[5] . لیلی عرب شیبانی فرزند اسدالله، در سال 1321ش در شیراز به دنیا آمد. او که خواهرزن احسان نراقی و برای ادامه تحصیل به فرانسه رفته بود، در فعالیتهای دانشجویی در آن کشور شرکت داشت. او در سال 1354 با فردی به نام عبدالنور کسائی، که تبعه الجزایر بود، ازدواج کرد.
لیلی عرب، که از آغاز حضور در فرانسه با احسان نراقی مکاتبه داشت و به وسیله او حمایت میشد، در سال 1354، توسط وی، دارای بیماری آسم معرفی شد و در همین موقع، معلوم شد با پلیس فرانسه نیز همکاری دارد و به درخواست آنان، با فردی به نام آنتوانت پریه، که درباره ایران و فرانسه نیز دارای تألیف بوده، ارتباط گرفته است.
وی در سال 1355ش، که به ایران آمد، به ساواک احضار شد و درباره ارتباط خود با آنتوانت پریه گفت: «آنتوانت پریه از سالها قبل که به ایران مسافرت کرده، با پدرم (اسدالله عرب شیبانی) آشنا بوده و در مورد ایلات و عشایر مطالعه میکرده است».
او که در این موقع از حمایتهای احسان نراقی بهره میبرد، در سال 1355ش، نویسنده مطالب اقتصادی برای رادیو شیراز بود، که این نویسندگی مورد موافقت ساواک نیز قرار داشت و شوهرش نیز در شرکت ساختمانی شولان شیراز اشتغال داشت.
لیلی عرب شیبانی، که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماندگار شده بود، در اسفند ماه سال 1360ش، به علت نگهداری تعدادی اسلحه از قبیل ژ 3 و دیگر سلاحها، دستگیر شد و مدت 48 ساعت در بازداشت بود.
این دستگیری، در اسفند سال 1364ش نیز تکرار شد که در این نوبت، دو جلد از پروندههای ساواک نیز از او کشف شد.
پس از این دستگیری نیز که طولانی نبود، به فعالیتهای قبلی خود بازگشت و در دانشگاه شیراز به عنوان مربی زبان، به تدریس مشغول شد و در اطراف شیراز نیز، کشت و زرع در زمینهای کشاورزی پدرش را مدیریت کرد.
وی در سال 1365 دوباره به دلیل ارتباط با گروههای چپ، بازداشت گردید که در این نوبت، به مدت سه ماه زندانی شد و در آذرماه سال 1369 ارتباط او و همسرش با گروهک اشرف دهقان کشف گردید. لیلی عرب شیبانی، که در جریان فعالیتهای ضدانقلابی خود به کشور فرانسه نیز رفتوآمد میکرد و با سفارت فرانسه در ایران نیز ارتباط داشت، در زمان حضور در فرانسه همراه همسرش، با
شاپور بختیار نیز ملاقات کرد.