اقبال برای مذاکره به عربستان می‌رود/ برای تقویت ناوگان تجاری ایران؛ شش کشتی بزرگ خریداری شد/ پاسخ نخست‌وزیر عراق به تبریک هویدا/ پنجاه محصل عراقی به ایران می‌آیند/ انبار گمرک خرمشهر و بازار رشت آتش گرفتند/ وزیر خارجه پاکستان تهران را ترک گفت/ امضای قرارداد فروش مواد نفتی به کشور افغانستان/ ۲۵ مسافر قاچاق تحویل ایران شدند/ «سیستم آموزشی دانشگاه‌ها باید تغییر کند»/ دستگاه‌های ذی‌نفع هنوز در دنیای قبل از انقلاب زندگی می‌کنند!/ هنوز به اهمیت تعلیمات عالیه و تحقیقات پی نبرده‌ایم!/ باید روحیه‌های تازه جانشین عادات گذشته بشود!/ ما غالبا وارث اوضاعی پیچیده هستیم که خود آن را به‌وجود نیاورده‌ایم!/ انقلاب دیگر از راه کلمات و پرده‌پوشی و اتخاذ روش‌های کهنه میسر نیست!/ دو دنیای بیگانه در یک شهر؛ تهران با یک خط از وسط دو نیم شده است!/ در دادگاه نظامی بیروت: تیمور بختیار به نُه ماه زندان محکوم شد/ مقاله تایمزِ لندن درباره اعطای امتیازات به ایران برای چشم‌پوشی از بحرین!/ گزارش از مرگ غم‌انگیز مردی که فدای کاغذبازی پزشکان شد؛ دو بیمارستان مجروحی را نپذیرفتند و او در خیابان مرد!/ پست، نشریه جدید آلمانی در ایران منتشر می‌شود!
۵ مرداد ۱۳۴۷

 

اقبال برای مذاکره به عربستان می‌رود

«خبرگزاری فرانسه» 26 ژوئیه از جده گزارش داد: مقامات رسمی در جده اعلام داشتند که آقای دکتر اقبال، رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران، روز ۲۹ ژوئیه در رأس یک هیئت مهم از شخصیت‌های ایرانی وارد عربستان سعودی خواهد شد.
نمایندگان ایران با یک هیئت سعودی به ریاست احمد ذکی یمانی مذاکراتی به عمل خواهند آورد.
از یک مقام رسمی کسب اطلاع شده است که مذاکرات نمایندگان دو کشور ارتباطی به مسائل نفتی نخواهد داشت.
در عین حال روزنامه «اطلاعات» نوشت: آقای دکتر اقبال، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت، شب دوشنبه به عربستان عزیمت خواهد کرد و در مدت اقامت از تاسیسات نفتی آن کشور بازدید خواهد کرد و در زمینه همکاری نفتی، به خصوص همکاری شرکت ملی نفت با سازمان دولتی نفت عربستان، مذاکره خواهد نمود.[1]
 

برای تقویت ناوگان تجاری ایران؛ شش کشتی بزرگ خریداری شد

رادیو آلمان دیشب در بخش اخبار فارسی خود اطلاع داد: شرکت کشتی‌رانی آریا به کارخانه کشتی‌سازی «ویکان دربرینیک» ساختن شش کشتی باری که هر یک ده‌هزار تُن ظرفیت بار دارد، سفارش داده است. ارزش این سفارش بالغ بر ۱۲۰ میلیون مارک (قریب ۲۴۰ میلیون تومان) می‌باشد.
این دومین قسمت از سفارش بزرگی است که دولت ایران به کارخانجات اروپایی می‌دهد.
چندی قبل سفارش ساختن شش کشتی باری به یک کارخانه کشتی‌سازی بلژیکی رسیده بود. تمام کشتی‌های فوق به‌تدریج در طی برنامه چهارم به آب انداخته خواهد شد و در خطوط کشتی‌رانی ایران - اروپا و همچنین در خلیج فارس مشغول کار خواهند شد.
هم‌اکنون تمام اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت کشتی‌رانی «آریا» در اروپا مشغول فعالیت می‌باشند. چند روز قبل پس از شرکت در مراسم به آب انداختن اولین کشتی بزرگ ایران در لهستان، بلافاصله به بلژیک عزیمت کردند و قرارداد ساختن شش کشتی کوچک را منعقد و بعد از آن به آلمان رفتند و قرارداد فوق را برای شش کشتی اقیانوس‌پیما امضا کردند. [2]
 

پاسخ نخست‌وزیر عراق به تبریک هویدا

رادیو بغداد دیشب متن تلگرام نخست‌وزیر حکومت جدید عراق را که در پاسخ تلگرام تبریک امیرعباس هویدا به مناسبت انتخاب عبدالرزاق نایف به سمت رئیس دولت عراق مخابره شده بود، پخش کرد.
هفته گذشته به دنبال تلگرام تبریک شاه به عنوان رئیس‌جمهوری عراق، از طرف آقای هویدا، نخست‌وزیر، نیز تلگرامی به عنوان عبدالرزاق نایف، نخست‌وزیر عراق مخابره گردید.
رئیس دولت ایران در این تلگرام اظهار امیدواری کرد که زمامداری نخست‌وزیر عراق در این دوره جدید اثر بزرگی در تقویت و پیشرفت رفاه ملت عراق داشته باشد و علائق برادری و همسایگی میان دو کشور عراق و ایران بر پایه‌ای محکم استوار گردد.
نخست‌وزیر عراق در تلگرام جواب خویش ضمن ابراز تشکر از تبریک رئیس دولت ایران نوشته است: «امیدوارم همکاری بیشتر در تقویت علائق همسایگی و روابط برادری به سود دو ملت ایران و عراق برقرار گردد».
رادیو بغداد در برنامه دیشب خود همچنین افزود که از طرف آقای اردشیر زاهدی، وزیر امور خارجه، نیز تلگرام تبریکی به عنوان وزیر خارجه حکومت جدید عراق مخابره گردید که پاسخ آن فرستاده شد.[3]
 

پنجاه محصل عراقی به ایران می‌آیند

پنجاه تن از محصلین عراقی برای شرکت در اردوگاه جهانی محصلین که از طرف ایران در کرانه‌های دریای خزر برگزار می‌شود شرکت می‌کنند.
رادیو بغداد دیشب ضمن اعلام این خبر گفت که شرکت دانش‌آموزان عراقی در این اردوگاه به دعوت دولت ایران صورت می‌گیرد.[4]
 

انبار گمرک خرمشهر و بازار رشت آتش گرفتند

روزنامه «اطلاعات» نوشت: بر اثر دو آتش‌سوزی شدید که طی ۲۴ ساعت گذشته در انبار گمرک خرمشهر و میدان بازار رشت روی داد، صدها عدل کالا تبدیل به خاکستر شد و بیش از پنجاه دستگاه مغازه و خانه ویران گردید. در این دو آتش‌سوزی که روی هم یازده ساعت ادامه داشت، بیش از 250 میلیون ریال خسارت به بار آمد و عده زیادی از هستی ساقط گردیدند.
 

حریق خرمشهر

سحرگاه دیروز ناگهان شعله‌های آتش از انبار «بیدار» گمرک خرمشهر زبانه کشید. لحظه‌ای بعد صدها عدل و صندوق کالا از قبیل نخ ابریشم، نایلون ژاپنی، چینی‌آلات و لوازم کارخانه، قماش‌های پشمی و نخی، چندین تُن چای، لوازم موتورسیکلت، کاغذ، شیشه‌آلات که همگی آماده حمل به شهرهای مختلف کشور بود، آتش گرفت و تبدیل به خاکستر شد.
جریان آتش‌سوزی بلافاصله به اداره آتش‌نشانی گمرکات و بنادر اطلاع داده شد، ولی قبل از اینکه اتومبیل‌های آتش‌نشانی به محل حریق برسند، سقف انبار بیدار با صدای مهیبی فرو ریخت. شعله‌های آتش و دود به آسمان زبانه کشید.
چون هر لحظه خطر سرایت آتش به کالاهایی را که در خارج محوطه انبار روی هم انباشته شده بود تهدید می‌کرد، از طرف مامورین آتش‌نشانی نسبت به انتقال این کالاها اقدام گردید و تعداد پنجاه واگن مملو از کاغذ و نخ ابریشم به جای امن‌تری انتقال داده شد.
چون به علت وسعت دامنه حریق، تلاش مامورین آتش‌نشانی بندر به جایی نمی‌رسید و هر آن احتمال سرایت آتش به انبارهای مجاور می‌رفت، بلافاصله از آتش‌نشانی‌های شهرداری، نیروی دریایی، بایندر و شرکت نفت نیز تقاضای کمک شد.
با اینکه کلیه مامورین آتش‌نشانی از ساعت ۴:۳۰ دقیقه بامداد مشغول اطفای حریق بودند، مع‌هذا آتش تا ساعت ۶ صبح همچنان زبانه می‌کشید و هر لحظه کالاهای دیگری را به کام خود فرومی‌برد. ساعت ۶:۱۰ صبح دیوارهای انبار فرو ریخت و صدها صندوق محتوی کالا در زیر آوار مدفون گردید.
 

خسارت

اگرچه هنوز نظر کارشناسان درباره میزان خسارات حریق خرمشهر اعلام نشده، ولی گفته می‌شود در این آتش‌سوزی تقریبا در حدود ۱۵۰ میلیون ریال خسارت وارد آمده است. اکنون از طرف مامورین مربوطه تحقیقات لازم پیرامون علت آتش‌سوزی ادامه دارد و کلیه دفاتر و اسناد انبار حریق‌زده تا روشن شدن علت اصلی واقعه لاک و مهر شده است.
به قرار اطلاع، این انبار نزد شرکت بیمه ایران بیمه بوده است.[5]
روزنامه «آیندگان» اما میزان خسارت واره را شصت‌میلیون ریال اعلام کرد و نوشت: علت وقوع آتش‌سوزی هنوز مشخص نیست.[6]
 

در رشت

بر اثر حریق مهیبی که مقارن ساعت ۹:۳۰ بعد از ظهر روز پنجشنبه گذشته در میدان بازار رشت روی داد و خبر آن در چاپ دوم پریشب روزنامه «اطلاعات» به طور اختصاصی درج گردید، تعداد ۴۳ باب مغازه، سه دستگاه منزل مسکونی و سه کاروانسرا طعمه آتش گردید و بیش از ده‌میلیون تومان خسارت به بار آمد.
حریق میدان بازار رشت مقارن ساعت ۹ بعد از ظهر با ترکیدن چراغ پریموس یک مغازه جگرفروشی شروع شد و در یک چشم به هم زدن شعله‌های سرکش آتش به سایر مغازه‌های مجاور سرایت کرد. بلافاصله جریان به اطلاع مامورین آتش‌نشانی رشت رسید و مامورین در محل حاضر شدند.
چون مهار آتش مشکل به نظر می‌رسید و از طرفی هر لحظه خطر سرایت بیشتر آن به سایر نقاط می‌رفت، از آتش‌نشانی‌های سایر شهرهای نزدیک نیز کمک خواسته شد. با وجود اینکه کلیه مامورین آتش‌نشانی جهت اطفای حریق تلاش می‌نمودند، مع‌هذا مهار آتش به‌آسانی میسر نبود و شعله‌های آتش در فضای دم کرده نیمه‌شب زبانه می‌کشید و صاحبان مغازه‌های مجاور از ترس، مغازه‌های خود را با سرعت تخلیه می‌کردند.
سرانجام برای اطفای این حریق مدهش از شیر و خورشید سرخ رشت، منطقه دریایی شمال و پادگان نظامی منجیل نیز تقاضای کمک شد و پانصد نفر از افراد نیروی دریایی پادگان منجیل با بیل و کلنگ و کلیه وسایل لازم در محل حاضر شدند و ضمن محاصره محوطه آتش‌سوزی شروع به خراب کردن ساختمان‌های حریق‌زده نمودند.
 این آتش‌سوزی شدید که از ساعت ۹:۳۰ بعد از ظهر روز پنجشنبه شروع شده بود، تا ساعت ۴ بامداد روز جمعه ادامه داشت و خسارات زیادی به بار آورد. به طوری که گفته می‌شود در این آتش‌سوزی بیش از ده میلیون تومان خسارت به صاحبان مغازه‌ها و منازل آسیب‌دیده وارد آمده است.
 

در تهران

حریق انبار معینی واقع در خیابان ری پس از ۴ ساعت، در ساعت ۳:۲۲ بعد از ظهر روز پنجشنبه خاموش شد. علت حریق خودسوزی کنف‌های موجود در انبار بر اثر تابش آفتاب تشخیص داده شد. میزان زیان‌های وارده ده‌میلیون ریال برآورد گردیده است.[7]
 

وزیر خارجه پاکستان تهران را ترک گفت

ارشد حسین، وزیر خارجه پاکستان، نیمه‌شب گذشته تهران را به سوی کراچی ترک گفت.
وزیر خارجه پاکستان عصر دیروز در ضیافت عصرانه‌ای که از طرف سردار شهنواز، سفیر پاکستان در تهران، ترتیب یافته بود، شرکت کرد.[8]
در این میهمانی آقای علم، وزیر دربار شاهنشاهی، چند تن از سفیران کشورهای خارجی و جمعی از نمایندگان سنا و مجلس شورای ملی و شخصیت‌های ایرانی و پاکستانی شرکت کرده بودند.[9]
خبر دیگر در رابطه با روابط ایران و پاکستان اینکه آقای هوشنگ اربابی، معاون وزارت راه و رئیس کل هواپیمایی کشوری، و تیمسار سپهبد خادمی، مدیر عامل هواپیمایی ملی ایران، در راس هیئتی رهسپار کراچی شدند.
هدف مسافرت این هیئت به پاکستان تجدید قرارداد هوایی بین ایران و پاکستان و گفت‌وگو با مقامات هوانوردی غیر نظامی پاکستان است.[10]
 

امضای قرارداد فروش مواد نفتی به کشور افغانستان

شرکت ملی نفت ایران اعلام داشت: به دنبال مسافرت هیئت افغانی به ایران، قرارداد فروش و تحویل مواد نفتی مورد نیاز آن کشور به امضا رسید.
این قرارداد را آقای احمد فرهی، رئیس کل قسمت پخش به نمایندگی از جانب رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران و هیئت افغانی مرکب از معاون اداره انحصارات، رئیس تحریرات و رئیس قوانین وزارت دارایی آن کشور امضا کردند.
سخنگوی شرکت ملی نفت ایران گفت: به موجب این قرارداد طی سال جاری حدود ۲۵ هزار تُن از سه فرآورده اصلی نفتی (بنزین موتور، نفت سفید، نفت گاز) از طرف شرکت ملی نفت ایران تحویل کشور افغانستان خواهد گردید.[11]
 

۲۵ مسافر قاچاق تحویل ایران شدند

صبح دیروز ۲۵ نفر از مسافران ایرانی که چندی قبل به طور قاچاق به خاک عراق مسافرت کرده بودند، توسط مامورین عراقی تحویل مقامات ایرانی شدند.
این افراد پس از تحویل به ایران جهت تعیین تکلیف به دادگستری خرمشهر انتقال یافتند.[12]
 

«سیستم آموزشی دانشگاه‌ها باید تغییر کند»

جراید امروز کشور نوشتند: ساعت ۱۰:۱۵  بامداد امروز کنفرانس علمی بررسی افزایش غله ایران با شرکت متخصصین و کارشناسان خارجی و داخلی در محل دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تشکیل شد.
در این جلسه آقای نخست‌وزیر و چند تن از وزرا و رؤسای بانک کشاورزی شرکت داشتند. ابتدا آقای حسن زاهدی، وزیر کشاورزی، پشت میکروفن قرار گرفت و پس از قرائت پیام شاهنشاه آریامهر، گزارشی پیرامون وضع غلات ایران و اقداماتی که توسط وزارت کشاورزی شده است، قرائت نمود.
 

سخنان نخست‌وزیر

سپس آقای امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر، پشت میکروفن قرار گرفت و بیاناتی به این شرح ایراد نمود: مسئله تحقیقات امروز دیگر به هیچ وجه در شمار تجملات نیست و بستگی مستقیم به سرعت رشد ملی و آینده کشورها دارد.
بی‌جهت نیست که در آمریکا در حدود ۴ درصد درآمد ملی، یعنی در حدود بیست‌میلیارد دلار در سال، خرج تحقیقات می‌شود و سازمان ملل متحد به کشورهای در حال رشد توصیه کرده است که سعی کنند تا ۱ درصد درآمد ملی خود را لااقل صرف تحقیقات کنند و در این راه کافی نیست که چند دانشمند در آزمایشگاه‌های خود به طور جداگانه به تحقیق بپردازند؛ کافی نیست که وزارتخانه‌ها هر یک با روش‌های گذشته یکی دو واحد اداری را به کار طرح‌ریزی مشغول سازند؛ کافی نیست که وزارت علوم روی کاغذ تشکیل شود و آن هم برنامه‌ریزی تحقیقاتی و هماهنگ کردن کار موسسات تحقیقاتی را تنها به عنوان برنامه‌های درازمدت آینده خود اعلام کند. این قبیل اقدامات نیم‌بند دیگر به درد ما نمی‌خورد و نمی‌تواند جوابگوی نیازمندی‌های انقلابی اجتماع ما باشد.
 

دستگاه‌های ذی‌نفع هنوز در دنیای قبل از انقلاب زندگی می‌کنند!

اما ببینیم در این کانون‌هایی که باید اساسا به کار تحقیقات و پیشبرد علوم بپردازند، وضع از چه قرار است؟ در دنیای قبل از انقلاب، من در اینجا قصد ندارم که وارد جزئیات بشوم، ولی اگر بخواهم از دیدگاه تشکیلاتی و شالوده‌ای، مسئله تحقیقات و آموزش علمی در دانشگاه‌ها را در نظر بگیریم، متاسفانه باید بگویم که در این زمینه دستگاه‌های ذی‌نفع هنوز در دنیای قبل از انقلاب زندگی می‌کنند و جهشی که انتظار آن می‌رود، هنوز در این کانون‌های بزرگ علم و تحقیقات روی نداده است.
 

هنوز به اهمیت تعلیمات عالیه و تحقیقات پی نبرده‌ایم!

همه‌جا عدم تناسب بودجه‌های اداری و غیر آموزشی با آنچه که صرف علم و تحقیقات می‌شود، به چشم می‌خورد و نشان می‌دهد که ما هنوز به اهمیت تعلیمات عالیه و تحقیقات به عنوان یک واحد بارور که باید با اصول مدیریت صحیح اداره شود، پی نبرده‌ایم. حال آنکه بیش از پیش در همه جای دنیا، تعلیمات عالیه را امروز به عنوان صنعتی بی‌اندازه مهم و در واقع به عنوان مادر صنایع تلقی می‌کنند و نهایت توجه را مبذول می‌دارند که محصولات این صنعت مادر، یعنی انسان‌های فردای اجتماع، طوری باشند که از هر جهت برای اداره و رهبری کشور خود آماده و مجهز گردند.
نخست‌وزیر گفت: یکی از اعضای گروهی که اخیرا برای تهیه آمار مربوط به دانشجویان خارج از کشور به آمریکا رفته بود، می‌گفت در یکی از دانشگاه‌های کشاورزی غرب آن کشور توضیحاتی درباره تقسیم اعتبارات مصوبه آن دانشگاه خواسته بود و در جواب به او گفته بودند: بودجه کل دانشگاه هفده‌میلیون دلار است که نه‌میلیون، یعنی بیش از ۵۰ درصد آن صرف تحقیقات، شش‌میلیون صرف کتابخانه و امور عمران و توسعه علمی و رفاه دانشجویان و تنها ‌دومیلیون بابت هزینه‌های جاری دانشگاه از حیث حقوق هیئت آموزشی و جاری خرج می‌شود. رقمی که از یکی از متخصصان سازمان برنامه داشتم، نشان می‌داد که فقط ۲ درصد اعتبارات مصوبه دانشگاه‌ها به امر تحقیقات می‌رسد و حتی در یکی از موارد، اعتبارات نسبتا زیادی که به طور جداگانه به یکی از موسسات تحقیقاتی دانشگاه معتبر تخصیص داده شده است، در عمل صرف پرداخت حقوق کارمندان علمی و فنی آن موسسه می‌شود.
از شما می‌پرسم آیا چنین وضعی می‌تواند جوابگوی نیازمندی‌های روزافزون و سریع ما در زمینه‌های تحقیقاتی و آموزشی باشد؟ آیا روی‌هم‌رفته می‌توان گفت که محصول و بازده دانشگاه‌ها و موسسات تحقیقاتی ما با سرمایه‌گذاری عظیمی که در این راه شده و می‌شود متناسب است؟
 

باید روحیه‌های تازه جانشین عادات گذشته بشود!

شاید گفته شود که اگر گرفتاری‌های امروز دانشگاه‌ها و موسسات تحقیقاتی ما مربوط به دوران قبل از انقلاب است و ریشه‌های عمیقی دارد که از بین بردن آن کار آسانی نیست؛ شاید گفته شود که اگر تعداد کارمندان اداری بسیاری از دانشگاه‌ها از هر جهت با اصول صحیح مدیریت مغایر است، این تورم اداری و وضع نامطلوب و روی هم رفته رکود این موسسات نتیجه سال‌ها عدم توجه به سرنوشت دانشگاه‌ها و به خصوص نتیجه مستقیم مقررات و تشکیلاتی است که در گذشته حاکم بر سرنوشت این موسسات بوده و اکنون باید تغییر کند. به عبارت دیگر، مسئله افراد در میان نیست؛ مسئله سیستم و شالوده‌هاست که باید عوض شود.
به نظر من این امر اساسا درست است، اما افراد هستند که باید سیستم‌های صحیح را به‌وجود آورند و سیستم‌های صحیح است که افراد خوب را پرورش می‌دهد. به عبارت دیگر، بین افراد و سیستم‌های تشکیلاتی رابطه‌ای ناگسستنی موجود است که باید بدان توجه دقیق شود و اگر مسئله را ما از این دید مطرح کنیم، ناچار به این نتیجه خواهیم رسید که گذشته هر چه باشد، بیشتر مسئولان امر یا نخواسته و یا نتوانسته‌اند که با شهامت و قاطعیت به کار برکندن ریشه‌های درد بپردازند. بهترین آنها خود را کنار کشیده و به اصطلاح خود نخواسته‌اند که خود را با گرفتاری‌های سیستم دانشگاهی آلوده کنند و به نظر من چنین روحیه‌ای دیگر قابل قبول نیست و آنها که جدا می‌خواهند سروسامانی به خانه خود بدهند، باید روحیه مثبتی را اتخاذ کنند که با فکر سازندگی و نوسازی ایران امروز منطبق باشد.
راه دفاع از دانش و پژوهش امروز آن است که روحیه‌های تازه جانشین عادات گذشته بشود.
 

ما غالبا وارث اوضاعی پیچیده هستیم که خود آن را به‌وجود نیاورده‌ایم!

همه می‌دانیم که ما غالبا وارث اوضاعی پیچیده و مشکلات و موانعی هستیم که خود آن را به‌وجود نیاورده‌ایم، ولی امروز دیگر وقت این حرف‌ها نیست. مشکلات را باید هر طور شده به‌سرعت و با دیدی انقلابی حل کرد و مسئولیت این کار هم باید به دست کسانی قرار گیرد که برایشان مشکل غیر قابل حل وجود ندارد.
 

انقلاب دیگر از راه کلمات و پرده‌پوشی و اتخاذ روش‌های کهنه میسر نیست!

انقلاب دیگر از راه کلمات و پرده‌پوشی و اتخاذ روش‌های کهنه میسر نیست. تجلیل از خود یا مبالغه‌گویی و لفظ‌پردازی را نیز باید کنار گذاشت. اصل انقلاب آموزشی ایجاب می‌کند که مشکلات با دیدی تازه، با قاطعیت و شهامت و بی‌باکی و با ایمان به پیروزی مطرح و رفع گردد.[13]
 

دو دنیای بیگانه در یک شهر؛ تهران با یک خط از وسط دو نیم شده است!

روزنامه «اطلاعات» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت: وزیر کشور پریروز به اتفاق هیئتی از گودهای جنوب شهر تهران بازدید کرد و ضمن آشنایی با مشکلات مردم این منطقه و ترتیب دادن مقدمات نقشه‌برداری برای نوسازی گودها، ساختمانی را به اجاره گرفت و اعلام شد که جلسه هیئت دولت ظرف هفته جاری در این محل تشکیل می‌شود.
زمان ما اصولا زمانه تضادها و تفاوت‌های باورنکردنی است؛ تضادی که از تحولات سریع زندگی بشر ریشه می‌گیرد و در تمام مظاهر زندگی جلوه‌گر می‌باشد؛ در طرز فکر، در اخلاق، در آداب، در سنن و در ظواهر مردم و اجتماعات.
قیافه عمومی شهر تهران به تحقیق یکی از بارزترین نمونه‌های این تضاد و دوگانگی به شمار می‌آید. تهران، با دو میلیون و نیم جمعیت، مانند اکثر شهرهای بزرگ روزگار ما به نمایشگاهی از تضادها شباهت دارد و زندگی مردم آن سرشار از تفاوت‌های چشمگیر روحی و فکری و مادی است. در تهران شما دو نسل را می‌بینید که یکی با تمام خصوصیات نسل مدرن امروزی و دیگری با حفظ جمیع مشخصات نسل چادر و چاقچور و روبنده به‌سادگی در کنار هم زندگی می‌کنند.
همان طور که کلبه‌های محقر خشت و گلی را در همسایگی رفیع‌ترین بناها و وسیع‌ترین زندگی‌ها می‌توان مشاهده کرد، در حالی که وجود هیچ‌کدام معارض و مزاحم دیگری به نظر نمی‌رسد. با همه این احوال هیچ تضادی چشمگیرتر و محسوس‌تر از تضاد خود شهر نیست؛ شهری که گویی با یک خط از وسط دو نیم شده و در طرفین این خط مرزی دو دنیای جدا و به‌کلی بیگانه از یکدیگر قرار گرفته است.
اینکه می‌گوییم دو دنیای بیگانه در یک شهر، واقعا همین طور است، چون جنوب شهر تهران دنیایی است کاملا علیحده از دنیای شمال شهر و علی‌رغم ارتباط ظاهری و خیابان‌ها و کوچه‌هایی که دو سمت شهر را به هم متصل می‌سازند، آن‌قدر فاصله میان شمال و جنوب شهر هست که گویی هر کدام آنها به قاره‌ای تعلق دارند و کوه‌ها و دریاها و دشت‌های وسیع آنها را از یکدیگر جدا می‌سازد.
البته اگر حقیقتا چنین بود و دو قسمت شمالی و جنوبی تهران هر کدامش مال یک مملکت یا یک قاره جداگانه بود یا مثل برلین غربی و شرقی به هر علتی از علل از هم تفکیک و هر تکه‌اش زیر سلطه یک دولت و یک سیستم اقتصادی و سیاسی واقع شده بود، اشکالی بر وضعیت دوگانه آن وارد نمی‌بود، اما ادامه همچو وضعیتی در شرایط طبیعی و عادی صورت دلچسب و معقولی ندارد و حتما باید این اختلاف فاحش تعدیل بشود.
این دوگانگی که در شهر تهران وجود دارد، در گودها و زاغه‌هایی که پریروز وزیر کشور و همراهان مورد بازدید قرار دادند، به نقطه اوج خود می‌رسد؛ زیرا خود این گودها و زاغه‌ها شهری است علیحده در دل شهر جنوبی یا جنوب شهر تهران؛ شهری که در آنجا زندگی ناگهان به دوره غارنشینی بر می‌گردد و چشم انسان مناظری می‌بیند که باورش نمی‌آید در چنین عصری وجود واقعی و خارجی داشته باشد.
در گودها و زاغه‌ها، همان طور که آقای وزیر کشور رفته و ملاحظه کرده‌اند، از حداقل وسایل زندگی امروزی نیز اثری نیست و زندگی در شرایط دویست و سیصد سال پیش می‌گذرد و این برای شهری مثل تهران، مخصوصا در دوران انقلاب و نوسازی واقعا شرم‌آور است.[14]
 

در دادگاه نظامی بیروت: تیمور بختیار به نه ماه زندان محکوم شد

«خبرگزاری فرانسه» از بیروت گزارش داد: تیمور بختیار، که در مرحله اول دادرسی به سه ماه زندان محکوم شده بود، به علت شدت مجازات تقاضای تجدید نظر کرد. دادستان بیروت نیز مجازات سه ماه زندان را برای تیمور بختیار کافی ندانسته و تجدید دادرسی را تقاضا کرده بود.
دادگاه نظامی بیروت در مرحله دوم دادرسی، محکومیت تیمور بختیار را به نُه ماه زندان افزایش داد.[15]
 

مقاله تایمزِ لندن درباره اعطای امتیازات به ایران برای چشم‌پوشی از بحرین!

روزنامه تایمز در شماره دیروز خود مقاله‌ای درباره فدراسیون خلیج فارس انتشار داده است و رادیو لندن در برنامه دیشب خود با تاکید بر این مسئله که مطالب این مقاله از طرف هیچ منبعی مورد تایید قرار نگرفته است، به انتشار آن مبادرت ورزید.
مفسر تایمز در تفسیر خود نوشته است: «پس از توافق اخیر شیوخ خلیج فارس مبنی بر تشکیل یک فدراسیون از امیرنشین‌های عربی، شکاف بین ایران و نُه شیخ‌نشین خلیج فارس عمیق‌تر گردید و همچنین برای پر کردن این شکاف طرح‌هایی مورد نظر است».
«نظر ایران نسبت به این فدراسیون حساس است؛ زیرا این فدراسیون شامل بحرین هم که ایران نسبت به آن ادعاهایی خفیف ولی طولانی دارد، می‌شود».
«فدراسیون پس از تایید عربستان سعودی، کویت و به ظن قوی عراق با توجه به کودتای اخیر آن کشور رسمیت خواهد یافت و امید می‌رفت که ایران بدون سر و صدا از ادعای خود نسبت به بحرین صرف نظر کند و بالنتیجه فدراسیون را به رسمیت بشناسد».
«اما عکس‌العمل شدید ایران در برابر اجرای مرحله دوم تاسیس این فدراسیون که عبارت از تضمین امنیت آن از طرف نیرومندترین کشورهای همسایه خلیج فارس است، مشکلاتی به‌وجود آورد.»
 

قانع کردن ایران

برای جلب پشتیبانی از فدراسیون به وسیله ایران که سراسر سواحل شمالی خلیج فارس را تحت کنترل دارد، باید ایران را قانع و راضی کرد.
عربستان سعودی هم ظاهرا مشتاق موفقیت این نظر است که در مقابل شناسایی فدراسیون از طرف ایران، ادعاهای ایران نسبت به جزایر کوچک ولی استراتژیک خلیج فارس به رسمیت شناخته شود.
 

خط میانه

مذاکرات اخیر در حال حاضر معطوف به تعیین حدود خط میانه، یعنی خطی است که خلیج را برای اکتشافات تحت‌البحری تقسیم می‌کند.
این خط ممکن است در میان سواحل متقابل ختم شود، اما چنانچه جزایر فوق‌الذکر جزء قلمرو ایران شناخته شود، در آن صورت ایران توقع خواهد داشت که این خط میانه، نه از وسط خلیج فارس بلکه بین جزایر مذکور و سواحل عربی ختم شود. این امر منطقه دریایی بزرگتری را برای اکتشافات نفتی نصیب ایران خواهد ساخت.[16]
 

گزارش از مرگ غم‌انگیز مردی که فدای کاغذبازی پزشکان شد؛ دو بیمارستان مجروحی را نپذیرفتند و او در خیابان مرد!

روزنامه «اطلاعات» از اردبیل گزارش داد: محمدباقر فرزند کربلایی امن ساکن کیوی خلخال، که برای چیدن توت بالای درخت رفته بود، بر اثر سقوط از درخت مجروح می‌گردد و اما بعد مجروح شدن به وسیله کسانش به بیمارستان شیر و خورشید کیوی انتقال پیدا می‌کند. مجروح را روی تخت می‌خوابانند و دکتر بیمارستان وارد اتاق می‌شود. کسان مجروح پشت در اتاق منتظرند. لحظاتی بعد دکتر از اتاق خارج می‌شود. نامه‌ای لاک و مهر شده به دست کسان بیمار می‌دهد و می‌گوید: «او را به شیر و خورشید اردبیل ببرید. این نامه را به فلان کس بدهید و ببینید با دیدن مهر و امضای من چسان ترقه‌وار از جا می‌پرد!»
 

دست به دست!

مجروح را برمی‌دارند و ساعت ۱۰ شب می‌رسند به اردبیل و با عجله او را به بیمارستان شیر و خورشید می‌رسانند. نامه دکتر دست به دست می‌گردد و جوابی بدان داده می‌شود که ضرب‌المثل «بگذار در کوزه آبش را بخور» در خاطره بیمارگون کسان بیمار جان می‌گیرد. التماس و استغاثه فایده‌ای ندارد و کسان بیمار این بار به بیمارستان بوعلی اردبیل پناه می‌برند. بوعلی می‌گوید: «نامه را به عنوان شیر و خورشید گرفته‌اید و مریضش را برای ما آورده‌اید؟ عجب آدم‌هایی هستید!»
ساعت یک بعد از نیمه‌شب است. کسان بیمار نومید، خسته و بیمناک‌اند و در خیابان‌های خاموش و خلوت اردبیل ویلان و سرگردان.
رئیس شعبه راهنمایی و رانندگی تعریف می‌کند: «ساعت ۱ بعد از نیمه‌شب بود و من مشغول گشت شبانگاهی بودم. به خیابان کوروش کبیر و جلو مسافرخانه پارک که توی هم می‌لولند رسیدم. عده‌ای را دیدم. از اتومبیلم پیاده شدم. مجروحی را دیدم که آخرین دقایق زندگی را می‌گذراند. به‌شدت منقلب شدم. پریدم تو اتومبیلم و خود را به تلفن پاسگاه راهنمایی چهارراه پهلوی رساندم. به هر کجا که عقلم می‌رسید تلفن کردم. نتیجه عاید نشد. به بالین مجروح برگشتم: مرده بود! کسانش دور وی حلقه زده آرام آرام می‌گریستند. دل سنگ آب می‌شد.
آنها اصرار داشتند جنازه را شبانه به کیوی حمل کنند. مانع شدم. خواستیم جنازه را به سردخانه بیمارستان منتقل کنیم ولی پرستاران نخست با حضور من آن را نپذیرفتند. حتی بعد با خواهش و تمنا قبول کردند.»
صبح روز بعد شورای پزشکی تشکیل شد و معلوم گردید که مجروح بر اثر خونریزی زیاد درگذشته و اولیای بیمارستان‌ها اگر عناد نمی‌ورزیدند، اگر رحم داشتند و اگر این طور نمی‌بودند که حالا هستند محمد باقر اکنون در دل سرد گورستان جای نداشت و خانواده‌ای عزادار و ماتم‌زده نبودند.[17]
 

پست، نشریه جدید آلمانی در ایران منتشر می‌شود!

روزنامه «آیندگان» نوشت: امتیاز هفته‌نامه تازه‌ای به نام «پست» از طرف وزارت اطلاعات صادر شد و این هفته‌نامه به زودی به زبان آلمانی در تهران انتشار خواهد یافت.
صاحب امتیاز و مدیر «پست» آقای منصور نودوشنی است که تحصیلات خود را در آلمان و انگلستان به اتمام رسانده است و دارای سوابق مطبوعاتی زیادی است.
«پست» هفته‌ای یک بار روزهای دوشنبه در هشت صفحه به قطع کوچک منتشر می‌شود.[18]
 
صفحه اول روزنامه اطلاعات، 5 مرداد 1347
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. اطلاعات، ۵ مرداد ۱۳۴۷، ص ۲۴.        
[2]. همان‌جا؛ آیندگان، 5 مرداد 1347، ص 9. 
[3]. اطلاعات، ۵ مرداد ۱۳۴۷، ص ۲۴.        
[4]. همان‌جا.
[5]. همان، صص ۲1 و ۲2.         
[6]. آیندگان، ۵ مرداد ۱۳۴۷، ص 10.        
[7]. اطلاعات، ۵ مرداد ۱۳۴۷، صص 21 و 22.         
[8]. همان، ص ۲۱.        
[9]. آیندگان، ۵ مرداد ۱۳۴۷، ص 12.        
[10]. خراسان، ۵ مرداد ۱۳۴۷، ص 16.        
[11] اطلاعات، ۵ مرداد ۱۳۴۷، ص ۲۱.        
[12]. همان‌‌جا.        
[13]. همان‌‌جا.        
[14]. همان، ص ۲.        
[15]. همان، ص ۱.        
[16]. همان، صص ۱ و ۴؛ آیندگان، 5 مرداد 1347، صص 1 و 12.       
[17]. اطلاعات، ۵ مرداد ۱۳۴۷، ص 5.     
[18]. آیندگان، ۵ مرداد ۱۳۴۷، ص 10.
 
https://iichs.ir/vdcaewnu.49niw15kk4.html
iichs.ir/vdcaewnu.49niw15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما