«شهید سیدحسن نصرالله و سه دهه رشد حزب‌اللهِ لبنان» در گفت‌وشنود با سیدعبدالله صفی‌الدین؛

شهادت «سید»، باعث تقویت جبهه مقاومت شد

سیدعبدالله صفی‌الدین، برادرِ شهید سیدهاشم صفی‌الدین، سال‌هاست که نمایندگی حزب‌الله لبنان در ایران را برعهده دارد. او با مجاهد کبیر شهید سیدحسن نصرالله نیز، خویشاوند است و از سیر تکوین شخصیت وی و همچنین تشکل حزب‌الله هم، فراوان می‌داند. وی در گفت‌وشنودی که پیش روی دارید، از کارنامه «سید مقاومت» ونیز اکنونِ حزب‌الله سخن گفته است. امید آنکه مفید آید
شهادت «سید»، باعث تقویت جبهه مقاومت شد

پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
ظاهرا آشنایی شما با شهید سیدحسن نصرالله، خانوادگی است. با آن شهید بزرگوار چه نسبتی دارید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بله؛ آشنایی ما به دوران کودکی برمی‌گردد و همان‌طور که اشاره کردید، نسبت فامیلی هم داریم. مادرِ ایشان، دخترعموی پدرم بود و خانواده‌های ما در گذشته، در کنار هم زندگی می‌کردند. در اعیاد و مناسبت‌ها، رفت‌وآمد خانوادگی داشتیم. حتی خانه‌ای را که «سید» در آن متولد شد به خاطر دارم. ایشان از من، چند ماه بزرگ‌تر بود. بعدها با وقوع حوادث داخلی لبنان، او به روستا رفت و در نوجوانی، گاهی نزد عموی من (جدش) می‌آمد. مسیر زندگی‌اش با عزیمت به نجف و شاگردی و مراوده با بزرگانی مانند شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر و شهید سیدعباس موسوی ادامه یافت و این ارتباطات، پایه‌های اصلی شخصیت‌ش را شکل داد.
 
شهید نصرالله را بیش و پیش از هر چیز، با چه خصالی به خاطر سپرده‌اید؟
اگر بخواهم در یک جمله بگویم، او شخصیتی با بصیرت و آگاهی عمیق بود. دو کارِ ویژه داشت: اول، اعتقاد و التزام عملی کامل به ولایت فقیه (چه حضرت امام و چه رهبر معظم انقلاب اسلامی) و پیگیری بی‌وقفه منویات آن دو بزرگوار. سید نه فقط معتقد، که در عمل ذوب در ولایت بود و بارها تأکید می‌کرد که صددرصد مطیع امر ولی مسلمین است؛ دوم، تقویت فکر و روحیه مردم. از ابتدای تشکیل حزب‌الله تا پایان سه دهه دبیرکلی، لحظه‌ای از ارتقای آگاهی و مقاومت ذهنی مردم غافل نشد. نتیجه‌اش را هم، امروز می‌بینیم. با وجود شهادت رهبران مقاومت، مردم لبنان باهوش و استوار ایستاده‌اند و می‌گویند: اگر دوباره جنگی شروع شود، باز حاضر به فداکاری‌اند! «سید» چه در عبادت و چه در مدیریت، بسیار خالص بود و همین عامل نیلِ او به جایگاه رهبری و نجات یک ملت شد. او فرهنگی را بنا نهاد که حتی شهادتش نیز چون حیاتش، موجب تقویت جبهه مقاومت شود.
 
ارتباط این مقاومت عمومی، با توجه به فرهنگ عاشورایی چیست؟
همان‌گونه که می‌دیدید، «سید» در سخنانش، بارها به واقعه کربلا اشاره می‌کرد. مثل حضرت ام‌البنین(س)، که پس از شهادت فرزندانش، فقط از سرنوشت امام حسین(ع) می‌پرسید، امروز مادران و پدران لبنانی حتی با از دست دادن چند فرزند، افتخار می‌کنند که عزیزانشان در کنار سید شهید شده‌اند. این روحیه، در عمق جان مردم ریشه دارد. او عشق و وابستگی ویژه‌ای به حضرت زهرا(س)، امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) داشت و این در سخنان و رفتارهایش، کاملا مشهود بود.
 
حزب‌الله در دوران دبیرکلی شهید نصرالله، چگونه توانست با امکانات و فرصت‌های محدود خود، به چنین رشد و گستره‌ای برسد؟
از روز نخست، تکیه ما بر خدا و سپس بر ولایت فقیه بود. امکانات اولیه نیز، بسیار اندک بود؛ مثلا شهید احمد قصیر، عملیات تاریخی‌اش را با یک پژوی فرسوده اجرا کرد! اما به فرموده امام خمینی(ره) که گفتند: «از صفر شروع کنید، مقاومت کنید، پیروزی از آن شماست»، عمل شد. ما یک قدم برداشتیم، خدا ده قدم ما را جلوتر بُرد! همین روحیه تکلیف‌گرایی، عامل رشد و پیروزی شد.
 
برخی حزب‌الله را وابسته به سوریه می‌دانستند و ممکن است هنوز هم چنین گمانه‌ای را تکرار کنند. با توجه به تحولات کلان سیاسی در این کشور، چه پاسخی به این افراد دارید؟
ماجرا کاملا بالعکس است! در بسیاری از مواقع، این سوریه بود که از حزب‌الله بهره بُرد! در جنگ ده‌ساله اخیرِ سوریه، حزب‌الله مانع از سقوط و تجزیه این کشور شد. ما تا زمانی که وظیفه خود دیدیم، از سوریه دفاع کردیم. اگرچه راه‌ها و تاکتیک‌ها تغییر می‌کنند، اما اراده و توان مقاومت پابرجاست. به‌هرحال تاریخ نشان داده که اگر کسی اراده کند، از سنگ به موشک می‌رسد!
 
سیدعبدالله صفی‌الدین
 
با توجه به رویدادهای سال گذشته، به آینده جریان مقاومت و امکان الگوگیری از آن توسط دیگر کشورها، چه نگاهی دارید؟
بقای مقاومت در لبنان، خود الگویی برای دیگر ملت‌هاست. همه علیه این جریان متحد شدند، اما موفق به ازبین بردن آن نشدند. این رخداد مهم، الهام‌بخشِ ایجاد مقاومت‌های مشابه، در مناطق دیگر خواهد بود. ما از کربلا آموختیم که روح مقاومت ماندگار است و اکنون این «کربلای جدید»، قطعا در لبنان و منطقه اثرگذار خواهد بود.
 
در مقطع حاضر، شرایط داخلی لبنان و نگاه مردم به حزب‌الله را چطور ارزیابی می‌کنید؟
تجربه ثابت کرده است که هیچ طایفه‌ای قابل حذف نیست، حتی کوچک‌ترین‌ها. اکنون برخی می‌گویند: حزب‌الله نباید سلاح داشته باشد، اما همان‌ها وقتی ببینند که این سلاح برای دفاع از لبنان و همه طوایف آن به‌کار می‌رود، نظرشان تغییر می‌کند. امروز بخش بزرگی از اهل‌سنت، مسیحیان و حتی دروزی‌ها، به‌خاطر دفاع حزب‌الله از غزه، با ما همراه‌اند.
 
قدری هم درباره برادرتان، شهید سیدهاشم صفی‌الدین بگویید؟
گفتنش برایم دشوار است؛ چون موضوعی شخصی است. ما نُه خواهر و برادر بودیم که از کودکی با هم رشد کردیم. در مدرسه، مسجد، اتحادیه دانشجویان و سپس حزب‌الله. فرزندان من و سیدهاشم هم، در یک خانه زندگی می‌کردند! او از من دوسال کوچک‌تر بود، اما در حزب‌الله، من زیر نظرش فعالیت می‌کردم. اخوی از اعمال مدیریت بر من خجالت می‌کشید؛ چرا که اساسا فردی خجالتی بود. طبیعتا از او خاطرات زیادی دارم که بیان آن در این مجال مقدور نیست.
 
آخرین دیدارتان با برادر، در چه زمانی انجام گرفت؟
در روز انفجار پیجرها با او تماس گرفتم تا انتقال مجروحان به ایران را هماهنگ کنم. گفت: «باید از سیدحسن اجازه بگیریم». سیدحسن با وجود شرایط خطیری که پیش آمده بود، تأکید داشت که برای ایران زحمتی درست نکنید! فردا صبح، به بیروت و دیدن سیدهاشم رفتم. گفت‌وگویی طولانی داشتیم و حتی شوخی کرد که دعا می‌کند من قبل از او از دنیا بروم! این آخرین دیدار و گفت‌وگوی ما بود.
 
و کلام آخر؟
همان‌طور که اشاره کردم، مادران، پدران و همسران شهدای لبنانی می‌گویند: «خوشا به سعادت هر کسی که در رکاب سید شهید شد». برای شیعیان لبنان سعادتی بالاتر از این نیست که در نبرد علیه صهیونیست‌ها به‌شهادت برسند. سید به آرزوی خود، یعنی شهادت رسید، ولی ما یکی از بااخلاص‌ترین و باهوش‌ترین رهبران خود را از دست دادیم. بااین‌همه، به لطف خدا امیدوار بوده و هستیم.
  https://iichs.ir/vdcjyve8.uqemvzsffu.html
iichs.ir/vdcjyve8.uqemvzsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما