نگاهی تاریخی به سرمایه‌داری کمپرادور؛

ماری که از آستین وابستگی به سرمایه‌داری جهانی درآمد

از حوالی نیمه قرن نوزدهم و به‌ویژه در دوره سلطنت محمدشاه قاجار و اوایل عهد ناصری، گروه اجتماعی مقتدری در ایران شکل گرفت که از پیامدهای پیدایش وضعیت نیمه‌استعماری و وابستگی اقتصاد سنتی جامعه ایرانی به بازار نوپای جهانی در این دوره به‌شمار می‌آمد
ماری که از آستین وابستگی به سرمایه‌داری جهانی درآمد

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ طبقه حامی سرمایه‌داری کمپرادور در مستعمرات و کشورهای جهان سوم، سلطه سرمایه و سرمایه‌داران خارجی را تضمین می‌کند. این نوع از سرمایه‌داری بخش ثابت و پیوسته به امپریالیسم سرمایه‌داری است؛ به‌گونه‌ای که منافع امپریالیسم سرمایه‌داری را نمایندگی می‌کند و پایگاه اجتماعی دولت‌های کمپرادور است. ازآنجاکه در ایران دوره قاجار و پهلوی این ویژگی حاکم بود، نوشتار زیر به بررسی ماهیت و دامنه آن اختصاص یافته است.
 
تکوین سرمایه‌داری کمپرادور
سرمایه‌داری کمپرادور در دوره قاجاریه تکوین یافت. ماجرا از این قرار است که از حوالی نیمه قرن نوزدهم و به‌ویژه در دوره سلطنت محمدشاه قاجار و اوایل عهد ناصری، گروه اجتماعی مقتدری از تجار بزرگ در ایران شکل گرفت. سرمایه‌داری کمپرادور از پیامدهای پیدایش وضعیت نیمه‌استعماری و وابستگی اقتصاد سنتی جامعه ایرانی به بازار نوپای جهانی در این دوره به‌شمار می‌آید. سلطه اقتصادی در شرایط نیمه‌استعماری بیشتر معطوف به اهداف سیاسی همسایگان شمالی و جنوبی بود؛ به این معنا که علایق قدرت‌های استعماری در ایران ابتدا متوجه منافع صرفا سیاسی بود و سپس با پیدایش و گسترش بازار جهانی، منافع اقتصادی و به‌التبع آن گسترش فعالیت‌های اقتصادی در کنار منافع سیاسی در کانون توجه خاص آنها قرار گرفت. از طرف دیگر، گسترش فعالیت‌های اقتصادی وسیله‌ای برای تحکیم و تثبیت موقعیت سیاسی شد.1
 
تجار حامی سرمایه‌داری کمپرادور را باید از کسبه و بازاریان تفکیک کرد؛ چراکه تجار بزرگ کمپرادور هم از نظر پیوند با کانون‌های استعماری غرب و هم از نظر بافت فرهنگی و اهداف سیاسی با توده کسبه و بازاریان تفاوت ماهوی داشتند. در واقع کسبه و بازاریان مهم‌ترین بخش طبقه متوسط به‌شمار می‌آمدند حال آنکه تجار بزرگ کمپرادور با دیوان‌سالاران غرب‌گرا پیوندی نزدیک داشتند.2 به عبارت دیگر، فعالان حامی سرمایه‌داری کمپرادور از نظر بافت فرهنگی و اهداف سیاسی، حامی غرب و کارگزاران آن بودند و به فعالیت برای تحقق سرمایه‌داری ملی تمایلی نداشتند.3
 
تاجران دوره قاجار گرچه بسیار فعال بودند، عمدتا نه سرمایه مالی چشمگیری داشتند و نه زندگی اقتصادی آنها رونق داشت. از این گذشته، همانند قشرهای دیگر جامعه، از هیچ‌گونه امنیتی برخوردار نبودند؛ یعنی هر مقام مستبدی می‌توانست در پوشش‌های مختلف به مال و سرمایه آنان دست‌درازی کند. در چنین وضعی نه‌تنها بخش عمده تجارت خارجی ایران در دست تجار غیرایرانی بود، بلکه رفته‌رفته تجارت داخلی هم به انحصار خارجیان درآمد. تجار ایرانی مجبور بودند عوارض راهداری را پرداخت کنند، ولی تجار غیرایرانی از پرداخت این عوارض اضافه معاف می‌شدند؛ درنتیجه، بیشتر تاجران ایرانی نماینده تجار فرنگی شده بودند؛ برای نمونه در شهر بزرگ تبریز، تجار محلی دستمایه چندانی نداشتند و بیشتر آنها در چنین وضعیتی ادامه فعالیت می‌دادند.4
 
جمعی از روحانیان، تجار و معتمدان مردم پس از صدور فتوای تحریم تنباکو و هنگام تصرف مرکز کمپانی رژی در تهران
جمعی از روحانیان، تجار و معتمدان مردم پس از صدور فتوای تحریم تنباکو و هنگام تصرف مرکز کمپانی رژی در تهران
شماره آرشیو: 1-3873-1ع
 
سرمایه‌داری کمپرادور پیچیده می‌شود
سرمایه‌داری کمپرادور در دوره رژیم پهلوی به رشد خود ادامه داد و با توجه به گُسست و بی‌نیازی این رژیم از مشروعیت مردمی، نسبت به دوران قاجاریه شکل پیچیده‌تری به خود گرفت. در حقیقت دوگانه سرمایه‌داری ملی و سرمایه‌داری کمپرادور در این دوره نمود بسیار یافت. سرمایه‌داری ملی در جبهه مردم قرار می‌گرفت و سرمایه‌داری کمپرادور در جبهه ضد مردمی می‌ایستاد. فعالیت سرمایه‌داری کمپرادور و کارگزاران آن به زیان طبقه بازرگان سنتی بازار و به سود معدود شرکت‌های بازرگانی بزرگی بود که اغلب در شهرهای بزرگی مانند تهران به منظور انباشت سرمایه برای دولت خود فعالیت می‌کردند و هدف اصلی آنها از رابطه سیاسی و حتی حفظ روابط دیپلماتیک چیزی جز به حداکثر رساندن سود دولت خود نبود.5
  
در چنین شرایطی بازرگانان خرده‌پا خاصه در استان‌ها به ناچار از صحنه کنار زده شدند؛ چرا که نمی‌توانستند پروانه صادرات و واردات بگیرند. در سراسر دهه 1310 بازرگانی خارجی با سودهای کلان و بادآورده همراه بود. مقاطعه‌کاران ساختمان و مصالح ساختمانی از قِبَلِ احداث راه‌آهن، کارخانه‌های دولتی و سایر امور زیربنایی سود بردند. گروه دیگری که سود کلانی بردند افرادی بودند که در قاچاق و بازار سیاه دست داشتند. این بخش در مجموع نه‌تنها وابسته به دولت بود (سرمایه‌داران صنعتی هم تا حدی چنین بودند) بلکه برای خریدوفروش‌هایش به بازارهای خارجی نیز اتکا داشت و در واقع اینان بورژوازی وابسته از نوع دلال (کمپرادور) به‌شمار می‌آمدند.6
 
رژیم پهلوی در دوره سلطنت خود تلاش می‌کرد مخالفان سرمایه‌داری کمپرادور و به‌ویژه بازار سنتی را به لحاظ سازمانی تضعیف کند. بخشی از این کار با ساخت خیابان‌ها، مغازه‌ها، مدارس و مؤسسات جدید به دور از بازار انجام شد. علاوه بر این،
رژیم با به‌دست گفتن کنترل توزیع کالا به بهانه مبارزه با گران‌فروشان، تضعیف این قشر را در دستور کار قرار داد. این اقدامات بر نارضایتی خرده‌بورژوازی سنتی افزود. بازاریان با درک خطرهای ناشی از این نوع اقدامات غیرمنطقی و جاه‌طلبانه شاه که تمامی آن به منظور تأمین منافع بورژوازی بزرگ و سرمایه‌داران کمپرادور انجام می‌شد، زودتر از قشرها و طبقات اجتماعی دیگر با بهره گرفتن از کمک‌های روحانیان، مخالفت خود با دستگاه حکومتی را آشکار کردند.7 در کنار ضرر و زیان اقتصادی، بخش دیگری از مخالفت خرده‌بورژوازی سنتی با دستگاه حکومتی و بورژوازی کمپرادور حاکم، هراس از پیامدهای سیاست فرهنگی و نوگرایی محمدرضا پهلوی بود که با زیر پا گذاشتن ارزش‌های مذهبی و فرهنگ سنتی اجرا می‌شد. نابسامانی بوروکراسی و بیگانگی از درخواست‌ها و علایق مردم و در معرض تهدید قرار گرفتن صنایع‌دستی و سنتی از پیامدهای دیگر فربه‌تر شدن سرمایه‌داری کمپرادور بود و ازهمین‌رو میل به مقاومت در برابر سرمایه‌داری کمپرادور در جامعه افزایش یافت.8
 
اوج‌گیری درآمدهای نفتی در دهه 1350 باعث شد رژیم پهلوی هر چه بیشتر به فربه‌تر شدن سرمایه‌داری کمپرادور کمک کند. بخشی از حامیان سرمایه‌داری کمپرادور از ارتباطات و منافع حاصل از منابع طبیعی، صاحب ثروت می‌شدند و سبک زندگی متمایز از بقیه را در جامعه ایجاد می‌کردند. این قشر بیشتر به دنبال حفظ یک ساختار تجاری آن هم از طریق تجارت و عمدتا تجارت منابع طبیعی و خام‌فروشی بودند؛ درحالی‌که سرمایه‌داری ملی می‌توانست محرک اصلی توسعه صنعتی شود و زمینه‌ساز تجهیز سرمایه‌ها برای سرمایه‌داری صنعتی باشد که این مورد در ایرانِ دوره قاجار و پهلوی رخ نداد.
 
یک‌صدا در مقابل سلطه سرمایه‌داری کمپرادور
وجود و حضور طبقه کمپرادور (طبقه پیوسته به استعمار سرمایه‌داری) در مستعمرات و کشورهای توسعه‌نیافته موجب می‌شود درون‌مایه اجتماعی و هدف‌های مبارزه طبقاتی محرومان با طبقه حاکم با مبارزه محرومان علیه سلطه امپریالیسم سرمایه‌داری ترکیب شود و وحدت یابد. در حقیقت جامعه تمایلی به همراهی با این شکل از سرمایه‌داری از خود نشان نمی‌دهد؛ به این دلیل که سرمایه‌داری کمپرادور را طرفدار سرمایه‌گذاری خارجی و شریک و واسطه امپریالیست‌ها و به غارت بردن سرمایه ملی می‌داند.
 
با توجه به همین وضعیت، مرگ بر امپریالیسم و عوامل آنها، یعنی بورژوازی کمپرادور، شعار همگانی نه‌فقط چپ‌ها، بلکه نیروهای سیاسی دیگر شد. درواقع ناکارآمدی اقتصاد در دوران قاجار، موضوع درآمدهای نفتی و سوگیری نظام برنامه استراتژی‌های تحلیل بازار و چگونه تعامل با بورژوازی کمپرادور در دوره رژیم پهلوی از مهم‌ترین دلایل شکل‌گیری ائتلاف علیه سیاست‌های اقتصادی این دو نظام سیاسی بود.9
 
قطب متضاد چنین سیاستی، سرمایه‌داری ملی بود که در قالب افراد و نهادهایی تعریف می‌شد که ایران و حفظ سرمایه ملی را مهم‌ترین دستاورد می‌دانستند؛ حال آنکه بورژوازی کمپرادور فرزند نامشروع شاه و سرمایه‌داری بین‌المللی بود. این تضاد و دوگانگی تنفر و بیزاری از تجار بزرگ را در زمان پهلوی به‌وجود آورد. در حقیقت جامعه در دوره سلطنت پهلوی تلاش جدی از خود نشان داد تا علیه سرمایه‌داری کمپرادور مقاومت کند و به نوعی سرمایه‌داری ملی دست یابد.
 
فشرده سخن
مفهوم سرمایه‌داری کمپرادور در ادبیات نظری در مقابل سرمایه‌داری ملی قرار می‌گیرد. شرایط سیاسی و اقتصادی ایران از دوره قاجار و عمدتا تحت تأثیر بازی بزرگ (رقابت انگلیس و روسیه) باعث شد سرمایه‌داری کمپرادور در ایران تکوین یابد. ماهیت سرمایه‌داری کمپرادور در دوره پهلوی تغییر جدی به خود ندید، بلکه پیچیده‌تر شد. انحصار قدرت در دستان شاه و درآمدهای سرشار نفتی و مقابله با بازار به عنوان یکی از حامیان جدی روحانیت و حامی سرمایه‌داری ملی از ابزارهایی بود که زژیم پهلوی از آنها به منظور فربه‌تر ساختن سرمایه‌داری کمپرادور بهره برد. در چنین شرایطی جامعه به مخالفت جدی با رژیم پهلوی روی آورد. اشکال عمده‌ای که در این مخالفت‌ها، به سیاست‌های اقتصادی شاه وارد می‌شد این بود که او بانی اقتصاد کمپرادور و مونتاژ است.
 
 --------------------------
منبع:
1. احمد اشرف، موانع تاریخی رشد سرمایه‌داری در ایران: دوره قاجاریه، تهران، انتشارات زمینه، 1359، ص 128.
2. هوشنگ امیراحمدی، اقتصاد سیاسی ایران در دوران قاجار: جامعه، سیاست، اقتصاد و روابط خارجی از 1796 تا 1926، تهران، نشر گُستره، 1396، صص 158-202.
3. فیاض زاهد و سیدهدی موسوی، جامعه و بازار در عصر ناصری با نگاهی به اوضاع اجتماعی و اقتصادی در عصر قاجار، تهران، تاریخ ایران، 1394، صص 34-40.
4. احمد سیف، نگاهی با دوربین به اقتصاد ایران (از مشروطه تاکنون)، تهران، نشر کرگدن، چ دوم، 1398، صص 9-10.
5. ابوالحسن فیاض انوش، اصغر منتظرالقائم و علی رستم‌نژاد نشلی، «بررسی سیاست‌ها و چالش‌های اقتصادی ایران در بحران اقتصادی 1929؛ مطالعه اسنادی»، گنجینه اسناد، ش 3 (پاییز 1395)، صص 8-10.
6. جان فوران، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، نشر خدمات فرهنگی رسا، چ دوم، 1378، صص 355-356.
7. محمد عابدی اردکانی و حمید پورقیومی، نقش بازار در پیروزی انقلاب اسلامی ایران (با تأکید بر بازار تهران)، تهران، مؤسسه اندیشه کامیاب ایرانیان، 1395، صص 120-126.
8. یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، چ چهارم، 1389، صص 277-278.
9. جان فوران، همان، صص 576-583.
https://iichs.ir/vdccs4qi.2bq1o8laa2.html
iichs.ir/vdccs4qi.2bq1o8laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما