استیضاح رضاخان در مقام رئیس‌الوزرایی؛

تلاش برای خاموش کردن اقلیت

روز استیضاح رضاخان فرا رسیده بود؛ اما مجلس روزی متفاوت را تجربه می‌کرد. بلیتهای ورودی را قبل از وقت، افراد اکثریت دریافت کرده و بین جمعی از نیروهای خود تقسیم کرده بودند و اقلیت با زحمت توانسته بود ده تا پانزده بلیت برای آشنایان خود دست‌وپا کند. به‌علاوه، گروه زیادی بدون بلیت و با اسلحه وارد صحن مجلس شده بودند.
تلاش برای خاموش کردن اقلیت
رضاخان را همه از زمستان 1300 رئیس‌الوزرای منتظر می‌دانستند. شواهد زیادی حکایت از آن دارد که رضاخان خود را از اولین سالگرد کودتا، در این مقام می‌دید؛ مقامی که وی را در نهایت به سلطنت رساند و تاج شاهی را بر سرش گذاشت. رضاخان در این مسیر از ابزارهای مختلفی بهره برد و در مواقعی که کسی یا گروهی بنای مخالف یا ایجاد بحران در مسیر استبداد‌سالاری وی را داشت، از هر ابزاری برای شکست این مخالفت استفاده می‌کرد. در جریان استیضاح رضاخان نیز شاهد بهره‌گیری از این نمونه ابزارها هستیم. بدین ترتیب در نوشتار پیش رو به چرایی ناکامی مخالفان در استیضاح و اقناع مجلس برای عدم اعتماد به رضاخان خواهیم پرداخت.
 
مهیا شدن زمینه برای استیضاح
رضاخان از خطراتی که سر راه ترقی سیاسی متوالی او پیش آمد، عبور کرد؛ اما این عبور به‌آسانی اتفاق نیفتاد و شهرت او لکه‌دار شد. خود را فردی مستبد و تشنه قدرت جلوه داده بود و مخالفان بی‌درنگ بر جاه‌طلبی بی‌لجام او تکیه کردند. برخی از موارد زمینه را برای بحران در استبداد‌سالاری وی فراهم آورد. در 27 تیر 1303 «مارژور ایمبری» که حدود چهار ماه پیش وارد تهران شده بود، توسط مردم به دلیل عکس‌برداری از سقاخانه‌ای که زنان نیز در آن حضور داشتند به قتل رسید. رضاخان مدتی قبل نیز مشکلی دیگر نظیر این داشت. حدود دو هفته پیش مهاجمان ناشناس در تهران شاعر و روزنامه‌نگار نامی «محمدرضا میرزاده عشقی» را به قتل رسانده بودند. عشقی در واپسین‌روزهای حیات از در مخالفت با رضاخان وارد شده بود و با اعمال خودسرانه رضاخان در توقیف روزنامه‌ها به‌شدت مخالفت کرده بود. واقعه قتل عشقی رضاخان را تضعیف کرده بود. حالا با کشته شدن ایمبری، او نه تنها برای هرج‌ومرج و بی‌قانونی در تهران بلکه برای برقراری حکومت‌نظامی هم آماج حمله قرار گرفت. در ادامه مدرس و طرفدارانش در مجلس هم در این فرصتِ مغتنم تلاش دیگری را برای سرنگونی رضاخان به عمل آوردند.1 امید بر آن بود که استیضاح و پرسش سؤالات، منتهی به رأی عدم اعتماد به رضاخان شود؛ اما رضاخان از ابزارهایی برای گریز از این بحران بهره برد.
 
تلاش برای خاموشی اقلیت و هجوم به مجلس
صورت مشروح مذاکرات مجلس در سه‌شنبه بیست و هشتم مرداد 1303 از زبان ملک‌الشعرای بهار حکایت از تلاشهای رضاخان در بعد از اعلام حکومت‌نظامی برای خاموش کردن اعتراضات اقلیت دارد. این تلاش تنها محدود به روزهای استیضاح نمی‌باشد، بلکه از روز اعلام حکومت‌نظامی فشارهای زیادی به نمایندگان اقلیت وارد شده است. این فشارها شامل توقیف کلیه مطبوعات، حبس و تبعید هم‌فکران اقلیت بوده است. ملک‌الشعرا بیان می‌دارد که تا قبل از این نیز اقلیت در نوعی سانسور به سر می‌برده است. به‌گونه‌ای که در صورت رفت و آمد به خانه اقلیت و همچنین رفتن افرادی از گروه اقلیت به خانه کسی، میزبان دستگیر می‌شد و این نوع از فشارها تا قبل از استیضاح از جانب اقلیت تحمل می‌شد.2 اگرچه به دلیل در اقلیت بودن مخالفان و وعده وکلای طرفدار رضاخان، او نسبت به رأی اعتماد مجلس مطمئن بود، باز هم آشفته به نظر می‌رسید؛ بدین ترتیب به فرمان او اقداماتی انجام شد: هرکسی را که مظنون به دوستی با اقلیت بود و می‌توانست در مجلس تماشاچی شود، صدایی بلند کند و مردم را به دفاع از اقلیت تشویق کند، حبس کردند؛ سپس گروه زیادی از پلیس مخفی و اعضای دوایر را که زیر بار این کارها می‌رفتند، گرد آوردند. چوب و چاقو به برخی دادند و مجموعه اقداماتی به انجام رساندند تا قبل از استیضاح، اقلیت را به‌طور کامل خاموش کنند و با توسل به تهدید، جلوی اجرای استیضاح را بگیرند.3
 
رضاخان اگر چه در ابتدا از استیضاح خود و به‌طور ویژه از «استفاده نامشروع از اموال» که بنا بر اظهارات ملک‌الشعرای بهار جدی‌ترین نقطه‌ضعف وی محسوب می‌شد، واهمه داشت؛ اما پس از چند جلسه بحث و مذاکره در جوی متشنج و مملو از مانورهای تهدیدآمیز از سوی طرفداران اکثریت، شرایط عمومی تغییر یافت. طرفداران سردار سپه حتی در مجلس و در ردیف تماشاچیان حضور می‌یافتند. این افراد در مجلس برخی از تظاهرات را با شعارهایی چون «مرده باد مدرس و زنده‌باد سردار سپه» برپا و هدایت می‌کردند.4
 
هجوم دستجات معین بدون جواز به داخل مجلس، چهره آن را دگرگون ساخت و هنگامی‌که مدرس در این شرایط به‌عنوان نماینده اقلیت به مجلس وارد می‌شود، مورد هجوم قرار می‌گیرد. این مهاجمه شدید و خطرناک تنها به صحن علنی مجلس محدود نمی‌شد، بلکه در اتاقهای فراکسیونها نیز در هنگامی که برخی از نمایندگان اقلیت نشسته بودند، تهاجمی نیز از طرف بعضی از نمایندگان در خود اتاق فراکسیون اقلیت نسبت به مدرس به عمل آمد.  
در این لحظه مدرس به شعار دهندگان جمله‌ای تاریخی بیان می کند: «اگر مدرس بمیرد دیگر کسی به شما پول نخواهد داد».5 این اقدامات از جایی آغاز می‌شد که مواد استیضاح برای رئیس دولت، مخوف‌ترین هجومی بود که به مشارالیه شده بود. این نکته را همه‌کسانی که با سردار سپه آشنا بوده‌اند، بیان کرده‌اند. رضاخان از حمله جراید و حمله وکلای مجلس نگران بود و سخت‌گیریهایی را نسبت به جراید کرد و در نهایت همه جراید اقلیت را توقیف نمود.6 روز استیضاح رضاخان فرا رسیده بود؛ اما مجلس روزی متفاوت را تجربه می‌کرد. بلیتهای ورودی را قبل از وقت، افراد اکثریت دریافت کرده و بین جمعی از نیروهای خود تقسیم کرده بودند و اقلیت با زحمت توانسته بود ده تا پانزده بلیت برای آشنایان خود دست‌وپا کند. به‌علاوه، گروه زیادی بدون بلیت و با اسلحه وارد صحن مجلس شده بودند. اقلیت هیچ‌کدام از این افراد را نمی‌شناخت و حتی زمانی که «مدیر نسیم فردا» فریاد زد و شکایت کرد، هیچ‌کس گوش نداد.
 
بدین ترتیب هجوم دستجات معین بدون جواز به داخل مجلس، چهره آن را دگرگون ساخت و هنگامی‌که مدرس در این شرایط به‌عنوان نماینده اقلیت به مجلس وارد می‌شود، مورد هجوم قرار می‌گیرد. این مهاجمه شدید و خطرناک تنها به صحن علنی مجلس محدود نمی‌شد، بلکه در اتاقهای فراکسیونها نیز در هنگامی که برخی از نمایندگان اقلیت نشسته بودند، تهاجمی نیز از طرف بعضی از نمایندگان در خود اتاق فراکسیون اقلیت نسبت به مدرس به عمل آمد.7
 
به تأخیر انداختن استیضاح و ایجاد ترس
از مهم‌ترین ابزاری که رضاخان برای ناکام گذاشتن تلاش استیضاح‌کنندگان استفاده کرد، ایجاد ترس بود. ترس باید در وجود نمایندگان نهادینه می‌شد و این نهادینه شدن، نیازمند گذشت زمان بود. بر این اساس یکی از اهداف هجوم آورندگان به مجلس را باید تلاش برای به عقب انداختن استیضاح برای نهادینه شدن ترس در نزد نمایندگان دانست. به‌گونه‌ای که بعد از اتمام هجوم به مجلس و در نتیجه خونسردی اقلیت و بردباری مدرس، تلاش برای برقراری حالت عادی و انجام استیضاح آغاز شد اما به واسطه این وضعیت ناگوار و چنین پیش‌آمد غیرعادی، ساعات گذشت و زمان دیگر برای انجام استیضاح کافی نبود و در نهایت جلسه به عصر موکول شد.8 بنابراین می‌توان چنین برداشت کرد که هجوم افراد به مجلس و ایجاد ترس بین نمایندگان و همزمان به تعویق انداختن ساعت استیضاح، به این دلیل بود تا ترس در وجود نمایندگان نهادینه شود و رأی اعتماد از جانب مجلس به رضاخان داده شود.
 
ضرب و شتم نمایندگان
مقارن ظهر روز استیضاح، هنگامی که برخی از نمایندگان نسبت به دایر نشدن جلسه اطمینان حاصل کردند، قصد برگشت به منزل تا عصر را داشتند. در این هنگام، بعضی از نمایندگان اقلیت به منازل خود رفتند. در مسیر بازگشت به خانه، جمعی به واسطه تحرکات برای توهین به شخص مدرس و سایر همراهان ایشان خارج شدند و به تعقیب وی پرداختند. هتاکیها نسبت به مدرس از جانب این گروه آغاز شد و این هتاکی از مجلس تا مدرسه سپهسالار ادامه پیدا کرد. سپس به کازرونی، نماینده بوشهر حمله شد و مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت. در نهایت حائری‌زاده، نماینده یزد در مقابل منزل داور مورد ضرب شدید واقع شد و شدت ضربات به‌گونه‌ای بود که عمامه وی افتاد و تنها با وارد شدن به خانه داور توانست نجات پیدا کند.9
 
بنابراین مدرس و طرفداران او در جلسه بعدازظهر شرکت نکردند. تنها یک ‌تن از مخالفان، ملک‌الشعرای بهار به مجلس آمد و گفت که رأی‌گیری باید به تأخیر افتد تا هم‌قطاران او بتوانند با اطمینان از امنیت شخصی خود به مجلس آیند. هواداران رضاخان بیان کردند که جلسه برای اخذ رأی حائز اکثریت است و غیبت چند نفر نباید مانع کار شود و حتی تقاضای اقلیت برای رأی مخفی نیز رد شد. رأی‌گیری به‌صورت علنی انجام شد و مجلس به‌اتفاق آرا به رضاخان رأی اعتماد داد.10
 
نتیجه‌گیری
به سلطنت رسیدن رضاخان را می‌توان فرآیندی دانست که وی از ابزارهای مختلفی برای رسیدن به آن بهره برد. نوع حرکت رضاخان به سمت سلطنت آمیخته با استبداد‌سالاری بود و با تکیه بر نیروی نظامی و سرکوب به پیش می‌رفت. در این مسیر گاهی به بحرانهایی برخورد می‌کرد که می‌توان از آنها به «بحران در استبداد‌سالاری رضاخان» یاد کرد و استیضاح وی نیز یکی از این بحرانها بود که با قدرت نظامی و سرکوب از این بحران گذر کرد.
رضاخان و فرماندهان لشکرها شماره آرشیو: 130518-275م

پی نوشت:
 
1.سیروس غنی، ایران؛ برآمدن رضاخان و برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها، ترجمه حسن کامشاد، تهران، نیلوفر، 1392، چاپ ششم، صص 346- 351.
2.مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی (1392)، 24 دوره متون مشروح مذاکرات، کتابخانه. موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی: شرکت پارس آذرخش، مجلس پنجم، جلسه چهل و هشتم.
3.محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی، تهران، انتشارات زوار، 1387، ص 138.
4.غلامعباس مصلی‌نژاد، پایان جمهوری‌خواهی در ایران، تهران، قومس، 1383، ص 140.
5.بهار، همان، ص 139.
6.موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، همان، جلسه چهل و هشتم.
7.بهار، همان، صص 139- 140.
8.غنی، همان، صص 351- 352.
9.موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، همان، جلسه چهل و هشتم.
10.غنی، همان، ص 352. https://iichs.ir/vdch.vnmt23nwiftd2.html
iichs.ir/vdch.vnmt23nwiftd2.html
نام شما
آدرس ايميل شما