یادها و یادمان‌هایی از حیات علمی و عملی علامه محمدتقی جعفری

از دانشمندان بنام و پرکار و از منادیان فرهنگ اسلامی

آیت‌الله حاج شیخ محمد واعظ‌زاده خراسانی در عداد شاگردان مبرز آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی و نیز مراودان و مرتبطان با زنده‌یاد علامه محمدتقی جعفری در نشست‌های علمی و پژوهشی بود. وی پس از رحلت علامه فقید، پاره‌ای از خاطرات خود از حیات علمی و عملی ایشان را به رشته تحریر درآورد که متن کامل آن درپی می‌آید.
از دانشمندان بنام و پرکار و از منادیان فرهنگ اسلامی
آیت‌الله محمد واعظ‌زاده خراسانی
 
از اینجانب خواستند خاطرات خود را از علامه مفضال مرحوم آقای جعفری تبریزی بنگارم. در اینکه ایشان یکی از دانشمندان بنام و پرکار و از منادیان فرهنگ اسلامی در عصر حاضر بودند و آثاری گران‌بها و ماندنی از خود به یادگار گذاردند که هم متنوع و هم قرین تحقیق و پژوهش است بحثی نیست و لازم است کسانی که حوصله مطالعه و کنجکاوی در آن آثار پرحجم و پرمحتوا را دارند، به بررسی آنها بپردازند و گوهرهای پنهان در آنها را معرفی کنند.
 
آیت‌الله محمد واعظ‌زاده خراسانی
 
اینک من که نه چنین توفیقی دارم و نه فرصتی، تنها به ذکر خاطرات ناچیز خود از آن عالم بزرگوار اکتفا می‌کنم. اولین دیدار من با ایشان برمی‌گردد به دوران طلبگی‌ام در زادگاه خود، مشهد مقدس در سال‌های حدود 1325 که به مدرسه نواب مشهد برای درس و بحث رفت و آمد داشتم. یک روز سه روحانی جوان را که تازه از نجف اشرف برگشته بودند در فضای مدرسه دیدم که یکی از آنان جناب آقای محمدتقی جعفری تبریزی بود. دو نفر دیگر یکی دانشمند گرامی آقای شیخ محمدرضا لطفی و آقای  بروجردی، مدیر کتاب‌فروشی نصر، بودند و من تنها در سال‌های 1320 و 1321 جناب آقای لطفی را در نجف در مدرسه سیدمحمدکاظم یزدی دیده بودم و با دو تن دیگر سابقه آشنایی نداشتم!
پس از مدتی از این دیدار که دقیقا نمی‌دانم چند سال طی شد، رفته رفته نام و آوازه علامه جعفری به گوش می‌رسید. ظاهرا نخستین بار ملاقات با وی در این شرایط هنگامی بود که معظم‌له به مشهد برای سخنرانی در مدرسه علوی، که دانش‌آموزان را با فرهنگ اسلامی تربیت می‌کرد، آمده بودند و شب‌ها در آن مدرسه که در آن هنگام در حاشیه میدان بیمارستان امام رضا(ع) واقع بود، سخنرانی می‌فرمود و من یکی دو شب در آن مجلس حاضر بودم.
در سال‌های بین 1334 و 1337، اولین اثر ایشان به نام «ارتباط انسان و جهان» در یک مجلد ضخیم بیش از هزار صفحه منتشر شد و من آن را مطالعه کردم؛ کتابی علمی فلسفی و بسیار مشکل بود و در آخر آن عکس‌های فراوانی از متفکران غربی وجود داشت. در آنجا به بررسی افکار فلاسفه اروپا و نقد آنها پرداخته بودند و نظر به اینکه در آن هنگام نوشته‌های کمونیست‌ها شایع بود و آنان عمدا نوشته‌های خود را فشرده و با عباراتی فیلسوفانه می‌نوشتند، به نظر می‌رسید ایشان هم سبک نوشته‌های خود را شبیه آنان عرضه کرده است. در همین خصوص دوستم مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین حاج میرزا حسن نوری (رضوان‌الله‌علیه) که در علم رجال با مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی کار می‌کرد و از نزدیک با نظرات معظم‌له آشنا بود، به من گفت: «آقا کتاب ارتباط انسان و جهان را مطالعه کرده بود. یک بار فرمودند هر چه دقت کردم آن را نفهمیدم!!»
رفت و آمد علامه جعفری به مشهد و سخنرانی‌های ایشان در آن شهر و نیز در تهران که گویا جلسات هفتگی منظمی داشتند، ادامه داشت و شخصیت علمی وی می‌درخشید. تا اینکه در سال 1350 با کوشش اینجانب و دیگران در دانشگاه مشهد کنگره هزاره شیخ طوسی با شرکت دانشمندان داخل و خارج کشور و از جمله چند تن از مستشرقین اروپایی و آمریکایی با شکوه خاصی برگزار شد. علامه جعفری هم در آن کنگره شرکت فرمود و در گروه کلام و فلسفه آن کنگره همراه جمعی از متفکران مسلمان و غیر مسلمان، از جمله مرحوم علال‌ الفاسی از کشور مغرب، که رئیس کنگره بود، مرتبا حاضر می‌شد و در بحث‌ها و گفت‌وگوها اظهار نظر می‌فرمود. موضوع سخنرانی ایشان «قاعده لطف از دیدگاه شیخ طوسی» بود که در جلد سوم یادنامه هزاره طوسی چاپ شده است. عکس‌هایی از ایشان در خلال آن کنگره موجود است. بعدها مکررا در کنگره‌های اسلامی، به‌خصوص پس از انقلاب اسلامی ایران با ایشان دیدار داشتم و مکررا می‌فرمود: دیگر مانند کنگره شیخ طوسی برگزار نشده است. معلوم بود آن کنگره نظر ایشان را مانند دیگر حاضران جلب کرده بود. یک بار بعد از ختم کنگره همراه چند تن از میهمانان و یک نوبت دیگر به تنهایی به منزل ما تشریف آوردند.
در یکی از کنگره‌های اندیشه اسلامی در تهران، اینجانب پس از سخنرانی ایشان به سخنرانی پرداختم و به سخنان وی نظر داشتم. گویا موضوع سخنرانی من «دعوت اسلامی» بود. در یکی از کنگره‌های بنیاد نهج‌البلاغه راجع به شرح نهج‌البلاغه ایشان ضمن تمجید از نشاط و پرکاری وی نظرات انتقادی خود را هم گفتم. علامه جعفری چند نوبت در کنگره‌های وحدت که به کوشش و با دعوت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی برگزار می‌شد، شرکت می‌فرمود. یک سخنرانی از ایشان در کتاب «منشور همبستگی» از انتشارات آن مجمع در صفحه 41 چاپ شده است. در سال پیش از آن هم طبق گفته خود ایشان، در کنگره وحدت سخنرانی کرده بودند که شاید در دیگر انتشارات مجمع چاپ شده باشد.
به هر حال پرکاری علامه جعفری و تنوع آثار ایشان جای بحث ندارد. افراد زیادی از اهل دانش و بینش از شاگردان ایشان هستند و عده زیادتری از مریدان، علاقه‌مندان و خوانندگان آثار وی به‌شمار می‌آیند؛ مثلا مرحوم سیدرضا برقعی، مؤسس دفتر نشر فرهنگ، می‌گفت: شرح مثنوی علامه را مردم می‌خوانند. به خاطر دارم آخرین بار دیدارم با ایشان در مراسم تکریم نویسنده مسیحی لبنانی آقای جورج جرداق، نویسنده کتاب «صوت العداله الانسانیه» بود که من روبه‌روی علامه جعفری نشسته بودم و از وی راجع به شرح مثنوی می‌پرسیدم که تمام شده است یا خیر؟ ایشان فرمود: خیلی وقت است پایان یافته است! جورج جرداق به دعوت دانشمند گرامی جناب آقای دکتر احمدی به ایران آمده بود و من اولین بار بود که وی را ملاقات می‌کردم. از او پرسیدم: «به نظر شما کدام جنبه از ابعاد شخصیت علی(ع) مهم‌تر است؟» جواب داد: «بحث‌های اجتماعی او!».
 باری در جلسه تکریم علامه جعفری که در سال 1376 و در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد، شرکت کردم که انبوه دانش‌پژوهان از تهران و دیگر شهرها در آن حضور داشتند. متأسفانه پس از چندی از این مراسم، علامه جعفری دار فانی را وداع گفت و بار دیگر در مجلس ترحیم وی، که با شکوه خاصی در مسجد مدرسه عالی شهید مطهری برگزار شد، شرکت کردم و به رأی‌العین هم موقعیت اجتماعی وی و هم مراتب تأسف حاضران را، که اغلب از شخصیت‌های کشور بودند، از این فاجعه مشاهده کردم و از سخنان دُرَربار حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین جناب آقای رشاد درباره علامه جعفری بهره بردم.
در مراسم چهلم علامه جعفری در «دارالزهد» حرم حضرت رضا(ع)، محل دفن این دانشمند فرزانه، قرار بود سخنانی ایراد کنم که متأسفانه به تب و سرماخوردگی شدید مبتلا شدم و نتوانستم آنچه را که به خاطر سپرده بودم به زبان آورم، ولی با همان حالت کسالت در آن جلسه شرکت کردم. یادش گرامی و نامش زنده باد.
 
  https://iichs.ir/vdcf.tdciw6dmcgiaw.html
iichs.ir/vdcf.tdciw6dmcgiaw.html
نام شما
آدرس ايميل شما