جایگاه «واقعه عاشورا» در پیروزی انقلاب اسلامی در گفتگو با قاسم تبریزی؛

امام خمینی با تاسی به امام حسین انقلاب کردند

ماه محرم و واقعه عاشورا بیانگر حضور سیاست در دین اسلام است. عاشورا، به نوعی چهره انقلابی اسلام را به منصه ظهور گذاشت. با توجه به اینکه در ایام محرم هستیم بر آن شدیم تا گفتگویی در رابطه با تاثیرپذیری انقلاب اسلامی از قیام امام حسین منتشر کنیم. از این رو به سراغ قاسم تبریزی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران رفتیم. آنچه در ادامه می آید ماحصل این گفتگوست.
امام خمینی با تاسی به امام حسین انقلاب کردند
□ آیا تفسیر امام از واقعه عاشورا متفاوت از سایر علما بوده است؟
می‌توان گفت اکثر علما با تأسی به نهضت عاشورا، جنبشهای سیاسی بزرگی را رهبری کرده‌اند، اما امام خمینی زمان و مکان مناسب را تشخیص دادند و در بهترین موقعیت زمانی قیام کردند. در قیام آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری و یا آیت‌الله شهید مدرس و یا میرزای شیرازی هم همین‌گونه بوده است. همان‌طور که امام حسن دانست که در آن برهه زمانی باید صلح کنند تا اسلام حفظ شود، برخی از مرجع و علمای ما هم در موقعیتی که بودند ایجاب می‌کرد که چنان رفتاری داشته باشند و البته برخی علما در خودشان آن توان مدیریتی و قدرت را نمی‌دیدند و این به معنای مخالفت نیست. موقعیت ایجاب می‌کرد که شیخ محمد تقی شیرازی قیام عراق را انجام دهد و منجر به پیروزی 1920 شود. شهید مدرس هم همان تلاش را انجام داد اما به آن نتیجه نرسید. درباره آیت‌الله شیخ عبد الکریم حائری هم در عرصه فرهنگی و تربیت موفق بودند اما در مبارزه نیرو نداشتند. در عراق آیت‌الله سید محسن حکیم همین حرکت را می‌خواست که انجام دهد اما برایش امکان نداشت و مقدور نبود. پس  اینجا توان و امکان و موقعیت را باید همگی در نظر گرفت. امام خمینی (ره) آن توان را در خود می‌دید و مدیریت لازم را داشت که منحصر به فرد و خاص بود و بسیاری از بزرگان ما آن توان و مدیریت را نداشتند. اما این بدان معنی نیست که آنها مخالف بودند. امام حسین  علیه السلام امام مسلمین و اسوه و الگو هستند و همه به ایشان تاسی  و اقتدا کردند. حال برخی توانشان در زمینه علمی بود و برخی در تربیت علما توان داشتند و برخی هم در عرفان و یا فلسفه برتر بودند. مرحوم آیت‌الله میرزا محمدعلی شاه ابادی در عرفان و فلسفه برتر بودند. مرحوم آیت الله ملا حسین قلی همدانی هم شاگردان زیادی در عرفان تربیت کردند که هر کدام از آنها منشا تحول شدند. اما اینکه به صورت حاکمیت دربیاید، برایشان امکان نداشت و نه اینکه آن توان را در خود می‌دیدند و از شاگردان ایشان ملا حسین قلی همدانیو تنی چند وارد مبارزات اسلامی شدند، امثال سیدجمال‌الدین اسدآبادی، آیت‌الله میرزا باقر قاضی طباطبایی، آیت الله عبدالحسین لاری و...  امام خمینی این توان را داشت و با توکل بر خدا و اتکا به خداوند متعال در این مسیر قدم گذاشت که در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی ایران انجامید.
 

 
□ چه مولفه هایی از قیام امام حسین(ع) مورد توجه امام خمینی بود؟
اولین سوال در نهضت عاشورا این است‌که امام حسین کیست؟ و برای چه قیام کرد؟ و با چه نوع حاکمیتی تقابل داشت؟ امام حسین فرزند رسول خدا و امیر‌المومنین و حضرت زهرا  و برادر امام حسن مجتبی علیهم السلام می‌باشد و سومین امام شیعیان  و حجت خدا در جامعه و امام مسلمین بودند. امام حسین ولی‌الله در عصر خود بودند و تجسم عینی اسلام در عصر خود بودند. لذا حرکت امام حسین برای حفظ اسلام و حدود الهی و قران بوده است. اگر بخواهیم کلیت را بیان کنیم، هدف امام حفظ سنت الله و سنت رسول الله و ولی الله است. امام باید حافظ حدود الهی باشد و همان مسئولیتی که حضرت امیر المومنین و امام حسن داشتند، حال امام حسین نیز در عصر امامت خود داشته است. اما در تقابل با ایشان یزید قرار دارد. حال یزید کیست و حکومت یزید چه خصوصیاتی دارد که امام حسین مجبور بودند که در مقابل او ایستادگی کرده و قیام کنند. یزید فرزند معاویه ابن ابی سفیان لعنه الله علیهم اجمعین است و معاویه حکومت اسلامی را تبدیل به سلطنت کسری و قیصر کرده بود. او به تدریج حدود الهی را تعطیل نمود و روند جامعه اسلامی را از اسلام به سوی کفر و شرک و عصبیت و انحطاط کشاند و با تزویر و حیله جامعه اسلامی را از قران و سبره و سنن پیامبر دور کرد. معاویه مردی حیله گر و ستمکار بود و برخی از یاران پیامبر اسلام و حضرت علی علیه السلام را به شهادت رساند و در برابر امام مسلمین امیر المومنین ایستاد. فرزند او یزید برخلاف پدرش که بیشتر جنبه نفاق داشت، فردی فاسد فاجر و کافر و مشرک بود که فسق و فجور او کاملا علنی شده بود و به ضدیت با اسلام و رسول خدا و امیر المومنین به صورت علنی پرداخت. قتل عام مسلمانان در مدینه، کشتار مردم مکه و شرابخواری و فسق و فجور همه از کارهای او بود. او حکام ستمگر و ظالم را بر شهرها و بلاد اسلامی مسلط می‌کرد و در دوره او حدود اسلامی به تعطیلی رفت و کفر و فسق علنی شد. در این موقعیت امام حسین علیه‌السلام قیام کرد. زیرا او شاهد ظلم و ستم و تعدی یزید و پایمال شدن ارزشها و قوانین اسلامی و گسترش بدعت در جامعه بودند. در آن زمان سنن الهی و اسلامی تعطیل شده بود و امام حسین فرمودند من برای بر پا کردن شر و اخلال گری قیام نکردم بلکه برای اصلاح امت جدم رسول الله قیام می‌کنم و هدفم امر به معروف و نهی از منکر است و با روش پدر و جدم در بین مردم ر فتار می­کنم. لذا هر کسی که هدف و قیام مرا می‌پذیرد با من حرکت کند و امروز سزاوار است که همه برای حق قیام کنند و در این راه اگرچه که تحمل شدائد و سختی وجود دارد، ولی وظیفه مسلمانان است که در برابر این بدعت و کفر قیام کنند.
 
امام حسین علیه السلام به آن مانند یک تکلیف نگاه می‌کرد برای امام خمینی هم به صورت یک تکلیف و مسئولیت بود. امام در آموزه‌هایش به مردم و در مبارزه با شدائد و تحمل مصائب و سختیها‌ و صبوری در راه قیام به امام حسین تاسی کردند.
 
□ آیا از منظر تاریخی محورها و نکات گفته شده در دوره پهلوی نیز به شکلی دیگر تکرار شد؟
در پاسخ به این سوال باید ابتدا حاکمیت ایران را در بین سالهای 1299 تا 1357 در نظر بگیریم. ابتدا حاکمیت رضاخان آغاز شد که توسط انگلستان در سال 1299 به قدرت رسید و شاه ایران شد و تا سال 1320 به طول انجامید. در دوران رضاخان ما شاهد مبارزه عینی و عملی و فکری حاکمیت با اسلام هستیم. اگر چه در طراحی مبارزه عوامل انگلیس و تشکیلات فراماسونری و... در حاکمیت حضور داشتند ولی رضاشاه مجری برنامه بود. تعطیلی عزاداری امام حسین، کشف حجاب، باستان‌گرایی که در نفی اسلام و دین بود و مبارزه با اسلام و حذف تعلیمات دینی از دروس مدارس، تاسیس مدارس مختلط و تعطیلی حوزه­های علمیه، دستگیری و زندان و شهادت علما، قتل عام مردم در حرم امام رضا علیه السلام همگی از کارهایی بود که رضا خان انجام داد. حاکمیت 20 ساله او در حقیقت علیه دین بود. بعد از او فرزندش محمد رضا شاه با توطئه و همکاری امریکا و انگلیس (28 مرداد 1332) روی کار آمد و در دوران 37 ساله حکومت پهلوی دوم به مبازره با اسلام پرداخت. گسترش فحشا، تاسیس مراکز فساد، سپردن سرنوشت جامعه به دست امریکا، حضور فعال بهائیان به عنوان ابزار امریکا و انگلیس در ایران، ارتباط تنگاتگ حاکمیت با صهیونیسم جهانی و بین المللی، حاکمیت فراماسونرها که عمدتا دولتمردان جزء این تشکیلات مخوف بودند، دستگیری و زندانی کردن و تبعید و شهادت علما، تعطیلی مدرسه فیضیه (2/1/1342)، قتل عام علما در مدرسه فیضیه، قتل عام مردم در حادثه 15 خرداد سال 1342، بسته شدن برخی از مساجد، ممنوع کردن وعاظ از منبر رفتن و نهایتا ممنوع شدن برخی از کتب اسلامی همگی از کارهایی بود که در دوره 37 ساله حکومت محمد رضا شاه پهلوی علیه دین و اسلام و در گسترس فحشا اتفاق افتاد. لذا حاکمیت این پدر و پسر در حقیقت در نفی اسلام و در مبارزه با اسلام بود. به خصوص اینکه در سال 41 که امریکاییها طرح دگرگون سازی ساختار ایران را طی لایحه شیطانی انجمنهای ایالتی و ولایتی داده بودند، حذف قید اسلام و سوگند به قران را در آن گذاشته بودند که نهایتا باید آن را حذف اسلام به صورت علنی و آشکارا دانست. مضافا در قضیه کاپیتولاسیون هم ایران به صورت مستعمره امریکا در‌می‌آمد. در این موقعیت شخصیتی مانند امام خمینی که فقیه، فیلسوف، مفسر قران، مرجع تقلید و عارف و فیلسوف اسلامی بودند و مولف کتب فقهی و اخلاق و عرفان بودند در برابر این حاکمیت استعماری و استبدادی ضد اسلام می‌ایستد و حرکت ایشان از همان ابتدای امر با حرکتهایی که در نهضت مشروطه وجود داشته است و در نهضت ملی شدن صنعت نفت بوده تفاوت داشته است. ایشان از همان اول قید می­کند که برای اسلام قیام می‌کنیم و در این راه با هیچ قدرت شرقی و غربی همکاری نخواهیم کرد و فقط هدف و مقصد ما اسلام است. لذا در دفاع از اسلام حرکت کردند و برای احیای اسلام و حاکمیت قوانین اسلامی که در کتاب ولایت فقیه به آن پرداخته بودند، تلاش کردند. امام مبارزه با ظلم و ستم را در سال 1322 در کتاب کشف الاسرار بیان کرده بود اما طی سالهای 41 تا 57 به صورت گسترده مفاسد رژیم پهلوی را بیان کردند و به مبارزه با سلطه امریکا و صهیونیسم پرداختند و آنچه که هدف امام بود تحقق آرمانهای اسلامی و حاکمیت قوانین اسلامی بود. امام در این راه رنج تبعید و زندان و فشارهای بیشمار و توهین را به جان خریدند تا به هدف نهایی که پیروزی انقلاب بود دست یابند.
 
□ امام خمینی به چه اندازه از درسهای قیام امام حسین در جریان مبارزه با حکومت پهلوی بهره بردند؟
در این دوره که امام خمینی حرکت خود را آغاز کرده بود تماما تکیه بر قران و سیره و سنن اهل بیت علیهم السلام داشتند و عاشورا را تجلی و نمونه مبارزه حق علیه باطل دانستند که فرمودند ما با تاسی به امام حسین حرکت می‌کنیم  و در این راه پیروزی و شکست برای ما معنا ندارد و یک چیز مهم است و آن تکلیف است که باید به آن عمل کنیم. اگر شکست خوردیم مانند امام حسین پیروزیم چون در راه خدا قدم برداشتیم و بهشت فرا روی ما است. اگر هم که به پیروزی برسیم حاکمیت قرآن و اسلام و تحقق دین را در جامعه داریم که این هم خود پیروزی است.  به همین جهت همان‌طور که امام حسین علیه السلام به آن مانند یک تکلیف نگاه می‌کرد برای امام خمینی هم به صورت یک تکلیف و مسئولیت بود. امام در آموزه‌هایش به مردم و در مبارزه با شدائد و تحمل مصائب و سختیها و صبوری در راه قیام به امام حسین تاسی کردند. در 22 بهمن سال 57 انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام به پیروزی رسید و نظام اسلامی تاسیس شد. گسترش فرهنگ مبارزه و حضور میلیونی ملت در روند مبارزه داریم و تجلی قیام عاشورا در اندیشه و عمل در جامعه ما متجلی شده است.
 
□ آیا می­توانیم آغاز تفسیر انقلابی از عاشورا را از محرم سال 42 بدانیم و این زمان را نقطه عطف انقلاب بدانیم؟
­بله. در محرم سال 42 و قبل از لایحه کاپیتولاسیون در مهر 41،  لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی به تصویب دولت رسید که مبارزه دو ماهه مراجع و علما و در راس آن امام خمینی را داشتیم که نهایتا به عقب نشینی ظاهری حکومت انجامید. در مرحله دوم حرکت که حمله به مدرسه فیضیه (1342/1/2) توسط رژیم شاه بود و قتل عام طلاب و دستگیری و زندانی شدن بخشی از روحانیون و طلاب را در پی داشت عملی شد. در بین ماه شوال و محرم منبرها در نقد عملکرد ضد اسلامی رژیم بود که امام نامه‌هایی که به خطبا و علما نوشتند، بیان کردند در محرم مصائب مدرسه فیضیه و جامعه را مطرح کنید. خرداد ماه آن سال مصادف با ماه محرم شده بود. در این دوره تظاهرات و هیاتهای مذهبی و سینه زنیها با شعارهایی که الهام گرفته از نهضت امام حسین و عاشوا بود و با توجه به یزید دوران صورت گرفت و در نهایت یک قتل عام در همان محرم و در 15 خرداد سال 42 صورت گرفت. در تاریخ 12 محرم همان سال عده زیادی شهید شدند. امام خمینی هم به زندان رفتند. دو مرجع دیگر یعنی آیت الله سید حسن قمی و آیت الله شیخ بهاء الدین محلاتی شیرازی و 54 واعظ و روحانی و فقیه در تهران دستگیر شده و روانه زندان شدند. بعد از آن هم این روند با شهادت ایت الله سید مصطفی خمینی فرزند امام خمینی و شهادت آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی و آیت‌الله شیخ حسین غفاری و... اوج گرفت و باز هم نقش محرم 1357 را باید در نظر داشت علیرغم اینکه حکومت در آن زمان نظامی بود و کابینه هم نظامی بود، ولی ملت در صحنه ایستادگی کردند که تجلی عظیم ان در تاسوعا و عاشورای سال 57 رقم خورد و دیده شد. بعد از آنکه انقلاب به پیروزی رسید و با توطئه غرب هم حزب بعث به ما حمله کرد.
 
□ امام حسین علیه السلام و امام خمینی هر دو با حکومت وقت سازش ناپذیر بودند. شما دلیل این مسئله را چه می‌دانید؟
یک چیز و آن هم تکلیف الهی مد نظر بود. زیرا اینها مکلف به تکلیف الهی بودند. نه امام خمینی برای ریاست قیام کرده بود و نه امام حسین چنین هدفی داشت. هیچ کدام سودای صرفاً ریاست، قدرت، شهرت، حکومت و... در دل نداشتند. امام حسین فرمودند که من آمدم که امر به معروف و نهی از منکرکنم و با بدعتها مبارزه کنم و سنن الهی را احیا کنم. در این حرکت سنت پیامبر اسلام و امیر المومنین و امام حسن علیهم‌السلام را احیا کنم. یعنی تجقق قوانین الهی. در قصه امام خمینی هم این مسئله مصداق داشت. البته امام حسین امام معصوم بودند و برگزیده خدا بودند و امام خمینی هم شیعه واقعی و پیرو واقعی و در استمرار حرکت امامت و قیام عاشورا قدم برداشتند. لذا همان حرکت را انجام دادند. به همین دلیل هم در انقلاب اسلامی ایران جریان مارکسیستها و غرب گرایان و ناسیونالیستها و ملیون همگی با امام خمینی مبارزه کردند و در جهت خلاف امام بودند زیرا امام تکیه بر اسلام و قران داشت و گفت فقط اسلام نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر. اگر امام خمینی مبارزه سیاسی خود را مبارزه ناسیونالیستی و در آمیخته با ملی گرایی همراه می‌کرد مسلما موفق نمی‌شد. کما اینکه سیاسیون دیگر هم شکست خوردند. امام برای اسلام و در راه اسلام حرکت کردند و فرمودند که ما به خاطر اسلام این همه توهین را می‌شنویم و سیلی می‌خوریم. اما اینها در راه خدا همگی برای انسان پیروزی است. لذا هر دو قیام الهام گرفته از قرآن و اسلام و سنت‌الله و سنت رسول خدا و سنت ولی‌الله بوده است. دیگر اینکه تحقق حاکمیت دین در هر دو قیام وجود داشته است. امام حسین می‌دانستند و با علم به اینکه شهید می‌شوند به انجام تکلیف خود پرداختند و به دنبال صرف پیروزی ظاهری نبودند. اگر پیروز می‌شد که پیروز بود و در شهادت و شکست ظاهری هم به پیروزی رسید بود؛ زیرا در راه خدا پیروزی ظاهری معنا ندارد و قابل بیان نیست. آنچه که قابل توجه است، اینکه پیروزی حق علیه باطل است و  همان‌گونه که پیامبران و پیامبر اسلام و امیر المومنین  و امام حسن علیهم السلام حرکت کردند و در راه اسلام قدم برداشتند، حرکت امام حسین هم به خاطر اسلام و در راه اسلام بود. صلح امام حسن هم به خاطر اسلام و در راستای اسلام بوده است.
درباره قیام امام خمینی هم که در ایران نتیجه داد و نتیجه آن به جهان اسلام هم کشیده شد، همین طور است. این حرکت و بیداری اسلامی و جنبشهای اسلامی در جهان همچنان در اندیشه و عمل ادامه دارد و دلیل هم این است که الهام گرفته از قیام عاشورا است که طی 1300 سال گذشته تا به امروز این قیام عاشورایی نجات‌بخش اسلام و قران بوده است.
و امروز وظیفه ما تحقق اهداف قیام، رسالت قیام و ساختن یک جامعه اسلامی است که در آن قانون خدا حاکم باشد و در این مسیر همان‌گونه که در قیام امام حسین و قیام امام خمینی اصل مکتب مطرح بود، ما حافظ مکتب بوده و نگذاریم قیام دچار تحریف و یا خدشه‌ای بر آن وارد شود و معیارها و اصول قیام فراموش گردد. امام خمینی با بیان صدور انقلاب (در مکتب اسلام) آن را در جهان امروز به شناخت و شناساندن راهی روشن فراروی جریانها قرار داد.
https://iichs.ir/vdch.6nmt23nvxftd2.html
iichs.ir/vdch.6nmt23nvxftd2.html
نام شما
آدرس ايميل شما