واکاوی بیانیه امام خمینی درباره انقلاب سفید؛

مهندسی اجتماعی به شیوه کندی

انقلاب سفید به مجموعه‌ای از برنامه‌های اجتماعی و اقتصادی محمدرضا پهلوی گفته می‌شود که در 6 بهمن ۱۳۴۱ خورشیدی به رفراندوم گذاشته شد. این اصول به دلیل خاستگاه استعماری آنها با مخالفت شدید مراجع و در رأس آنها امام خمینی روبه‌رو شد، اما با چه دلایلی می‌توان گفت که انقلاب سفید باعث نفوذ و تسلط هر چه بیشتر آمریکا می‌شد؟
مهندسی اجتماعی به شیوه کندی
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ هنگامی‌که جان اف کندی، رئیس‌جمهور آمریکا، در سال 1961م/ 1339ش به قدرت رسید، تلاش کرد اصلاحاتی را در برنامه کشورهای دوست آمریکا، ازجمله ایران، که به شیوه دیکتاتوری اداره می‌‌شد، اعمال کند. به همین منظور ابتدا علی امینی، سفیر سابق ایران در آمریکا، کاندیدای اجرای این برنامه شد، اما بعدها که محمدرضا پهلوی خطر افزایش قدرت و نفوذ امینی را نسبت به خود احساس کرد در سفری که به آمریکا داشت نظر دولتمردان آن کشور را نسبت به اینکه خود مجری اصلاحات آمریکایی به‌اصطلاح انقلاب سفید یا اصول شش‌‌گانه شاه و مردم باشد جلب کرد. شاه تلاش کرد با رفراندوم و یک انتخابات صوری و نمایشی، به هر طریق ممکن اصلاحات آمریکایی را اجرا کند، اما این کار با مخالفت علما و مراجع تقلید، ازجمله امام خمینی(ره) روبه‌رو شد. در این جستار تاریخی تلاش شده است هدف، علت و فرجام این رفراندوم، که برخلاف قانون اساسی بود، واکاوی و تفسیر شود.
 
هستی‌‌شناسی اصلاحات آمریکایی و چرایی آن
هنگامی‌که جان اف کندی، رئیس‌جمهور دموکرات ایلات متحده آمریکا، در ژانویه 1961م/ دی‌ماه 1339ش، موفق شد به کاخ سفید راه پیدا کند، تغییراتی در سیاست خارجی آمریکا و رابطه آن با کشورهای دوست، ایجاد شد. یکی از این تغییرات، بازنگری و طرح اصلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی در کشورهای دیکتاتوری و دوست آمریکا، ازجمله رژیم پهلوی بود تا مانع از بی‌‌ثباتی سیاسی، انقلاب یا هرگونه تغییری شود که قدرت اجتماعی را به سمت‌وسوی نگره‌‌های چپ و کمونیستی هدایت کند. به سخن دیگر، این طرح قرار بود یک اصلاحات از بالا برای جلوگیری از انقلاب از پایین باشد تا همچنان ایران دوره محمدرضا پهلوی، که مهره ارزشمند آمریکا در منطقه به‌شمار می‌آمد، در حلقه دوستان این کشور آمریکایی قرار داشته باشد. بدین منظور، در ملاقات شاه با کندی در اواخر فروردین 1341ش/ ، برابر با آوریل 1962م، متعهد شد که این اصلاحات را انجام دهد. «شاه در نطق خود در کنگره در تاریخ 13 آوریل 1962م با اشاره به تهدید کمونیسم، به دولت ایالات متحده و نمایندگان کنگره وعده داد که دولت او در ایجاد زیربنای استوار رفورم‌‌های اجتماعی کوشش به عمل خواهد آورد».[1]
 
جان. اف. کندی و محمدرضا پهلوی
جان. اف. کندی و محمدرضا پهلوی
شماره آرشیو: 58-11ع
 
نخست‌‌وزیری عَلَم و فرمان از بالا
محمدرضا پهلوی پس از برکناری علی امینی و انتصاب اسدالله علم به نخست‌‌وزیری، با تسلط بر ارتش، ساواک و نیروی انتظامی درصدد برآمد برنامه اصلاحاتی واشنگتن را اجرا کند. ساختار این اصلاحات رفراندومی «از بالا به پایین»[2] بود که طراحان آمریکایی آن را «اتحاد برای پیشرفت» می‌‌نامیدند. کندی قصد داشت ایران را نمونه مشخص از کشورهایی معرفی کند که با کمک ایالات متحده توانسته‌اند به اصلاحات اساسی دست زنند. به همین منظور، محمدرضا پهلوی مصمم شد تا برنامه یادشده را هرطور شده است اجرا کند. او به بهانه واگذاری اسناد مالکیت زمین‌‌ها به کشاورزان در 4 بهمن 1341، تصمیم گرفت به قم بیاید، اما به دلیل نپذیرفتن سخن علما و درگیری نیروهای دولتی با مردم و هتک حرمت روحانیت، امام خمینی با آمدن وی مخالفت کردند و فرمودند: جایی برای ملاقات شاه و علما نیست.[3]
 
اولین نشانه‌‌های مخالفت با اصول شش‌‌گانه؛ از مذاکره تا حرمت
اصول شش‌گانه، که انقلاب سفید، انقلاب شاه و ملت و بعدها سیاست مستقل ملی نامیده شد، عبارت بود از: 1. الغای رژیم ارباب‌ورعیتی بر اساس لایحه اصلاحات ارضی مصوب 19 دی‌ماه 1340؛ 2. قانون لایحه ملی کردن جنگل‌‌ها در سراسر کشور؛ 3. قانون فروش سهام کارخانه‌های دولتی؛ 4. قانون سهیم کردن کارگران در منافع کارگاه‌‌های تولیدی و صنعتی؛ 5. لایحه اصلاحی قانون انتخابات؛ 6. لایحه ایجاد سپاه دانش به‌منظور تسهیل اجرای قانون تعلیمات عمومی و اجباری.[4] با انتشار خبر رفراندوم و اصول شش‌گانه شاه، مراجع قم تشکیل جلسه دادند. حضرت امام در این جلسه ضمن تشریح اهداف استعماری برنامه انقلاب سفید، لزوم مقابله و مبارزه با آن را به علما هشدار دادند و قرار شد هرکدام از مراجع بیانیه‌‌ای علیه رفراندوم و محتوای آن صادر کنند. موضوع محوری این بیانیه‌‌ها حرمت مراجعه به آرای عمومی در قبال احکام شرعیه و مخالفت صریح اصول شش‌گانه با قانون مقدس اسلام و مواد صریح قانون اساسی بود.
 
امام خمینی در اجتماع علمای قم، افزون بر تأکید بر صدور بیانیه، با اشاره به وظیفه سنگین روحانیت و خطری که اسلام و استقلال کشور را تهدید می‌‌کند، آماج مخالفت را نه دولت، بلکه شخص شاه دانستند. ایشان گفتند: «نمی‌‌توان لوایح شش‌گانه را با غائله تصویب‌نامه مقایسه کرد. پیش‌ازاین طرف ما دولت بود، اما اکنون
خطاب و حساب ما شخص شاه است. او چنان‌که خود اظهار داشته عقب‌‌نشینی نمی‌‌کند؛ چراکه به قیمت سقوط او تمام خواهد شد».[5] ایشان در ادامه افزودند: «وظیفه ما این است که ملت را در برابر دامی که استعمار برای ملت گسترانده است، آگاه کنیم و از فریب و انحراف جامعه جلوگیری نماییم».[6] طی همین زمان، استفتائیه‌‌ای درباره لوایح شش‌‌گانه از طرف مردم تهران خدمت ایشان ارسال شد.
 
استفتائیه جمعی از دین‌داران تهران درباره ماهیت رفراندوم شاه
در 2 بهمن‌ماه 1341، جمعی از متدینان تهران به دلیل آشنا نبودن با رفراندوم و اصول شش‌‌گانه، از امام خمینی تقاضا کردند نظر خویش را درباره موضوع تصویب‌نامه، که در مطبوعات اعلام شده بود، بیان فرمایند. امام در پاسخ گفتند: «این رفراندوم اساسا در قبال اسلام ارزشی ندارد و از بیان بعضی اشکالات قانونی آن برای مصالحی صرف‌‌نظر می‌‌کنم».[7] امام در پنج بند فتوای خود را صادر کردند. ایشان در بند اول و دوم، از صلاحت و مرجعیت صدور و برگزاری رفراندوم سخن گفتند و مشروعیت آن را زیر سؤال بردند.[8] امام همچنین، با فاصله زمانی بعد از ارائه تصویب‌نامه و بحث و بررسی آن، انتقاد کردند و فرمودند: «در ممالکی که رفراندوم قانونی است باید به‌قدری به ملت مهلت داده شود که یک‌یک مواد آن موردنظر قرار گیرد، نه آنکه به‌طور مبهم با چند روز فاصله بدون اطلاع ملت اجرا شود».[9] افزون بر این، امام اشاره کردند: «رأی‌دهندگان باید معلوماتشان به‌اندازه‌ای باشد که بفهمند به چه رأی می‌‌دهند. و مهم‌‌تر اینکه، باید رأی دادن در محیط آزاد باشد و بدون هیچ‌گونه فشار، زور، تهدید یا تطمیع صورت گیرد».[10]
 
سخنرانی تاریخی امام خمینی پس از آزادی از حبس و حصر (مسجد اعظم قم؛ فروردین 1343)
سخنرانی تاریخی امام خمینی پس از آزادی از حبس و حصر (مسجد اعظم قم؛ فروردین 1343)

اجتماع در تهران و قم؛ رفراندوم قلابی مخالف اسلام است
فضای مخالفت و بافت معنایی کلام امام این بود که آنها اگر برای ملت می‌‌خواهند کاری انجام دهند، چرا به برنامه اسلام و کارشناسان اسلامی رجوع نکرده‌اند و نمی‌‌کنند تا با اجرای آن برای همه طبقات، زندگی مرفه تأمین شود و همگی در دنیا و آخرت سعادتمند باشند. به همین دلیل، بعد از اعلامیه امام مبنی بر تحریم رفراندوم، ابتدا بازار تهران تعطیل و اجتماعی در حومه توپخانه، سرچشمه و بهارستان برپا شد که با فریاد: «رفراندوم قلابی، مخالف اسلام است» و حضور آقایان خوانساری، بهبهانی و سخنرانی فلسفی همراه شد، اما فردای آن، یعنی 3 بهمن‌‌ماه، با یورش ساواک، منازل آقایان به محاصره درآمد و از اجتماع مسجد عزیزالله تهران جلوگیری شد.[11] بازار قم نیز تعطیل شد و چون قرار بود روز 4 بهمن‌ماه (یعنی دو روز بعد از اعلامیه امام خمینی)، محمدرضا پهلوی به قم بیاید، امام پیشنهاد کردند مردم از خانه‌‌هایشان بیرون نیایند و این علاوه بر نماد مخالفت، یک مبارزه منفی و نشان‌دهنده تنفر و انزجار مردم از شاه بود. فرماندار قم نیز، یک روز پیش از آغاز این سفر در اجتماع علما اظهار کرد که بهتر است علما و روحانیان اختلاف خود را با شاه در میان بگذارند. امام گفتند: «با یورش وحشیانه مأمورین دولت به مردم شهر تهران و قم و تجاوز به حوزه مقدسه، دیگر هیچ جای تفاهم و حسن مراوده نیست، اما برای جبران اهانت، بهتر است عَلَم را به‌عنوان مجرم اصلی عزل و به این بگیروببندها پایان دهید».[12]
 
چند روز بعد از نمایش محمدرضا پهلوی، اعلامیه «نُه امضایی» مراجع تقلید و آیات عظام قم راجع به تصویب‌نامه بیرون آمد که به‌صورت مستدل تصویب‌نامه را مخالف شرع و قانون دولت می‌دانست. آنها در این اعلامیه اظهار کردند: اگر زنان حق شرکت در انتخابات داشته‌‌اند، چرا از صدر مشروطیت تاکنون مجلس برخلاف قانون اساسی تشکیل شده و بنابراین قانونیت نداشته است. بر این اساس، کلیه قوانین از اول مشروطه تاکنون لغو و باطل است. دولت عَلَم و جمیع دولت‌‌های پس از مشروطه نیز، غیرقانونی است و دولت غیرقانونی حق صدور تصویب‌نامه را ندارد. علاوه بر این، تصویب‌نامه یادشده با اصل دوم و بیست‌وهفتم متمم قانون اساسی در تضاد است.[13]
 
فرجام
انقلاب سفید برنامه‌ای بود که طرح آن از خارج از مرزهای ایران آمد. اینکه شاه اولین نطق خود درباره اجرای آن را در کنگره آمریکا بیان می‌کرد، خود واقعیتی است که این مهم را نشان می‌دهد؛ بنابراین تصویب‌‌نامه به لحاظ الف) قانونی (براساس اصل 2 و 27 متمم) و ب) شرعی و ج) شیوه حکمرانی، مخالفت امام و سایر مجتهدان و آیات عظام را در پی داشت.

پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . غلامرضا نجاتی، تاریخ بیست‌وپنج‌ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)، ج 1، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1371، صص 132-133.
[2] . همان، ص 133.
[3] . رسول جعفریان، جریان‌‌ها و سازمان‌‌های مذهبی و سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضاشاه تا پیروزی انقلاب اسلامی)، سال‌‌های 1320-1357، قم، مورخ، چ هفتم، 1386، ص 271.
[4] . محمدرضا پهلوی، مجموعه تألیفات، نطق‌‌ها، پیام‌‌ها، مصاحبه‌‌ها و بیانات محمدرضا شاه پهلوی، ج 4، نطق 19 دی‌ماه 1341، بی‌جا، بی‌‌نا، بی‌‌تا، ص 3046.
[5] . علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج 3، تهران، بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)، 1360، صص 226-227.
[6] . همان، ص 227.
[7] . امام خمینی، صحیفه امام، ج 1، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1378، ص 135.
[8] . محسن میلانی، شکل‌‌گیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطارزاده، تهران، گام نو، 1381، ص 108.
[9] . علی دوانی، همان، ص 205.
[10] . همان‌جا.
[11] . امام خمینی، صحیفه امام، همان، ص 141.
[12] . همان، ص 143.
[13] . سیدحمید روحانی (زیارتی)، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج 1، تهران، انتشارات راه امام، 1365، ص 299.
https://iichs.ir/vdcjahe8.uqexozsffu.html
iichs.ir/vdcjahe8.uqexozsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما