود. جنبش ملی ایران درس‌های آموزنده بسیاری به ملل منطقه آموخت و آنان را به تفکر واداشت که می‌توان وضع موجود را تغییر داد و حتی در مقابل امپراتوری بریتانیا ایستادگی کرد. روزنامه «المهدی» چاپ حلب در مقاله‌ای با نام «درود بر ایران»، از شهامت ملت ایران به خاطر ایستادگی در برابر امپریالیسم بریتانیا تجلیل و در پایان به درس‌های جنبش ملی ایرانیان برای ملل ضعیف اشاره کرد: «ای ملت جاویدان ایران، با این غضب و جوشش خود، درس‌های عبرت نیکویی به ملل ضعیف که در قید عبودیت و اسارت‌اند، دادی تا بفهمند زندگی که با ذلت و خواری توأم باشد، لفظی است بدون معنی و تا بفهمند که پیروزی به‌دست نمی‌آید، مگر با قوه و ایمان. آیا ملل ضعیف این را خواهند فهمید؟»[8] این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور مصر که کانال سوئز را ملی کرد، از مصدق به‌عنوان «زعیم شرق» یاد کرد و خود را پیرو مکتب وی دانست؛ بنابراین در بررسی دلایل خروج بریتانیا از منطقه خلیج فارس باید قدرت‌گیری فزاینده منطقه خلیج فارس را نیز در نظر گرفت. کشورهای منطقه تمایل پیدا کرده بودند که به نفوذ خارجی در داخل کشورهایشان پایان دهند. نمونه‌های متعددی از انقلاب‌های تاریخی علیه نفوذ خارجی مانند شورش ظفار در دهه 1960م نیز رخ داده بود.[9]
 
نیروهای انگلیسی 
 
فشرده سخن
انگلیس به دلیل دسترسی به نفت و بسیاری از منابع ثروت دیگر در خلیج فارس به این منطقه وارد شده بود، اما در سال‌های بعدی، شرایط سیاسی و اقتصادی در انگلستان تغییر کرد و دولت انگلیس تصمیم گرفت از خلیج فارس خارج شود و به جای آن، تمرکز خود را بر دیگر مناطق و منابع طبیعی دریایی قرار دهد. عوامل مختلفی بر تصمیم نهایی بریتانیا برای واگذاری کامل قدرت در منطقه‌ای که قرن‌ها بر آن کنترل داشت اثرگذار بود. دلایل این تصمیم می‌تواند شامل عواملی مانند هزینه‌های بالای حمل‌ونقل نفت از خلیج فارس به انگلستان، مخاطرات امنیتی در منطقه و تمرکز بر توسعه داخلی و بخش صنعتی انگلستان باشد. در دهه 1340، تحولات سیاسی و اقتصادی در منطقه خلیج فارس و جهان در حال رخ دادن بود. در این دهه، انگلستان با چالش‌هایی مانند افزایش هزینه‌های نظامی و نفت، افزایش تروریسم و بحران‌های مالی مواجه بود؛ همچنین، با توجه به تغییرات سیاسی در منطقه و از جمله نضج گرفتن گفتمان ملی‌گرایی، انگلیس به‌تدریج تمرکز خود را بر مناطق دیگری در جهان، مانند آفریقا و هند، قرار داد.

پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . عباسعلی آذرنیوشه، «نقش کمپانی هند شرقی انگلیس در تشدید کشمکش‌های استعماری» فصلنامه مطالعات شبه‌قاره دانشگاه سیستان و بلوچستان، سال ششم، ش 20 (آذر 1393)، صص 3-7.
[2]. Rovner, J., & Talmadge, C, »Hegemony, Force Posture, and the Provision of Public Goods: The Once and Future Role of Outside Powers in Securing Persian Gulf Oil«, Security Studies, 23 (2014), pp. 560-573.
[3]. Smith, S. C, »Britain's Decision to Withdraw from the Persian Gulf: A Pattern Not a Puzzle«, The Journal of Imperial and Commonwealth History, 44 (2016), pp. 330-333.
[4]. Masoumah saleh al-mubarak, the british withdrawal from the persian gulf and its regional political consequences in the gulf, thesis for master, north texas state university, 1976, pp 13-20.
[5]. Dockrill, S, Britain's Retreat from East of Suez: the Choice between Europe and the World?, Basingstoke, Palgrave Macmillan, 2002.
[6]. David James McMunn, great britain's withdrawal from the persian gulf 1968-1971: an analysis of the policy and the process, Georgetown University, 1974, pp. 20-30.
[7]. Hessameddin Vaez-Zadeh, Reza Javadi, »Reassessing Britain’s Withdrawal from the Persian Gulf in 1971 and its Military Return in 2014«, World Sociopolitical Studies, 3 (2019), pp. 10-11.
[8] . علی فرهمند عراقی، «تأثیرات خارجی جنبش ملی نفت ایران»، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، ش 15 (1382)، صص 175-176.
[9] . شبنم برزگر، بریتانیا و خلیج‌فارس، تهران، پردیس دانش، چ دوم، 1392، صص 95-100.
https://iichs.ir/vdccpoqi.2bq018laa2.html
iichs.ir/vdccpoqi.2bq018laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما