«جستارهایی در سیره امام خمینی» در گفت‌وشنود با زنده‌یاد حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور

امام در نوفل لوشاتو دستور داد: روضه سنتی بخوانید!

روزهایی که بر ما گذشت، تداعی‌گر نخستین سالروز رحلت روحانی مجاهد، زنده‌یاد حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور بود. هم از این روی و در نکوداشت خدمات آن مبارز راحل، گفت‌وشنودی با وی را که طی آن به تبیین فرازهایی از سیره امام خمینی پرداخته است، به شما تقدیم می‌کنیم. روحش شاد
امام در نوفل لوشاتو دستور داد: روضه سنتی بخوانید!
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛

طبعا نخستین سؤال ما در این گفت‌وشنود، این است که چگونه با امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، آشنا شدید و این آشنایی چگونه به ارتباطی نزدیک منتهی شد؟

بسم‌الله الرحمن الرحیم. بنده در سال 1342، برای تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه قم رفتم و در آنجا، خدمت حضرت امام خمینی(قدس‌الله نفسه‌الزکیه) رسیدم و مثل خیلی‌ها، شیفته شخصیت برجسته ایشان شدم و از آن پس، در خدمت نهضت ایشان قرار گرفتم. در آبان 1343، ایشان علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، موضع‌گیری قاطعی کردند که منجر به واکنش شدید رژیم شاه شد و رهبر نهضت اسلامی را به ترکیه تبعید کرد. تبعید امام به ترکیه، یک سال طول کشید و سپس شاه به دلایلی، تصمیم به تغییر تبعیدگاه ایشان به نجف گرفت.
 
 سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور

شما در این دوره، به امام خمینی در نجف پیوستید؟
بله؛ من بلافاصله به صورت غیررسمی و از طریق مرز خرمشهر و آبادان، به نجف رفتم و تا پایان اقامت حضرت امام در نجف، در خدمت ایشان بودم. موقعی هم که ایشان به پاریس تشریف بردند، سه روز بعد به آنجا رفتم.
 
در نگاه شما، چه خصالی در شخصیت امام خمینی، از همه بارزتر و جذاب‌تر می‌نمودند؟
تمام حرکات و سکنات حضرت امام، از حکمت و برجستگی‌ خاصی برخوردار بودند. شاید کمتر کسی غیر از انبیای عظام، پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع)، به این شکل مجمع کمالات باشد! چنین شخصیت‌هایی در تاریخ، بسیار اندک‌اند و به‌ندرت ظهور می‌کنند. حضرت امام انسانی عارف و فانی فی‌الله بودند و غیر از توجهات معنوی، در ذهن و روح خود چیز دیگری نداشتند. در عین حال، ایشان در جریان تمام مسائل جامعه، منطقه و جهان بودند و فعالانه آنها را پیگیری می‌کردند. انسان هنگامی که به بعد سیاسی شخصیت امام نگاه می‌کند، می‌بیند با کسی روبه‌روست که گویی غیر از سیاست، تخصصی ندارد! وقتی وارد عالم عرفان و ارتباط امام با خدای سبحان می‌شویم، گویی کسی است که ابدا به دنیا و مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی توجهی ندارد و در عالم خاص خود سیر می‌کند! علاوه بر این، علاقه و محبت ایشان به اهل بیت(ع)، از اغلب افرادی که می‌دیدیم، بیشتر بود. وقتی به فقاهت و علوم حوزوی می‌رسیم، می‌بینیم امام از تمام کسانی که در این زمینه فعالیت می‌کردند، کوشاتر وکارآمدتر و در حوزه اخلاق و فضایل اخلاقی هم، انسانی نمونه و استادی به تمام معنا بودند.
 
تأثیرات امام خمینی بر حوزه علمیه نجف را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
حضرت امام وقتی به نجف آمدند، در آنجا تحولی را به‌وجود آوردند که پیش از آن، هرگز وجود نداشت! از جمله نظام تبعیضات حاکم بر حوزه نجف را به هم ریختند و این حوزه را به عنوان پایگاه اسلام، تشیع و علوم اسلامی، به‌ویژه فقه، مطرح کردند. ایشان نظام برتری عرب بر عجم و فارس بر هندی و پاکستانی و افغانی و... را به هم ریختند و حقوق و شهریه مساوی را برای همه طلاب در نظر گرفتند. این حرکت موجب شد که نظام مرجعیت آنجا، خود را با حرکت انسانی و اسلامی ایشان تطبیق بدهد. به جرئت می‌توانم بگویم که قبل از حضرت امام، هیچ مرجعی به تمامی مدارس حوزه علمیه نجف سر نزده و با طلبه‌های مبتدی صحبت نکرده و وضع زندگی آنها را بررسی نکرده بود. همیشه یک نوع خط‌کشی بین افراد وجود داشت و همه باید حد خویش را نگه می‌داشتند! از جمله اینکه یک مرجع تقلید، معمولا به خانه یک طلبه فقیر نمی‌رفت! امام همه این اعتبارات بی‌اساس را به هم ریختند و یک سنّت حسنه اسلامی را در نجف پایه‌گذاری کردند. به نظر من عملکرد حضرت امام در این زمینه، برای همه کسانی که می‌خواهند در مسائل دینی و سیاسی کار کنند، الگویی است که موفقیت فرد را ضمانت می‌کند.
 
امام خمینی در تبعیدگاه نجف، قطعا به شرایط ایران و شهادت برخی از یاران خویش در زندان‌ها، توجهی تام داشتند. دراین‌باره چه خاطراتی دارید؟
بله؛ همینطور است. رسم حضرت امام این بود که در مجالس فاتحه‌ای که برای یک فرد برگزار می‌شد، بیش از یک جلسه شرکت نمی‌کردند، اما برای شهادت آیت‌الله سعیدی، این رسم خود را شکستند! وقتی خبر شهادت ایشان رسید، در میان برادران روحانی، انقلابی روی داد! خودِ حضرت امام هم، بسیار متأثر شدند. برادران روحانی و انقلابی تصمیم گرفتند مجلس فاتحه‌ای را برگزار کنند، اما برگزاری سه شب فاتحه، حداقل پنجاه دینار هزینه برمی‌داشت، درصورتی‌که شهریه یک طلبه در نجف، پنج دینار بود! از سوی دیگر عوامل رژیم پهلوی در نجف، کارشکنی می‌کردند و مسجدی حاضر نبود که به ما، اجازه برگزاری مراسم را بدهد! بالاخره مسجد عمران، که تقریبا متولی نداشت، برای این کار انتخاب شد و فاتحه‌خوانی برای شهید آیت‌الله سعیدی، چهل شب و از سوی گروه‌های مختلفی از فضلا برگزار شد و امام کل هزینه این مراسم‌ها را پرداخت کردند. برخلاف رسم همیشگی‌شان نیز، در تمام این مجالس حضور داشتند.
 
یکی از خصال برجسته امام خمینی، پرهیز شدید از تشریفات و توجه به ساده‌زیستی بود. این خصلت در دوران اقامت ایشان در نجف، به چه اشکالی ظاهر می‌شد؟
به عنوان نمونه باید خدمتتان عرض کنم همیشه رسم بود که وقتی مراجع و علما، از جایی به جای دیگر می‌رفتند، عده‌ای برای احترام به آنها، در کنار یا پشت سرشان حرکت می‌کردند، اما حضرت امام به هیچ‌وجه اجازه این کار را به کسی نمی‌دادند. در اواخر دوره اقامت امام در نجف، به ما خبر رسید که شاه، عده‌ای را برای ترور ایشان به عراق اعزام کرده است! ما احساس وظیفه کردیم که باید از ایشان محافظت کنیم؛ به همین دلیل تصمیم گرفتیم هر شب حدود هفت، هشت نفر، همراه امام به حرم یا زمانی که برای تدریس می‌روند، برویم. شب اول وقتی سر کوچه رسیدیم، امام با تحکم فرمودند: «برگردید!» ما اطاعت کردیم، ولی شب دوم به ایشان پیغام دادیم که محافظت از جان شما وظیفه شرعی ماست، چه مایل باشید چه نباشید! در حرم موقعی که مردم برای بوسیدن دست ایشان فشار می‌آوردند، سعی می‌کردیم راه را برای امام باز کنیم، که ایشان می‌فرمودند: «به مردم فشار نیاورید!...» و ما را کنار می‌زدند، که به مردم بی‌احترامی نشود.
 
پس از آنکه امام خمینی با فشار و مزاحمت‌های حزب بعث، مجبور به ترک عراق شدند، برای اقامت ایشان در دیگر کشورهای اسلامی، چه اقداماتی صورت گرفت؟
من خودم به امر حضرت امام، به لبنان و سوریه رفتم. قرار بود با مسئولان سوری صحبت و امکان مهاجرت امام به دمشق را بررسی کنم، اما اختناق و فشار به قدری زیاد بود که حتی نتوانستم نتیجه بررسی‌های خود را به اطلاع امام برسانم! در دمشق بودم که متوجه شدم امام از نجف به کویت رفته‌اند و پس از ممانعت کویت از ورود ایشان، نهایتا به پاریس هجرت کرده‌اند!
 
آغازین روزهای اقامت امام خمینی در پاریس، چگونه گذشت؟
حضرت امام در ابتدا، در منزل یکی از دانشجویان در یکی از محله‌های پاریس، به اسم کشان سکونت کردند. این منزل در طبقه چهارم یک ساختمان بود و رفت‌وآمد افراد زیادی که برای دیدار با امام می‌آمدند، باعث ناراحتی همسایه‌ها شده بود؛ به همین دلیل ایشان تصمیم گرفتند به جایی بروند که مزاحم کسی نباشند و درنتیجه خانه‌ای در نوفل لوشاتو، از روستاهای اطراف پاریس، را انتخاب کردند. امام تأکید داشتند خانه در جایی باشد که رفت‌وآمد افراد باعث ناراحتی همسایه‌ای نشود و اطراف خانه خلوت باشد. خانه‌ای که پیدا شد، خیلی کوچک بود و دو اتاق تو در توی هفت‌متری و نه‌متری داشت. انتهای اتاق عقبی هم، پستوی کوچکی وجود داشت. در کنار اتاق اول، یک آشپزخانه شش‌متری و یک دستشویی قرار داشت. حمام هم در زیرزمین بود. ما دستگاه تکثیر نوارهای امام را در همان زیرزمین گذاشتیم. مقابل خانه، محوطه وسیعی وجود داشت که وقتی هوا خوب بود، در آنجا فرش پهن می‌کردیم و امام تشریف می‌آوردند و می‌نشستند.
 
در دوران اقامت در نوفل لوشاتو، چه مسئولیت‌هایی بر عهده شما بود؟
هم در نجف و هم در نوفل لوشاتو، اداره بخشی از دفتر حضرت امام، بر عهده بنده بود. در نجف در چهارچوب تشکل «روحانیون مبارز خارج از کشور» فعالیت داشتم و در مجموع پانزده سال، در خدمت حضرت امام بودم.
 
برخی در نوفل لوشانو، خود را سخنگوی امام خمینی اعلام کرده بودند، که با واکنش ایشان مواجه شد. ماجرا از چه قرار بود؟
بله؛ بعضی‌ها به عنوان سخنگو یا نماینده رهبر انقلاب اسلامی، این‌طرف و آن‌طرف مصاحبه می‌کردند. حضرت امام به محض اینکه متوجه این موضوع شدند، دستور دادند روی مقواهای بزرگی به زبان‌های انگلیسی، عربی، فارسی و فرانسه بنویسند که امام سخنگو و نماینده ندارند و هر حرفی را که لازم باشد، خودشان می‌زنند. هرچند که متأسفانه آن افراد، باز هم از طرف امام، این طرف و آن‌طرف سخنانی می‌گفتند!
 
اشاره کردید که یکی از وجوه شاخص شخصیت امام خمینی، علاقه قلبی فراوان ایشان به ساحت ائمه اطهار(ع) بود. به عنوان حسن ختام این گفت‌وشنود، دراین‌باره به خاطراتی اشاره کنید.
حضرت امام علاقه خاصی به ائمه اطهار و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داشتند و مخصوصا نسبت به برگزاری مراسم عزاداری آن بزرگان، توجه ویژه‌ای‌ مبذول می‌کردند. در دوران اقامت در نوفل لوشاتو، روز تاسوعا فرا رسید و مرحوم آقای اشراقی آمدند و گفتند که شما آماده باشید که یک ساعت مانده به ظهر، روضه بخوانید. من خیلی تعجب کردم و به ایشان گفتم: به حضرت امام بگویید من روضه‌ای که مناسب این شرایط و حضاری باشد که اینجا هستند، بلد نیستم و هر چه می‌دانم، همان روضه‌هایی است که طبق معمول، در مجالس ایران خوانده می‌شود. امام فرموده بودند: «من می‌خواهم همان روضه‌ها را بخوانید، همیشه و همه جا باید همان‌ها را خواند!...».
این نشان می‌داد که حضرت امام، همواره مقیّد به آداب و رسومی بودند که بیش از هزار سال است که مسلمان‌ها با آنها زیسته‌اند و مکان و شرایط، تغییری در طرز برخورد ایشان با این مسائل ایجاد نمی‌کرد. یادم هست که از همان لحظه اول که روضه خواندم، امام گریه کردند و پس از مدتی جمعیتی هم که آنجا بودند، گریه کردند! بعد از روضه، برادری که نمی‌توانست جلوی اشکش را بگیرد، آمد و صورت مرا بوسید و گفت: خدا خیرتان بدهد؛ من 25 سال است که در فرانسه و دور از فرهنگم هستم، شما مرا به یاد ائمه اطهار(ع) و مکتب و مذهبم انداختید و با روضه‌تان، همه چیز را به من برگرداندید!
https://iichs.ir/vdch66ni.23nxqdftt2.html
iichs.ir/vdch66ni.23nxqdftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما