نگاهی به ولایت آذربایجان در دوره قاجاریه؛

طلایه‌دار سیاست ایلی

از زمان فتحعلی‌شاه قاجار، آذربایجان به طور رسمی برای اقامتگاه ولیعهد انتخاب شد. این تصمیم استراتژیک چند دلیل عمده داشت
طلایه‌دار سیاست ایلی
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ آذربایجان در دوره قاجاریه، یعنی مهم‌ترین ایالت شمال غرب ایران، در سرنوشت سیاسی و اجتماعی کشور تأثیر تعیین‌کننده‌ای داشت. این منطقه با دارا بودن مرزهای طولانی با امپراتوری روسیه و عثمانی، همواره در معرض تهدیدات خارجی بود. از سوی دیگر، تبریز، بزرگ‌ترین شهر این ایالت، مرکزی شده بود برای تجمع روشنفکران، بازرگانان و سیاستمداران مشهور. این نوشتار به اهمیت آذربایجان در دوره قاجار اختصاص یافته است.
 
مرکز ولیعهدنشین
آذربایجان در دوره قاجار مرکز ولیعهدنشین بود. انتخاب این ایالت برای حضور ولیعهد ریشه تاریخی داشت. آذربایجان در دوره‌های گذشته، به‌ویژه در دوره صفویه تا زندیه، از چنان اهمیتی برخوردار بود که دولت مرکزی تصمیم گرفت طایفه قاجار را از این منطقه کوچ دهد. این تصمیم نشان‌دهنده جایگاه حساس آذربایجان از نظر سیاسی و امنیتی است. یکی از اهداف اصلی این جابه‌جایی آن بود که قاجارها را از همسایگی ترکان عثمانی، که هم‌نژاد و هم‌زبانشان بودند، دور کنند تا از ایجاد هرگونه اتحاد میان آنان جلوگیری شود؛ اتحادی که می‌توانست این ایالت مرزی ایران را در معرض تهدید قرار دهد؛ بنابراین دور کردن قاجارها از آذربایجان اقدامی پیشگیرانه برای حفظ امنیت و ثبات این خطه مهم کشور بود. دولت مرکزی نمی‌خواست این منطقه استراتژیک به پایگاهی برای طغیان یا همکاری با دشمن خارجی تبدیل شود. اهمیت آذربایجان تا بدانجا بود که برای تأمین امنیت آن، سیاست‌های جمعیتی و نظامی به‌کار گرفته می‌شد تا با دور ساختن گروه‌های ناپایدار، خطر نفوذ یا شورش کاهش یابد. این سیاست، نمونه‌ای از تدبیر حکومتی برای پاسداری از یکی از مناطق کلیدی و حساس ایران، یعنی آذربایجان، به‌شمار می‌آمد.[1]
 
از زمان فتحعلی‌شاه قاجار (1188-1213)، آذربایجان به طور رسمی برای اقامتگاه ولیعهد انتخاب شد. این تصمیم استراتژیک چند دلیل عمده داشت: نخست آنکه نزدیکی به مرزهای شمال غرب، ولیعهد را با مسائل مرزی آشنا می‌کرد؛ دوم اینکه تبریز، یعنی دومین شهر بزرگ ایران، امکانات لازم برای اداره کشور را دارا بود. عباس‌میرزا، مشهورترین ولیعهد قاجار، بیش از سی سال در تبریز حکومت کرد و این شهر را مرکز اصلاحات نظامی و اداری خود ساخت. این سنت تا پایان دوره قاجار ادامه یافت و آخرین ولیعهد قاجار، محمدحسن‌میرزا، نیز در تبریز مستقر بود.[2]
 
گوشه‌ای از مراسم تشریفات ورود محمدحسن میرزا ولیعهد به دارالسلطنه تبریز
گوشه‌ای از مراسم تشریفات ورود محمدحسن میرزا ولیعهد به دارالسلطنه تبریز
شماره آرشیو: 4846- 4ع
 
صحنه جنگ‌های ایران و روس
در دوره جنگ‌های ویرانگر ایران و روسیه بین سال‌های 1186 تا 1207، آذربایجان به عنوان خط مقدم جبهه و مهم‌ترین منطقه استراتژیک ایران، بیشترین آسیب را متحمل شد. این جنگ‌ها به‌ویژه برای مناطق شمالی آذربایجان تاریخی فاجعه‌بار بود؛ شهرهایی چون ایروان، نخجوان و بخش‌های گسترده‌ای از قفقاز، که از دیرباز به ایران تعلق داشتند، در پی این درگیری‌ها از پیکره ایران جدا شدند. عباس‌میرزا، ولیعهد قاجار و فرمانده نیروهای ایرانی، از تبریز، که مرکز نظامی و سیاسی آذربایجان به‌شمار می‌آمد، عملیات نظامی علیه ارتش روس را سازماندهی می‌کرد؛ بااین‌حال، ضعف ساختاری ارتش ایران، کمبود تجهیزات مدرن و بی‌نظمی در مدیریت جنگ، زمینه‌ساز شکست‌های سنگینی شد.[3]
 
این شکست‌ها در نهایت به امضای دو عهدنامه تحقیرآمیز گلستان در سال 1192 و عهدنامه ترکمنچای در سال 1207 انجامید. مفاد این عهدنامه‌ها نه تنها بخش بزرگی از سرزمین‌های ایران را به روسیه واگذار کرد، بلکه تبعات سیاسی، اقتصادی و روانی عمیقی نیز به‌ویژه برای مردم آذربایجان به همراه داشت. تبریز و دیگر شهرهای این ولایت، که درگیر جنگ و پشتیبانی از جبهه بودند، دچار رکود اقتصادی و موجی از ناامیدی شدند. این وقایع تاریخی، اهمیت آذربایجان را به عنوان سپر دفاعی ایران بیشتر ساخت، اما بهای سنگینی را نیز بر مردم آن تحمیل کرد. آذربایجان در این دوران نه‌تنها قربانی مستقیم جنگ بود، بلکه بستر اصلی برای مقاومت، سیاست‌ورزی و بازتاب دردناک شکست‌های ملی به‌شمار می‌آمد.[4]
 
کانون مشروطه‌خواهی
تبریز در انقلاب مشروطه (1285ش) به مهم‌ترین پایگاه جنبش تبدیل شد. هنگامی که محمدعلی‌شاه مجلس را به توپ بست (1287)، تنها تبریز بود که به مقاومت مسلحانه دست زد. ستارخان و باقرخان با رهبری بی‌نظیر خود، بیش از یازده ماه در برابر نیروهای دولتی و قزاق‌های روسی ایستادگی کردند. این مقاومت جانانه باعث شد مشروطه‌خواهان دوباره سازماندهی شوند و در نهایت تهران را فتح کنند. روزنامه‌های انقلابی مانند «انجمن تبریز» و «ناله ملت» در این شهر منتشر می‌شدند و ایده‌های مشروطه‌خواهانه را در سراسر ایران گسترش می‌دادند. این تحولات در تبریز نه‌تنها بعد سیاسی و اجتماعی عمیقی به خود گرفت، بلکه نشان‌دهنده موقعیت ویژه این شهر به عنوان یک مرکز فرهنگی و سیاسی مهم بود که تأثیری حیاتی در سرنوشت کشور برجای می‌گذاشت.[5]
 
اقتصاد آذربایجان در دوره قاجار بر سه پایه تجارت بین‌المللی، کشاورزی پیشرفته و صنایع دستی استوار بود. تبریز به عنوان یکی از مراکز
تجاری بسیار مهم خاورمیانه، کالاهای اروپایی را از طریق ترابوزان و استانبول وارد می‌کرد. این ارتباط تجاری نه تنها باعث رونق اقتصادی آذربایجان شد، بلکه تبریز را به یک شهر تجاری بسیار مهم در سطح منطقه تبدیل کرد. بازرگانان تبریزی مانند حاج محمدتقی بنکدار و حاج میرزا ابوالحسن شیرازی از ثروتمندترین افراد ایران بودند که توانستند به توسعه اقتصادی منطقه کمک مهمی کنند. تبریز همچنین مرکز تولید فرش‌های باکیفیت بود. این فرش‌ها، که به «طلای بافته‌شده» معروف بودند، به اروپا صادر می‌شدند.[6]
 
در کنار تجارت، دشت‌های حاصلخیز مرند و ارومیه بزرگ‌ترین تولیدکنندگان گندم و میوه در شمال غرب ایران بودند. این کشاورزی پیشرفته به تأمین نیازهای داخلی و همچنین صادرات کمک می‌کرد. همچنین صنایع دستی دیگر همچون مس‌سازی، سرامیک و زرگری نیز در تبریز رواج داشت و به اقتصاد منطقه رونق می‌بخشید. بازرگانی و کشاورزی در کنار یکدیگر باعث پویایی و شکوفایی این استان در دوران قاجار شد.[7]
 
این شکوفایی اقتصادی و موقعیت استراتژیک تبریز باعث شد در کنار اهمیت سیاسی، تبریز به یک مرکز اقتصادی و تجاری مهم تبدیل شود که تأثیر زیادی در جریان‌های داخلی و خارجی ایران داشت. اقتصاد آذربایجان در این دوران نه‌تنها به تبریز کمک می‌کرد تا به یکی از شهرهای پیشرو تبدیل شود، بلکه به عنوان یک کانون اقتصادی برای ایران عمل می‌کرد که در جهت تحقق آرمان‌های ملی و فرهنگی و همچنین در مقابل تهدیدات خارجی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود.
 
مرکز اصلاحات نظامی و فرهنگی
عباس‌میرزا، در مقام فرمانروای آذربایجان، اولین کوشش‌ها برای مدرنیزه کردن ارتش ایران را از تبریز آغاز کرد. او با استخدام افسران فرانسوی مانند ژنرال گاردان، «نظام جدید» را تأسیس نمود. کارخانه‌های اسلحه‌سازی در تبریز احداث شد و سربازان با روش‌های نوین آموزش دیدند. اگرچه این اصلاحات به دلیل مخالفت محافظه‌کاران و کمبود بودجه ناتمام ماند، اما پایه‌های اولین ارتش منظم ایران در آذربایجان ریخته شد. حتی پس از مرگ عباس‌میرزا (1212)، این تحولات نظامی ادامه یافت و تبریز همچنان مرکز آموزش نیروهای نظامی باقی ماند.[8]
تبریز در دوره قاجار به عنوان پیشروترین شهر ایران از نظر فرهنگی شناخته می‌شد؛ به‌گونه‌ای که آن را «دروازه اروپا» قلمداد می‌کردند.[9]
 
مجلس سربازگیری در تبریز با حضور سرلشکر خدایاری و رجبعلی منصور استاندار آذربایجان و عده‌ای از روحانیون و معتمدین محلی
مجلس سربازگیری در تبریز با حضور سرلشکر خدایاری و رجبعلی منصور استاندار آذربایجان و عده‌ای از روحانیون و معتمدین محلی
شماره آرشیو: 302- 2ع
 
معماری و ارتباط با نهضت‌های منطقه‌ای
تبریز در دوره قاجار یکی از زیباترین شهرهای ایران از نظر معماری بود. بازار تبریز، بزرگ‌ترین بازار سرپوشیده جهان، مرکز تجاری و اجتماعی شهر به‌شمار می‌آمد. عمارت‌های مجللی مانند خانه امیرنظام گروسی و خانه مشروطه ساخته شدند. اولین شهرداری مدرن ایران در سال 1286 در تبریز تأسیس شد. سیستم آبرسانی پیشرفته و خیابان‌های سنگفرش‌شده، تبریز را از دیگر شهرهای ایران متمایز می‌کرد. علاوه بر این، آذربایجان به دلیل همجواری با عثمانی و قفقاز، کانون ارتباط با جنبش‌های منطقه‌ای بود. میرزا شفیع واضح تبریزی از پیشگامان پان‌اسلامیسم بود. در جنگ‌های بالکان (1289-1291)، داوطلبان آذربایجانی به کمک عثمانی‌ها شتافتند. این روابط بین‌المللی باعث شده بود آذربایجان نسبت به تحولات جهانی حساسیت بیشتری نشان دهد و زودتر از دیگر مناطق ایران تحت تأثیر اندیشه‌های جدید قرار گیرد.[10]
 
میدان عالی‌قاپوی تبریز در دوره قاجار
میدان عالی‌قاپوی تبریز در دوره قاجار
شماره آرشیو: 5099-۱ع
 
فشرده سخن
ایالت آذربایجان در دوره قاجار به دلایل متعدد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی، مهم‌ترین منطقه ایران به‌شمار می‌آمد. این ایالت هم مرکز تحولات داخلی و هم دروازه ارتباط با جهان خارج بود. مقاومت مردم آذربایجان در برابر استعمار روسیه و استبداد قاجار، سهم تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت ایران داشت. امروزه نیز با نگاه به تاریخ پرافتخار آذربایجان در دوره قاجار، می‌توان دریافت که این منطقه همواره پیشگام تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران بوده است. میراث فرهنگی و تاریخی به‌جای‌مانده از آن دوره، گواهی روشن بر اهمیت والای آذربایجان در شکل‌گیری ایران مدرن است.
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. سعید نفیسی، تاریخ ایران سلطنت قاجار: از آغاز سلطنت قاجاریه تا سرانجام فتحعلی‌شاه، به اهتمام عبدالکریم جربزه‌دار، تهران، کتاب کیمیا، ۱۳۹۵، صص 8-13.
[2]. فرزام اجلالی، بنیان حکومت قاجار: نظام سیاسی ایلی و دیوانسالاری مدرن، تهران، نشر نی، ۱۳۸۳، صص 65-66.
[3]. ابراهیم فائق، آذربایجان در مسیر تاریخ ایران (دوره 2 جلدی)، تهران، یاران، چ سوم، ۱۳۹۴، صص 90-95.
[4]. مسعود عالم‌پوررجبی، سیمای میراث فرهنگی آذربایجان شرقی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۱، صص 21-30.
[5]. عبدالحسین ناهیدی آذر، جنبش آزادیستان شیخ محمد خیابانی "انقلاب سوم مشروطیت"، تبریز، نشر اختر، ۱۳۷۹، صص 80-83.
[6]. اداره نشر وزارت امور خارجه، تاثیرات متقابل تاریخی و فرهنگی ایران و گرجستان (مجموعه مقالات)، تهران، اداره نشر وزارت امور خارجه، ۱۳۸۰، صص 268-280.
[7]. فرزام اجلالی، همان، ص 27.
[8]. سیدفرید قاسمی، اولین‌های مطبوعات ایران، تهران، نشر آبی، ۱۳۸۳، صص 16-17.
[9]. سید علی علوی، زندگی و زمانه سید حسن تقی‌زاده، تهران، انتشارات مطالعات سیاسی، ۱۴۰۲، صص 49-51.
[10]. رسول جعفریان، درک شهری از مشروطه: مقایسه حوزه مشروطه‌خواهی اصفهان و تبریز، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۵، صص 19-30.
 
https://iichs.ir/vdca0enu.49nie15kk4.html
iichs.ir/vdca0enu.49nie15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما