«جستارهایی در مکانت علمی شهید دکتر مصطفی چمران» در گفت‌وشنود با دکتر رضا امراللهی؛

او در ایران نخستین کسی بود که در زمینه گداخت هسته‌ای کار کرد

دکتر رضا امراللهی در زمره شاگردان شهید دکتر مصطفی چمران و نیز یاران او در ستاد جنگ‌های نامنظم بوده است. وی در گفت‌وشنود پی‌آمده، به بازگویی پاره‌ای از اطلاعات و خاطرات خویش، از این دو عرصه پرداخته و به نکاتی مهم اشارت برده است. امید آنکه علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید
او در ایران نخستین کسی بود که در زمینه گداخت هسته‌ای کار کرد

پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
طبعا نخستین سؤال ما در این گفت‌وشنود، این است که در چه مقطعی و چگونه با شهید دکتر مصطفی چمران آشنا شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. من از دوران دانشجویی، با شهید والامقام دکتر مصطفی چمران آشنا شدم. البته ایشان در آن مقطع، در آمریکا بودند و من در ایران به دانشگاه می‌رفتم. در سال‌های بعد به خارج از کشور اعزام شدم.
 
در آن دوره، در چه رشته‌ای تحصیل می‌کردید؟
فیزیک. تقریبا همه دانشجویان مسلمان داخل کشور، ایشان را می‌شناختند. آن روزها دانشجویان رشته‌های فنی مهندسی، علاقه زیادی داشتند که رفتارهای غیراسلامی از خودشان نشان دهند! عده‌ای از این افراد هم، ضد رژیم و در حال مبارزه با آن بودند. در این میان چهره شاخص اما، شهید دکتر چمران بود. من متأسفانه ایشان را آن گونه که شایسته و بایسته بود، درک نکردم. شاید از نظر علمی کمی به ایشان نزدیک باشم، ولی از نظر معنوی از ایشان بسیار دورم!
 
شما در چه سالی، برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتید؟
سال 13۵۰. دکتر چمران در سال 13۴۲، دکترای خود را در رشته گداخت هسته‌ای، که در آن زمان رشته بسیار جدیدی بود، گرفته بود.
 
رضا امراللهی

پایان‌نامه شهید دکتر چمران از لحاظ علمی، در چه سطحی بود؟
من این سخن را به دلیل ارادتم به ایشان نمی‌‌گویم. اصل پایان‌نامه موجود است و می‌شود آن را ترجمه کرد و اهل فن، به‌درستی ارزش کار ایشان را درک خواهند کرد. به نظر من پایان‌نامه ایشان، یکی از بی‌نظیرترین پایان‌نامه‌ها در رشته خویش است؛ چون از نظر علمی، بسیار روی آن کار شده است. متأسفانه چهره علمی دکتر چمران، در کشور ما ناشناخته باقی مانده است. ایشان حقیقتا در حوزه تخصصی خود، کم‌نظیر بود.
 
آیا قبل از دکتر چمران هم، کسی درباره این موضوع کار پژوهشی انجام داده بود؟ نوآوری ایشان در این حوزه چه بود؟
بله. قبل از دکتر چمران هم، سه چهار نفری روی موضوع گداخت هسته‌ای کار کرده بودند، اما ایشان در جریان تحقیق درباره منگنترون، کاتد سرد را هم اضافه کرد و آن را ارتقا داد. با فیزیک پلاسما و گداخت هسته‌ای، بشر به این سمت می‌رود که روی زمین «خورشیدک‌هایی» بسازد که اگر موفق بشود، یک انرژی فوق‌العاده ارزان و دائمی را در اختیار خواهد داشت. امروزه بخش اعظم دانش هسته‌ای، به این سمت حرکت می‌کند. نکته شگفت‌انگیز این است که دکتر چمران در همان آغاز راه این رشته از دانش، چگونه به این فکر رسید و این جرقه چگونه در ذهن ایشان زده شد؟
 
 آیا از این پایان‌نامه، در دانشگاه‌ها و مراکز علمی ما استفاده شده است؟
من اصل انگلیسی پایان‌نامه را برای چند دانشکده فرستادم، ولی تصور نمی‌کنم استفاده زیادی از آن شده باشد؛ چون سطح علمی آن بسیار بالاست. من نهایت تلاشم را برای ترجمه این پایان‌نامه ارزشمند کرده‌ام. این حداقل کاری بود که به‌عنوان یک شاگرد می‌توانستم در قبال استادم انجام بدهم. این یادگار بزرگ و ارزنده شهید چمران است، که آن را در اختیار دانشگاه‌های کشور قرار خواهم داد تا از آن استفاده کنند.
شهید چمران قطعا در دنیا جزء صد نفر اول و در ایران اولین کسی است که در زمینه گداخت هسته‌ای کار کرده است. فیزیک پلاسما به صورت خیلی خلاصه، یعنی فیزیکی که هیدروژن‌ها را به هم جوش می‌دهد و از این هم‌جوشی انرژی‌ای بیرون می‌آید که اگر ما بتوانیم آن را خوب محصور کنیم، از آن انرژی بسیار بزرگ‌تری خواهیم گرفت. به این فعل و انفعالات می‌گوییم گداخت هسته‌ای و ماشینی که این کار را انجام می‌دهد، اسمش توپوفان است. من در این زمینه کتاب ترجمه کرده‌ام و این افتخار را داشته‌ام که با کمک تعدادی از دانشمندان هسته‌ای کشور، از سال 13۷۶ «فرهنگنامه علوم و تکنولوژی هسته‌ای» را به صورت الفبایی تنظیم کنم. ما تقریبا تمام اصطلاحات و واژه‌هایی را که تا سال تألیف این کتاب در این رشته مطرح بوده، در این اثر جا داده‌ایم.
 
چه مدت بر روی این اثر، کار علمی انجام شده است؟
یک گروه زبده، حدود چهار سال روی این اثر کار کرده‌اند و این تنها بخشی از کارهای ما بوده است. ما توانستیم با کمک دوستان، مقطع فوق لیسانس و دکترای این رشته را هم در دانشگاه امیرکبیر راه بیندازیم و بهترین دانشجویان را در این زمینه تربیت کنیم. همه اینها از برکات انفاس قدسیه شهید چمران است و روند کار ما هم، رو به رشد است.
 
شما در ستاد جنگ‌های نامنظم نیز، با شهید دکتر چمران همراه بوده‌اید. از شرایط و فضای حاکم بر رزم‌آوری ایشان، چه خاطراتی دارید؟
خصلت ویژه شهید دکتر چمران، برخورداری از «اکسیر انسان‌سازی» بود. ایشان حقیقتا، مس وجود انسان‌ها را طلا می‌کرد. در ستاد جنگ‌های نامنظم، کسانی که به ایشان می‌پیوستند، دیگر جایی نمی‌رفتند و ایشان را رها نمی‌کردند. آنها از طیف‌های مختلف اجتماعی بودند. دکتر در آمریکا و لبنان هم، در ایجاد تحول در افراد ید طولایی داشت. در سال 13۴۵ به لبنان رفت و در کنار امام موسی صدر، حرکت‌المحرومین را راه‌اندازی کرد. عکسی از آن دوره به جا مانده که شهید چمران را در یک پناهگاه در بین نوجوانان و جوانان لبنانی نشان می‌دهد. آنها خوابیده‌اند و شهید چمران متفکر و نگران است. این بچه‌ها در آن مدرسه، آهنگری، جوشکاری و برق‌کاری یاد می‌گرفتند. دکتر چمران آنها را تربیت کرد و امروز عده زیادی از ایشان، از سیاستمداران، اساتید و بزرگان آن کشور هستند. یکی دیگر از ویژگی‌های ارزنده دکتر چمران، این بود که کارهای خوب خود را به دیگران نسبت می‌داد. ایشان حقیقتا عارف بزرگی بود. آن بزرگوار در آمریکا، دعای کمیل را به فارسی ترجمه کرد و نام برادرش دکتر عباس چمران را روی ترجمه گذاشت!
به‌هرحال در آن ایام، من سه‌شنبه‌ها به خوزستان می‌رفتم و شنبه‌ها برمی‌گشتم؛ چون اجازه نمی‌دادند تمام هفته را در اهواز باشم. در آن ایام عده‌ای جوان موتورسوار، که کارشان جابه‌جایی حلقه‌های فیلم سینمایی به سینماهای مختلف بود، به ما مراجعه کردند و خواستند که آنها را به جبهه بفرستیم. صورت ظاهرشان طوری بود که کسی حاضر نمی‌شد آنها را به جبهه اعزام کند! آنها وقتی دیدند که ما هم در اعزام آنها تعلل می‌کنیم، موتورهایشان را روی یک تریکی گذاشتند و آمدند و جلوی استانداری اهواز ــ که محل ستاد جنگ‌های نامنظم بود ــ گرفتند خوابیدند! دکتر چمران در آنجا به من حرفی نزد که چرا اینها را نپذیرفته‌اید، اما همه آنها را جذب کرد. آنها بهترین کسانی شدند که آر.پی.جی‌زن‌های ما را ترک موتورهایشان می‌نشاندند و به‌سرعت، مسافتی طولانی را تا اهدافِ آنها طی می‌کردند. آر.پی.جی‌زن‌ها به کمک آنها، به دشمن شلیک می‌کردند و سریع برمی‌گشتند. حدود نیمی از این بچه‌ها، شهید شدند! پاکی، مردانگی و گذشت امثال این جوان‌ها را کسی مانند شهید دکتر چمران، که دید وسیع و بینش درست داشت، درک می‌کرد، اما امثال من فقط یک روی سکه را می‌دیدیم. به همین دلیل هم می‌گویم که شهید چمران تحول‌آفرین بود و به انسان‌ها، جرئت کار، ابتکار و خلاقیت می‌داد. کهربای وجود دکتر، همه را جذب می‌کرد.
 
بی‌شک قدرت علمی شهید دکتر چمران، در دوران فرماندهی ستاد جنگ‌های نامنظم در اهواز هم، فراوان به کار آمده و پیشرفت‌های فراوانی را موجب شده است. دراین‌باره، چه مصادیقی را در ذهن دارید؟
دکتر واقعا یک نابغه علمی و نظامی بود. به همین دلیل هم، ابتکارات شگفت‌انگیزی در جبهه داشت. مورد اولی که به آن اشاره می‌کنم، کارخانه فولادسازی اهواز بود. این کارخانه پر از آهن بود و عراقی‌ها تا نزدیکی آن آمده بودند. شهید چمران دستور داد که بچه‌ها، آهن‌ها را به طول 180 سانت ببرند و یک گروه صدنفره برای این کار تشکیل داد. بچه‌های بسیجی و رزمنده، آهن‌ها را به‌ صورت خاصی به هم جوش می‌دادند و پنج‌شاخه‌هایی ساخته می‌شد که به آن «خورشیدی» می‌گفتند. بچه‌ها شاید بین سی تا پنجاه‌هزار خورشیدی درست کردند و آنها را در مسیری 15 کیلومتری، در محل عبور تانک‌های عراقی در راه سوسنگرد به اهواز قرار دادند؛ محلی که عراقی‌ها از آنجا خیلی فشار می‌آوردند. با این ابتکار ساده دکتر چمران، راه عراقی‌ها بسته شد و دیگر نتوانستند از آن راه جلو بیایند. این خورشیدی‌ها در شنی تانک‌ها فرو می‌رفتند و بدون انفجار، آنها را زمین‌گیر می‌کردند.
یک مورد دیگر، جریان پمپ آب بود. دکتر چمران دستور داد که پمپ‌های خیلی بزرگ آب را روی دو برج بلند کنار کارون جوش دادیم و با این کار، آب رود کارون را شب‌ها زیر عراقی‌ها می‌انداختیم و تانک‌های آنها در گِل فرو می‌رفتند و زمین‌گیر می‌شدند. یک وقت هم شهید چمران دستور داد سیصد یا چهارصد چوب الوار بلند، از همان الوارهای بنایی تهیه کردیم و از بچه‌ها خواست که قوطی‌های خالی کمپوت و کنسرو را هم جمع کنند و بعد در آنها کمی روغن سوخته و کاه ‌ریختند و روی هر کدام از تخته‌ها، چند تا از این قوطی‌ها را نصب کردند. غروب که می‌شد، فیتیله این قوطی‌ها را روشن می‌کردند و الوارها را با فاصله، روی رودخانه کارون می‌ریختند. دشمن که از دور، آتش و دود روی این الوارها را می‌دید، تصور می‌کرد که نیروی عظیمی از روی رود کارون به سمت آنها می‌رود! باور کنید تا دشمن ‌فهمید که اینها واقعا چه هستند، نزدیک به دو ماه طول کشید! به همین دلیل هر چه گلوله داشت، توی کارون ریخت!
صنایع نظامی جدید ما پس از انقلاب اسلامی را دکتر چمران بنا نهاد و به نیروهای این صنعت، جرئت کار و خلاقیت داد. با آن جایگاه و درجه علمی و نظامی، فوق‌العاده خاکی و متواضع بود و هیچ یک از بچه‌های انقلاب و جنگ، بین خود و ایشان فاصله‌ای را احساس نمی‌کردند. در عکس‌های مختلفی که از ایشان به‌جا مانده، انسان اوج صمیمیت، راحتی و سادگی را در رفتار ایشان با رزمنده‌ها می‌بیند. انصافا حق ایشان، چیزی کمتر از شهادت نبود.   
https://iichs.ir/vdchx6ni.23nkzdftt2.html
iichs.ir/vdchx6ni.23nkzdftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما