روند انقلاب اسلامی در شهر امام رضا(ع) چگونه سرعت گرفت؟

دی‌ماه خونین مشهد

حمله خونین و ناجوانمردانه ارتش پهلوی به بیمارستان امام رضا(ع) مشهد در 23 ‌آذرماه سال 1357 نشان داد که ماشین سرکوب رژیم شاه در شقاوت و بی‌رحمی حد و مرزی ندارد
دی‌ماه خونین مشهد

پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ شهر مشهد یکی از شهرهای عمده و تأثیرگذار در گرم‌شدن تنور انقلاب اسلامی در روزهای پرشور و التهاب زمستان 1357 بود. البته همچون سایر مناطق دیگر کشور، آنچه در این روزها و در قالب حضور مردم در خیابان‌ها و برخورد خشونت‌آمیز ارتش شاه رخ داد، حلقه‌های انتهایی یک زنجیره بود. حمله نیروهای رژیم به مراسم تشییع مرحوم شیخ احمد کافی در آخرین روز تیرماه 1357 را می‌توان نخستین حلقه این زنجیره دانست. در ادامه، اعتصاب‌ها و تجمع‌های پیاپی بازاریان، فرهنگیان، دانشجویان و دانش‌آموزان، که با محوریت روحانیون مبارز صورت گرفت، به این روند سرعت بخشید.
 
نمایی از مراسم تشییع پیکر حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی در شهر مشهد
نمایی از مراسم تشییع پیکر حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی در شهر مشهد.
این آیین به محملی برای شعارهای انقلابی مردم این شهر مبدل شد
 
آغاز یک خیزش؛  بیمارستانی که از جنایات عمال شاه در امان نبود
حمله خونین و ناجوانمردانه ارتش پهلوی به بیمارستان امام رضا(ع) مشهد در 23 ‌آذرماه سال 1357 نشان داد که ماشین سرکوب رژیم در شقاوت و بی‌رحمی حد و مرزی ندارد. این بیمارستان در آن روزها با پیوستن بخش عمده‌ای از پزشکان و کادر درمان به نهضت به پایگاهی برای خیزش انقلابی مردم تبدیل شده بود. با توجه به نزدیکی به مراکزی همچون استانداری، سازمان مرکزی دانشگاه فردوسی و دانشکده‌های این دانشگاه، حرم مطهر امام رضا(ع) و البته محوطه مناسبی که در میدان بیرونی و حیاط این بیمارستان وجود داشت، در روزهای پایانی آذرماه، در کنار بیت آیت‌الله سیدعبدالله شیرازی، یکی از مراکز گسترش انقلاب در مشهد لقب گرفته بود.
 
آیت‌الله سیدعبدالله شیرازی
آیت‌الله سیدعبدالله شیرازی
 
در 12 آذر 1357ش و هم‌زمان با دومین روز ماه محرم، بیش از هزار نفر از استادان، دانشجویان و کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد که غالبا اجتماعات خود را در بیمارستان امام رضا(ع) برگزار می‌کردند، در مسیرهای منتهی به حرم مطهر راه‌پیمایی کردند، اما در مسیر حرکت با حمله مأموران و شلیک گاز اشک‌آور مواجه شده و تعدادی از دانشجویان نیز  دستگیر شدند.
 
نیروهای امنیتی رژیم در مشهد که از این حرکت بیمناک شده بودند، چند روز بعد عده‌ای چماق‌دار را به بیمارستان فرستادند. آنها در روز 23 آذر با حمایت و همراهی نیروهای امنیتی از در جنوبی وارد باغ بیمارستان امام رضا(ع) شدند؛ ابتدا خودورهای پارک‌شده را تخریب کردند و سپس به بخش اطفال هجوم آوردند. هنگام تخریب این بخش، صدای تیراندازی نیز شنیده شد. با مقاومت کارکنان و پزشکان، مهاجمان پس از مجروح کردن جمعی از آنان و شلیک گاز اشک‌آور، از این معرکه گریختند؛ چرا که مردم و کسبه اطراف که خبر را دهان به دهان شنیده بودند، به بیمارستان آمده بودند.
 
این عمل وحشیانه نه تنها در عزم مردم انقلابی خللی وارد نکرد، بلکه باعث شد جمعی از علمای مبارز نیز در حمایت از تحصن پزشکان و کادر بیمارستان به آنها بپیوندند؛ به‌طوری که در یکی از گزارش‌های رئیس وقت ساواک خراسان، از بیمارستان شاهرضا به «مرکز فعالیت اخلالگران» یاد شده است.[1] 
 
حضور آیت‌الله سیدعبدالله شیرازی در مراسم تحصن در بیمارستان امام رضا(ع) در شهر مشهد. در تصویر آیات و حجج اسلام: شیخ‌ابوالحسن شیرازی، شیخ‌عباس واعظ طبسی و سیدعبدالکریم هاشمی نژاد دیده می‌شوند (سال 1357)
حضور آیت‌الله سیدعبدالله شیرازی در مراسم تحصن در بیمارستان امام رضا(ع) در شهر مشهد. در تصویر آیات و حجج اسلام: شیخ‌ابوالحسن شیرازی، شیخ‌عباس واعظ طبسی و سیدعبدالکریم هاشمی نژاد دیده می‌شوند (سال 1357)
 
دی‌ماه خونین و سرنوشت‌ساز
یک هفته بعد و با آغاز دی‌ماه 1357، جریان نهضت در مشهد نیز به موازات سایر شهرها اوج گرفت. همه‌روزه اجتماعاتی در بیوت آیت‌الله سیدحسن طباطبائی قمی، آیت‌الله سیدعبدالله شیرازی، آیت‌الله سیدمحمدکاظم اخوان مرعشی، و همچنین در بیمارستان‌های شهرضا، شهناز و ششم بهمن تشکیل می‌شد. در هفته اول دی‌ماه، کارمندان بیشتر ادارات دولتی اعتصاب کرده و به جمع دانش‌آموزان و دانشجویان و پزشکان اعتصابی پیوسته بودند.
 
 آیت‌الله حاج‌آقاحسن طباطبائی قمی
آیت‌الله حاج‌آقاحسن طباطبائی قمی نیز از فعالان جدی و قاطع نهضت اسلامی در مشهد بود.
او به دلیل اتخاذ همین رویکرد، به شهرستان کرج تبعید شد. او تا دوره اوج گیری انقلاب در تبعید به سربرد
 
در دومین روز دی‌‌ماه، گروه‌هایی از مردم در مقابل بیت آیت‌الله سیدعبدالله شیرازی تجمع کردند، اما این بار به دستور سرلشکر میرهادی، فرماندار نظامی مشهد، به آنها تیراندازی شد که در نتیجه آن دوازده نفر به شهادت رسیدند و شصت نفر هم مجروح شدند.[2]  
 
در پی این حادثه، آیت‌الله سیدعبدالله شیرازی و آیت‌الله سیدحسن طباطبائی قمی با صدور اعلامیه‌ای در 3 دی‌ماه عامل و مسبب حوادث اخیر مشهد، یعنی سرلشکر میرهادی، فرماندار نظامی را که در کشتار مردم نقش داشت، یک «قاتل دیوانه» خطاب کردند و هشدار دادند که وی هر چه زودتر باید مشهد را ترک کند.[3] 
 
در روز 9 دی‌‌ماه و هم‌زمان با آخرین روز محرم 1399ق جمع زیادی از مردم پس از تجمع در بیوت آیات عظام  سیدعبدالله شیرازی، سیدحسن طباطبائی قمی و سیدمحمدکاظم اخوان مرعشی، راه‌پیمایی خود را آغاز کردند. در این راه‌پیمایی بزرگ، که حتی در منابع رسمی نیز تعداد حاضران در آن چهارصدهزار نفر برآورد شده بود، بانوان نیز حضور پررنگی داشتند.[4] 
  
مقصد این راه‌پیمایی که در صف اول آن چهره‌هایی همچون آیات عظام و حجج اسلام سیدمحمدکاظم اخوان مرعشی، خامنه‌ای، عباس واعظ طبسی، عبدالکریم هاشمی‌نژاد، سیدحسین موسوی خراسانی، حسنعلی مروارید و میرزا علی و میرزا جوادآقا تهرانی حضور داشتند، استانداری خراسان بود. آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان یکی از بانیان اصلی راه‌پیمایی روز 9 دی‌ماه مشهد، علت انتخاب این مقصد برای راه‌پیمایی را این‌گونه توضیح می‌دهد: «استاندارى به‌ عنوان مرکز حکومت، آخرین سنگر بود. ما براى اینکه‌ جمعى را که‌ اعلام همبستگى کرده‌ بودند تقویت کنیم و قضیه‌ نیروهاى مبارز را در استاندارى تثبیت بکنیم و این به‌ معناى فتح استاندارى هم محسوب می‌شد، مقصد راه‌پیمایى را آنجا قرار دادیم».[5]
 
آیت‌الله حاج‌شیخ ‌عباس واعظ طبسی
آیت‌الله حاج‌شیخ ‌عباس واعظ طبسی
 
با ورود جمعیت به استانداری، این شایعه هم در بین مردم شکل گرفت که نیروهای ارتش همبستگی خود را با انقلابیون اعلام کرده‌اند. در خاطرات آیت‌الله خامنه‌ای دراین‌باره آمده است: «خبر آوردند که‌ چند ماشین ارتشى که‌ در میان آنها تانک هم هست به‌ داخل جمعیت مى‌آیند... ما نمى‌دانستیم که‌ هدف اینها چیست و از بس که‌ رفت‌وآمد مشکل بود نمی‌شد که‌ دقیقا از آنچه‌ که‌ در بیرون مى‌گذرد مطلع بشویم و طبیعى است که‌ بى‌سیم و وسیله‌ ارتباطى هم نداشتیم. خبرهایى که‌ پى در پى به‌ وسیله‌ برادران فعال مبارز و انتظاماتى خودمان مى‌رسید نشان مى‌داد که‌ اینها مثل اینکه‌ دارند اعلام همبستگى مى‌کنند
و مى‌گویند که‌ ما کارى با جمعیت نداریم. در همین حال ارتش وارد باغ استاندارى شد».[6] 
 
با شروع صدای تیراندازی از بیرون استانداری، مشخص شد که مردم با نیروهای نظامی و خدمه تانک‌ها و نفربرهای بیرون محوطه استانداری درگیر شده‌اند. به ‌دستور علما مردم محوطه‌ استانداری را ترک کردند، اما درگیری‌ها در خیابان‌های اطراف شدیدتر شد. فروشگاه سازمان ارتش لشکر77 (اتکا)، که در نزدیکی استانداری بود، و دو دستگاه کامیون ارتش آتش زده شد؛ همچنین جمعیت انجمن ایران و آمریکا، ساختمان‌های انجمن ایران و آمریکا، شورای فرهنگی بریتانیا، اداره آگاهی، زندان زنان، کارخانه پپسی‌کولا، سینما شهر فرنگ و برخی دیگر از پایگاه‌های حکومت را به آتش کشیدند. کلانتری‌های شماره 3 و 6 نیز به آتش کشیده شد و به‌ناچار مأمورین کلانتری ساختمان را تخلیه کردند و به شهربانی انتقال داده شدند.[7] این درگیری‌ها تا غروب روز 9 دی‌ماه ادامه داشت.
 
همان شب و در شرایطی که صدای تیراندازی و حرکت تانک‌ها همچنان از خیابان‌های مرکزی شهر به گوش می‌رسید، جمعی از علمای انقلابی مشهد که پیش‌تر به نام آنها اشاره شد، در بیت آیت‌الله شیرازی گرد هم آمدند. دو تصمیم مهم در این جلسه گرفته شد: اول، ممانعت از حمله مردم به کلانتری‌ها و مراکز دولتی تا بهانه‌ای به نیروهای مسلح رژیم برای حمله به تظاهرات ندهد؛ دوم اینکه مقرر شد دو سرباز که توسط نیروهای انقلابی اسیر و به بیت آیت‌الله شیرازی آورده شده بودند، نیز آزاد شوند.
 
نمایی از یکی از جلسات سخنرانی در بیت آیت‌الله سید‌عبدالله شیرازی در دوران اوج‌گیری انقلاب اسلامی در شهر مشهد
نمایی از یکی از جلسات سخنرانی در بیت آیت‌الله سید‌عبدالله شیرازی در دوران اوج‌گیری انقلاب اسلامی در شهر مشهد
 
این در حالی بود که جمعی از مردم خشمگین با تجمع مقابل منزل آیت‌الله شیرازی خواهان اعدام آن دو بودند. حاج میرزا آقا تهرانی و آیت‌الله سیدمحمدکاظم اخوان مرعشی برای آرام کردن اوضاع به جمع آنها آمدند و دلایل این تصمیم را تشریح کردند. بااین‌حال برخلاف این نظر و تصمیم، در اقدامی خودسرانه چند نفری که اطراف بیت آیت‌الله شیرازی کمین کرده بودند این دو نیروی نظامی را کشتند. به این ترتیب خلاف نظر روحانیان مبارز مشهد، بهانه لازم به ارتش داده شد تا انقلابیون را افرادی بی‌رحم و خون‌ریز معرفی کنند.
 
یکشنبه خونین مشهد؛ مهر تأیید بر جنایات رژیم
روز بعد و از همان ساعات بامداد یکشنبه 10 دی‌‌ماه، تعداد زیادی از ماشین‌هاى ارتشى در چهارراه‌ نادرى (چهارراه شهدای فعلی) و اطراف مسجد کرامت جمع شده بودند. در این روز نیروهای نظامی دستور تیراندازی داشتند و در جنگ‌وگریزهایی که در این منطقه رخ داد تعدادی از مردم توسط مأموران شهید و مجروح شدند. درگیری‌ها در خیابان نادری و خیابان راه‌آهن مشهد شدید گزارش شده بود. از سوی دیگر، فرماندهان ارتش جنازه دو نیروی خود را که شب قبل کشته شدند، برای تحریک سربازان در صبح‌گاه پادگان به نیروهای ارتش  نشان دادند و از آنها خواستند تا انتقام خون این دو تن را بگیرند و بکشند تا کشته نشوند.[8]  
 
به این ترتیب از بامداد 10 دی، برخورد خونین نیروهای رژیم با مردم در خیابان شدت گرفت. روزنامه «کیهان هوایی» حوادث این روز در مشهد را این گونه روایت کرده است: «مشهد روز 10 دی‌ماه‌ شاهد بزرگ‌ترین فاجعه‌ بود و در این روز مأموران ارتشى به‌ مقابله‌ با صدها هزار نفرى که‌ براى راه‌پیمایى در خیابان گرد آمده‌ بودند پرداختند و به‌ روى آنها آتش گشودند. به‌ گفته‌ شاهدان عینى، تیراندازى لحظه‌اى قطع نمى‌شد و خیابان مملو از جنازه‌ و مجروحان بود. بعد از آتش‌بسى که‌ به‌ منظور استراحت مأموران و جمع‌آورى اجساد داده‌ شد مأموران سوار بر تانک‌ها شدند و دوباره‌ بر روى مردم بى‌دفاع و وحشت‌زده‌ تیراندازى کردند. به‌ این نیز اکتفا نکرده‌ و با تانک از روى مردم گذشتند و بسیارى از اتومبیل‌هاى پارک‌شده‌ در کنار خیابان را له‌ کردند».[9]  
 
نمایی از یکی از راه‌پیمایی‌های انقلاب در شهر مشهد (سال 1357)
نمایی از یکی از راه‌پیمایی‌های انقلاب در شهر مشهد (سال 1357)
 
در گزارش رئیس وقت ساواک خراسان به ساواک مرکز، تعداد کشته‌شدگان در روز 9 دی، بیست نفر و روز 10 دی 170 نفر قید گردیده است. شهربانی تعداد شهدای 10 دی‌ماه مشهد را 180 تن و ارتش مجموع شهدای 9 و 10 دی‌ماه را سیصد تن برآورد کردند.[10]
 
خبرگزاری فرانسه و رویترز در گزارشی مخصوص با اشاره به وقایع مشهد در 9 و 10 دی‌ماه، اعلام کردند در روز 9 دی‌ماه 41 کشته و 250 نفر زخمی شدند. این خبرگزاری‌ها همچنین نوشتند که «دیده شده که نیروهای انتظامی اجساد کشته‌شدگان را از خیابان‌ها جمع‌آوری می‌کنند و برای دفن در گودال‌ها، به خارج از شهر می‌برند».[11]
 
در شب 11 دی‌ماه مجددا مأمورین حکومتی به بیت آیت‌الله شیرازی یورش بردند و چند نفر را به شهادت رساندند، در مقابل مردم در مبارزه‌ای انتقام‌جویانه علیه نظامیان، سرهنگ کلالی، رئیس توپخانه، سرهنگ افشین، معاون ساواک مشهد، و همچنین معاون کلانتری شماره چهار، دو پاسبان، سه مأمور آگاهی و دو سرباز را به قتل رساندند. بر اثر این فشارها سپهبد سیدصادق امیرعزیزی، استاندار خراسان و نایب‌التولیه آستان قدس رضوی از سمت خود استعفا و به تهران عزیمت کرد.
 
روز 12 دی تمام شبستان‌ها و صحن مسجد جامع گوهرشاد مملو از جمعیتی بود که جهت برپایی مجلس سوگواری و بزرگداشت آمده بودند. در این مجلس، شهید سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد پس از یک سخنرانی آتشین که در آن عنوان کرده بود جلادان باید بدانند ملت ما مبارز است و رژیم جلاد و این نظام پادشاهی را نمی‌پذیرد،  از مردم خواست که شب‌ها از ساعت 9 روی پشت‌بام ها تکبیر بگویند.
 
فرجام سخن
حوادث 9 و 10 دی‌ماه در مشهد نشان داد که این شهر نیز همچون پایتخت به شهری انقلابی و درآستانه سقوط تبدیل شده است؛ ضمن اینکه جنایات وسیع نیروهای ارتش در به خاک و خون کشیدن مردم بی‌گناه به گونه‌ای بود که جای هیچ‌گونه تردید و مماشات با رژیم را در افکار عمومی نمی‌داد. برخلاف انتظار رژیم، این برخورد سرکوبگرانه نه تنها مانع از پراکنده‌شدن گروه‌های مختلف مردم و انقلابیون نشد، بلکه آنان را در ادامه مبارزه مصمم‌تر ساخت. در فاصله حدودا یک‌ماهه بین 10 دی‌ماه تا 12 بهمن 1357 و ورود امام خمینی(ره) به ایران، مشهد همچنان در تب و تاب انقلاب قرار داشت. اگرچه نیروهای نظامی شدت سرکوب را کاهش داده بودند، اما درگیری‌های پراکنده همچنان ادامه داشت و شور انقلابی مردم رو به افزایش بود. این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم در 22 بهمن نیز ادامه داشت تا دی‌ماه خونین 1357 به برگ زرینی در تاریخ پربار شهر مشهد تبدیل شود.

پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . جمعی از پژوهشگران، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 21، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سال 1384، ص 125.
[2] . روزنامه آفتاب شرق، ش 310 (2 دي 1357)، ص 2.
[3] . جمعی از پژوهشگران، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 21، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1400، ص 66.
[4] . علی جان‌سکندری و احمد ذاکری راد، یکشنبه خونین مشهد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، صص 49-53.
[5] . «مصاحبه با آیت‌الله سیدعلی حسینی خامنه‌ای»، روزنامه قدس، ش 876 (10 دي 1369)، ص 4.
[6] . علی جان‌سکندری و احمد ذاکری راد، همان، ص 69.
[7] . همان، صص 90-104.
[8] . همان، صص 136-138.
[9] . روزنامه کیهان هوایى، ش 302 (27 دي 1357)، ص 7.
[10]. جمعی از پژوهشگران، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 22، همان، ص 535.
[11]. تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران، تهران، انتشارات سروش، 1362، ص 215.
https://iichs.ir/vdcd5k0x.yt0o96a22y.html
iichs.ir/vdcd5k0x.yt0o96a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما