پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و ایجاد قیمومیت‌‌های متعدد در منطقه خاورمیانه حرکت خزنده‌ای به‌تدریج ایجاد شد که واکنش‌‌های مراجع و علمای دینی، به‌ویژه شیعیان را در پی داشت
نحوه مواجهه مراجع دین با حرکت خزنده‌ای که در خاورمیانه شکل گرفت

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در مدت بیش از شش دهه‌ای که از اشغال قبله اول مسلمانان می‌‌گذرد، عالمان بزرگ شیعه در کنار رهبران سیاسی و مردم مسلمان از ملت فلسطین حمایت و رژیم صهیونیستی را خطری برای اختلاف‌‌افکنی، وحدت و اتحاد مسلمین احساس کرده‌‌اند. اما مجاهدان و عالمانی همچون محمدحسین کاشف‌‌الغطاء و عبدالکریم زنجانی، حتی پیش از تأسیس رژیم صهیونیستی، ضمن دفاع از فلسطین نسبت به دانه‌‌ای که شیطان در این سرزمین مقدس کاشت، هشدار و انذار دادند و با فتاوی و خطابه‌‌های آتشین این موضوع را به مهم‌‌ترین مسئله جهان مسلمین تبدیل نمودند. این جستار تلاش دارد با بررسی تاریخ تحولات و زمینه پیدایش بحث، ضمن جست‌وجوی اندیشه‌‌ چهره‌‌های شاخص ضد صهیونیست، این موضوع را در کانون خود قرار داده و نتایج آن را تحلیل کند.
 
پیش از آغاز؛ جدال با صهیونیسم
از فعالیت‌‌های درخشان تاریخ مبارزات شیعه، قیام و اعتراض مراجع و علمای ایران در برابر حرکت خزنده صهیونیسم و رشد آن در قلب جهان اسلام است. این حرکت خزنده، پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و ایجاد قیمومیت‌‌های متعدد در منطقه خاورمیانه به‌تدریج ایجاد شد که به واکنش‌‌هایی از سوی کشورها، به‌ویژه عالمان و مراجع دینی انجامید. پیوستار این مخالفت، از فتوا تا برانگیختن قیام مسلحانه بود. یکی از این افراد که در این زمینه به اقدامات مهمی دست زد شیخ محمدحسین کاشف‌‌الغطاء بود. این مرجع دینی در کنار فعالیت در عرصه فرهنگ و فقه، به مسائل جهان اسلام آشنا و مدافع وحدت اسلامی بود. او هم جوهر دیانت اسلامی و تاریخ امت اسلامی را می‌‌شناخت و هم وضع زمان و سیاست حاکمان روزگار خود را درک می‌‌کرد؛ ازاین‌رو، در همان حال که وظایف یک عالم دینی را انجام می‌‌داد، وقت خود را صرف مسائل عمده سیاسی و اجتماعی و آگاهی ملل مسلمان و ستیز با صهیونیسم و امپریالیسم می‌‌کرد. یکی از اولین اقدامات او شرکت در «کنفرانس اسلامی» به دعوت «مجلس اعلای اسلامی فلسطین» بود.[1]
 
کنفرانس اسلامی؛ جلوه نمادین وحدت اسلامی در برابر معضله‌‌های اعتقادی و سیاسی
از اهداف کنفرانس اسلامی که از 7 تا 17 دسامبر 1931م/ 15 تا 25 آذر 1310ش در «قدس» برگزار شد، بحث بر سر شیوه‌‌های همکاری اسلامی، تلاش برای حفظ دین اسلام، تأسیس دانشگاه اسلامی در بیت‌‌المقدس، دفاع از بقاع متبرکه اسلامی و صیانت از عقاید اسلام در برابر شائبه‌‌های ملحدان بود. در این کنفرانس که چهره‌‌های شاخصی چون رشید رضا، التفتازانی، النجار، اقبال لاهوری و علمای فلسطین و رجال بزرگ صنعاء، یافا، عکا، جنین و جمعی از رجال سوریه حضور داشتند، در وقت نماز حدود یکصدهزار نفر از پیروان مختلف اسلام بر او اقتدا کردند و این حرکت شگفت‌‌آور، که از صدر اسلام تاکنون سابقه نداشت، صورت‌‌بندی تازه‌‌ای را در همسازی و همگامی وحدت بین مذاهب میسر ساخت. دلیل تأکید بر وحدت نمادین این نماز، چگونگی عملکرد و چیستی مبارزه در برابر صهیونیسم است. او با آشتی دادن دو طایفه بزرگ تسنن و تشیع، صهیونیسم را به‌عنوان دشمن مشترک آنها برشمرد و زمینه را برای اقدامات بعدی فراهم کرد.[2]
  
فتوای کاشف‌‌الغطاء
کاشف‌‌الغطا در مدت پانزده روز، به شهرهای مختلف فلسطین سفر و با دانشمندان شیعه و سنی گفت‌وگو کرد. او با سخنرانی برای مردم تمام شهرها، آنان را به «وحدت» با یکدیگر در مقابل دشمنان به‌ویژه خطر صهیونیست‌‌ها دعوت کرد. در این میان مسئله مهاجرت یهودیان از سراسر دنیا، ازجمله ایران به فلسطین اشغالی، با اعتراض جمعیت‌‌های اسلامی فلسطین روبه‌رو شد و این اعتراض‌ها به تسلیم شکوائیه‌ای به کنسول ایران در موصل انجامید. در این اعتراض از دولت ایران درخواست شده بود نسبت به ظلم و تعدیات یهودیان به اعراب مسلمان فلسطین اقدامات مقتضی انجام دهد.[3]  کاشف‌‌الغطاء که در آن زمان به مدت سه‌ماهه به ایران سفر کرده بود، علمای قم را از رویدادهای تأسف‌‌بار فلسطین مطلع کرد. او در پیامی به رزمندگان فلسطینی، آنها را به ادامه مبارزات ضدصهیونیستی تشویق نمود.[4] در این میان، علمای شیعه عراق همراه علمای بنام اهل سنّت تلگراف اعتراض‌‌آمیزی به «جامعه ملل» و «وزارت خارجه انگلستان» مخابره و اعتراض و نارضایتی خود را نسبت به تقسیم فلسطین اعلام کردند و آن را ضربه به قلب اسلام و عرب دانستند.[5]
 
آیت‌الله العظمی حاج شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء در سفر به فلسطین برای شرکت در یک کنگره اسلامی
آیت‌الله العظمی حاج شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء در سفر به فلسطین برای شرکت در یک کنگره اسلامی
 
کاشف‌‌الغطاء نیز طی تلگرافی
به ملک غازی (پادشاه عراق) و کمیسر عالی فلسطین، طرح تقسیم فلسطین و فروش اراضی فلسطینی‌‌ها به صهیونیست‌‌ها را به‌شدت تقبیح و خاطرنشان کرد مردم از او فتوای جهاد خواسته‌‌اند.[6] سرانجام علمای شیعه به ریاست کاشف‌‌الغطاء در تاریخ 25 خرداد 1317ش در نجف اجتماع و درباره صدور حکم جهاد رایزنی کردند. در بخشی از این حکم آمده است: «ای اسلام و ای عرب! بلکه برادر و ای بشر! قضیه فلسطین خاصِ فلسطین نبوده، جهاد در فلسطین بر هر انسان واجب شده است و این ندای عمومی است که اینجانب به عرب و اسلام می‌‌فرستم».[7] در ادامه او می‌‌افزاید: «چهارصد میلیون مسلمان در کره زمین وجود دارد، اگر یک‌دهم این عده از راه غیرت اقدام نموده به ادای وظیفه خویش عمل کنند، گره از فلسطین گشوده می‌‌شد و مشکل صهیونیسم پایان می‌‌یافت».[8] آیت‌‌الله شیخ عبدالکریم زنجانی نیز چنین اندیشه‌‌ای در مبارزه با صهیونیسم در سر داشت.
 
آیت‌‌الله عبدالکریم زنجانی؛ نطق ناریه
پس از فروپاشی خلافت عثمانی، استعمارگران برنامه خود را علنی‌‌تر کردند و به اقداماتی جهت تأسیس حکومت صهیونیستی دست زدند. در برابر این طرح استعماری، علما و مراجع دینی واکنش‌‌های مختلفی از خود نشان دادند. یکی از این علما شیخ عبدالکریم زنجانی بود. او به دعوت مفتی فلسطین، سیدامین الحسینی، از بیت‌‌المقدس دیدار کرد و در سخنرانی مفصل خود در این شهر درباره اینکه سرزمین فلسطین از آنِ جهان اسلام و مسلمانان است سخن گفت. افزون بر این، او در مورد وجوب جلوگیری از شکل‌‌گیری رژیم صهیونیستی و خطرات تشکیل آن برای جهان اسلام، سخنانی بیان کرد.[9] او در این سخنرانی گفت: «به شما ای گروه مسلمانان، مگذارید اهریمن پلید، نهال جنایت خود را در سرزمین شما بنشاند، آن را برویاند و بارور نماید؛ چه آنگاه که میوه شومش فرارسید، گلوهایتان را سخت فروگیرد و در آن هنگام پیکارتان علیه او بسی دیر شده است».[10]
 
آیت‌الله عبدالکریم زنجانی
آیت‌الله عبدالکریم زنجانی
 
آیت‌‌الله زنجانی در ادامه می‌‌افزاید: «ای امیران عرب و ای مسلمانان، چرا سرگردانید؟ برای بقا جز دست "اتفاق" و "اتحاد" وسیله‌‌ای ندارید تا به آن طریق به دفاع از میهن و قطع شراره جهنمی صهیونیسم، بپردازید».[11] کلام ایشان نشان‌‌دهنده اهمیت اتحاد در برابر معضله‌‌ای به نام صهیونیسم و میوه او، یعنی رژیم اشغالگر قدس است. آیت‌‌الله زنجانی پیشنهاد می‌‌کند که عموم دول اسلامی به امر فلسطین و صهیونیسم توجهی کامل مبذول دارند و این ندا را در مدارس و مساجد و معابد و سخنرانی‌‌ها بخوانند و در روزنامه‌‌ها و مجلات منعکس کنند تا بدین‌وسیله جهان اسلام به خود آید و این بلای عظیم از سرزمین اسلام دور شود. ایشان پس از ایراد خطبه آتشین در قدس، سخنرانی دیگری در خود تل‌‌آویو، مرکز تجمع صهیونیست‌‌ها، انجام می‌‌دهد. او ضمن استدلال به آیات قرآن کریم در محکومیت قوم یهود و عاقبت تأسف‌‌بار آنها، بیان می‌‌کند که در این مرحله از تاریخ نیز مورد غضب الهی و مردم مسلمان قرار خواهند گرفت.
 
آیت‌‌الله زنجانی تأسیس دولت یهود را مثل ساختن قصر بر روی آب تشبیه می‌‌کند که دوامی ندارد. ایشان همچنین، صهیونیست‌‌ها را به حیوان وحشی تشبیه می‌‌کند که استعمارگران آن را در باغ فلسطین داخل کرده‌‌اند، ولی برحسب امر طبیعت، این وحشی به دست مسلمانان غیور از این باغ اخراج خواهد شد.[12] در ادامه زنجانی تأکید می‌‌کند: «دولتی که شما صهیونیست‌‌ها درصدد ایجاد آن هستید دولت مستقل یهودی نخواهد بود، بلکه یک مؤسسه استعماری خواهد بود که استعمارگران برای تسلط بر خاورمیانه و استفاده از منابع عظیم آن ایجاد کرده‌‌اند».[13]
 
فرجام
تلاش‌‌های آیات عظام کاشف‌‌الغطاء و زنجانی در مبارزه با صهیونیسم قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی اسرائیل بود. هر دو قدس و فلسطین را مسئله عزت و شرافت مسلمانان می‌‌دانستند و سران کشورهای اسلامی و عربی را بر وحدت، اتفاق و همبستگی در برابر این معضل فراخواندند. این فراخوانی، جدا از خطابه، سخنرانی و دیدارهای حضوری، با حکم جهاد و مبارزه عملی به‌عنوان یک وظیفه دینی همراه شد که اهمیت و ضرورت مبارزه با صهیونیسم را نشان می‌‌دهد. دعوت به اتحاد، تشکیل کنگره‌‌های بین‌‌المللی، تأسیس مجلس اجلاس اسلامی و تقریب مذاهب راه‌‌حل‌‌هایی است که برای رفع مشکل منطقه پیشنهاد داده شد.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. علامه شیخ محمدحسین کاشف‌‌الغطاء، بندبندِ سرگذشتم (ترجمه کتاب عقود حیاتی، زندگی خودنوشت و خاطرات آیت‌‌الله حاج شیخ محمدحسین کاشف‌‌الغطاء)، ترجمه و بازپژوهی علی شمس، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌‌های سیاسی، 1394، ص 130.
[2]. همان، ص 151.
[3]. اسناد مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین (1300 1330)، به کوشش مرضیه یزدانی، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1374، ص 29.
[4]. محمدرضا سماک امانی، کاشف‌‌الغطاء، سوره خشم، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1372، صص 101-102.
[5]. علی‌اکبر ولایتی، ایران و مسئله فلسطین بر اساس اسناد وزارت امور خارجه (1225ق-1317ش/ 1897-1937م)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، صص 166-167.
[6]. مرتضی قانون، دیپلماسی پنهان، جستاری در روابط ایران و اسرائیل در عصر پهلوی، تهران، طبرستان، 1381، ص 152.
[7]. علی‌اکبر ولایتی، همان، ص 168.
[8]. همان، ص 168.
[9]. یوسف خان‌‌محمدی، اندیشه سیاسی شیخ عبدالکریم زنجانی، قم، مؤسسه بوستان کتاب، 1388، ص 124.
[10]. همان، ص 125.
[11]. همان‌جا.
[12]. همان، ص 128.
[13]. همان‌جا.
https://iichs.ir/vdcefv8w.jh8eei9bbj.html
iichs.ir/vdcefv8w.jh8eei9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما