استعمار پرتغال در خلیج فارس

هرمز چگونه اسیر استعمار شد؟

نیروهای دریایی پرتغال پس از آنکه وارد بندر مسقط، منطقه دیگری از حوزه نفوذ پادشاه هرمز، شدند، بسیاری از مناطق شهر را آتش زدند و گوش و بینی مردم را بریدند. البته آنان اعلام کرده بودند که در صورت پرداخت پنج‌هزار زراقین طلا، از آتش زدن شهر خودداری می‌کنند
هرمز چگونه اسیر استعمار شد؟

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ قرن شانزدهم میلادی بود و امپراتوری‌های پرتغال و عثمانی، ابرقدرت‌های جهان بودند و با یکدیگر رقابت داشتند. عثمانی‌ها توانسته بودند قلمرو خویش را تا سواحل دریای سیاه، مدیترانه و مرمره پیش ببرند و حجاز، مصر و قسطنطنیه را تصرف کنند و راه‌های تجاری به سمت آسیای شرقی و هندوستان را به روی اروپایی‌ها مسدود کنند. اروپایی‌ها هم به‌ناچار راه دریای جنوبی را با دور زدن آفریقا برای عبور به سوی شرق آسیا برگزیدند. پرتغالی‌ها نخستین اروپایی‌هایی بودند که راه‌های جدید شرق را کشف و آبراه مهم خلیج فارس و جزایر آنها را شناسایی کردند. دستیابی به مشرق‌زمین و بندر گوا مهم‌ترین هدف سیاسی پرتغالی‌ها در آن زمان بود.1
 
آلبوکرک یکی از فرماندهان اصلی کشتی‌های ناوگان پرتغالی‌ها در دستیابی به اهداف این امپراتوری در گسترش سلطه و نفوذ بر مناطق مختلف جهان بود.2 او با دو انگیزه اقتصادی و گسترش سلطه بر سرزمین‌های تجاری و همچنین مذهبی با هدف مقابله با عثمانی‌های مسلمان، تنگه مالاکا، عدن و هرمز را سه نقطه اصلی برای دستیابی به مالکیت دنیا توسط پرتغالی‌ها می‌دانست.3 آلبوکرک برای دستیابی به اهداف خود در اقیانوس هند و خلیج فارس می‌بایست عدن را برای سلطه بر باب‌المندب تصرف کند، جزیره هرمز را که راه ارتباطی اقیانوس هند به خلیج فارس بود، برای تثبیت حاکمیت بر دریای عمان و خلیج فارس و جلوگیری از نفوذ عثمانی‌ها در اختیار گیرد و تسلط بر بندر گوا در هند را نهایی کند و مسلمانان را در مناطق مختلف تحت فشار قرار دهد.4
 
آلبوکرک در مسیر دستیابی به این اهداف، پس از عبور از جزایر کوریاموریا وارد رأس‌الحد شد و کشتی‌های صیادی مردم را به آتش کشید. سپس کالحت را که محل تجارت دریایی هندوستان و در اختیار پادشاه هرمز بود، در اختیار گرفت و وارد سواحل قلهات شد. شرف‌الدین، حاکم قلهات، آلبوکرک را به گفت‌وگو با حاکم هرمز فراخواند؛ چراکه قلهات ملک پادشاه هرمز بود و شرف‌الدین اعلام کرد که مردم قلهات ننگ حاکمیت پرتغالی‌ها را نخواهند پذیرفت. آلبوکرک هم قلهات را به سوی مسقط ترک کرد.5 او در لنگرگاه قریات با مقاومت مردم مواجه شد و سی نفر از دریانوردانش را از دست داد، اما توانست شهر را به آتش بکشد و غارت کند.6
 
نیروهای دریایی پرتغال وارد بندر مسقط، منطقه دیگری از حوزه نفوذ پادشاه هرمز، شدند. آنان شهر را گلوله‌باران کردند و مردم را وادار کردند تسلیم شوند و اعلام کردند که در صورت پرداخت پنج‌هزار زراقین طلا، از آتش زدن شهر خودداری می‌کنند. پس از امتنای مردم از پرداخت کردن این مبلغ، آنها بسیاری از مناطق شهر را آتش زدند و گوش و بینی ساکنان آنجا را بریدند. پرتغالی‌ها هرجا که با مقاومت مردم مواجه می‌شدند به قتل و غارت و آتش‌افکنی دست می‌زدند و مشابه این اقدامات را در بندر سحار نیز انجام دادند.7
 
آلبوکرک مدتی بعد با تقویت و تجهیز سپاه برای هدف اصلی خود، یعنی تصرف جزیره هرمز، آماده شد و ابتدا برای تنبیه شرف‌الدین به سوی بندر قلهات حرکت کرد. شرف‌الدین و نیروهایش با پرتغالی‌ها جنگیدند و بسیاری از آنان را نیز کشتند، اما پرتغالی‌ها با برتری نظامی خود توانستند آنان را شکست دهند و شهر و مسجد جامع آن را به آتش بکشند.8 آلبوکرک با علم به اهمیت هرمز در تجارت خلیج فارس، با شانزده فروند کشتی در آنجا لنگر انداخته بود. خواجه عطا، نایب‌السلطنه سیف‌الدین، حاکم هرمز، با کاردانی و دوراندیشی خود از پیش اقداماتی برای تجهیز سپاه و مقابله با پرتغالی‌ها انجام داده و در هنگامه ورود پرتغالی‌ها سی‌هزار مرد جنگی، چهارهزار تیرانداز و چهارصد کشتی بزرگ و کوچک در بندر آماده کرده بود.9
 
قلعه قدیمی پرتغالی‌ها در جزیره هرمز
شماره آرشیو: 1-827-828الف
 
سیف‌الدین پس از اعلام آلبوکرک، مبنی بر اینکه اگر تابعیت پرتغال را بپذیرد در امان خواهد بود، به پادشاه پرتغال اعلام وابستگی کرد. برای این سازش دلایل مختلفی ذکر شده است. یکی از دلایل ضعف سپاه هرمز و قدرت برتر نظامی پرتغالی‌ها بود که باعث شد بازرگانان و بزرگان تجاری شهر با علم به قدرت توپخانه‌ای پرتغالی‌ها با جنگیدن و مقاومت، مخالفت و برای سازش تلاش کنند.10 از دلایل دیگر سازش سیف‌الدین با پرتغالی‌ها، قرارداد 1515م/ 921ق میان شاه اسماعیل و پرتغالی‌ها بود. در این قرارداد مقرر شده بود: 1. قوای بحریه پرتغال با لشکرکشی پادشاه ایران به بحرین و قطیف مساعدت کند؛ 2. بحریه پرتغال در فرو نشاندن انقلابات سواحل بلوچستان و مکران، دولت ایران را یاری دهد؛ 3. دولتین ایران و پرتغال با یکدیگر متحد شوند و با ترکان عثمانی بجنگند. بر این اساس شاه اسماعیل موافق بود که امیر هرمز تابع و خراج‌گزار پادشاه پرتغال باشد و دولت ایران در امور آن جزیره مداخله‌ای نکند.11
 
میان سیف‌الدین و آلبوکرک موافقت‌نامه‌ای امضا شد که تعهدات آن بدین شرح بود: بـه رسـمیت شـناختن حـق مالکیـت پرتغـال بـر هرمـز، پرداخـت خـراج و خراج‌گزاری سلطان هرمز به پادشاه پرتغال (سالانه مبلغ بیست‌هزار اشرفی، هر اشرفی معادل یک کروزادو)، دریافت کمترین مقدار حقوق گمرکی از کالاهای پرتغالی،
در اختیار گرفتن مجوز تجارت در خلیج فارس، پرداخت فوری پنج‌هزار اشرفی به آلفونسو دو آلبوکرک و اجازه ساختن قلعه نظامی و یک مؤسسه تجاری در هرمز.12
  
تسلط پرتغالی‌ها بر هرمز و تجارت خلیج فارس اثرات نامطلوبی بر زندگی ساکنان خلیج فارس و بازرگانان داشت و در واقع بخشی از قلمرو سرزمینی ایران را تحت حاکمیت پرتغالی‌ها قرار داد. در آن زمان ایرانیان تنها رقیب تجاری‌ای بودند که می‌توانستند مانع برنامه‌های سلطه‌گرانه پرتغالی‌ها باشند؛ به همین دلیل آنان از تجارت و رفت‌وآمد کشتی‌های ایرانیان به‌شدت جلوگیری می‌کردند.13 تسلط پرتغالی‌ها بر خلیج فارس، حدود یک قرن طول کشید و تا به سلطنت رسیدن شـاه عباس اول تجارت دریایی در منطقه خلیج فارس در اختیار پرتغالی‌ها بود.
 
شاه عباس صفوی پس از تثبیت موقعیت خود در کشور و بازپس‌گیری مناطق متصرفی ایران از ازبکان و عثمانی، به امامقلی‌خان، حاکم فارس، دستور داد کـه برای فتح هرمز با کمپانی تجاری انگلیسی گفت‌وگو کند. دشمنی دیرینه پرتغال و انگلیس و شرایط سختی که برای کشتی‌های تجاری انگلیسی در خلیج فارس برقرار بود باعث شده بود انگلستان مترصد فرصتی برای پایان دادن به تسلط پرتغالی‌ها باشد. استفاده از انگلستان در آن زمان ترفند خوبی برای مقابله و پایان دادن به حضور استعمارگرانه پرتغالی‌ها در خلیج فارس بود. شاه بعد از اتحاد با کمپانی هند شرقی انگلیس، به نیروهای خود دستور داد به مناطق متصرفی حمله کنند.14 نیروهای ایران ابتدا بندر گمبرون را تصرف کردند و نام بندرعباس را بر آن نهادند و سپس مقرر شد ایرانی‌ها از خشکی و انگلیسی‌ها از دریا به قشم و هرمز حمله کنند و پس از فتح، غنایم را به تساوی تقسیم کنند. پس از حدود دو ماه جنگ و درگیری سرانجام پرتغالی‌ها را وادار به تسلیم کردند و هرمز و خلیج فارس به تصرف حکومت ایران درآمد و تنها حقوق صید مروارید بحرین و نیمی از گمرکات بندر کنگ برای آنان باقی ماند.15
 
پس از افول قدرت پرتغالی‌ها، قدرت بلامنازع انگلیسی‌ها در منطقه ظهور کرد و تجارت خلیج فارس در اختیار آنان قرار گرفت؛ تسلطی که حتی بر جایگاه و نفوذ آنان در هندوستان هم تأثیر گذاشت. گمرک خلیج فارس، شامل بندرعباس و بندر کنگو و بندر ریگ و جزیره بحرین، درآمد هنگفتی داشت. انگلیسی‌ها با توجه به مشارکتی که با شاه عباس در بازپس‌گیری هرمز از پرتغالی‌ها داشتند، عواید گمرکی بندرعباس را با شاه ایران قسمت می‌کردند.16 انگلیسی‌ها در بندرعباس کنسولگری تأسیس کردند و انحصار خرید ابریشم ایران را به خود اختصاص دادند و مجوز واردات منسوجات انگلیسی به ایران را نیز گرفتند.17 بندر عباس با توجه به داشتن راه ارتباطی با پایتخت کشور، مزیت خوبی برای تجارت کالاهای انگلیسی به‌شمار می‌آمد؛ به همین علت تا مدت یک قرن و نیم، بندرعباس مهم‌ترین توقفگاه و مرکز تجارتی کمپانی هند شرقی در سواحل خلیج فارس بود.18
 
 بقایای قلعه پرتغالی‌ها در هرمز
بقایای قلعه پرتغالی‌ها در هرمز
 
در مجموع می‌توان گفت که ضعف تجهیزات نظامی و قدرت دفاعی کشور در کنار اشراف نداشتن و بی‌کفایتی برخی پادشاهان، کشورهای استعماری و زیاده‌خواه را به تصرف و بهره‌برداری از منابع و موقعیت‌های ویژه ایران ترغیب می‌کرد. این ضعف قدرت دفاعی و بی‌کفایتی حکمرانان انگیزه مقاومت مردمی را نیز از بین می‌برد. شاه عباس اول به عنوان یک پادشاه مقتدر با در اختیار داشتن فرماندهان غیور و متعصب توانست با همکاری انگلیسی‌ها سرزمین‌های ایران را از پرتغالی‌ها بازپس گیرد، اما انگلیس نیز که به عنوان کشور نوپا در عرصه استعمار شرق در حال قدرتمندتر شدن بود، در اندیشه منافع و مصالح خویش تا قرن‌ها در خلیج فارس ماندگار شد و از آن به بعد جنوب ایران منطقه ویژه انگلیسی‌ها برای اعمال فشار، کسب منفعت اقتصادی و تقابل با روس‌ها بود.

پی نوشت:
 
1. فلیپ بارتو، «طلیعه عصر جدید»، پیام یونسکو، سال بیستم، ش 222 (مهر 1369)، ص 7.
2. محمدباقر وثوقی، 1384، تاریخ خلیج فارس و ممالک همجوار، چ اول، تهران، سمت، ص 179.
3. احمد اقتداری، خلیج فارس، تهران، ابن سینا، 1345، ص 114.
4. همایون الهی، خلیج فارس و مسائل آن، تهران، اندیشه، 1328، ص 31.
5. نصراله فلسفی، سیاست خارجی ایران در دوره صفویه، تهران، جیبی، 1343، صص 11-12.
6. آرنولد ویلسون، خلیج فارس، محمد سعیدی، تهران، علمی و فرهنگی، چ دوم، 1366، ص 127؛ عباس اقبال، مطالعاتی در باب بحرین جزایر و سواحل خلیج فارس، تهران، مجلس، 1328، ص 55.
7. آرنولد تالبوت ویلسون، همان، صص 128-129؛ عباس اقبال، همان، ص 56.
8. عباس اقبال، همان، ص 56.
9. اسماعیل رایین، دریانوردی ایرانیان، تهران، جاوید، چ دوم، 2536، صص 560-570؛ نصرالله فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، تهران، دانشگاه تهران، 1347، صص 148-149.
10. غلامحسین مقتدر، کلید خلیج فارس، تهران، 1333، ص 18؛ عبدالرضاامیر ابراهیمی، خلیج فارس، تهران، پژوهشگاه علم انسانی، ص 38.
11. ژان شاردن، سیاحتنامه شاردن، ترجمه محمد عباسی، ج 3 ، تهران، امیرکبیر، 1336، صص 449-450.
12. عباس اقبال، همان، ص 58.
13. حسن هادی، سرگذشت کشتیرانی ایرانیان، ترجمه امید اقتداری، تهران، به‌نشر، 1371، ص 220.
14. آرنولد تالبوت ویلسون، همان، ص 107.
15. اسکندر بیک ترکمان، عالم‌آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، ج 3، تهران، امیرکبیر، 1335، ص 982؛ عباس اقبال آشتیانی، تاریخ کامل ایران، تهران، نگاه، چ ششم، 1389، ص 865.
16. سانسون، سفرنامه سانسون، ترجمه تقی تفضلی، تهران، بینا، 1346، ص 134.
17. هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، امیرکبیر، 1383، ص 92.
18. آرنولد تالبوت ویلسون، همان، ص 119.
 
https://iichs.ir/vdcfccd0.w6dmtagiiw.html
iichs.ir/vdcfccd0.w6dmtagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما