نگاهی به زندگی مهدی سراج انصاری؛

تاجری که به مبارزه قلمی با بی‌دینی روی آورد

او پس از رویگردانی از تجارت، به دلیل غیرت دینی و شرایط حاکم بر دهه 1320 که وضعیت الحادی نامناسبی را در تهران پدیدار ساخته بود، به نوشتن مقالات و مبارزه با بددینی روی آورد و هفته‌‌نامه آیین اسلام را منتشر كرد
تاجری که به مبارزه قلمی با بی‌دینی روی آورد
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ میرزا مهدی سراج انصاری، فرزند مرحوم آیت‌‌الله آقا میرزا عبدالرحیم کلیبری انصاری، که از شاگردان دوره اول مرحوم آیت‌‌الله آخوند ملاکاظم خراسانی بود، در روز یکشنبه 7 شوال 1313ق، مطابق 3 فروردین‌‌ماه سال 1275ش و موافق 22 مارس 1896م، در نجف اشرف متولد شد و ایام طفولیت را در نجف گذراند و هشت سال بعد، در سال 1321ق همراه پدر، که به‌تازگی از دانشگاه نجف فارغ‌‌التحصیل شده بود، به تبریز آمد و در تبریز به تحصیلات مقدماتی پرداخت و دروس خارج را نزد حضرت آیت‌‌الله انگجی و آیت‌‌الله آقامیرزا صادق آقا فراگرفت.[1]
 
میرزا مهدی در سال 1314ش که مسئله کشف حجاب پیش آمد، ناچار شد ایران را به مقصد عراق ترک گوید و به مدت هفت سال در کاظمین مقیم شود. او در این مدت، در محضر آیت‌‌الله شهرستانی، درس تفسیر را فراگرفت. او برای گذران زندگی و اینکه دست نیاز به سوی کسی دراز نکند به شغل تجارت روی آورد و تجارتخانه‌‌ای در بغداد برپا ساخت؛ آن‌چنان‌که سبب رشک و حسد بازرگانان شد و همین موضوع زمینه‌ای را فراهم آورد که برای یک امر جزئی 25 روز توقیف شود. سراج انصاری در سال 1322ش. ناچار شد کاظمین را به سمت ایران ترک کند. او شهریور همان سال وارد ایران شد و پس از توقفی چندروزه در قم، تهران را برای اقامت و همچنین شغل تجارت انتخاب کرد. سراج انصاری حجره‌‌ای در «سرای حاج زمانی» کرایه کرد و به کار تجارت مشغول شد، اما پس از چندی دریافت که این تجارت با مبانی دینی و شرعی او به دلیل رواج قاچاق، مغایرت دارد؛ به همین دلیل آن را مناسب ندانست و رها کرد.[2]
 
حاج مهدی سراج پس از رویگردانی از تجارت به دلیل غیرت دینی و شرایط حاکم بر دهه 1320 که وضعیت الحادی نامناسبی را در تهران پدیدار ساخته بود، به نوشتن مقالات و مبارزه با بددینی روی آورد و به رد عقاید احمد کسروی و افکار غیردینی اهتمام ورزید. این عرصه از زندگی او را می‌‌توان در قالب سه سطح تبلیغی، سیاسی و دینی که بر سراسر زندگی او سایه افکنده است، تقسیم‌ کرد.
 
کنش‌‌های تبلیغی ـ مطبوعاتی؛ هفته‌‌نامه آیین اسلام
فضای حاکم در دهه 1320 مروج اندیشه‌‌های جدید مادی در قالب ماتریالیسم دیالکتیک و فضای انتقادی علیه مذهب و رشد کانون‌‌های متفاوت و بعضا متعارض اندیشه دینی در کشور بود که مناقشه‌‌ای را بین دیدگاه‌‌های مذهبی در قبال مادی‌‌گری، داعیه تجدد و تولید ایدئولوژی‌‌های جدید برانگیخت. حاج مهدی سراج یکی از مردان مبتکر در عرصه تبلیغات دینی بود که به شکل نوینی تلاش می‌کرد به فضای بی‌‌تحرکی فعالیت‌‌های فکری و سیاسی که ناشی از فشارهای رضاخانی بود، پایان دهد و رشته‌‌ای از فعالیت دینی را که فراروی روحانیت و دغدغه‌‌های آنان باشد در قالب کار مطبوعاتی راه اندازد. به همین مناسبت، یکی از اقدامات او انتشار نشریه «آیین اسلام» و همکاری با آن، برای دفاع از اسلام در برابر اتهامات مختلف بود.
 
مرحوم حاج سراج به جریانی‌ تعلق داشت که ضمن انتقاد از وضع موجود، به‌نوعی بازاندیشی در فکر دینی و ضرورت اصلاح مذهبی پایبند بود و راهی برای تغییر سیاسی و اجتماعی بر مبنای شریعت فراهم می‌‌کرد. هفته‌‌نامه آیین اسلام، که از فروردین 1323 تا اسفند 1328 منتشر می‌‌شد، به‌وضوح این اراده تغییر را نشان می‌‌داد و به‌نوعی تابلوی جریان اصلاح دینی در دهه 1320 بود. در این نشریه که به مدیریت نصرت‌‌الله نوریانی و سپس حاج مهدی سراج انصاری اداره می‌‌شد، به منظور دفاع از دین و توحید در مقابل ماتریالیسم و دفاع از تشیع در برابر بهائیت و جنبش کسروی و تلاش برای اصحاب باورهای مذهبی مردم و خرافه رشته مقالاتی منتشر می‌شد.[3] البته فعالیت‌‌های حاج مهدی محدود به این نشریه نبود، بلکه او تجربه مطبوعاتی‌‌اش را ابتدا با نشریه هفتگی «هراز» و سلسله مقالاتی با عنوان «مدعی پیامبری» بر ضد کسروی آغاز کرد.[4] 
  
افزون بر این، انتشار مقاله‌هایی با عنوان «از خواب غفلت بیدار شوید»، «اسلام و تحزب»، «ما نه اهل چپ هستیم نه اهل راست، نه توده‌‌ای هستیم نه دموکرات، ما مسلمانیم و اهل قرآنیم» در نشریه «دنیای اسلام»، که سیاسی‌‌تر از مقالات دیگر او در باقی نشریات بود، و تأکید بر اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی، یعنی نظارت مجتهدین بر مصوبات مجلس، از اقدامات سیاسی وی بود. در کنار این اقدامات، حاج سراج برای هماهنگ کردن مطبوعات دینی و همچنین تلاش برای جذب و جلب سرمایه به این حوزه، کوشید «شرکت سهامی مطبوعات دینی» را تأسیس کند، اما متأسفانه شرکت یادشده نتوانست به بار بنشیند و در 22 دی‌ماه
1327 منحل شد.[5]
 
کنش‌‌های سیاسی؛ ترکیبی از اتحادیه مسلمین و اندیشه وحدت اسلامی
حاج سراج علاوه بر کار مطبوعاتی، ذهن تشکیلاتی هم داشت و تلاش کرد با تأسیس سازمانی با وظایف گسترده‌‌تر علاوه بر کار فرهنگی و اجتماعی، مسائل جهان اسلام را منعکس کند. به همین خاطر، او همراه شماری از دوستانش «اتحادیه مسلمین» را در سال 1324ش تأسیس کرد. هدف از تأسیس این اتحادیه، آن‌چنان‌که در ماهنامه «مسلمین»، ارگان رسمی اتحادیه، طرح شده است، ایجاد یک وحدت ملی اسلامی و رفع نفاق و از میان بردن تیرگی‌‌ها بود. علاوه بر مرحوم سراج که ریاست این اتحادیه را بر عهده داشت، سرهنگ اخگر، آیت‌‌الله محمود طالقانی، سیدغلامرضا سعیدی، نصرت‌‌الله نوریانی، میرزا عبدالحسین شوشتری، عطاء‌‌الله شهاب‌‌پور، دکتر صدرالدین نصیری، محمدی اردهالی، شیخ مهدی شریعتمداری، دکتر سیدابراهیم انگجی، سیدمرتضی خلخالی، صباح کازرونی و بدرالدین نصیری نیز در این اتحادیه حضور داشتند.[6]
 
این اتحادیه با فرا رفتن از حوزه محدود مسائل داخلی تشیع، مسائل جهان اسلام همچون مسائل مسلمانان هند و پاکستان، مسئله فلسطین، مسئله مراکش، و اندونزی را در دستور کار خود قرار داد، به‌گونه‌ای که در جنگ اول فلسطین (1948م)، اتحادیه برای اعزام مبارز و مجاهد به این منطقه ثبت‌‌نام کرد، اما دولت مانع اعزام آنها شد. علاوه بر این، مرحوم سراج همراه سیدغلامرضا سعیدی، در تشکیل دومین موتمر اسلامی، که با حضور علمای ایران، پاکستان و هند در سال 1330ش، در تهران برگزار شد، نقش فعال داشت و توانست حمایت‌‌های نظری را با اقدامات عملی، محقق کند. او بدبختی‌‌ها، خرابی‌‌ها و مفاسد فردی و اجتماعی را نتیجه نفاق مسلمانان و فقدان هماهنگی و اتحاد میان آنها می‌‌دانست و بر آن بود که نگذارد فعالیت یک عده قلیل و انگشت‌‌شمار، مانند کسروی و دیگران، جامعه را گرفتار بی‌‌دینی و بددینی کند. به همین منظور یک مبارزه قلمی را با کسروی شروع کرد.
 
فعالیت‌‌های دینی؛ مبارزه قلمی با احمد کسروی و بددینی
اساس کار مرحوم سراج، مبارزه با بددینی و بی‌‌دینی گسترش‌‌یافته در دهه 1320ش بود که پاسخی به کسروی و آثار او همچون «شیعی‌‌گری»، «ورجاوند بنیاد» و «داوری» است. در این رویارویی، حاج سراج کتاب‌‌هایی با عنوان «نبرد با بی‌‌دینی»، «شیعه چه می‌‌گوید» و «دین چیست برای چیست؟» به نگارش درآورد که در آنها مواضع کسروی را درباره ماهیت پیغمبری، وحی، معجزه، تعارض دانش و دین و موضوعاتی که پایه و اساس مذهب را نشانه گرفته بود، نقد و تفسیر می‌کرد. او همه این مواضع را چیزی جز نیرنگ‌‌بازی و التقاط فکری نمی‌‌دانست؛ چراکه پیش از این نصارا، یهود و وهابی‌‌ها این ایرادات را طرح و پاسخ مستدل آن را دریافت کرده بودند.[7]
 
برای نمونه یکی از مواضع نادرست کسروی، سخن از دوگانه بودن اسلام در عصر پیامبر و عصر جدید است. سراج در نقد این دیدگاه معتقد بود اسلام همان شاهراهی است که پیغمبر اسلام به روی جهانیان باز کرده است و تا پایان جهان پایدار خواهد ماند و این جدایی گفته‌شده، نه از آیین اسلام، بلکه تقصیر راهرو است که از راه اصلی منحرف شده و گام بر بی‌‌راهه گذاشته است.[8] او آیین جدید کسروی را که «پاک‌‌دینی» نامیده می‌‌شود، مملو از خرافات جدید، وابسته به بددینان، کژفهمی و نگاه نادرست به آیات قرآن و تفسیر آن می‌‌دانست. سراج در کتاب «شیعه چنین می‌‌گوید»، در پاسخ به کسروی که امامت را یک جنبش سیاسی می‌‌دانست، نوشت که امامت و دوازده گوهر آن، نگهبان و راهنمای جماعت مسلمین است که عقلا و وجدانا لازم است پس از رحلت پیامبر(ص) معین شود.[9]
 
پایان یک عمر تلاش
حاج سراج در 8 شهریورماه 1341 برابر با 18 ربیع‌‌الاول 1381ق، بدون مقدمه و ناشی از سکته قلبی درگذشت و جنازه ایشان با احترام و در میان انبوه جمعیت علما و طلاب عزادار در یکی از مقبره‌‌های قم (قبرستان نو/ حاج شیخ)، به خاک سپرده شد.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. حاج مهدی سراج انصاری، شرح‌حال خودنوشت حاج سراج انصاری، در: حاج مهدی سراج انصاری؛ ستاره‌‌ای درخشان در عرصه مطبوعات اسلامی، گردآورنده رسول جعفریان، قم، موسسه اطلاع‌‌رسانی اسلامی مرجع، 1382، ص 131.
[2]. همان، ص 132.
[3]. داود فیرحی، فقه و سیاست در ایران معاصر: تحول حکومت‌‌داری و فقه حکومت اسلامی، ج 2، تهران، نی، 1393، ص 110.
[4]. رسول جعفریان، حاج مهدی سراج انصاری: ستاره‌‌ای در عرصه مطبوعات اسلامی، قم، موسسه اطلاع‌‌رسانی اسلامی مرجع، 1382، ص 25.
[5]. نصرت‌‌الله نوریانی، «پایان پنجمین سال دینی و اجتماعی ما؛ آخرین تصمیم و طرز انتشار روزنامه آئین اسلام در سال ششم»، آیین اسلام، ش223، (فروردین 1328)، صص 2-5.
[6]. رسول جعفریان، همان، ص 48.
[7]. حاج مهدی سراج انصاری، نبرد با بی‌‌دینی، تبریز، کتابفروشی بنی‌‌هاشمی، 1345، ص 39.
[8]. همان، ص 145.
[9]. حاج مهدی سراج انصاری، شیعه چه می‌‌گوید، تبریز، کتابفروشی بنی‌هاشمی، 1385ه، صص 157-158.
https://iichs.ir/vdcezz8w.jh8efi9bbj.html
iichs.ir/vdcezz8w.jh8efi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما