بررسی زمینه‌ها و علل تکوین نظریه ولایت فقیه در حوزه علمیه نجف؛

چرا مسجد شیخ انصاری محل تکوین نظریه ولایت فقیه شد؟

1 بهمن 1348ش، سرآغاز سلسله درس‌های زیربنایی «ولایت فقیه» یا «حکومت اسلامی» بود که امام خمینی در چندین جلسه در مسجد «شیخ انصاری» شهر نجف ارائه کردند. حاصل این سخنرانی‌ها کتاب «ولایت فقیه» بود که اساسا بر ولایت فقیه در امر حکومت تأکید داشت
چرا مسجد شیخ انصاری محل تکوین نظریه ولایت فقیه شد؟
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ بی‌‎شک ولایت فقیه به عنوان بارزترین نوع پیوند دیانت و سیاست در اسلام، بیانی جدید در حوزه اندیشه سیاسی معاصر بوده است که در آرای فقهی سیاسی علمای این عصر تا حد زیادی مهجور مانده بود. در این میان، امام خمینی(ره) هم‌‎زمان با آغاز مبارزات سیاسی خویش، نظریه «ولایت فقیه» را نیز مطرح کردند و با ورود به حوزه علمیه نجف، این نظریه را تعمیق و توسعه دادند و پس از آن، دیدگاه خویش در این زمینه را شرح و تبیین کردند. بر این اساس، نوشتار پیش رو به بررسی زمینه‌ها و علل تکوین نظریه ولایت فقیه در حوزه علمیه نجف اختصاص یافته است.
 
چشم‌انداز پیشینه مبحث ولایت فقیه در تاریخ
مسئله «ولایت فقیه» از جهت نظری پیشینه‌ای به قدمت اسلام دارد و موضوعی نیست که تنها بعد از غیبت امام زمان و آن هم توسط امام خمینی (رحمه‌الله) مطرح شده باشد. در میان معتقدان به ولایت فقیهان در عصر غیبت، عده‌ای مانند طرفداران مکتب شیخ انصاری، به ولایت قضایی فقها (امور حسبیه) معتقد بودند. عده‌ای نیز مانند طرفداران مکتب صاحب جواهر، علاوه بر منصب قضاوت، ولایت فقها در امور سیاسی را نیز به رسمیت شناختند. در حیات سیاسی و اجتماعی ایران معاصر، به‌ویژه از دوره قاجاریه که با تسلط مکتب اصولیون بر اخباریون هم‌زمان شد، نظریه ولایت فقیه نیز بار دیگر فرصت یافت مسیر تکاملی خود را در پیش بگیرد. این مقوله در مسیر ترقی خود به حدی مورد قبول فقهای شیعه بوده است که برخی از علمای بزرگ، از جمله مرحوم محقق اردبیلی در کتاب «مجمع‌الفائده»،1 محقق کرکی در رسائل محقق الکرکی2، محقق نراقی در «عوائدالایام»3 و فقیه نامدار، محمدحسن نجفی در «جواهرالکلام»4 بر پذیرش نیابت عامه فقها و ولایت فقیه ادعای اجماع کرده‌اند. ایشان این مسئله را از مسلّمات و ضروریات نزد فقها برشمرده‌اند و آن را آن‌قدر روشن می‌دانند که اظهار می‌دارند: «کسى که در ولایت فقیه وسوسه کند، گویا طعم فقه را نچشیده است و معنا و رمز کلمات معصومین (علیهم‌السلام) را نفهمیده است».5
 
بعد از فروپاشی سلسله قاجار و برآمدن پهلوی اول، به دلیل تهدید کمونیسم و برخی از خطرهای بالقوه آن و نیز سیاست‌های استبدادی رضاشاه، مجال چندانی برای طرح مجدد نظریه ولایت فقیه از سوی علما و فقها به‌وجود نیامد، اما بعد از برکناری رضاشاه و انتقال قدرت به محمدرضا پهلوی، موضوع ولایت فقیه را بار دیگر امام خمینی مطرح کردند. «کشف‌الاسرار» اولین اثر مکتوبی است که امام خمینی در آن به ولایت مطلقه فقیه اشاره کرده‌اند. این کتاب در سال 1323ش نگاشته شده و با وجود آنکه مقصود اصلی نگارش آن، رد شبهات رساله «اسرار هزارساله» علی‌اکبر حکمی‌زاده و شبهات وهابیت بوده است، در آن به شکل مقتضی به نظریه ولایت مطلقه فقیه نیز اشاره شده است؛ برای مثال در بخشی از این کتاب امام درباره مسئله حکومت و ولایت فقها به طور غیرمستقیم چنین نوشته است: «... ما ذکر کردیم که هیچ فقیهی نگفته تاکنون و در کتابی هم ننوشته که ما شاه هستیم. یا نگفته که سلطنت حق ماست. آری آن‌طور که ما بیان کردیم، اگر سلطنت و حکومتی تشکیل شود، هر خردمندی تصدیق می‌کند که آن خوب است و مطابق با مصالح کشور و مردم است. البته بهترین تشکیلات آن است که بر اساس احکام خدا و عدل الهی باشد، لکن اکنون که آن را از آنها نمی‌پذیرند، اینها هم با این هیچ‌گاه مخالفت نکرده و نمی‌خواسته‌اند که اساس حکومت را برهم بزنند».5
 
اگرچه امام خمینی در نجف نیز تحت فشار سیاسی حزب بعث و حاکمیت عراق بود، شرایط سیاسی دهه 1340، اهمیت طرح این نظریه را بیش از پیش ضروری کرد؛ به گونه‌ای که امام دراین‌باره اظهار کرده‌اند: «اینکه امروز به ولایت فقیه چندان توجهی نمی‌شود و احتیاج به استدلال پیدا کرده، علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموما و حوزه‌های علمیه خصوصا می‌باشد»  
 اگرچه بحث از ولایت فقها در این کتاب و دیگر کتب امام از جمله «الرسائل» و «البیع» بین سال‌های 1320 تا 1340ش تداوم یافت، تئوریزه ساختن و طرح عملی و سیاسی این نظریه در اواخر دهه 1340ش در مسجد شیخ انصاری نجف اشرف رقم خورد.
 
مسجد شیخ انصاریِ نجف؛ پایگاه طرح دکترین ولایت فقیه
تبعید امام خمینی به عراق و متعاقب آن ورود ایشان به حوزه علمیه نجف، به مثابه بزرگ‌ترین پایگاه فقه شیعه، آغاز فصلی تازه در بسط و تثبیت دیدگاه‌های فقهی و سیاسی ایشان در زمینه سیاست و سازوکارهای عملی تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای نظریه ولایت مطلقه فقیه بود. بر اساس شواهد تاریخی 1 بهمن 1348ش، سرآغاز سلسله درس‌های زیربنایی «ولایت فقیه» یا «حکومت اسلامی» بود که امام خمینی هم‌زمان با رهبری حرکت سرنوشت‌ساز نیروهای جوان و دانشگاهی و تشویق آنان به مطالعه و بررسی قوانین همه‌جانبه اسلام، درحالی‌که چند سالی از تبعیدشان به نجف اشرف می‌گذشت، در دوازده (یا سیزده) جلسه در مسجد «شیخ انصاری» این شهر ارائه کردند. حاصل این سخنرانی‌ها کتاب «ولایت فقیه» بود که اساسا بر ولایت فقیه در امر حکومت تأکید داشت.
 
امام خمینی در حال تدریس در مسجد شیخ انصاری نجف (دهه 1350)
امام خمینی در حال تدریس در مسجد شیخ انصاری نجف (دهه 1350)
 
در این سخنرانی‌ها، امام خمینی ضمن بحث‌های استدلالی با روش‌های متقن فقهی، به ارائه روش‌های مشخص و عملی برای تحقق ولایت مطلقه فقیه در امر حکومت نیز مبادرت می‌ورزید. این بحث علمی نه تنها حوزه‌های علمیه و محافل علمی روحانیت را با بیانی مستدل و فقهی به اصل تفکیک‌ناپذیری دین و سیاست متوجه می‌نمود، بلکه محیط‌های دانشگاهی را نیز با نظام سیاسی اسلام به عنوان یک نظریه کامل و الهی برای حکومت اسلامی آشنا می‌کرد. یکی از شاگردان امام دراین‌باره گفته است: «ما هر دو درس حضرت امام را در یک جزوه جمع‌آوری می‌کردیم و خدمت امام می‌دادیم و ایشان مطالعه و تأیید که می‌کردند آنها را تکثیر می‌کردیم و با هزاران مشکل و مانع هر طور که بود به داخل ایران می‌فرستادیم. این جزوات به عربی هم ترجمه شدند و پس از تأیید چند تن از ادبا تکثیر و در دانشگاه بغداد، لبنان، سوریه و دیگر کشورهای عربی توزیع شدند. پیش از آن بحث ولایت فقیه در مکاسب می‌آمد، اما کسی به صورت مفصل درباره‌اش بحث نمی‌‌کرد، ولی از آن به بعد توسط استادان برجسته حوزه مورد بحث و بررسی قرار گرفت و از مباحث غنی فقها در فقه اسلامی شد».6
 
اگرچه امام خمینی در نجف نیز تحت فشار سیاسی حزب بعث و حاکمیت عراق بود، شرایط سیاسی دهه 1340، اهمیت طرح این نظریه را بیش از پیش ضروری کرد؛ به گونه‌ای که امام دراین‌باره اظهار کرده‌اند: «اینکه امروز به ولایت فقیه چندان توجهی نمی‌شود و احتیاج به استدلال پیدا کرده، علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموما و حوزه‌های علمیه خصوصا می‌باشد».7 همچنین، امام(ره) در بخشی از سخنان خود با انتقاد به رخوت علما و روحانیان، رسالت خویش را در مشارکت فعال‌تر در امور سیاسی می‌دیدند؛ به همین سبب نیز اگرچه در نجف از سوی برخی روحانیان و علما کارشکنی‌ها و دشمنی‌هایی علیه ایشان و دیدگاه‌هایشان شد،8 سرانجام حوزه درسی امام در مسجد شیخ انصاری نجف به ‏عنوان یکی از برجسته‌‏ترین حوزه‏‌های درسی نجف از لحاظ کیفیت و کمیّت شاگردان شناخته شد. جمع زیادی از طلاب علوم دینی ایرانی، پاکستانی، عراقی، افغانی، هندی و کشورهای حوزه خلیج فارس همه‌روزه از محضر درسی ایشان بهره می‌‏بردند که نتیجه آن تربیت شاگردان زبده و مجتهدان مبرز و طرح حکومت اسلامی بود.
 
البته کسانی که با سفارت ایران و ساواک ارتباط داشتند، دائما با این مباحث مخالفت می‌کردند، اما چون مراجع و علما واکنشی نشان نمی‌دادند، مخالفت‌های آنان تأثیر چندانی نداشت. در حقیقت، «اکثر علما و مراجع به اصل ولایت فقیه اعتقاد داشتند، منتها در فضای بسته و پر از اختناق رژیم بعث مطرح کردن آن را به صلاح نمی‌دیدند، کما اینکه احکام مهمی چون امر به معروف و نهی از منکر هم متروک شده بودند. وقتی امام به‌تفصیل بحث ولایت فقیه را مطرح کردند، بسیاری از فضلای نجف هم جرئت پیدا کردند و به این بحث پرداختند».9
 
بنابراین، افزون بر شرایط و مقتضیات زمانه که طراحی و تبیین بنیان‌های نظری حکومت اسلامی بر مبنای ولایت فقیه را ضروری می‌کرد، استقبال گروه‌های بسیاری از طلاب از دیدگاه‌های ایشان و حتی ایجاد تشکلی به نام «روحانیون مبارز خارج از کشور» به منظور حمایت از فعالیت‌های مبارزاتی امام(ره) و نیز طراحی برنامه‌های مطابق با نظریه ولایت فقیه ایشان برای تشکیل حکومت اسلامی زمینه‌های تثبیت دیدگاه‌های امام خمینی و نیز تئوریزه کردن دکترین سیاسی ولایت فقیه در نجف را فراهم کرد.
 
فرجام سخن
امام خمینی، مبارزه مثبت، یعنی تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی مبتنی بر نظریه ولایت فقیه را هم‌زمان با مبارزه منفی (مبارزه با شاه) پیگیری کرد و در جلسات درس به تبیین نظریه‌ای اقدام کرد که بعدها در قالب یک کتاب عرضه و مبنای شکل‌گیری حکومت اسلامی و نگارش قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شد. ارائه صریح نظریه ولایت فقیه در سال 1348در نجف نشان می‌دهد که امام از آن سال‌ها، طرح و ایده تشکیل حکومت اسلامی در نظر داشته‌اند.
 
پی نوشت:
 
 
1. محقق اردبیلی، احمدبن‌محمد، مجمع الفائده و البرهان، قم، جامعه مدرسین، 1403ق، ج 12، ص 38.
2. محقق‌کرکی، علی‌بن‌حسین، رسائل محقق الکرکی، قم، مکتبه آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(رحمه‌الله)، ج 1، 1409ق، ص 142.
3. احمد محقق‌نراقی، عوائد الایام، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1417ق، ص 536.
4. محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1376، ص 178.
5. همان، ج 21، ص 398.
6. سیدروح‌الله خمینی، کشف اسرار، قم، نشر مظفر، 1323، ص 186.
7. «امام در درس‌های حوزه نجف تحول ایجاد کرد» (گفت‌وشنود با زنده‌یاد حجت‌الاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسی‌پور).
8. سیدروح‌الله خمینی، همان، ص 129.
9. امیررضا ستوده، پا به پای آفتاب؛ گفته‌ها و ناگفته‌ها از زندگی امام خمینی(س)، ج 3، تهران، نشر پنجره، ص 161.
 
https://iichs.ir/vdcgt39x.ak9qt4prra.html
iichs.ir/vdcgt39x.ak9qt4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما