«نظری و گذری بر تجربه مدیریتی شهید سیدحسن نصرالله» در گفت‌وشنود با محمد صادق الحسینی؛

او تنها بر دشمن متمرکز است و اسیرِ حاشیه‌ها نمی‌شود

محمد صادق الحسینی از کارشناسان مسائل راهبردی منطقه غرب آسیاست. او بارها در سخنرانی‌ها و گفت‌وشنودهای مختلف، آورده‌های حزب‌الله در دوران مدیریتِ مجاهد کبیر سیدحسن نصرالله را به تحلیل نشسته است. وی در گفت‌وشنود پی‌آمده نیز از تأثیرات این تجربه بر جهان اسلام و عرب می‌گوید. ذکر این نکته ضروری است که این مصاحبه سال‌ها پیش از شهادت «سید مقاومت» انجام شده است
او تنها بر دشمن متمرکز است و اسیرِ حاشیه‌ها نمی‌شود
 
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
با توجه به ارتباطات گسترده خویش با رهبران نهضت‌های آزادی‌بخش، تفاوت‌های جناب سیدحسن نصرالله با دیگر پیشوایان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. آقای سیدحسن نصرالله ویژگی‌هایی دارد که من پیش‌تر در میادین مبارزه و نزد دیگر رهبران ندیده‌ام و احتمالا بسیاری دیگر نیز ندیده‌اند. نخست، ایثار و فداکاری بر اساس آموزه قرآنیِ: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» است. او از زمانی که خود را شناخت، زندگی‌اش را وقف جهاد در راه خدا کرد. وی در واقع با خدا معامله نمود و با صدق نیّت، به سوی اهداف الهی گام برداشت. نصرالله نه با شعارهای رایج، بلکه با عمل ماندگار، فرهنگ مقاومت را در میان مردم، حزب‌الله و رزمندگانِ آن گسترش داد. در مکتب جهاد و ایستادگی ذوب شد و هرگز طرحی را مطرح نکرد، مگر اینکه خود نخستین اجراکننده‌اش بود. وی همیشه در صف مقدم می‌ایستاد، حتی در دشوارترین لحظات. او عاشق شهادت است. دوم، احترام به تجربه دیگران، حتی مخالفان و استفاده از موفقیت‌های آنان است. این نشانه‌ای از اعتقاد به پیوستگی نسل‌هاست. سوم، برخورداری از یک قطب‌نمای سیاسی و فرهنگی دقیق، که هرگز مسیر را گُم نکند. او در نبردهای فکری، سیاسی و فرهنگی، گرفتار جبهه‌گیری‌های حاشیه‌ای نمی‌شود. این قطب‌نما فقط دشمن صهیونیستی و آمریکا را نشانه می‌رود، که نصرالله آنها را عناصر اصلی در دشمنی با امت اسلامی می‌داند. همه امکاناتِ اطلاعاتی، قدرتِ جنگ روانی و نظامی را با بیشترین بهره‌برداری، به جنگ با این دشمن اختصاص داده و از نقاط قوت دوستان و ضعف او نیز، نهایت استفاده را کرده است.
 
چرا اندیشه حزب‌الله در لبنان، از گروه‌های مبارز در دیگر کشورها، موفق‌تر عمل کرده است؟
نصرالله گروه‌گرا عمل نمی‌کند. با افتخار به شیعه بودن، انقلابی بودن، جنوبی بودن و لبنانی بودن، به هویت ملی پایبند و هم‌زمان به میراث دینی و انقلابی منطقه جبل عامل وفادار است. او توانست مکتب اهل بیت(ع) را در عمل تجسم دهد و میان این مکتب و نیازهای عصر حاضر ارتباط مستقیم برقرار کند، به گونه‌ای که تأثیر آن در جهان اسلام و عرب آشکار شود. این پیوند موجب شده روحانیان و اندیشمندان مسیحی، چهره‌های ناسیونالیست، مارکسیست و پیروان مکاتب فکری گوناگون، از پاکی، راستی و تعامل‌پذیری او متأثر شوند.
 
آیا تجربه مقاومت، از لبنان فراتر رفته است؟
بله؛ فرهنگ مقاومت اسلامی لبنان، به شکل بی‌سابقه‌ای به دیگر کشورها سرایت کرده است. ملت‌های عرب و مسلمان، تحت تأثیر مقاومت ضدصهیونیستی قرار گرفته و بسیاری به نقاط ضعف دشمن پِی برده‌اند. بسیاری از آنان آرزو دارند که این تجربه فراگیر شود و مکتب حزب‌الله و نصرالله، در مراکز آموزش عالی تدریس گردد؛ زیرا این تجربه نقاط قوت امت اسلامی را بر همگان عیان و ضعف دشمن را نیز شناسایی کرده است. در تهاجمات همه‌جانبه آمریکا و اسرائیل، حزب‌الله بهترین سرمشق است. بسیاری از رهبرانِ داعیه‌دار مبارزه، به دلیل کشمکش‌های داخلی جایگاه خود را از دست داده‌اند، اما رهبری نصرالله به شکلی کاملا معکوس عمل کرده است.
 
محمد صادق الحسینی
 
از نظر شما تجربه حزب‌الله و رهبری آن، از چه مقطعی در جهان عرب و اسلام تثبیت شد؟
پیروزی‌ها و دستاوردهای مقاومت در جنگ‌های موفق خود با اسرائیل، حزب‌الله را به ساحل امن رساند. این موفقیت‌ها در تاریخ جهان اسلام و منطقه، با حروف طلایی ثبت می‌شود و سایه سنگین خود را بر سرِ سران، پادشاهان و نظام‌های سیاسی عرب خواهد افکند. بی‌تردید آنان، ناگزیر به تجدیدنظر در سیاست‌های خود خواهند شد. در عین حال، برخی همچنان وابسته به بیگانه‌اند و تغییر را مساوی با از دست دادن امتیازات می‌دانند!
 
با ظهور و تجربیات حزب‌الله، با تمام اُفت‌وخیزهایش، چه تغییری در رویکردهای مقاومت‌محور ایجاد شده است؟
حزب‌الله، معادلات ارتش‌های کلاسیک را برهم زد و تئوریِ «توده مقاومت» و «جامعه مقاوم» را پدید آورد. نصرالله مکتبی ساخت که افراد با عقاید و گرایشات متفاوت، با وجود اختلافات، برای آزادی قدس و عقب راندن اسرائیل متحد شوند. این دستاورد، انگیزه مردم عرب برای انتقال تجربه مقاومت به دیگر کشورها را تقویت کرد، اگرچه همان‌طور که اشاره کردم، حاکمان وابسته همچنان در برابرِ آن مقاومت می‌کنند.
 
نمونه‌های اثرگذاری این تحول چیست؟
خاطرم هست که چندی پیش، رئیس‌جمهور یمن آشکارا گفت که باید از رفتارِ حزب‌الله درس گرفت. سران دیگر نیز با صراحت یا با احتیاط، همین پیام را رساندند. تصاویر و نمادهایی چون عمامه رسول‌الله(ص) ــ که نصرالله بر سر دارد ــ در خیابان‌های جهان به دست مردم افتاد و به نماد مقاومت مبدل شد! محبوبیت او، مرزهای لبنان را شکست و به اقصی نقاط جهان نفوذ یافت. این دستاورد بزرگ انسانی بارها تکرار خواهد شد، حتی اگر برخی حکام عرب در برابر آن مقاومت کنند. موجِ بزرگ مردمی، سرانجام آنان را به زیر خواهد کشید.
 
اثر پیروزی اخیر، بر ساختار سیاسی و اجتماعی لبنان چیست؟
نظام سیاسی ـ فرقه‌ای لبنان، که پس از استقلال از فرانسه شکل گرفت، پایه‌های سستی داشت و نتیجه آن جنگ‌های داخلی، نفاق و بی‌اعتمادی میان طوایف بود. همزیستی در این کشور، بیشتر به نوعی تظاهر شباهت می‌برد و قدرتمندان بر ضعیفان سلطه داشتند. فئودال‌ها بر محرومان حکومت می‌کردند و شیعیان، سال‌ها در فشارِ شدید بودند. پیروزی حزب‌الله، لزوم بازنگری در این نظام را روشن ساخته است.
 
دستاوردهای اجتماعی مقاومت، در چه عرصه‌هایی تبلور یافته است؟
تجربه موفق حزب‌الله از سال ۱۹۸۲م، تا جنگ‌های سال ۲۰۰۰م و اخیرا ژوئیه ۲۰۰۶، لبنان را به قدرتی تبدیل کرد که اسرائیل از آن حساب می‌برد. این پیروزی موجب شد همه شهروندانِ مسلمان، شیعه، علوی، سُنی، مسیحی، کاتولیک، پروتستان، مارونی، دروزی و حتی دشمنان دیرینه مقاومت، خواهان نظامی توانمند، عادلانه و مبتنی بر برابری شوند. مقاومتِ نصرالله، همه را می‌پذیرد. فراتر از مرزهای فرقه‌ای و مذهبی، عمل می‌کند. شهروندیِ نوینی ساخته که بر ارزش‌های ملی، عقل، فروتنی متقابل و تسامح دینیِ مشترک استوار است.
  https://iichs.ir/vdcjhve8.uqem8zsffu.html
iichs.ir/vdcjhve8.uqem8zsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما