[1].
اطلاعات، 1 دی 1347، صص 1، 4 و 24؛
پیغام امروز، 1 دی 1347، صص 1 و 5؛
آیندگان، 1 دی 1347، صص 1 و 12؛
ندای ایران نوین، 2 دی 1347، صص 1 و 5؛ علیرغم ادعای شاه در سال 1347 که حکومت در برابر فساد اغماض نمیکند و آن را نادیده نمیگیرد، خاطرات رجال سیاسی آن دوره خلاف این مدعا را ثابت میکند.
برای نمونه محمد باهری، وکیل، وزیر دربار، وزیر دادگستری، رئیس سازمان بازرسی کل کشور و دبیر کل
حزب رستاخیز در دوره پهلوی، در گفتوگو با حبیب لاجوردی در تاریخ شفاهی هاروارد گفته است: «شاه نسبت به اشخاصی که از مواضع خودشان برای تحصیل منافع مادی سوءاستفاده میکردند اغماض میکرد. نه اینکه رشوه میگرفت؛ مثلا نزدیکانش واسطه میشدند پیش شاه برای خاطر اینکه کلمانس شاه ــ توجه شاه ــ نسبت به یک مطلبی جلب بشود. اینها به ازای این شفاعتی که میکردند پیش شاه، ممکن بود خب یک امتیازات مالی بهدست بیاورند. گاهی اوقات شاه اصلا سؤال میکرد که "این کاری که واسطه شدی چی برای تو دارد؟" همین اتفاقا چند روز پیش کسی نقل میکرد که
امیرهوشنگ دولو واسطه شرفیابی عضد بوده. وقتی که عضد میخواسته شرفیاب بشود، متشبث میشود به امیرهوشنگ که وسایل شرفیابی ما را فراهم بکند. وقتی که امیرهوشنگ به حضور شاه میرسد و از شاه خواهش میکند که عضد را بپذیرند، شاه به امیرهوشنگ میگوید که "چی برای تو دارد؟" او هم صریح میگوید: پنجهزار دلار قرار شده به من بدهد. خب میدانید این خصلت شاه، این تالرانس شاه موجب میشد که اطرافیانش سوءاستفاده کنند و سوءاستفادههایی که خب نسبت میدهند و رویش خیلی جنجال کردند به علت این تالرنس و این اغماض و عدم توجه شاه به نرمهای اخلاقی و شرافتی بود».
رک: تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد، مصاحبه با محمد باهری، مصاحبهکننده حبیب لاجوردی، جلسه 31، 14 آگوست 1982.
در یک کلام باید گفت تمرکزگرایی سیاسی و افزایش قدرت اقتصادی حکومت پهلوی در دهههای 1340 و 1350، عامل مهمی در افزایش فساد در سطوح فردی و کلان بود. ارتقای وضعیت درآمد حکومت، توان اقتصادی افراد نزدیک به حاکمیت را بالا برد و به بهرهمندی آنان از معافیتهای مالی و رانتهای ویژه منجر شد. این موضوع ضمن آنکه در ایجاد فاصله طبقاتی تأثیر بهسزایی داشت، عامل مهمی در ایجاد نارضایتیهای مردمی، زیر سؤال رفتن مشروعیت سیاسی حکومت و برهم خوردن بسیاری از معادلات اقتصادی بود. گذشته از این موارد، این افراد به عنوان گروهی که بر منابع مالی کشور کنترل داشتند، علاوه بر سودای منافع شخصی و تأمین آن، علایق زیادی در خصوص کسب رضایت حاکمیت نیز داشتند؛ موضوعی که نتیجه آن شکلگیری فرهنگ چاپلوسی و به تبع آن فساد سیاسی بود.