مقاومت عليه استعمار و امپرياليسم به مناسبت شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی؛

اولین جنبش ضد استعماری در عراق

با آغاز جنگ جهانی اول، انگلستان با نیروی نظامی خود از حاشیه اروندرود به سرزمین عراق، که بخشی از خاک امپراتوری عثمانی به‌شمار می‌آمد، حمله کرد و بر آن مسلط شد و این سرزمین را تحت‌الحمایه خود قرار داد، اما مردم عراق به رهبری و مدیریت علمای دین، اولین جنبش ضد استعماری در عراق را علیه حضور نیروهای بیگانه شکل دادند
اولین جنبش ضد استعماری در عراق
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ با فروپاشی امپراتوری عثمانی بر اثر حوادث رخ‌داده در جنگ جهانی اول، کشورهای مختلفی در منطقه خاورمیانه پدید آمدند. یکی از این مناطق سرزمین تاریخی بین‌النهرین بود که روزگاری به عنوان یکی از تمدن‌های اولیه بشری شناخته می‌شد. خلأ قدرت در این منطقه که از فروپاشی امپراتوری عثمانی ناشی شده بود، انگلستان را بر آن داشت که از فرصت استفاده و سلطه خود را بر این منطقه راهبردی اعمال کند. در واقع این قدرت استعماری به دنبال طرحی بود تا به نوعی قیمومت خود را بر سرزمین عراق، که حاشیه قابل توجهی با خلیج فارس داشت، بگستراند، اما این سیاست و راهبرد با واکنش مردم عراق مواجه شد و انقلاب سال 1920م را رقم زد. انقلاب عراق به تعبیری در بدو تأسیس این کشور، عکس‌العملی بود به سیاست استعماری انگلستان که تلاش می‌کرد جا پای خود را در منطقه خاورمیانه محکم و زمینه حفاظت از هندوستان در برابر قدرت‌های جهانی را فراهم کند. بر این اساس، تلاش خواهد شد در سطور زیر به انقلاب عراق، انگیزه‌ها و اهداف مردم انقلابی این کشور و در نهایت نتیجه قیام پرداخته شود.
 
جنگ جهانی اول و حمله به عراق
با آغاز جنگ جهانی اول که ابعاد آن برای اولین بار فراتر از یک قاره و منطقه را دربر می‌گرفت، انگلستان به بهانه جلوگیری از نفوذ آلمان و برای مقابله با این کشور در خاورمیانه، با نیروی نظامی خود از حاشیه اروندرود به سرزمین عراق، که بخشی از خاک امپراتوری عثمانی به‌شمار می‌آمد، حمله کرد. این دولت استعماری موفق شد بر اثر ضعف امپراتوری عثمانی، که دیگر مرد بیمار اورپا لقب گرفته بود، بر عراق مسلط شود، این کشور را در گستره نفوذ خود قرار دهد و مناطقی همچون بغداد و کرکوک را به تصرف خود درآورد. در همین دوره اشغال بود که انگلیسی‌ها وعده‌های بسیاری به مردم عراق دادند. آنها تلاش کردند با سیاست تطمیع و حتی تهدید، موقعیت و جایگاه خود را در درون عراق تثبیت و این منطقه را که نقشی راهبردی در مبارزات جنگ داشت حفظ کنند.[1]
 
بدعهدی رهبران انگلستان
رهبران سیاسی و نظامی انگلیس به مردم عراق قول داده بودند که زمینه استقلال این کشور از امپراتوری عثمانی و حاکمیت مردم عراق بر سرنوشت خویش را فراهم می‌کنند؛ برای مثال ژنرال مود، از فرماندهان ارتش انگلیس در جنگ، در بیانیه‌ای تعهد کرده بود که عراق را از هرگونه تسلط خارجی نجات خواهد داد. مهم‌تر از آن نطق لوید جرج، نخست‌وزیر انگلستان، در سال 1918م و اصل دوازدهم اعلامیه چهارده‌ماده‌ای ویلسون بود که بر آزادی ملل تأکید داشت؛ وعده‌ای که در نهایت محق نشد و زمینه نارضایتی بیشتر مردم عراق را موجب شد.[2] درواقع لندن نه تنها به نظر مردم عراق در اعطای استقلال به این کشور احترام نگذاشت، بلکه زمینه تحت‌الحمایه کردن این کشور را نیز فراهم کرد. بر این اساس بود که کنفرانسی در سال 1920م در «سان ریمو» برگزار و طرح قیمومت عراق در آن مطرح شد و در نهایت با موافقت نیروهای متفقین رأی آورد. بدین‌ترتیب سیاست اعلامی استقلال کامل سرزمین عراق جای خود را به سیاست اعمالی قیمومت داد.[3]
 
برگزاری رفراندوم
پیش از آنکه انگلستان طرح قیمومت عراق را در کنفرانس «سان ریمو» مطرح کند، کوشید به این اقدام خود، روکش دموکراتیک و مردم‌سالارانه بخشد و نقشه خود را از طریق برگزاری همه‌پرسی عملی کند. طراحان این سیاست تلاش کردند نتیجه این همه‌پرسی ادامه حضور انگلستان در عراق باشد، اما این نقشه با درایت و کاردانی روحانیان نقش بر آب شد. یکی از این روحانیان آیت‌الله محمدتقی شیرازی بود که در سال 1919م، در فتوایی به‌صراحت اعلام کرد: هیچ گروه و دسته‌ای جز مسلمانان حق ندارند بر مسلمانان حکومت کنند.[4] در همین سال بود که رهبران اهل تشیع و تسنن عراق در حرکتی هماهنگ خواستار آن شدند که کشوری عربی در حد فاصل موصل تا خلیج فارس پدید آید و در رأس آن یکی از فرزندان شریف‌حسین قرار گیرد و نظام سیاسی کشور به شکل پادشاهی باشد. در عین حال در کنار شخص پادشاه، مجلسی به نمایندگی مردم ایجاد شود و مرکز آن در بغداد باشد، اما سیاستمداران انگلیسی، که گوششان بدهکار این حرف‌ها نبود، مسیر خود را رفتند و با دستکاری در نتیجه رفراندوم، عملا عراق را به شکل یک کشور تحت‌الحمایه زیر چتر خود قرار دادند.[5]
 
مبارزه مردم عراق با استعمارگران
همین امر مردم و علمای این سرزمین را بر آن داشت که به مقابله با این قدرت استعمارگر برآیند. درواقع با رهبری و مدیریت علمای دین بود که مردم عراق به جهاد علیه اشغالگران انگلیسی دست زدند. در این
نبرد بود که علمای دینی نه تنها حکم جهاد صادر کردند، بلکه خود نیز در جبهه‌های مختلف حضور یافتند و با نیروهای بیگانه مقابله کردند. در میان روحانیان مبارز علیه استعمار انگلستان، آیت‌الله محمدتقی شیرازی فعالیت مؤثرتری داشتند. به عبارت صریح‌تر می‌توان گفت ایشان رهبر انقلاب به‌شمار می‌آمدند؛ چراکه با وجود اقامت در سامرا و دوری از نجف، با اعلام فتوای جهاد آغازگر این مبارزه شدند. آیت‌الله شیرازی در این فتوا اعلام کردند که مردم عراق در جهاد عمومی علیه انگلستان شرکت کنند. در کنار ایشان آیت‌الله سیدمحسن حکیم، که بعدها یکی از مراجع بزرگ شیعیان شدند، نیز سهم چشمگیری در مبارزه داشتند.[6]
 
حضور روحانیان در ثوره‌العشرین
نمایی از حضور روحانیان در ثوره‌العشرین
 
این نبرد، که در تاریخ به «ثوره‌العشرین» شهرت پیدا کرد، بین سه تا پنج ماه به درازا کشید و تأثیر بسیاری بر تحولات بعد از خود گذاشت. درواقع این قیام اولین جنبش و حرکت ضد استعماری در عراق علیه حضور نیروهای بیگانه بود که بیشتر مناطق این سرزمین را فرا گرفت و اقوام و گروه‌های عشیره‌ای مختلف و مذاهب گوناگون عراق در آن شرکت کردند.[7]
 
هدف از قیام
مردم عراق در آن مقطع هدفی جز بیرون راندن نیروهای اشغالگر و استقلال سرزمین خود از دست‌اندازی‌های استعمارگران نداشتند. نکته جالب توجه آن است که به‌رغم اینکه آنها از حکومت عثمانی دل خوشی نداشتند و به نوعی احساس تبعیض و بی‌عدالتی می‌کردند، هنگام حمله نیروهای انگلستان به این کشور، با ترکان عثمانی همراه شدند و تلاش کردند آنها را از سرزمین خود بیرون رانند. درواقع امپراتوری عثمانی چندین سده توسط ترکان اداره می‌شد و آنها بعضا علیه قومیت‌های دیگر این کشور تبعیض روا می‌داشتند. بااین‌حال، اقوام و مذاهب مختلف عراق با هدف مبارزه با اشغالگری انگلستان گرد هم آمدند و قیام حدود یک‌سوم کل سرزمین عراق از بخش‌های میانی فرات تا برخی از استان‌های دیگر همچون ناصریه را دربر گرفت.[8]
 
افزون بر این، انگلستان پس از تصرف عراق، شیوه مدیریتی خود را در رأس کار قرار داد و این مسئله نیز بر شدت مخالفت‌ها افزود و مردم عراق را بیش از پیش ناامید کرد. درواقع هرچند در برخی از مناطق، استعمارگران برای تأمین منافع خود، حکومت‌های دست‌نشانده از مردم محلی انتخاب می‌کردند، انگلستان در عراق همچون هند عمل کرد و الگوی مدیریتی این امپراتوری در هند، در عراق نیز اجرا شد. این شیوه مدیریتی و حکمرانی بر این باور بود که یک فرد انگلیسی که سیاستمداران لندن به او اعتماد داشته باشند، باید در رأس قدرت قرار گیرد و مردم باید از برنامه‌های این فرد تعبیت و پیروی کنند. در این شیوه حکمرانی جایی برای اعتماد به مردم بومی محل و اعراب منطقه باقی نمی‌ماند و ساکنان بومی منطقه امکان حکومت کردن و اداره امور به خواست خود را نداشتند.[9]
 
براساس همین شیوه حکمرانی، منطقه بین‌النهرین به چند ناحیه سیاسی تقسیم ‌شده بود و هر منطقه را یک افسر انگلیسی اداره می‌کرد. بالاترین مناصب اداری در اختیار انگلیسی‌ها بود و عرب‌های بومی به مسئولیت‌های مهم و حساس گمارده نمی‌شدند. در میان افسران انگلیسی به‌کار گمارده‌شده و کسانی که از سایر مستعمرات انگلستان در عراق مشغول فعالیت بودند در بسیاری از مواقع افراد جوان و بی‌تجربه‌ای مصدر بسیاری از مسئولیت‌ها قرار می‌گرفتند که در آن تخصصی نداشتند یا در بسیاری از مواقع با افراد محلی با خشونت و آمرانه رفتار می‌کردند. آنها به همین بسنده نکردند و قانون مدنی انگلیسی ـ هندی را جانشین قانونی کردند که ترک‌ها پیش از این، آن را در عراق اجرا می‌کردند. علاوه بر این، روپیه هندی به عنوان واحد پول برای مبادلات ارزی در نظر گرفته و نیرویی نظامی متشکل از هندی‌ها مسئول برقراری نظم و اداره امور سرزمین عراق شد. در نهایت این نوع سیاست‌ها سبب شد مردم عراق راه دیگری غیر از قیام و انقلاب نداشته باشند و علیه نیروهای انگلیسی و متحدان این کشور سر به اعتراض و قیام بردارند.[10]
 
نمایی از قیام مردم عراق علیه استعمار (ثوره‌العشرین)
نمایی از قیام مردم عراق علیه استعمار (ثوره‌العشرین)
 
اهمیت قیام
هرچند نیروهای نظامی انگلستان به واسطه توان نظامی بیشتر پیروز شدند و توانستند مردم عراق را شکست دهند، این قیام نقطه آغاز حرکت‌هایی شد که حدود سه سال بعد به نتیجه رسید و با پایان یافتن جنگ جهانی اول عراق توانست استقلال خود را رسما در سال 1923م به‌دست آورد.
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . عبدالله فهد نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، ترجمه کاظم چایچیان، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1364، ص 140.
[2] . همان‌جا.
[3] . مصطفی کریمی، «علل و زمینه‌های جنبش 1920 انگلستان علیه عراق»، فروغ وحدت، ش 19 (بهار 1388)، ص 72.
[4] . همان، ص 73.
[5] . نگاهی به انقلاب عراق: قیام مردمی علیه استعمار انگلستان، قابل دسترسی در:
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/04/09/2043195
[6] . عبدالله فهد نفیسی، همان، ص 129.
[7] . مصطفی کریمی، همان، ص 72.
[8] . عبدالحلیم رهیمی، تاریخ جنبش اسلامی در عراق، ترجمه جعفر دلشاد، قم، انتشارات بوستان کتاب، 1391، ص 201.
[9] . مصطفی کریمی، همان، ص 72.
[10]. فب مار، تاریخ نوین عراق، ترجمه محمد عباسپور، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، 1380، ص 66.
https://iichs.ir/vdcdjn0x.yt0sx6a22y.html
iichs.ir/vdcdjn0x.yt0sx6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما