نگاهی به نقش نیروهای نظامی در انتخابات؛

نسبت ارتش با مشروطیت

در مجلس پانزدهم شورای ملی، حسین مکی به‌عنوان یکی از مخالفان دخالت ارتش در انتخابات ایراد سخنرانی کرد. مکی از گسترش ارتش و نهادهای آن در دیوان‌سالاری دولت سخن به میان می‌آورد و معتقد بود که در هیچ جای دنیا شما نمی‌بینید که پلیس با ارتش همکاری کند.
نسبت ارتش با مشروطیت
ارتش عموماً در کشورهای توسعه‌یافته به‌عنوان یک ‌نهاد اجتماعی پذیرفته‌شده و به کار‌ویژه‌های خود نظیر دفاع از مرزهای جغرافیایی می‌پردازد. با آغاز عصر پهلوی، رضاشاه ارتش را به‌عنوان یکی از ابزارهای تحکیم قدرت دربار در ساختار سیاسی ایران برگزید و این گونه بود که این نهاد نظامی در خدمت منافع دربار قرار گرفت. در دوره پهلوی دوم نیز ارتش به‌عنوان ابزاری در راستای تعدیل مشروطیت و تحکیم حکومت اقتدارگرای محمدرضاشاه قرار گرفت. یکی از کارویژه‌های ارتش در عصر پهلوی دخالت آن در انتخابات به نفع دربار بود. بر این اساس در نوشتار حاضر به دخالت ارتش در انتخابات عصر پهلوی خواهیم پرداخت.
 
ارتش و انتخابات در عصر پهلوی اول
در عصر دوم مشروطیت که با سلطنت رضاشاه (1304) شروع و تا سقوط او (1320) ادامه یافت، هفت دوره قانون‌گذاری، یعنی از دوره ششم تا دوره سیزدهم پشت سر گذاشته شد. رضاشاه چهارچوب تشریفاتی حکومت مشروطیت و قلب آن، یعنی مجلس، را از بین نبرد، ولی سبک حکومت اقتدارگرایانه او قانون اساسی را نادیده گرفت. او مجلس شورای ملی را که یکی از ارکان اساسی مشروطیت قلمداد می‌شد، به‌عنوان مانعی جدی در مقابل «تحکیم دیکتاتوری» خود می‌دید. حکومت وی برای سرکوب جریان مخالف و در دست گرفتن کنترل مجلس، از ابزار ارتش سود برد. مهم‌ترین شیوه‌ای که ارتش برای حراست از سلطنت مطلقه رضاشاه باید در پیش می‌گرفت، نفوذ و دخالتهای گسترده در انتخابات بود.1
 
در دوره سلطنت رضاشاه، انتخابات مجلس همیشه با دخالتها و نفوذ نیروهای نظامی به نفع دربار انجام می‌شد. این دخالت از اوایل قدرت گرفتن رضاخان آغاز شد، به‌گونه‌ای‌که انتخابات شهرستانها در دوره‌های پنجم و ششم به‌وسیله قشون و مقامات لشکری انجام شد.2 پس از به پادشاهی رسیدن رضاشاه این نوع دخالتها شکل سازمان‌یافته‌تری به خود گرفت، به‌گونه‌ای که وزارت جنگ ازجمله نهادهایی بود که در انتخابات دوره رضاشاه دخالت می‌کرد. هرچند این وزارتخانه به‌صورت مستقیم در برگزاری انتخابات نقشی نداشت، اراده نظامیان بلندپایه ــ امیران لشکر ــ در حمایت کردن یا نکردن از یک نماینده، در تعیین سرنوشت یک حوزه انتخابیه تأثیر فراوان داشت.
 
با توجه به اینکه فرمانده‌هان نظامی در محل مأموریت خود صاحب قدرت و نفوذ زیادی بودند و همچنین شناخت بیشتری از کاندیداهای محلی داشتند، در مواقعی از آنها خواسته می‌شد که نظر خود را راجع به افراد موردنظر شاه برای نمایندگی مجلس اعلام دارند. این نوع از فعالیت در انتخابات، حمایت نظامیان از شخص خاصی را فراهم می‌کرد و امکانات او را برای انتخاب شدن افزایش می‌داد.3 این حد از دخالت نظامیان به نفع دربار و در پی آن خشم مردم سبب شده بود آنها با پخش شب‌نامه نسبت به این اقدامات غیرقانونی نظامیان واکنش نشان دهند. در یکی از این شب‌نامه‌ها که در سال 1309 توسط «جمعیت آزادیخواهان ایران» پخش شد، انتخابات در دوره پهلوی اول را «خیمه‌شب‌بازی» می‌دانند. به عقده آنان دولت و دربار وکلای نمایشی خود را تعیین کرده و نسبت به انتخاب آنها هشدار می‌دهند. در بند پایانی این شب‌نامه آمده است: «با تعطیل عمومی به این انتخابات مضحک و تحمیلی اعتراض شدید نمایید تا دنیا بداند شما هم زنده و حقوق‌طلب هستید!».4
 
ارتش و انتخابات در عصر پهلوی دوم
با سرنگونی دولت دکتر مصدق در کودتای 28 مرداد سال 1332، سازمانهای سیاسی مانند جبهه ملی و حزب توده سرکوب شدند و به این سبب، کنترل حکومت ایران به دست شاه افتاد. رویه‌های دموکراتیک و ازجمله انتخابات، در ظاهر هنوز به‌صورت قانونی پابرجا بودند. شاه همواره از نیروی نظامی و به‌طور ویژه از ارتش برای تحکیم قدرت خود استفاده می‌کرد. نزدیک‌ترین مشاوران وی از ارتشیان و نظامیان بودند که از میان آنان می‌توان به تیمسار حسین فردوست، ارتشبد نعمت‌الله نصیری و حسین طوفانیان اشاره کرد. انتخابات مجلس شورای ملی پس از کودتای 28 مرداد 1332 زیر سلطه نیروهای نظامی قرار گرفت؛ ازاین‌رو شمار اندکی از کاندیداهای محبوب مردم به مجلس راه یافتند.5
 
دخالت نظامیان به نفع دربار و در پی آن خشم مردم سبب شده بود آنها با پخش شب‌نامه نسبت به این اقدامات غیرقانونی نظامیان واکنش نشان دهند. در یکی از این شب‌نامه‌ها که در سال 1309 توسط «جمعیت آزادیخواهان ایران» پخش‌شد، انتخابات در دوره پهلوی اول را «خیمه‌شب‌بازی» می‌دانند.  
دخالت ارتش در انتخابات به دو گونه، یعنی تایید گزینه‌های انتخاباتی و کمک به شاه برای سرکوب نیروهای مخالف و جلوگیری از حضور آنها در عرصه انتخابات، انجام می‌شد. بر این اساس، ساده‌اندیشی به نظر می‌رسد اگر دخالت ارتش در انتخابات را فقط محدود به تأیید گزینه‌ها بدانیم، بلکه دستگاه سرکوبگری حکومت، مؤثرترین عامل توانایی استقلال عمل حکومت بوده و ستون اصلی پشتیبانی از رژیم شاه به‌شمار می‌آمد. دستگاه سرکوبگری که ارتش جزئی از آن به‌شمار می‌آمد، با تضعیف سازمانهای سیاسی مخالف و ایجاد جو وحشت که بسیاری از ایرانیان را از درگیری در فعالیتهای سیاسی باز می‌داشت، مایه افزایش استقلال عمل دولت می‌شد. ازآنجاکه سازمانهای سیاسی سطح بالا در هر کشوری ابزار بسیج سیاسی مؤثر و قدرت طبقات نسبت به دولت هستند، دستگاه سرکوبگر به‌طور ویژه برای افزایش استقلال عمل حکومت در برابر گروه‌های سیاسی به خدمت گرفته می‌شد. غالباً از نیروهای نظامی و ارتش خواسته می‌شد که افراد مخالف را دستگیر یا گردهمایی و تظاهرات مخالفان را در هم شکند.6
 
دخالت ارتش در انتخابات به نفع دربار در میان نمایندگان مجلس به یکی از بحثهای مهم و معضلات اساسی کشور تبدیل شده بود. در مجلس پانزدهم شورای ملی، حسین مکی به‌عنوان یکی از مخالفان دخالت ارتش در انتخابات سخنرانی کرد. او از گسترش ارتش و نهادهای آن در دیوان‌سالاری دولت سخن به میان آورد و معتقد بود که در هیچ جای دنیا شما نمی‌بینید که پلیس با ارتش همکاری کند. مکی بر این باور است که دخالتهای ارتش در سطح جامعه، در نهایت به دخالت در انتخابات منجر خواهد شد. بر همین اساس این دخالت را ناموجه می‌داند و بیان می‌کند که در کشور ما ارتش و ژاندارمری دو نهاد مجزا نیستند، بلکه ارتش در امور ژاندارمری دخالت می‌کند که خود زمینه‌ساز نفرت مردم شده است و می‌گوید: «شما ملاحظه خواهید فرمود که در انتخابات هم مداخله خواهد کرد کما اینکه در انتخابات مجلس مؤسسان هم کرد و بر نفرت عمومی خواهد افزود».7
 
مثال عینی درباره دخالت ارتش در انتخابات را باید در گزارش کمیسیون تحقیق راجع به انتخابات مشکین‌شهر پیگیری کرد. این گزارش در مجلس هفدهم توسط خسرو قشقایی قرائت شد. در این گزاش آمده است که یکی از بزرگان جلسه‌ای با حضور سران پادگان این شهر تشکیل داده‌اند و آقای بزرگ ابراهیم را که موردنظر اهالی بوده وادار به استعفا کرده‌اند. همچنین افسری برای تحمیل آقای میر اشرافی جهت ملاقات سران عشایر به بیله‌سوار حرکت می‌کند. در این گزارش آمده است که دخالت ارتشیها در انتخابات مشکین‌شهر محرز است. این دخالت فقط به اینجا ختم نمی‌شود، بلکه تغییراتی در صندوقهای رأی نیز ایجاد می‌کنند، به‌گونه‌ای که برخلاف گذشته که تنها یک صندوق در شهر قرار می‌گرفت، آنها دو صندوق دیگر یکی در شرق و دیگری در غرب قرار دادند. آرای آقای میر اشرافی در همین دو صندوق بوده است. به صورتی که در صندوق مرکزی 720 رأی و در هر صندوق غربی و شرقی، هزاروچند صد رأی اخذ گردیده و نکته جالب این است که آرای این دو صندوق یکنواخت بوده و این یکنواختی نشان از آن دارد که آرای این دو صندوق قلابی است و به‌صورت یکجا به این صندوقها ریخته شد است.8
 
چرایی دخالت ارتش در انتخابات به ساختار متصلب قدرت و توزیع آن در انحصار شاه برمی‌گردد، به‌گونه‌ای که دولت در برآوردن نیازهای مادی و آرزوهای فرماندهان نظامی کوتاهی نمی‌کرد. شاه بارها و با اصرار تمام روی افزایش حقوق نظامیان تأکید کرده و با همان اصرار هم آن را انجام داده است؛ برای مثال درست در مرکز بحران اقتصادی اواخر سال 1343 و با افزایش باورنکردنی قیمتها و مالیاتها، شاه تمایل خود را برای افزایش حقوق افسران ارتش و ژاندارمری اعلام و آن را اجرا کرد. برآورد شده است که این افزایش حقوق هزینه‌ای برابر 2.5 میلیون دلار در سال روی دست دولت خواهد گذاشت. همچنین افسران می‌توانستند وسایل تشریفاتی مانند اتومبیل را بدون پرداخت حقوق گمرکی وارد کنند. در کنار این عوامل مادی، هیچ درجه نظامی بالاتر از سرگردی بدون دقت و بررسی مستقیم خود شاه در پرونده افسر موردنظر و دستور او انجام نمی‌پذیرفت. شاه شخصاً پرونده‌های این افسران را برای تعیین مصلحت و ضرورت ارتقای درجه آنها مطالعه می‌کرد و در نهایت اینکه شاه بارها با فرماندهان خود ملاقات و با آنها همان طور رفتار می‌کرد که با دیوان‌سالاران غیرنظامی خود رفتار می‌کرد.9
 
نتیجه‌گیری
یکی از اهداف و آرمانهای انقلاب مشروطیت، قانونمند و دموکراتیک شدن روابط و تصمیم‌گیریهای سیاسی بود، اما در دوره پهلوی با دخالت ابزاری همچون ارتش در انتخابات، شکاف عظیمی بین خواسته‌های مردم و منفعت دربار پدید آمده بود. حکومت پهلوی از آغاز، ارتش را به‌عنوان یکی از اهرمهای قدرت خود در کانون توجه قرار داد و بر این اساس، ارتش از یک نهاد اجتماعی و حافظ مرزهای جغرافیایی کشور به یک نهاد سیاسی و در خدمت منافع دربار قرار گرفت و دخالت در انتخابات به‌ یکی از کارویژه‌های اساسی این ارتش تبدیل شد.
 

یکی از میتینگهای انتخاباتی در دوره پهلوی
شماره آرشیو: 1168-117ل

پی نوشت:
 
1. علیرضا ازغندی، نخبگان سیاسی ‌ایران بین دو انقلاب، چ دوم، تهران، قومس، 1379، ص 131.
2. مجید سائلی کرده ده، سیر تحول قوانین انتخاباتی مجلس در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 258.
3. اداره کل آرشیو، اسناد و موزه رئیس جمهور، اسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378، ص 6.
4. همان، ص 89.
5. مارک گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه: ایجاد یک حکومت سلطه‌پذیر در ایران، ترجمه جمشید زنگنه، تهران، ابن سینا، 1371، صص 326- 329.
6. همان، صص 314- 319.
7. مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی (1392)، 24 دوره متون مشروح مذاکرات، کتابخانه. موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی: شرکت پارس آذرخش، مجلس پانزدهم، جلسه صد و هفتاد و نه.
8. همان، مجلس هفدهم، جلسه هفتم.
9. ماروین زونیس، روان‌شناسی نخبگان سیاسی ایران، ترجمه زهرا لبادی و سلیمان امین‌زاده، تهران، چاپخش، 1387، صص 199- 200. https://iichs.ir/vdce.z8nbjh8pz9bij.html
iichs.ir/vdce.z8nbjh8pz9bij.html
نام شما
آدرس ايميل شما