نگاهی به رویکرد ساواک در مقابله با مخالفان شاه؛

شیوه عمل سازمان مخوف شاهنشاهی

ساواک فعالیت خود را رسما از اوایل سال ۱۳۳۶ آغاز کرد. وظیفه اصلی ساواک حفظ امنیت داخلی و مبارزه با گروه‌های مخالف بود. ساواک در بدو تشکیل به‌طور کلی با سه گروه عمده مخالف روبه‌رو بود
شیوه عمل سازمان مخوف شاهنشاهی
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ از هنگام تأسیس سلسله پهلوی، دستگاه اطلاعاتی به معنای خاص آن شامل جمع‌آوری خبر از کشور هدف در ایران وجود نداشت، اما محمدرضا پهلوی بعد از کودتای ۲۸ مرداد بـه داشتن دستگاه اطلاعاتی احساس نیاز کرد و به همین دلیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در سال ۱۳۳۶ تشکیل شد.[1] از اهداف عمده تشکیل ساواک، سرکوب مخالفان و منتقدان بود که برای تحقق آن، اعضای این سازمان به اقدامات خشونت‌بار بسیاری دست زدند. با توجه به این مسئله، در این نوشتار نوع مقابله ساواک با مخالفان بررسی شده است.
 
سازمانی با مخالفان متعدد
سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) یکی از نهادهای امنیتی ـ اطلاعاتی در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و در واقع گسترده‌ترین و مهم‌ترین آنها بود. قانون تشکیل ساواک در سال ۱۳۳۵ در مجلس سنا با وجود مخالفت صریح بعضی از سناتورها و سپس در مجلس شورای ملی به صورت کاملا فرمایشی به تصویب رسید و ساواک فعالیت خود را رسما از اوایل سال ۱۳۳۶ آغاز کرد.[2] انتخاب فرماندار نظامی تهران، تیمور بختیار، به ریاست ساواک باعث ایجاد جو رعب و وحشت در بین اقشار مردم شد و ساواک را به پدیده‌ای هولناک در نزد مردم مبدل ساخت.[3] وظیفه اصلی ساواک حفظ امنیت داخلی و مبارزه با گروه‌های مخالف بود. ساواک در بدو تشکیل به‌طور کلی با سه گروه عمده مخالف روبه‌رو بود: 1.  چپ‌گرایان و حزب توده؛ گروه‌های ملی (جبهه ملی)؛ 3. روحانیت و گروه‌های مذهبی.[4]
 
ساواک برای مقابله با سه گروه یادشده در بالا از روش‌های متفاوتی استفاده می‌کرد. در مورد حزب توده و گروه‌های چپ‌گرا، ساواک سلاح زور و سرکوب را به‌کار برد. اصولا هدف از تأسیس ساواک مبارزه با کمونیسم عنوان می‌شد؛ چون رژیم نمی‌توانست به هیچ‌وجه افکار چپی و کمونیستی را تحمل کند. به دنبال کشف شبکه نظامی حزب توده در ۱۳۳۳، بقایای حزب توده اکثرا به خارج رفتند و عده‌ای نیز که در ایران باقی ماندند، به‌شدت تحت تعقیب ساواک قرار گرفتند.[5]
 
جبهه ملی و گروه‌های ملی‌گرا دومین گروه مخالف رژیم بودند که پس از کودتا نهضت مقاومت ملی را تشکیل و به مبارزه خود علیه رژیم ادامه دادند. ساواک به مثابه گذشته روش سرسختانه‌ای را علیه آنها به‌کار نگرفت؛ چرا که سیاست کلی رژیم مدارا با آنها بود. در مورد این گروه‌ها سیاست نظارت و کنترل اعمال می‌شد. بدین ترتیب که ساواک آنها را کاملا زیر نظر داشت و هرگاه آنها را مشغول فعالیت سیاسی بارزی می‌دید با آنها برخورد می‌کرد.
 
سومین گروه مخالف رژیم روحانیت و گروه‌های مذهبی بودند. محمدرضا پهلوی نیز که از نفوذ روحانیت در بین مردم مطلع بود می‌کوشید خود را به آیت‌الله بروجردی، مرجع تقلید آن زمان، نزدیک کند.[6] عمده برخوردهای میان ساواک و روحانیون پس از مرگ آیت‌الله بروجردی و در دهه 1340 خود را نشان داد.
 
نعمت‌الله نصیری رئیس ساواک
نعمت‌الله نصیری رئیس ساواک
شماره آرشیو: ۱-47342ن
 
ساواک و اختلاف‌افکنی در صف مبارزان
ساواک خرسند بود که در قیام 15 خرداد 1342، توانسته است اعضا و رهبران جبهه ملی دوم را از تأیید قیام روحانیون بر ضد حکومت و حمایت کردن از آنها دور نگه دارد. ساواک توانست بقایای جبهه ملی را طی تابستان 1342 منزوی کند و بین رهبران و اعضای جبهه ملی و طرفداران آن اختلافاتی حل‌ناشدنی به‌وجود آورد. روحانیون، علما و بسیاری از مخالفان سیاسی ـ مذهبی حکومت نیز نسبت به جبهه ملی بدبین و بی‌اعتماد شدند. ساواک در ماه‌های پایانی سال 1342، از بحرانی که سرانجام جبهه ملی دوم را به سقوط کشانیده بود، ابراز رضایت و خرسندی می‌کرد.[7] گزارش‌های ساواک نشان می‌دهد که برخی از اعضای پراکنده جبهه ملی قصد داشتند با نزدیک شدن به امام خمینی، در میان مخالفان سیاسی حکومت وجهه‌ای کسب کنند. در اردیبهشت 1343 ساواک از گسترش بیشتر اختلاف بین رهبران و اعضای برجسته جبهه ملی دوم سابق خبر می‌دهد. اعضای به‌اصطلاح تندرو و افراطی جبهه ملی، گروه میانه‌رو را به دلیل نقشی که در اضمحلال جبهه داشته‌اند، شماتت کرده و خواستار تجدید فعالیت جبهه ملی شده‌ بودند. ساواک تلاش می‌کرد در
قبال موضع‌گیری‌های گروه تندرو، از گروه میانه‌رو، که ارتباطاتی هم با ساواک داشتند، حمایت و درنهایت هر دو گروه متخاصم را تضعیف کند. از سوی دیگر، ساواک گروه تندرو را بدنام کرد و با نفوذ در میان آنان، تفرقه و اختلاف درونی آنان را شدت بخشید. ساواک تلاش می‌کرد روابط اعضای جبهه ملی را با دکتر مصدق، که در احمدآباد به سر می‌برد، تیره و جوّی توأم با بی‌اعتمادی بین آنها ایجاد کند.[8]
 
ساواک و اختلاف‌افکنی در گفتمان اسلام سیاسی
ساواک که در پی تضعیف نهضت مبارزه امام از سویی، و تضعیف روحانیت حوزوی از سویی دیگر بود، نقشه‌هایی طراحی کرد تا بر اساس آن از طریق «تشدید اختلافات»، هم روحانیت حوزوی با محوریت آیت‌الله گلپایگانی و هم جریان روحانیت سیاسی مبارز با محوریت امام خمینی را به جان هم اندازد تا وقت و نیرویی را که باید صرف مبارزه با رژیم شاهنشاهی شود، مصروف و مشغول این کار کنند. اسفندماه 1349 مقدم، مدیرکل اداره سوم ساواک، طی نامه‌ای به رئیس ساواک اصفهان می‌نویسد:
«اخیرا شخصی به نام شیخ نعمت‌الله نجف‌آبادی کتابی تحت عنوان شهید جاوید چاپ و منتشر ساخته که در آن مطالبی برخلاف عقاید شیعه و در ردّ علم غیب ائمه درج نموده و شیخ حسینعلی منتظری مقدمه‌ای بر آن کتاب نوشته و این امر موجب ناراحتی طلاب و روحانیون قم را فراهم آورده است؛ به نحوی که اعلامیه‌هایی علیه آنان چاپ و توزیع کرده‌اند. خواهشمند است دستور فرمایید با استفاده از جریان فوق و اشاعه آن نسبت به بهره‌برداری از این موضوع علیه منتظری اقدام و نتیجه را اعلام نمایند.»
 
مقدم در اردیبهشت‌ماه ۱۳۵۰ نیز در نامه‌ای مشابه به ساواک قم می‌نویسد: خواهشمند است دستور فرمایند در مورد تضعیف طرفین (طرفداران امام خمینی و آیت‌الله گلپایگانی) ترتیبی اتخاذ گردد که اختلاف موجود در این زمینه گسترش یافته و بهره‌برداری‌های لازم از اختلاف مذکور را اعلام نمایند.[9]
 
ساواک حتی تلاش می‌کرد مخالفان را با حکومت همراه سازد، اما این اتفاق رخ نداد. طرفداران امام خمینی با هرگونه مماشات با رژیم پهلوی پس از خرداد مخالف بودند؛ بنابراین در اقدامی دیگر، ساواک و محمدرضا پهلوی آنان را متعصبین و کهنه‌پرستان کشور و نیروهای ارتجاعی نامیدند. درواقع قصد داشت با بهره‌گیری از واژه‌هایی این‌چنینی برای وصف مخالفان، پایگاه اجتماعی آنها را نزد ملت تضعیف کند؛ آنها را ستون‌های پنجم می‌نامید تا مردم احساس کنند آنها در خدمت بیگانه‌اند؛ آنها را مارکسیسم اسلامی می‌نامید تا بدبینی نسبت به دین مخالفان رژیم به‌وجود آید. او خود را مذهبی می‌دانست و با روایتی از مذهب، که به دنبال دخالت در سیاست نبود، دوستی می‌کرد تا پایگاه اجتماعی خود را در بین مردم از دست ندهد.[10]
 
فشرده سخن
با نگاهی گذرا به فعالیت‌ها و عملکرد بیست‌ساله ساواک و موجودیت آن سازمان مشخص می‌شود که منافع ملی و کشور در اولویت کاری این سازمان قرار نداشت. عمده فعالیت این سازمان و رهبران آن، حفظ حکومت استبدادی محمدرضا پهلوی بود. از منظر ساواک، حفظ حکومت شاه برابر با حفظ امنیت کشور بود؛ از‌این‌رو سعی داشت از ایجاد هرگونه فعالیتی که برضد شاه و حکومت او صورت می‌گرفت، به هر قیمتی جلوگیری کند. از مهم‌ترین ابزار مقابله ساواک با مخالفان، سیاست تفرقه‌افکنی بود. ساواک در برخی از موارد با برچسب‌زنی نظیر کمونیستی خواندن برخی مخالفان و جلوگیری از گسترش آن در ایران، به مقابله با آنها می‌پرداخت. در وهله دوم ساواک کوشید با ایجاد تفرقه میان نیروهای مختلف اسلامی، مانع از اتحاد آنان پیرامون انقلاب اسلامی شود که در نهایت ناکام ماند. در حقیقت آشکار بود که ساواک با توجه به روش‌های غیرانسانی که پیشه خود ساخته است، از مشروعیت برخوردار نیست. این بی‌تدبیری ساواک را در چنان موقعیتی قرار داد که اساسا چیزی جز بدنامی برای آن در پی نداشت.

پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. مظفر شاهدی، ساواک ـ سازمان اطلاعات و امنیت کشور (۱۳۵۷ - ۱۳۳۵)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، صص 10- 17.
[2]. تقی نجاری راد، ساواک، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ دوم، 1390، صص 11-18.
[3]. سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، صص 10-21.
[4]. تقی نجاری راد، همان، صص 47-54.
[5]. چپ در ایران به روایت اسناد ساواک: کادرهای حزب توده، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، صص 78-90.
[6]. ساواک و روحانیت، تهران، شرکت انتشارات سوره مهر، 1371، صص 10-17.
[7]. «جبهه ملی» به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، صص 256-287.
[8]. موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ساواک در تعقیب مخالفان سیاسی، قابل دسترس در:
https://psri.ir/?id=a0iozcd05x
[9]. محمدامین فرج‌اللهی، «نقش ساواک در ایجاد اختلاف بین نیروهای مبارز با استفاده از کتاب شهید جاوید»، مطالعات تاریخی، ش 58 (پاییز 1396)، ص 128.
[10]. محمدرضا پهلوی، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، پیام‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضاشاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران، ج 6، تهران، کتابخانه پهلوی، 1340، ص 5474.
 
 
 
https://iichs.ir/vdci3qar.t1a5v2bcct.html
iichs.ir/vdci3qar.t1a5v2bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما