«شهید سپهبد محمدولی قرنی در جایگاه نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران» در گفت‌وشنود با امیر سرتیپ سیاوش جوادیان

تدبیر و قاطعیت، در منش او موج می‌‎زد!

راوی خاطراتی که در پی می‌آید از جمله چهره‌های نظامی است که در دوره غائله کردستان، در آن منطقه حضور داشته است. امیر سرتیپ سیاوش جوادیان در این گفت‌وشنود، به ارزیابی نقش تاریخی شهید سپهبد محمدولی قرنی در آن دوره خطیر پرداخته و آثار و پیامدهای ماندگار آن را برشمرده است
تدبیر و قاطعیت، در منش او موج می‌‎زد!
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر: 
به عنوان سؤال نخست بفرمایید که از چه دوره‌ای و چگونه، با شهید سپهبد محمدولی قرنی آشنا شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده در مقطع اوج‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، مأمور نیروهای صلح سازمان ملل، در بلندی‌های جولان در منطقه مرزی سوریه و اسرائیل بودم. با شهید بزرگوار سپهبد قرنی، بیشتر در آن روزها آشنا شدم. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم، تنها نام ایشان را به عنوان کسی که در ضدیت با رژیم پهلوی زندانی شده بود، شنیده بودم. ایشان مدتی رئیس رکن 2، یعنی رئیس اطلاعات ارتش و طبعا با کُنه مسائل رژیم شاه آشنا بود. پس از 28 مرداد 1332، هنگامی که طرح کودتای ایشان لو رفت و یا دست کم شهرت یافت، ایشان را از کار برکنار کردند!
 
اولین ارتباط و تماس مستقیم شما با شهید قرنی به چه مقطعی باز می‌گردد؟
ما داخل محدوده اشغالی اسرائیل بودیم و با توجه به فضای ضداسرائیلیِ داخل ایران در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اسرائیلی‌ها محدودیت‌های زیادی را برای ما ایجاد کرده بودند! من بالاخره توانستم با آقای کریم سنجابی ــ که در آن دوره، وزیر امور خارجه دولت موقت بود ــ تماس بگیرم و بگویم که اوضاع از چه قرار است. ایشان گفت: یک ساعت بعد زنگ بزنم! من هم همین کار را کردم و اولین‌بار بود که به صورت تلفنی، با شهید قرنی صحبت کردم. ایشان سه روز بود که به ریاست ستاد مشترک ارتش منصوب شده بود. ایشان نمی‌دانست که چنین گردانی از ایران، در بلندی‌های جولان مستقر است و گفت: فردا زنگ بزنید تا بگویم باید چه کار بکنید! ما آن شب را در دمشق ماندیم و به محل استقرار گردان در جولان نرفتیم! فردا شهید قرنی زنگ زد و گفت: با نیروی هوایی و نیروی زمینی هماهنگ کرده و آماده باشیم که هر وقت سازمان ملل خواست ما را تعویض کند، به آنها اطلاع بدهیم تا ظرف 24 ساعت، هواپیما بیاید و ما را به ایران برگرداند! سازمان ملل، یک گروه فنلاندی را به جای ما فرستاد و ما هم در روز 21 اسفند، به شهید قرنی زنگ زدیم و قرار شد هواپیما در روز 22 اسفند بیاید و ما را به ایران برگرداند. البته ماجرای برگشتن ما به ایران هم، قصه مفصلی دارد و با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو شدیم!
 
با توجه به اینکه جنابعالی مدت‌ها در کردستان و از نزدیک شاهد تمام ابعاد غائله در این خطه بودید، عملکرد شهید قرنی و برخورد دولت موقت با ایشان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
شهید قرنی در برابر بی‌فکری‌های دولت موقت، می‌گفت: «من فرمانده ارتش و مسئول امنیت کل کشور هستم و می‌دانم با مسائلی که به امنیت ملی و حاکمیت کشور ربط پیدا می‌کنند، چگونه برخورد کنم! اعضای دولت موقت هم بهتر است به جای دخالت در کار من، بحث‌هایشان را در همان هیئت دولت مطرح کنند!». آنها هم شهید قرنی را برکنار کردند،‌ اما ایشان با صلابتی که به خرج داد، به همه فهماند که عمق مطلب را می‌شناسد و می‌داند با چه کسانی روبه‌روست! من در تمام آن مدتی که در کردستان با مسائل مختلف مواجه می‌شدم، هر روز بیش از پیش به درایت و صلابت این مرد بزرگ پی می‌بردم، اما متأسفانه کسانی که از طرف دولت موقت در کار ایشان دخالت می‌کردند، نه مدیریت سیاسی داشتند، نه تجربه کار نظامی و دولتی و تصور می‌کردند باید به آشوب‌طلبان، آزادی داد و از طریق مذاکره با آنها می‌توان به صلح و آرامش رسید! به همین دلیل هم با آشوب‌طلبانی چون قاسملو، عزالدین حسینی، صدیق کمانگر و بلوریان ــ که هدفی جز جدا کردن کردستان از ایران نداشتند ــ مذاکره کردند! غافل از اینکه این گروهک‌ها از شش، هفت ماه قبل از پیروزی انقلاب و در پی ضعیف شدن حاکمیت مرکزی، شروع به عضوگیری، آموزش و تجهیز خود کرده بودند و عراق هم به آنها اسلحه می‌داد! در دوره‌ای که بختیار سر کار بود و پاسگاه‌های ژاندارمری یکی‌یکی خالی می‌شدند، گروهک‌ها در دهات کردستان، یک حاکمیت نسبی تشکیل داده بودند! پادگان‌ها اسلحه نداشتند، اما نیروهای ضدانقلاب کاملا تجهیز شده بودند! شهید قرنی، واقعیت این مسائل را می‌دانست و خطر را به وضوح احساس می‌کرد. اوضاع طوری بود که گروهک‌های ضدانقلاب در اسفند سال 1358، حدود پانزده‌هزار نیروی مسلح داشتند و با تجهیزات کامل، از جمله وسایل ضدتانک، آر.پی.جی7، سلاح‌های ضدتانک روسی و امثالهم، در شهر سنندج رژه رفتند! اینها کاملا توسط عراق، آمریکا و حتی اسرائیل، پشتیبانی می‌شدند و مقابله با آنها، یک مسئله کاملا خطیر و جدی بود و با مذاکره و مماشات حل نمی‌شد. اوضاع به‌قدری ناامن بود که ما از شهریور 1358، یک گروه را در فرودگاه و گروهان دیگری را در نزدیکی ساختمان نیمه‌کاره صداوسیمای سنندج، برای حفاظت قرار دادیم و هر کسی را که می‌آمد، کنترل می‌کردیم. البته دولت موقت و ارتش، دائما به ما دستور می‌دادند که از درگیری پرهیز و فقط پادگان را حفظ کنیم.
 
شهید سپهبد محمدولی قرنی در دوران غائله کردستان (فروردین 1358)
شهید سپهبد محمدولی قرنی در دوران غائله کردستان (فروردین 1358)
 
از سفر اعضای شورای انقلاب به سنندج چه خاطره‌ای دارید؟
یادم هست که در آن سفر، هر وقت شهید آیت‌الله بهشتی می‌‌خواست سخنرانی کند، گروهک‌ها علیه ایشان شعار می‌دادند! از همان موقع هم مشخص بود که آنها، با کسانی که تابع حضرت امام هستند و منویات ایشان را اجرا می‌کنند، مخالف‌اند. مرحوم آیت‌الله طالقانی که صحبت می‌کرد، کسی اعتراض نمی‌کرد. مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم، در رادیو و تلویزیون سنندج صحبت کرد. نهایتا موافقت شد که هیئت حسن نیّت، وارد میدان شود و نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور کوتاه آمدند و با موادی از بندهای برنامه خودمختاری کردستان موافقت کردند! شهید قرنی، کلا با این نوع توافق‌ها مخالف بود و آن را با اصل حاکمیت کشور مغایر می‌دانست! کار به جایی رسید که گروه‌های ضدانقلاب، به راحتی در کردستان عضوگیری می‌کردند و کاملا، سازماندهی شده بودند و به طور علنی هم، فعالیت می‌کردند! کومله، دموکرات، خبات ــ که متعلق به جلال حسینی، برادر شیخ عزالدین حسینی بود و اکثر اعضایش، در بانه بودند ــ رزگاری، زحمتکشان، مجاهدین خلق، فدائیان اکثریت و اقلیت، حزب کارگران و... از همه جای ایران به کردستان نیرو فرستاده بودند!
به‌هرحال هر روز که می‌گذشت، بیشتر متوجه ارزش برنامه‌ها و طرح‌های شهید قرنی می‌شدیم. اگر دولت موقت کمی هوشیاری به خرج می‌داد و توصیه‌های شهید قرنی را می‌پذیرفت و متوجه پیامد اقدامات نابخردانه خود در کردستان می‌شد، ما این همه خسارت و ضرر نمی‌دادیم؛ چون از همان اول هم، کاملا مشخص بود که گروهک‌های ضدانقلاب، سرشان در آخور بیگانه است! من به آنها می‌گفتم: طلایه‌داران استکبار! آنها در شرایطی در کشور آشوب و تنش ایجاد کردند که ما هدف تهدید عراق هم بودیم! بعد که جنگ شروع شد، متوجه شدیم که ضدانقلاب قصد داشت، ارتش را در کردستان مشغول کند که عراق بهتر بتواند به مقاصد خود دست پیدا کند! کما اینکه از 29 تیپ فعال نیروی زمینی ارتش، 14 تیپ در کردستان درگیر بود! تمام یگان‌های مستقر در نقاط مختلف کشور هم، امکانات، تجهیزات و نیروهای خود را به کردستان می‌فرستادند که جلوی دست‌اندازی ضدانقلاب را بگیرند و به این ترتیب، زمینه برای هجوم بزرگ دشمن فراهم شد. اگر همه امکانات ارتش به کردستان منتقل نمی‌شد، صدام جرئت نمی‌کرد به ایران حمله کند! شهید قرنی همه این مسائل را می‌دید و خون دل می‌خورد! دشمنان ایران از سال 1358، بنا را گذاشتند بر چند پاره کردن کشور! آنها می‌خواستند آذربایجان، سیستان و بلوچستان و خوزستان را، از ایران جدا کنند!
 
نمایی از حضور اعضای شورای انقلاب در شهر سنندج (فروردین 1358)
نمایی از حضور اعضای شورای انقلاب در شهر سنندج (فروردین 1358)
 
از ماجرای برکنار کردن شهید قرنی چه می‌دانید؟
می‌دانم که احمد صدر حاج سیدجوادی، وزیر کشور دولت موقت، به‌شدت با ایشان مخالف بود!
 
به چه دلیل؟
موقعی که ضدانقلاب، فرمانده لشکر را در سنندج گروگان گرفت و به پادگان آنجا حمله کرد، شهید قرنی برای ارعاب آنها، دستور داد هواپیماهایی بر فراز این شهر پرواز کنند و دیوار صوتی را بشکنند! احمد صدر حاج سیدجوادی اعتراض کرده بود: چرا این کار را کردید و مردم را ترساندید؟ شهید قرنی در نامه‌ای به حضرت امام، موضوع را توضیح داده و تأکید کرده بود: «ضدانقلابِ کردستان، امنیت منطقه را از بین برده و ژاندارمری‌ها و شهربانی‌ها را تصرف کرده است! این شیوه نشان می‌دهد که اینها، فقط خواهان خودمختاری نیستند، بلکه اهداف شومی را در سر می‌پرورانند!». ایشان توضیح داده بود: «این کارها، کار گروه‌های جدایی‌طلب است که می‌خواهند از ماکو در آذربایجان غربی تا دهلران موسیان در استان ایلام را مستقل اعلام کنند!».
 
شهید قرنی نخستین هدف گروهک تروریستی و ضد انقلاب فرقان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. شما از ترور ایشان به ترتیبی که رخ داد، چه تحلیلی دارید؟
شهید سپهبد قرنی، انسانی شجاع، تحصیل‌کرده، فرهیخته، متواضع و ولایت‌مدار بود. همواره محاسبات بجا و دقیقی داشت. مسائل ارتش، از نوع موضوعات مرتبط با امنیت ملی و تمامیت ارضی و تشخیص دشمنان داخلی و خارجی است و شناسایی دشمن در آن، به‌سادگی میسر نیست و تجربه زیادی می‌خواهد. شهید قرنی درایت و جسارت و خصوصیت‌های لازم برای این کار و تصمیم‌سازی در شرایط خطیر را داشت و توانست به نفع منافع دینی و انقلابی، تصمیمات درستی بگیرد. حضرت امام هم شهید قرنی را می‌شناختند و به ایشان اعتماد داشتند و به همین دلیل هم ایشان را به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی انتخاب کردند. شهید قرنی هم واقعا در این جایگاه، اعتقاد، دانش، مسئولیت و جسارت زیادی به خرج داد. ایشان اگر در کردستان درست عمل نمی‌کرد، قطعا وضعیت بدتری پیش می‌آمد؛ چون حفظ پادگان‌ها مسئله بسیار مهمی بود. پادگان‌ها برای همه گروهک‌های ضدانقلاب، پایگاه‌های مناسبی بودند، ولی درایت و شجاعت شهید قرنی سبب شد که آن پادگان‌ها حفظ شوند! واقع‌بینی و تشخیص عمیق توطئه‌ها و دسیسه‌های استکبار جهانی، از ویژگی‌های برجسته این شهید بزرگوار بود.
زمانی که در بلندی‌های جولان بودم، روزنامه «اورشلیم‌پست» نوشت: «در ایران زلزله‌ای به وقوع پیوسته که پس‌لرزه‌های آن تا شمال افریقا را می‌لرزاند!». اسرائیلی‌ها تا این حد، از انقلاب ایران وحشت کرده بودند و به‌همین‌دلیل بسیج شدند که به هر نحو ممکن، این انقلاب را تضعیف کنند. شهید قرنی این دسیسه‌ها و توطئه‌ها را تشخیص می‌داد و به‌موقع تصمیم می‌گرفت. ایشان افسری ممتاز، انسانی فرهیخته و شخصیتی برجسته بود و عمیقا به انقلاب اعتقاد داشت. ایشان یک فرد نظامیِ مذهبی بود و با مراجع تقلید، رابطه خوبی داشت. شهید قرنی، انصافا مایه افتخار ارتش و جزء شهدای ممتاز این نهاد است، که اگر می‌گذاشتند به کارش ادامه بدهد، قطعا اقدامات بهتر و مؤثرتری را انجام می‌داد و از حوادث و فجایع زیادی جلوگیری می‌کرد. پس از برکناری ایشان، ما در کردستان خیلی زیاد شهید دادیم، که اغلب آنها از هوانیروز بودند. در طول هشت سال دفاع مقدس، حدود پنجاه‌هزار نفر از نیروهای ارتش شهید شدند، که 20 درصد آنها در کردستان به شهادت رسیدند؛ افراد بزرگی که مثل خود شهید قرنی، واقعا جزء امیدهای آینده کشور بودند. یادم هست هر وقت با ایشان تلفنی صحبت می‌کردم، قاطعیت حتی در صدای ایشان هم موج می‌زد! شهید قرنی فوق‌العاده مهربان و متواضع و در عین حال، قاطع و مدبر بود. به نظر من شناخت شایستگی‌های افراد و انتصاب آنها در شغل‌های متناسب با ظرفیت‌هایشان، یکی از کارهای بزرگ شهید قرنی بود. متأسفانه قدر ایشان، آن‌گونه که باید و شاید، شناخته نشد!
 
  https://iichs.ir/vdcgqu9q.ak9yy4prra.html
iichs.ir/vdcgqu9q.ak9yy4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما