نگاهی به زندگی شهید کامران نجات‌اللهی؛

استادی که در مسیر انقلاب اسلامی بود

در 5 دی 1357 تحصن نزدیک به هفتاد تن از استادان و مدرسین دانشگاه‌ها در اعتراض به رفتار خشونت‌آمیز مأموران نظامی رژیم پهلوی و سرکوب مبارزات حق‌طلبانه مردم مبارز و مسلمان ایران و نیز تعطیلی دانشگاه‌ها از طرف رژیم در ساختمان مرکزی وزارت علوم در مرکز تهران، با حمله عوامل رژیم روبه‌رو شد. در این تهاجم، استاد جوان دانشگاه پلی‌تکنیک تهران به شهادت رسید
استادی که در مسیر انقلاب اسلامی بود

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ کامران نجات‌اللهی در سال 1333 در شهرستان بیجار چشم به جهان گشود. وی از جمله افرادی بود که تحصیلات خود را در محیط‌های آموزشی سطح اول گذراند. از بیجار به تهران آمد و در دارالفنون تحصیل کرد. پس از اخذ دیپلم کنکور داد و تحصیل در دانشگاه علم و صنعت را آغاز کرد. پس از اتمام تحصیلات در مقطع لیسانس، تحصیل در دوره فوق‌لیسانس دانشکده پلی‌تکنیک را آغاز کرد. با اتمام این دوره به عضویت در هیئت‌علمی همان دانشگاه درآمد و به کار مشغول شد.[1]
 
همگام با بستر انقلاب اسلامی
برای بررسی بهتر زندگی شهید نجات‌اللهی باید به زمینه زیست او نیز توجه کرد. استادان دانشگاه همانند جنبش دانشجویی در ایران فعال بودند. جنبش دانشجویی در سال‌های 1356 و 1357 ضمن برقراری ارتباط گسترده با مردم و رهبری آن به معنای واقعی در قالب ویژه جنبش دانشجویی وارد عمل شد و توانست رسالت اجتماعی خویش را به نحو احسن اجرا کند و یکی از ارکان اصلی پیروزی انقلاب اسلامی باشد. از طرفی جنبش دانشجویی در ایران زمانی سمت و سویی طبیعی و ماهیتی واقعی می‌یابد که از مطالبات و خواست‌هایی دفاع کند که نیاز جامعه و خواست عمومی اکثریت مردم باشد. جنبش دانشجویی در طرح شعارها و خواسته‌ها نسبت به سایر گروه‌ها و قشرهای اجتماعی می‌تواند پیش‌قدم و پیشتاز باشد. اما زمانی از حمایت آحاد مردم برخوردار می‌شود که خواسته‌هایش، خواسته‌های مردم و باورها و ارزش‌هایش، منطبق با آموزه‌های دینی و فرهنگی جامعه خودش باشد.[2] حماسه 13 آبان 1356 و به خاک و خون کشیده شدن دانشجویان و دانش‌آموزان، تحصن علما و اندیشمندان در مسجد دانشگاه تهران، قرار گرفتن دانشگاه به عنوان کانون اعتراض در کنار نهاد سنتی مسجد حکایت‌کننده تعامل دانشگاه و جامعه و بر عهده گرفتن نقش مؤثر و تعیین‌کننده از ناحیه جنبش دانشجویی در آن مقطع حساس تاریخی بوده است که دکتر نجات‌اللهی نیز با آن همراه بود.[3]
 
دکتر نجات‌اللهی که فعالیت‌های سیاسی خود را از زمان دانشجویی آغاز کرده بود، با لبیک به ندای مقتدای خویش، امام خمینی، همدوش با دیگر قشرهای جامعه در مبارزات علیه رژیم پهلوی شرکت کرد و در مقام استادی نیز دست از روشنگری برنداشت. او از هر فرصتی برای افشای حکومت ظلم و ستم رژیم پهلوی استفاده می‌کرد. با تشکیل سازمان ملی دانشگاهیان ایران، نجات‌اللهی با عضویت در این سازمان در همه فعالیت‌های آن نیز فعالانه شرکت کرد.[4] در چنین محیطی بود که قهرمان نامداری چون کامران نجات‌اللهی با خون خود، پیمان دوستی مبارزان انقلاب اسلامی را استوار ساخت. نجات‌اللهی از بنیان‌گذاران سازمان ملی دانشگاهیان ایران، در تاریک‌ترین روزهای خفقان دست در دست دیگر دانشگاهیان مبارز، پرچم پیکار با دژخیم و دستگاه استبداد او را برافراشت. وی با روشن‌بینی هر چه تمام‌تر جای واقعی خود را در صفوف خلق پیدا کرد، به مردم پیوست و با دانش و بینش خود مبارزه را غنا بخشید. اندیشمندان مداح دیکتاتور را به‌رغم باد و بروتشان به هیچ انگاشت و منصب‌داران فرومایه دانشمندنما را رسوا کرد.[5]
 
کامران نجات‌اللهی
کامران نجات‌اللهی
 
مبارزه تا شهادت
در آذر و دی‌ماه استادان دلیر و مبارز سازمان ملی دانشگاهیان ایران در بحرانی‌ترین و حساس‌ترین ایام مملکت گام دیگری در میدان یکی از سهمگین‌ترین مبارزات تاریخ ایران نهادند. برای در هم کوبیدن کاخ استبداد و اختناق و دفاع از آزادی و برافروختن چراغ علم و دانش به پیش می‌رفتند و با تحصن در دانشگاه تهران و وزارت علوم برای بازگشایی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی وارد میدان مبارزه گردیدند تا پیکر دولت نظامی را در هم بکوبند و فریاد آزادی‌خواهی خود را به گوش جهانیان برسانند.[6] در چنین روزی هم‌زمان با اوج‌گیری نهضت اسلامی مردم ایران علیه رژیم پهلوی، در 5 دی‌ماه 1357 نزدیک به هفتاد تن از استادان و مدرسین دانشگاه‌ها در اعتراض به رفتار خشونت‌آمیز مأموران نظامی رژیم پهلوی و سرکوب مبارزات حق‌طلبانه مردم مبارز و مسلمان ایران و نیز تعطیلی دانشگاه‌ها از طرف رژیم در ساختمان مرکزی وزارت علوم در مرکز تهران، اجتماع و تحصن کردند. این تحصن، رژیم را به خشم آورد و عوامل پهلوی برای در هم شکستن اعتصاب استادان به آنها حمله کردند. در این تهاجم، استاد کامران نجات‌اللهی، از استادان جوان دانشگاه پلی‌تکنیک تهران، در 27 سالگی به شهادت
رسید.[7]
شهادت نجات‌اللهی در مسیر تأثیرگذاری بر انقلاب
تردیدی نبود که دلیری و شجاعت سردمداران جنبش دانشگاهیان همانند نجات‌اللهی ضربات هولناکی در ابعاد ملی و بین‌المللی بر پیکر دستگاه استبداد وابسته وارد می‌کرد؛ ازاین‌رو حامیان استبداد نسبت به دانشگاهیان خشم داشتند و کمر به قلع‌وقمع آنان بستند. در این میان چهره تابناک و جوان کامران نجات‌اللهی از درخشش خاصی برخوردار بود و درست به همین دلیل او را هدف تیر جنایت‌بار خود ساختند. غافل از اینکه خون شهید هوشیار و آگاه به هدر نخواهد رفت.[8]
 
شهید نجات‌اللهی بر مسیر انقلاب اسلامی ایران بسیار تأثیر گذاشت. در 6 دی‌ماه 1357 حضور ده‌ها هزار نفر در مراسم تشییع‌جنازه استاد نجات‌اللهی یکی از صحنه‌های خونین دوران انقلاب را رقم زد که با یورش مزدوران پهلوی به شهادت بسیاری از مردم مسلمان در میدان انقلاب تهران منجر شد. سرانجام پیکر مطهر شهید نجات‌اللهی در بهشت زهرا دفن شد و این‌چنین بود که فرزند برومند دانشگاه، پروانه‌وار، خود را به آتش گلوله جلادان خون‌خوار سپرد و با سرخ‌رویی به لقای پروردگار خویش شتافت.[9]
 
حضور مردم بر سر مزار شهید کامران نجات‌اللهی
 
حتی شهریار برای او شعر سروده است. شهریار رنج انسان‌ها را از فقر و بی‌عدالتی در برخورداری از ثروت‌های ملی می‌بیند و ظلم و ستمی که بر آنان می‌رود قلبش را عمیقا به درد می‌آورد. ایشان از شاعران متعهد به آرمان‌های انقلاب اسلامی، هم‌صدا با مردم، شعرش را در خدمت انقلاب می‌سراید. شهریار به خاطر شهادت استاد کامران نجات‌اللهی، که اهل بیجار بود و در خیابان ویلا که امروز به نام اوست، شهید شد، این‌گونه می‌سراید:
 
اولین نعره و فریاد عدالت‌خواهی
از اساتید جوان بر شد و دانشگاهی
زایمان از همه پرشورتر و شیرین‌تر
کامران شهره به (استاد نجات‌اللهی)
بیست و چهارش، همه عمر لیکن استاد
سرو آزادگی و مشعله آگاهی
 
شهریار در این قصیده در ابیات دیگر نقبی می‌زند به سعی و تلاش و راه‌پیمایی مردم برای براندازی حکمرانی فریب و زورگویی شاه مستبد به حول و قوه الهی و ریشه‌کن‌سازی طاغوت و مال‌اندوزان خائن به وطن و بیگانه‌دوستان غارتگر اموال ملت و چپاولگران.[10]
 
زندگی استاد نجات‌اللهی سراسر خیر برای انقلاب اسلامی بود. پس از شهادت وی نیز تقریبا به طور مستقیم برنامه تظاهرات و اجتماعات در نقاط مختلف خصوصا مراکز فرهنگی و به‌ویژه دانشگاه‌ها برقرار شد. معمولا پس از اجتماع و ایراد سخنرانی در تالار دانشگاه، راه‌پیمایی انجام می‌شد. در پایان مجلس ختم شهید کامران نجات‌اللهی در تالار پزشکی دانشگاه شیراز نیز مردم دست به راه‌پیمایی زدند، اما پس از حرکت مردم در خیابان زند و بیست‌متری، مأموران با پرتاب اشک‌آور و تیراندازی آنها را متفرق کردند. در نتیجه این تیراندازی دو نفر شهید و هفت نظامی و سه نفر از تظاهرکنندگان مجروح شدند. در این تظاهرات انجمن فرهنگی ایران و آمریکا در شیراز نیز به آتش کشیده شد.[11] در حقیقت شهادت کامران نجات‌اللهی موجی از خشم و غضب و همدردی را در سراسر ایران برانگیخت و به آتش انقلاب دامن زد. طبقات و گروه‌های مختلف اجتماعی، دانشجویان، کارگران، کارمندان، روحانیان و دانشگاهیان هر یک به زبان خود در بزرگداشت این شهید شرکت کردند. در بیشتر شهرها مردم با برگزاری راه‌پیمایی‌ها یا مجالس ختم، شهادت نجات‌اللهی را گرامی داشتند.[12]
 
حضور مردم در دانشگاه تهران در روزهای اوج‌گیری انقلاب (سال 1357)
حضور مردم در دانشگاه تهران در روزهای اوج‌گیری انقلاب (سال 1357)
 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی خیابان ویلا در پاسداشت یاد استاد به نام وی شد. استادی که زادگاهش کردستان و افتخار جاودان ایران است در آن روزهای خطیر و بحرانی به جمع استادان متحصن پیوست و با تصمیم قاطع خود به دانشجویان آموخت که چگونه باید در مقابل رژیم نظامی و حکومت استبداد و دستگاه جابر و ستمگری که دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی را در هم کوبیده است، قیام کنند.[13]

پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. فاطمه فروغی، فصل گل یخ: روایتی داستانی از زندگی استاد شهید کامران نجات اللهی، تهران‏‫، شرکت انتشارات سوره مهر‏، 1388، صص 1-12.
[2]. علیرضا کریمیان، جنبش دانشجویی در ایران از تأسیس دانشگاه تا پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، صص 32-45.
[3]. حمیدرضا صدقی، تأثیر جنبش دانشجویی بر جامعه مدنی ایران پس از انقلاب اسلامی، تهران، خاتم، 1394، صص 96-97.
[4]. موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، شهادت کامران نجات‌اللهی؛ برگی دیگر از رسوایی نظام شاهنشاهی، قابل دسترس در:
https://psri.ir/?id=so84lxj0
[5]. مرکز تولید انتشارات دانشگاه آزاد ایران، یادنامه‌ی استاد شهید کامران نجات اللهی، تهران، بی‌نا، بی‌تا، ص 110.
[6]. همان، ص 9.
[7]. «شهادت استاد کامران نجات اللهی»، روزنامه شرق، ش 6606 (5 دی 1387)، قابل دسترس در:
https://www.magiran.com/article/1773348
[8]. مرکز تولید انتشارات دانشگاه آزاد ایران، همان، ص 110.
[9]. همان‌جا.
[10]. لیلا قلی پوری و ناصر علیزاده، «تحلیل و بررسی رئالیسم اجتماعی در شعر شاعران معاصر؛ با تأکید بر چند شاعر»، مطالعات ادبیات تطبیقی، ش 54 (تابستان 1399)، ص 124.
[11]. مراد سلیمانی زمانه و مجتبی سلطانی احمدی، «دانشگاه پهلوی شیراز در آستانه انقلاب اسلامی»، مطالعات تاریخی (تابستان و پاییز 1394)، ص 118.
[12]. مرکز تولید انتشارات دانشگاه آزاد ایران، همان، ص 26.
[13]. همان، ص 9.
https://iichs.ir/vdcjvoe8.uqexizsffu.html
iichs.ir/vdcjvoe8.uqexizsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما