«نظری بر نسبت جمعیت فدائیان اسلام با دولت دکتر محمد مصدق» در گفت‌وشنود با دکتر جواد منصوری

رفتار مصدق با روحانیت، با رویکرد فراماسون‌ها هماهنگ بود!

نسبت جمعیت فدائیان اسلام با دولت دکتر محمد مصدق، در عداد سرفصل‌های مهم در کارنامه این جریان سیاسی ـ مذهبی به‌شمار می‌آید. اهمیت این مقوله تا بدان پایه است که بدون خوانش آن، تلقی دقیق و شفافی در باب کارنامه این جنبش اسلامی شکل نخواهد گرفت. در گفت‌وشنودی که پیش روی شماست، دکتر جواد منصوری به ارزیابی این موضوع پرداخته است.
رفتار مصدق با روحانیت، با رویکرد فراماسون‌ها هماهنگ بود!
قبل از ورود به بحث، مایلیم ارزیابی شما را درباره عملکرد و کارنامه جمعیت فدائیان اسلام، در دوران نهضت ملی ایران بدانیم. دیدگاه‌تان دراین‌باره چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. در دوره منتهی به ملی شدن صنعت نفت ایران در اسفند 1329، مهم‌ترین نیروی اسلامی حاضر در صحنه سیاسی ایران، جمعیت فدائیان اسلام هستند. آنها عمیقا به اسلام اعتقاد داشتند و دشمن نظام‌های غیراسلامی و نیز وابستگی به اجانب بودند. حقیقتا از بین مردم برخاسته بودند و ابدا به شرقی یا غربی بودن تظاهر نمی‌کردند. بسیار پرتحرک و پرشور و از لحاظ تشکیلاتی هم، تا حدودی قوی بودند؛ هرچند که انضباط حزبی نداشتند. بااین‌همه در تحلیل آنها از شرایط و اوضاع، کاستی‌هایی هم وجود داشت؛ مثلا این تصور که با از میان بردن یا تغییر مهره‌های رده بالای حکومت، می­توان نظام اسلامی ایجاد کرد. آنها به همین دلیل، افراد خائن در سطح بالا را از میان برمی‌داشتند. هرچند این کار موجب رعب و وحشت در هیئت حاکمه می­شد، رژیم را تغییر نمی‌داد؛ زیرا به محض از بین رفتن یک مهره، مهره دیگری جای او را می‌گرفت! مضافا بر اینکه در تاریخ، هرگز اقداماتی از این دست نتوانسته است یک حکومت مستقل و مردمی ایجاد کند. اگر فدائیان اسلام آن همه شور و تحرک را صرف متشکل کردن مردم و ایجاد جریان‌های مردمی می‌کردند، به نتیجه بهتری می‌رسیدند. بااین‌همه نمی‌توان از ارزش استقلال و خلوص آنان چشم‌پوشی کرد و در تحلیل‌ها، آن را به حساب نیاورد.
 
جواد منصوری
 
آیا ترور سران حکومت پهلوی، تأثیر درازمدتی بر جریان‌های مبارزاتی ملت ایران داشت؟
تأثیر درازمدت خیر، اما در برداشتن موانع از برابر نهضت ملی ایران، نقش مهمی داشتند و هر فرد منصفی نیز به این مسئله اذعان دارد. آنان با تمام اخلاص و شوری که داشتند، نتوانستند تأثیر عملی درازمدتی بر جامعه داشته باشند، هرچند که از جنبه نظری، زمینه‌ساز طرح و توسعه اندیشه حکومت اسلامی بودند. یکی از دلایل آن هم، این است که جریان فاتح نهضت ملی، یعنی دکتر مصدق و یارانش، نتیجه تمامی فداکاری‌ها و زمینه‌سازی‌های گروه‌های مختلف را نهایتا بی‌اثر کردند!
 
اشاره کردید که دکتر مصدق و یارانش، بر اثر برداشتن موانع از پیش پای نهضت ملی از سوی فدائیان اسلام، به قدرت رسیدند. تحلیل شما از رویداد نخست‌وزیری مصدق و حاشیه و متن آن چیست؟
پیشنهاد نخست‌وزیری دکتر مصدق، توسط فردی به نام جمال امامی ــ که از وابستگان معروف آمریکا و انگلیس بود ــ در مجلس مطرح شد که جای تأمل دارد! حرکت‌های بعدی دکتر مصدق و ترکیب اعضای کابینه او، تا حد زیادی دست داشتن ایادی آمریکا در انتقال حاکمیت از انگلیس به این کشور را نشان می‌دهد. البته ملی‌گراها این حرف را توهین به خود تلقی می‌کنند، ولی اسناد تاریخی را نمی‌توان انکار کرد! با نگاهی به مجموعه حرکت‌های دکتر مصدق در دو سال نخست‌وزیری و ترکیب کابینه او، مشاهده می‌کنیم که آنها عمدتا علایق آمریکایی داشتند، به‌طوری که یکی از نمایندگان مجلس در آن دوره، فریاد زد: «من دو تا رأی می‌دهم: یکی سفید به خود مصدق و یکی کبود به کابینه او!». مثلا دکتر مصدق، زاهدی را ــ که از عوامل شناخته‌شده سازمان سیا و نهایتا عامل کودتای 28 مرداد بود ــ به وزارت کشور منصوب می‌کند! همین طور وزرای دیگر کابینه او و مهم‌تر از آن خودش، دست کم چشمشان به کمک آمریکایی‌ها بود و همین هم، اسباب سقوط آنها را فراهم کرد!
 
چرا به‌رغم حمایت‌های آیت‌الله کاشانی و جریان مذهبی و به تبع آنان حمایت‌های مردم، دکتر مصدق نتوانست اهداف نهضت ملی را محقق کند؟
چون به‌رغم حمایت‌های مردمی در فاصله سال‌های 1325 تا 1330 و به‌خصوص بعد از 30 تیر 1331، دکتر مصدق به جای اینکه خواسته‌های مردم را محقق کند، در جهت عکس آنها حرکت کرد! برای مثال مجلس قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن، باید مسببین کشتارها و سرکوب مردم در این رویداد، محاکمه می‌شدند و اموال آنان مصادره می‌شد! مجرم شماره 1 هم، قوام‌السلطنه بود، اما مصدق نه‌ تنها قوام را بازداشت نکرد، بلکه برای او محافظ هم گذاشت و نه‌تنها اموالش را مصادره نکرد، بلکه از آنها محافظت هم کرد! او هیچ یک از مسببین کشتار و سرکوب را مجازات نکرد و بر لاف این مصوبه مجلس و تعهد قانونی خود رفتار کرد! نادیده گرفتن مجلس و مردم توسط دکتر مصدق، در واقع زمینه را برای قدرت‌نمایی دربار مساعد کرد.
 
از منظر شما کدام یک از رویکردهای دکتر مصدق، زمینه سقوط او را فراهم کرد؟
انحلال مجلس در 25 مرداد 1332، که پشت مصدق را از نظر قانونی خالی کرد! او در مردادماه آن سال، خواهان انحلال مجلس می‌شود! توجیهش هم این است که مجلس یکدست نیست و نمی‌شود با آن کار کرد! بعد هم برای اینکه برای خودش یک پشتوانه مردمی تدارک ببیند، در 19 مرداد 1332 رفراندومی را برگزار و با شگردهای تبلیغاتی ـ سیاسی، نتایج آن را به نفع خود اعلام کرد! مصدق می‌خواست یکه‌تاز میدان باشد، اما عملا با این نوع کارهای مخالف قانون اساسی، همراهانش را در جبهه ملی دلسرد و آیت‌الله کاشانی را منزوی کرد؛ پیش از آن هم که شهید نواب صفوی و اعضای جمعیت فدائیان اسلام ــ که در عداد مؤثرترین هم‌پیمانان او بودند ــ را سرکوب کرده بود. تمام اتکای دکتر مصدق به ارتش بود که توده‌ای‌ها، در سطوح بالای آن نفوذ کرده بودند!
 
جواد منصوری
 
مسلما بسیاری از اقدامات و مواضع رجال سیاسی، تحت تأثیر اعتقادات، علایق و شرایط روانی آنان شکل می‌گیرد؛ طبیعتا چنین قاعده‌ای در مورد دکتر مصدق هم صدق می‌کند. شما کدام یک از ویژگی‌های او را در اتخاذ این مواضع مهم‌تر می‌دانید؟
واقعیت این است که دکتر مصدق در خانواده‌ای اشرافی، مرفه و وابسته به دربارِ قاجار به دنیا آمد و رشد کرد. از ابتدای جوانی، با انگلیسی‌ها دوست بود و به فرنگ رفتن و تحصیل در آنجا افتخار می‌کرد. درباره عضویت او در تشکیلات فراماسونری هم، سندی وجود دارد. حتی اگر این گونه هم نبود، رفتار او با روحانیت، با رویکرد فراماسون‌ها دراین‌باره، هماهنگ بود. با توجه به شخصیت فردی دکتر مصدق و موقعیت خانوادگی او، پست‌های متعددی هم به وی پیشنهاد و واگذار می‌شود.
دکتر مصدق به دلیل ویژگی‌های شخصیتی و موقعیت خاص اجتماعی، علاقه‌ای به مشورت و تبادل نظر با افراد نداشت و به همین دلیل هم تصمیمات شتاب‌زده و فردی او، خسارت جبران‌ناپذیری به نهضت ملی ایران وارد کرد. استعفای غیرمنتظره او ــ که بدون مشورت با هم‌مسلک‌ها و حتی دوستان نزدیکش صورت گرفت ــ در زمره این‌گونه رفتارهاست؛ همین‌طور در ماجرای انحلال مجلس هفدهم، که عملا دست محمدرضا پهلوی را برای هر نوع اقدامی باز گذاشت. گذشته از این موارد، دکتر مصدق فرصت‌طلبی خاصی داشت و نطق‌های آتشین او در مجلس، این ویژگی را به‌خوبی نشان می‌دهد! زیرا مواضع، انتصابات و اقدامات او، هیچ ربطی به محتوای این نطق‌های دهان پرکن نداشتند! او هر کاری که می‌کرد و هر موضعی که می‌گرفت، صرفا برای کسب وجاهت، اعتبار و نفوذ خودش بود و در واقع تلاش می‌کرد وجیه‌المله باشد و لذا با فرصت‌طلبی و خودمحوری‌ای که در بسیاری از مواضع سیاسی و اجتماعی او دیده می‌شود، یکی از بزرگ‌ترین نهضت‌های دوران معاصر ایران و حتی منطقه را به سرنوشتی دردناک دچار کرد تا ملت ایران در ربع قرنِ پس از آن، حکومت ظالمانه پهلوی را با اختناق و سرکوب تحمل کنند.
 
https://iichs.ir/vdcb0sb8.rhb98piuur.html
iichs.ir/vdcb0sb8.rhb98piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما