نگاهی به زندگی فریده قطبی؛

از کوخ‌نشینی تا کاخ‌نشینی

با ازدواج محمدرضا با فرح دیبا، وضع این خانواده به کل تغییر کرد. از سراسر کشور هر چه «دیبا» بود با در دست داشتن شجره‌نامه دیبا برای دست یافتن به منافع مالی و مناصب بالا به کاخ مراجعه می‌کردند و از کوخ‌نشینی به کاخ‌نشینی رسیدند. یکی از این افراد که نیازی به شجره‌نامه نداشت فریده قطبی بود
از کوخ‌نشینی تا کاخ‌نشینی
 
فریده قطبی گیلانی، فرزند باقر امجدالسلطان، اهل گیلان بود و در سال 1290ش متولد شد. او دیپلم خود را از مدرسه ژاندارک تهران گرفت که راهبه‌های فرانسوی آن را اداره می‌کردند. در سال 1316، فریده قطبی با یک نظامی در ارتش رضاشاه با نام سهراب دیبا ازدواج کرد. سهراب دیبا یکی از بازماندگان رجال متنفذ قاجاری در آذربایجان بود که در دوازده‌سالگی به همراه برادر خود، بهرام به مدرسه نظام سن‌پترزبورگ رفت و در آنجا گرفتار انقلاب 1917 بلشویکی شد. چهار سال بعد به کمک سفیر ایران توانست به فرانسه بگریزد و در همان‌جا دبیرستان را به پایان برساند. سپس تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته حقوق آغاز کرد و به مدرسه نظامی رفت. درنهایت به استخدام ارتش رضاخان درآمد و مشاور حقوقی ارتش بود.1 حاصل ازدواج وی با فریده قطبی، دختری بود که فرح نام گذاشتند و تنها چند سال پس از تولد او سهراب دیبا درگذشت.
 
وصلت خانوادگی با شاه، نقطه عطف زندگی
پس از آن فریده قطبی تحت حمایت خانواده خود، به‌خصوص برادرش قرار گرفت. نقطه عطف زندگی فریده قطبی که باعث شد تا او در زمره زنان دربار شمرده شود، ازدواج دخترش با محمدرضا پهلوی بود. فریده قطبی مادر فرح دیبا، بعد از ازدواج فرح با محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۳۸ به همراه دخترش به دربار پهلوی راه یافت و عنوان زن دربار پهلوی را گرفت و در یکی از کاخ‌ها سکونت یافت. او قبل از راه‌یابی به دربار زندگی مرارت‌باری را سپری کرده بود. تغییر این موقعیت اجتماعی تحولات شگرفی را در پی داشت که مهم‌ترین آنها برخورداری از امتیازات ویژه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی بود که او را در زمره کاخ‌نشینان درآورد. فریده دیبا در این موقعیت جدید روش اشرافی را که غرق شدن در فساد و بی‌بندباری و هزینه‌های افسارگسیخته بود در پیش گرفت.
 
حسین فردوست در خاطراتش وضیعت جدید دیباها را چنین بیان می‌کند: با ازدواج محمدرضا با فرح دیبا، وضع این خانواده به کل تغییر کرد. از سراسر کشور هر چه «دیبا» بود با در دست داشتن شجره‌نامه دیبا برای دست یافتن به منافع مالی و مناصب بالا به کاخ مراجعه می‌کردند.2 او از دسترنج اکثریت مردم محرومی که از تمام امکانات اولیه بی‌بهره بودند استفاده می‌کرد و کاخ‌های متعددی در داخل و خارج کشور داشت و مایحتاج اولیه او نیز از خارج کشور و عمدتا از اروپا و آمریکا وارد می‌شد. او همانند دخترش، فرح تشکیلات به‌اصطلاح خیریه‌ای راه‌اندازی نمود و با صرف ده‌ها و صدها میلیون ریال چوب حراج به سرمایه‌های ملی زد و نام و نشانی برای خود دست‌وپا کرد. تلاش برای گرفتن القاب درباری امری شایع در حکومت پهلوی بود که فریده پهلوی نیز از این قاعده مستثنا نبود. در کتاب «پهلوی‌ها» محمدرضا پهلوی در پی خواسته فریده دیبا می‌نویسد: عرض کردم نوروز نزدیک می‌شود و سرکار فریده خانم یکی از دو موضوع را انتظار دارند: یا مقام والاحضرت و یا نشان خورشید. اجازه مرحمت فرمایید انجام شود. فرمودند: من با علیاحضرت هم صحبت کردم. ایشان هم تعجب دارند که این درویش خانم این چیزها را برای چه می‌خواهد. عرض کردم تعجب می‌کنم که نظر علیاحضرت این است؛ چون من یقین داشتم که ایشان در حضور علیاحضرت هم استدعا کرده‌اند. فرمودند: اتفاقا این‌طور نیست، کلا بیاییم و به او نشان خورشید بدهیم آن‌وقت جواب مادرم را که البته خواهرم شمس به‌شدت تحریک خواهد کرد، چه بدهیم.3
 
در مسیری جدید
دربار پهلوی دوم شاهد آمد و شد زنان متعددی بوده است. در عین حال در میان آنان افرادی بودند که در بی‌بندوباری و انحرافات اخلاقی و در عین حال نفوذ در حاکمیت کشور گوی سبقت را از سایرین ربودند. فریده قطبی که از این به بعد با عنوان دیبا و مادر همسر شاه خود را معرفی می‌کرد، از طریق این رابطه ریاست چندین سازمان و نهاد را عهده‌دار بود. اسناد دربار پهلوی مناصب فریده دیبا را این‌چنین می‌شمرد: 1. قائم‌مقام بنگاه حمایت مادران و نوزادان؛ 2. قائم‌مقام مرکز طبی کودکان؛ 3. قائم‌مقام جمعیت ملی مبارزه با سرطان؛ 4. عضو شورای عالی مرکز طبی کودکان؛ 5. قائم‌مقام جمعیت بهزیستی و آموزشی فرح پهلوی؛ 6. قائم‌مقام سازمان ملی انتقال خون ایران؛ 7. قائم‌مقام جمعیت شیر و خورشید.4 اسدالله علم نیز در خاطرات خود بارها اشاره می‌کند که مادر همسر شاه از سهل‌گیری شاه سوءاستفاده کرده و به دنبال کسب امتیازات فراوانی است تا با حمایت‌های دخترش، نفوذ قابل‌توجهی
در دربار به‌دست آورد. اسدالله علم دراین‌باره می‌نویسد: به شاه گزارش دادم که خانم دیبا قصد دارد به شیراز سفر کند، دستور داده‌ام که او را در مهمانسرای استانداری سکنی دهند و نه کاخ ارم. شاه گفت: خوب کردید، کاخ‌های سلطنتی هتل که نیستند، بااینکه مطمئن نیستم مادر زنم از ترتیبات شما خیلی خوشش بیاید.5 البته سهل‌گیری‌های شاه نسبت به ریخت‌وپاش‌های دربار چندان بی‌دلیل نبود؛ چنان‌که خود فریده قطبی در کتاب خاطراتش آورده است: من و دخترم فرح می‌دانستیم که اگر بخواهیم نسبت به زندگی محرمانه و بیشتر شبانه محمدرضا حساسیت نشان بدهیم مسلما زندگی مشترک فرح و محمدرضا نابود خواهد شد. درباره هزینه‌های اضافه همیشه شاه می‌گفت: مملکت پول زیاد دارد و این قبیل دزدی‌ها لطمه‌ای به دارایی‌های مملکت نمی‌زند. وقتی ما به مصر یک‌میلیارد دلار، به اسرائیل یک‌میلیارد دلار، به سازمان آب لندن نیم‌میلیارد دلار و به سایر ممالک میلیاردها دلار وام می‌دهیم چه اشکالی دارد یک عده از مدیران مملکت ما هم به نوایی برسند و چاق بشوند.6 با توجه به چنین رویکردهایی بود که فریده دیبا بر گستره هزینه‌های خود در خارج از ایران نیز افزود.
 
فریده دیبا علاقه وافری به سفرهای خارجی داشت و هدایای گران‌قیمتی به سران کشوری که به آن سفر می‌کرد اهدا می‌کرد به حدی که این مسئله بعد از مدتی رویه قانونی در آن برهه شد. وی اگرچه در ابتدا برای ساخت کاخی جدید برنامه‌ریزی نکرد، اما حواشی اقدامات او در این زمینه مبالغی به‌مراتب بیشتر از هزینه چندین کاخ را شامل می‌شد. خرج‌های او برای تعمیر کاخ و سفارشات او برای ساخت کاخ در کنار دریا در شمال و خانه پاریس بالغ بر میلیون‌ها تومان می‌شد. هزینه‌های این‌چنینی فریده به‌قدری بالا بود که باعث ناراحتی شاه و مسئولین مالی دربار و شخص علم گردید؛ به‌نحوی‌که مسئول مالی دربار پهلوی پس از چندین و چند بار تعمیر و افزایش بنای کاخ فریده، در پی‌نوشت یکی از اسناد و درخواست فریده از سر استیصال می‌نویسد: امور مالی دربار شاهنشاهی، تلفنی به جناب آقای کامبیز آتابای اطلاع دهید والله بالله سر گنج طلا ننشسته‌ایم و سوای بودجه معین، محلی برای تأمین نداریم شما را به خدا رحمی کنید و با ما همکاری نمایید و نگذارید آبروی دستگاه برود، درهرحال این هزینه را یادداشت کنید.7 تا جایی که در واپسین سال‌های حکومت شاه یکی از این قصرها در اختیار فریده دیبا مادر ملکه قرار گرفت.8
 
علی‌رغم اینکه درباریان ازجمله فریده دیبا در استفاده از سفارت‌خانه‌ها و خانه‌های فرهنگ و سایر امکانات دولتی اختیار تام داشتند اما به ساختن کاخ با هزینه‌های دربار روی آورند. کاخ پاریس ازجمله کاخ‌هایی بود که فریده دیبا برای سفرهای خارجی برای خود دست‌وپا کرده بود. اسدالله علم در خاطرات خود به اعتراض شاه به مطالبات پی‌درپی فریده به درخواست او مبنی بر ساخت کاخ در مازندران اشاره می‌کند.9 اما بااین‌همه این فریده دیبا بود که با حمایت‌های دخترش بر عمق و نفوذ سیاسی و مالی خود در دربار می‌افزود و به حیف‌ومیل منابع مالی در جهت خوش‌گذرانی‌های شخصی و خانوادگی می‌پرداخت. این حمایت‌های فرح هرگز محدود به مادرش نبود، بلکه او برای منسوبینی که به‌عنوان دیبا می‌پذیرفت، مقام و منصب ویژه‌ای در نظر می‌گرفت و آنها را در سلسله‌مراتب اداری و مدیریتی کشور برکشید و دایره بستگان خاندان سلطنتی ایران را گسترده کرد.10 این مسئله خود را بیش از همه در عریض و طویل شدن دستگاه‌های حکومت، ناکارآمدی آنها و از همه مهم‌تر حیف‌ومیل منابع ملی و درنتیجه افزایش نارضایتی‌های عمومی نشان داد. فریده دیبا پیش از پیروزی انقلاب با برداشتن ارز زیادی از کشور خارج و با دختر و نوه‌هایش در آمریکا مقیم شد. وی از دربار شاهنشاهی ماهانه می‌گرفت و با آنها تا پایان عمر به‌راحتی زندگی‌اش را گذراند. او که تنها در یک فقره از دریافتی‌های خود از دربار سلطنتی در سال 1355 مبلغ هنگفتی را جهت تزئین آپارتمان خود در فرانسه دریافت کرده بود، در نوامبر سال ۲۰۰۰م، در پاریس مرد و در گورستانی در شهر پاریس دفن شد.
 
فریده قطبی

پی نوشت:
 
1. فرح دیبا، کهن دیارا، نشر فرزاد، 2003، ص 33.
2. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1369، صص 12-20.
3. مختار حیدری و جلال اندرمانی‌زاده، پهلوی‌ها: خاندان پهلوی به روایت اسناد: فرزندان رضاشاه، ج 2، تهران، نشر نظر، 1378، ص 351.
4. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، زنان دربار به روایت اسناد: فریده دیبا، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1388، ص 10.
5. علینقی عالیخانی، یادداشت‌های علم، ج 4، تهران، انتشارات معین، 1393، ص 342.
6. فریده دیبا، دخترم فرح (خاطرات فریده دیبا)، ترجمه الهه رئیس‌فیروز، تهران، نشر به‌آفرین، 1380، ص 152.
7. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، همان، ص 16.
8. عباس میلانی، نگاهی به شاه، کانادا، تورنتو، نشر پرشین سیرکل، چ دوم، 1394، ص 430.
9. علینقی عالیخانی، همان، ص 94.
10. نیلگون دریایی، «فرح و روایت هزارفامیل»، فصلنامه مطالعات تاریخی، ش 55 (پاییز 1395)، ص 36. https://iichs.ir/vdcfymdy.w6dejagiiw.html
iichs.ir/vdcfymdy.w6dejagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما