جریان‌شناسی احزاب سیاسی در دوره پهلوی؛

گذر از «جمعیت» به «حزب»

هیئت موتلفه اسلامی با ائتلاف گروهی از بازاریان متدین که در مکان‌های مذهبی و مساجد تجمع و فعالیت داشتند در سال 1342 و با هدف پیشبرد اهداف حضرت امام خمینی(ره) تشکیل شد. این جمعیت از زمان پیدایش خود تا انقلاب اسلامی پنج دوره را پشت سر گذاشته است
گذر از «جمعیت» به «حزب»
احزاب، گروه‌ها و جناح‌های سیاسی گوناگون در ایران متأثر از خرده‌گفتمان‌های سیاسی مسلط بوده و بر همین اساس دارای تنوع و پراکندگی بسیار هستند. این درهم‌تنیدگی گروه‌های سیاسی سبب اهمیت بررسی مناسبات احزاب و گروه‌های مختلف با یکدیگر می‌شود. این نوشتار می‌کوشد با بررسی نزدیک به هفت دهه نقش‌آفرینی آشکار و پنهان حزب موتلفه اسلامی، ‌از یک‌سو به ارزیابی پایگاه اجتماعی این حزب در جامعه و اتصال به روحانیت میانه‌رو بپردازد و از سوی دیگر جایگاه آن را در میان گروه‌های سیاسی اثرگذار در ایران معاصر مورد مداقه قرار دهد.
 
شکل‌گیری،‌ رقابت و حذفِ گروه‌هایِ سیاسیِ در ایران
سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، از منظر ظهور و تولد گروه‌ها و احزاب سیاسی یک نقطه عطف به‌شمار می‌آید. در این دوران، با حذف تمرکز و نظارت شدید نظام سیاسی، جریان‌های موجود در جامعه به‌سرعت به سازمان‌دهی خود پرداختند. در این دوران، سه جریان اصلی با اهداف و ایدئولوژی‌های گوناگون شکل گرفتند: منسجم‌ترین گروه سیاسی در این میان متعلق به گروه‌های چپ بود که با الگوگیری و هدایت شوروی توانستند به سازمان‌دهی تشکیلات خود بپردازند.1 گروه دوم ناسیونالیست‌های لیبرال بودند که با ایده‌هایی همچون دموکراسی،‌ برابری، ‌انتخابات و... به جذب روشنفکران و قشرهای تحصیل‌کرده همت گماشتند. سومین گروه روحانیت بود که به علت داشتن نفوذ گسترده در میان مردم از پایگاه اجتماعی قابل قبولی برخوردار بود و در این دوران با رهبری نواب صفوی توانست منشأ اثرات جدی تلقی شود. با وقوع کودتای ۲۸ مرداد و پایان فضای باز سیاسی در ایران،‌ فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی با موانع عمده‌ای از سوی نظام سیاسی مواجه شد. با اوج‌گیری فعالیت‌های غرب‌گرایانه نظام پهلوی از یک‌سو و با فوت آیت‌الله بروجردی و ظهور امام خمینی به‌عنوان مرجعیت شیعه از سوی دیگر،‌ عملکرد و فعالیت احزاب وارد مرحله جدیدی شد.2
 
از درون جریان چپ،‌ به‌رغم قلع‌وقمع‌های نظام سیاسی، گروه‌های مختلفی منشعب شدند که علت برخی از این انشعاب‌ها به مغایرت ایدئولوژی سوسیالیستی با آموزه‌های اسلامی برمی‌گشت. مهم‌ترین این گروه‌ها چریک‌های فدایی خلق بودند که با در پیش گرفتن مشی مسلحانه مخالفت خود با مظاهر امپریالیستی و استکباری غرب در ایران را اعلام نمودند. از دیگر گروه‌های مطرح با ایدئولوژی چپ مجاهدین خلق بودندکه با تلفیق آموزه‌های اسلامی با سوسیالیسم و با اقدامات مسلحانه مترصد فرصتی برای ضربه زدن به نظام پهلوی و به‌دست گرفتن قدرت سیاسی بودند. نکته مهم در مورد جریان‌های چپ در ایران این است که علی‌رغم فعالیت‌های این گروه در اقدام علیه نظام پهلوی،‌ امام خمینی هرگز اقدامات آنها را تأیید نکرد. این مسئله نشان‌دهنده این است که اندیشه یک تشکیلات چقدر برای امام اهمیت داشته است.
 
گروه‌های ملی‌گرا پس از کودتای ۲۸ مرداد،‌ عملا نتوانستند به سازمان‌دهی تشکیلات خود بپردازند. جبهه ملی ایران،‌ پس از سقوط و تبعید مصدق،‌ به تشکیل جبهه ملی دوم و سوم در دهه‌های بعد مبادرت ورزیدند که هیچ‌کدام از آنها نتوانست به توفیقات گروه دیگر، یعنی جریان اسلامی، دست یابد. این گروه‌های اسلام‌گرا بودند که با پشتوانه مرجعیت و حمایت توده‌های مردم توانستند تحولات تأثیرگذار در ایران معاصر را هدایت و رهبری کنند.
 
گروه‌هایِ اسلام‌گرا، فعالیتِ حزبی و آغاز حرکت انقلابی
گروه‌هایِ اسلام‌گرا را می‌توان اثرگذارترین جریان سیاسی در ایران معاصر قلمداد کرد. بعد از سقوط رضاشاه با توجه به موانعی که رضاشاه برای روحانیت و بسط اندیشه‌های اسلامی ایجاد کرده بود،‌ مهم‌ترین هدف گروه‌های اسلام‌گرا نفوذ در عمق و جان مردم و بسط و توسعه آداب،‌ مناسک و روحیه معنوی‌گرایی بود. اقدامات عملیاتی گروه‌هایی همچون فدائیان اسلام را می‌توان واکنشی به این محدودیت‌ها دانست.3 تنها در دهه 13۴۰ بود که با حساسیت امام خمینی نسبت به تصمیمات نظام سیاسی از جمله لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و طرح موسوم به انقلاب سفید، گروه‌های اسلام‌گرا به تأسیس تشکیلات سیاسی اقدام نمودند.
 
حزب موتلفه اسلامی اگرچه خود به‌تنهایی نتوانسته است در مهم‌ترین رویدادهای سیاسی ایران همچون انتخابات ریاست‌جمهوری به قدرت دست یابد،‌ همواره با ائتلاف با جناح راست توانسته است منشأ اثرات جدی و قابل‌تأمل در جمهوری اسلامی به‌شمار آید.  
یکی از تشکل‌های مذهبی که در اوایل سال 1340 در ایران تشکیل شد و از سیاسی شدن مذهب حکایت می‌کرد، حزب ملل اسلامی بود. این حزب به‌وسیله سیدمحمدکاظم بجنوردی در تهران شکل گرفت.4 هدف حزب، سرنگونی نظام شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی بود. حزب برای نیل به این مقصود عضوگیری خود را از میان نیروهای مذهبی جوان در سال‌های 1343 آغاز کرد. راهبرد مبارزاتی حزب ملل اسلامی، جنگ مسلحانه بود. برای فعالیت تشکیلاتی حزب تا رسیدن به پیروزی سه مرحله در نظر گرفته شده بود: مرحله اول ازدیاد و تعلیم بود که در این مرحله به رشد عددی و آموزش اعضا توجه می‌شد. در مرحله دوم استعداد و آمادگی رزمی مدنظر بود، اما مرحله سوم ظهور مبارزه علنی بود. این مرحله، مبارزه‌ علنی سراسری، پس از تحقق مرحله اول و دوم با دو شرط اساسی الف) ‌مشروعیت (عرفی و شرعی)؛ ب) توانایی (عدّه و عدّه) بود که می‌بایست در سه مقطع عملی گردد: 1. اعلام موجودیت حزب که با دعوت همگانی برای عضویت همراه بود؛ 2. اقدام به عملیات تخریبی، برای مشغول نمودن نهادهای امنیتی و انتظامی؛ 3. آغاز مبارزه مسلحانه برای سرنگونی سلطنت و در دست گرفتن حکومت.5 اما حزب ملل اسلامی به دلیل جوان بودن و کم‌تجربگی در سال 1344 شناسایی شد و اعضای آن به‌سرعت دستگیر شدند.
 
در میان گروه‌های اسلام‌گرا، گروه موتلفه اسلامی که با پیشنهاد و محوریت امام خمینی تشکیل شد،‌ جایگاه ویژه‌ای دارد. هیئت موتلفه اسلامی با ائتلاف گروهی از بازاریان متدین که در مکان‌های مذهبی و مساجد تجمع و فعالیت داشتند در سال 1342 و با هدف پیشبرد اهداف حضرت امام خمینی(ره) تشکیل شد. شاید بتوان این حزب را مردمی‌ترین گروه از نظر شکل‌گیری دانست؛ چون از پایین هرم قدرت؛ یعنی از میان اقشار مردم شکل‌گرفته و به حیات خود ادامه داده است. موتلفه، شورایی به نام شورای روحانیت داشت که با نظارت بر حرکت و برنامه تشکل مراقب بود امری مغایر شرع در فعالیت‌های آن انجام نشود. این شورا وظیفه داشت در مسائل سیاسی و اسلامی و در مسائلی که اجازه حاکم شرع می‌خواهد و همچنین در توجیه فکری و ایدئولوژیک نهضت، افراد را راهنمایی کند.6
 
موتلفه از زمان پیدایش خود تا انقلاب اسلامی پنج دوره را پشت سر گذاشته است:
 
مهم‌ترین رویداد دوره نخست (1341-1344) ترور حسنعلی منصور به‌وسیله جناح مسلح آن بود.
در دوره دوم (1344-1349) فعالیت‌های این گروه شکل مخفی‌تری پیدا کرد. می‌توان این دوره را دوران زندان چهره‌های اصلی آن تلقی کرد.
در دوره سوم (1349-1354) مبارزات به شکل مسلحانه دنبال شد.
در دوره چهارم (1354-1356) اعضای مهم این گروه نظیر عسگراولادی و لاجوردی در زندان‌های رژیم پهلوی به مقابله با افکار انحرافی چپ‌گرا و مارکسیستی می‌پرداختند.
دوره پنجم عصر انقلاب اسلامی و استقبال اعضای آن از امام خمینی به‌عنوان رهبر مذهبی انقلاب بود.7
 
با پیروزی انقلاب،‌ زمانی که احزاب و گروه‌های سیاسی به هدف اولیه خود دست یافتند، ‌موتلفه منحل و در حزب بزرگ جمهوری اسلامی ادغام شد.8 اما پس از متوقف شدن فعالیت‌های حزب جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۶، اعضای اصلی موتلفه دگربار به تأسیس جمعیت موتلفه اقدام نمودند. این گروه در سال ۱۳۶۹ به‌طور رسمی وارد فعالیت‌های حزبی شد و با عنوان حزب موتلفه اسلامی شروع به فعالیت کرد. اگر تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی این گروه فاقد تشکیلات و سازمان‌دهی جدی بود،‌ از دهه 13۷۰ به بعد توانست در تمرکز و هدایت تشکیلاتی سیاسی اصناف و بازاریان سهم بسزایی داشته باشد. حزب موتلفه اسلامی اگرچه خود به‌تنهایی نتوانسته است در مهم‌ترین رویدادهای سیاسی ایران همچون انتخابات ریاست‌جمهوری به قدرت دست یابد،‌ همواره با ائتلاف با جناح راست توانسته است منشأ اثرات جدی و قابل‌تأمل در جمهوری اسلامی به‌شمار آید.
 
فرجامِ سخن
سه جریان اصلی سیاسی و فکری، یعنی جریان اسلامی، جریان سوسیالیسم و جریان ملی‌گرا، گرانیگاه تحولات سیاسی و اجتماعی ایران معاصر به‌شمار می‌آیند. در این میان حزب موتلفه اسلامی به‌عنوان یک گروه فرهنگی با حمایت تجار و روحانیان شکل گرفت و همپا با تحولات انقلابی توانست نقش مؤثری در جامعه داشته باشد. این حزب دو تغییر بسیار مهم طی فعالیت چهل‌ساله خود داشته است: نخست تبدیل‌شدن از هیئت به جمعیت و سپس حزب و دیگری تغییر نگرش در نحوه فعالیت. حزب موتلفه از فعالیت‌های فرهنگی شروع کرد، به فعالیت نظامی روی آورد، اما پس از انقلاب، فعالیت سیاسی را در برنامه خود قرار داد و توانست به یک حزب تأثیرگذار تبدیل شود. حزب مؤتلفه اسلامی به‌عنوان گروهی که بسیار زودتر از سایر گروه‌های اسلام‌گرا توانست رهبری امام خمینی را دریابد،‌ با تشکیلات خود می‌تواند خلأ فعالیت‌های حزبی مدون و منسجم در ایران را پر نماید.
 

محاکمه عوامل ترور حسنعلی منصور، نخست‌وزیر، در دادگاه نظامی شماره سه ارتش  
شماره آرشیو: 5781-4ع

پی نوشت:
 
1. عباس شادلو، اطلاعاتی درباره احزاب و جناح‌های سیاسی ایران امروز، تهران، گستره، 1379، ص 2441.
2. محسن میلانی، ‌شکل‌گیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی،‌ ترجمه مجتبی عطارزاده، ‌تهران، گام نو،‌ 1381، ص ۱۰۷.
3. محسن مدیرشانه‌چی، فرهنگ احزاب و جمیعت‌های سیاسی، تهران، موسسه پژوهشی نگاه معاصر، 1390، صص 45-46.
4. محمود تربتی سنجابی، قربانیان باور و احزاب سیاسی در ایران، تهران، انتشارات آسیا، 1375، ج 2، ص 297.
5. محمدجواد حجتی کرمانی، «حزب ملل اسلامی خاطرات و تحلیل»، فصل‌نامه تاریخ و فرهنگ معاصر، سال اول، ش 2 (زمستان 1370)، ص 217.
6. اسدالله بادامچیان، آشنایی با جمعیت مؤتلفه اسلامی، تهران، اندیشه ناب، ۱۳۸۵، ص ۴۷.
7. حسینعلی تقی تهرانی و محمد نژادیان، راهبرد تأمین منابع مالی احزاب سیاسی در ایران، تهران، تیسا، 1394، صص 37-38.
8. علی اکبری، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، صص 83-84؛ «مصاحبه با اسدالله بادامچیان»، نشریه صبح صادق، ش 305 (خرداد 1386)، ص 18. https://iichs.ir/vdcc.iqea2bq4pla82.html
iichs.ir/vdcc.iqea2bq4pla82.html
نام شما
آدرس ايميل شما