نگاهی به پدیده بیماری هلندی در ایران دوره پهلوی؛

خونی که اقتصاد ایران را بیمار کرد

بررسی ساختار سیاسی اقتصادی دولت در این دوره نشان می‌دهد که اقتصاد ایران در دوره پهلوی، اقتصادی وابسته به درآمدهای ارزی حاصل از صدور نفت خام بود و این وابستگی در سال‌های بعد نیز به‌طور گسترده در تمام تار و پود این اقتصاد تنیده شد
خونی که اقتصاد ایران را بیمار کرد

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ بیماری هلندی حالتی از عملکرد ناصحیح اقتصادی است که در آن کشف و استخراج منابع طبیعی از توان بخش‌های تولیدی اقتصاد مانند صنعت و کشاورزی می‌کاهد و با صادرات این منابع ارزش پول ملی بالا می‌رود و در نتیجه صادرات به پول کشورهای دیگر گران‌تر شده، ولی واردات به آن به نسبت ارزان‌تر می‌شود. اغلب کشورهای صادرکننده نفت، از جمله ایران در ساختار اقتصادی خود با این وضعیت روبه‌رو بوده‌اند. اولین تجربه بیماری هلندی در اقتصاد ایران، به دوره پهلوی (محمدرضاشاه)، به‌ویژه دهه 1350ش و متأثر از شوک نفتی سال 1353ش/ 1973م در بازارهای مبادله جهانی نفت باز می‌گردد. در این نوشتار، زمینه‌های شکل‌گیری و سپس پیامدهای بیماری هلندی در اقتصاد ایران دوره محمدرضا پهلوی بررسی شده است.
 
مفهوم و ماهیت بیماری هلندی
اصطلاح بیماری هلندی برای اولین بار در مجله «اکونومیست» لندن در نوامبر 1977م پدیدار شد و درواقع عنوان مقاله‌ای بود که در آن تأثیر درآمدهای ارزی حاصل از کشف و صادرات گاز طبیعی در دریای شمال (محدوده متعلق به هلند) بر اقتصاد این کشور بررسی شده بود.[1] به دنبال کشف گاز طبیعی در هلند، این کشور که واردکننده سنتی گاز بود، به صادرکننده آن تبدیل و درنتیجه، عواید ارزی خارجی هنگفتی نصیب کشور یادشده شد. بااین‌حال، متعاقب این رخداد، قیمت‌ها (به‌ویژه در بخش کالاهای غیرقابل تجارت) و نرخ ارز واقعی افزایش پیدا کرد. در نتیجه، تولیدکنندگان هلندی قدرت رقابت‌پذیری و سهمشان از بازار جهانی را از دست دادند و رشد اقتصادی در این کشور، به‌شدت کاهش یافت.[2]
 
بنابراین، بیماری هلندی به وضعیتی گفته می‌شود که در آن به دنبال کشف یک منبع طبیعی همچون نفت و درنتیجه افزایش عواید ارزی حاصل از آن، نرخ ارز واقعی افزایش و عملکرد صادرات آن کشور کاهش می‌یابد. کم و کیف بیماری هلندی و تبعات آن بر عملکرد اقتصادی و سیاسی کشورها به ساختار اقتصاد، کیفیت و ساختار حکومت و نیز کیفیت نهادها بستگی دارد.[3] همچنین، باید به این نکته توجه کرد که بیماری هلندی، اغلب در کشورهای در حال توسعه، به واسطه واکنش‌های سیاستی نامناسب و ناکافی به رونق‌های نفتی ایجاد می‌شود و سرنوشت محتوم کشورهای برخوردار از آن نیست.[4] برای مثال، کشور نروژ نشان داده است که در صورت اتخاذ سیاست‌های مناسب اقتصادی (از جمله سیاست‌های پولی) و نیز داشتن حکمرانی خوب می‌توان از وقوع عارضه هلندی جلوگیری کرد؛ درحالی‌که تجربه تاریخی نشان می‌دهد که اغلب کشورهای خاورمیانه از جمله ایران، عملکرد ضعیفی در این زمینه داشته‌اند.
 
بیماری هلندی
 
ایران و تجربه بیماری هلندی
اقتصاد ایران از دیرباز به عدم تعادل‌ها در اقتصاد کلان دچار بوده است. عدم تعادل‌ها از طریق دادن اعتبارات یا اخذ وام‌ها تا حدودی جبران می‌شد و اقتصاد همیشه در شرایطی بود که مثلا تراز بازرگانی با خروج طلا و فلزات قدیمی از کشور متعادل می‌شد.
 
با کشف نفت و تزریق درآمدهای نفتی به بودجه دولت نیاز به وام خارجی تا حدودی کاهش یافت، اما به طور مشخص در دوره محمدرضا پهلوی و فقط زمانی که قیمت نفت در اولین شوک نفتی دهه 1350ش شدیدا افزایش یافت، ایران از جرگه کشورهای وام‌گیرنده خارج گردید. بررسی ساختار سیاسی اقتصادی دولت در این دوره نشان می‌دهد که اقتصاد ایران در دوره پهلوی، اقتصادی وابسته به درآمدهای ارزی حاصل از صدور نفت خام بود و این وابستگی در سال‌های بعد نیز به‌طور گسترده در تمام تار و پود این اقتصاد تنیده شد.[5] تأکید ویژه بر اقتصاد نفتی موجب می‌شود که ایجاد تحول و تغییرات عمده در قیمت نفت، نه‌تنها بر شرایط اقتصادی کشور تأثیرات عمیقی بگذارد، بلکه از منظر اجتماعی نیز پیامدهای تعیین‌کننده‌ای را به دنبال داشته باشد. در همین راستا، شوک نفتی 1973م/ 1352ش ساختار اقتصادی ـ اجتماعی ایران را در ابعاد گوناگون تحت تأثیر قرار داد و به دگرگونی‌های عمده‌ای در اقتصاد کشور منجر شد که آثار و نتایج آن به شکل‌گیری عارضه بیماری هلندی در اقتصاد رژیم پهلوی انجامید.
 
البته تجربه تاریخی ایران نشان می‌دهد که عوارض بیماری هلندی در ایران از همان ابتدای شروع صادرات نفت در اقتصاد بروز کرد، اما مرور تاریخ اقتصاد ایران نشان می‌دهد در پی رونق جهانی قیمت نفت و درنتیجه، افزایش درآمدهای ارزی حاصل از صدور نفت خام ناشی از افزایش ناگهانی قیمت نفت از سه دلار به ده دلار (که مستقیما و به طور تمام و کمال در اختیار دولت قرار داشت)، در سال‌های 1353-1356ش نشانه‌های بیماری هلندی آشکارا پدیدار شد.[6]
  
افزایش ناگهانی قیمت نفت و درنتیجه افزایش درآمد دولت در این سال‌ها، در وهله نخست سبب نوعی رونق اقتصادی گردید. درآمدهای هنگفت نفتی باعث رشد نقدینگی و پایه پولی کشور‌ شد و بر میزان تقاضای انواع کالاها افزود. در پی افزایش تقاضا، رژیم پهلوی به آزادسازی تجارت و واردات انبوه کالاهای خارجی اقدام کرد. در نتیجه اعمال تعرفه‌های گمرکی پایین، کالاهای خارجی به وفور و با قیمت بسیار نازل در بازار
یافت ‌‌می‌شد.[7] همچنین، در شروع برنامه پنجم توسعه حکومت قسمت اعظمی از دلارهای نفتی را در قالب برنامه پنجم درآورد، به طوری که سطح پولی برنامه عمرانی دوبرابر شد، اما رونق اقتصادی ایران، که در سال 1974 آغاز شد، تنگناها و تضادهایی را نیز با خود به همراه داشت که به‌سرعت پیامدهای منفی اقتصادی و اجتماعی خود را نشان داد.
 
پیامدهای منفی
بروز بحران بیماری هلندی در اقتصاد دوره پهلوی، تبعات دوگانه اقتصادی و اجتماعی چشمگیری را به نمایش گذاشت. در بعد اقتصادی، تزریق ناگهانی درآمدهای هنگفت حاصل از افزایش قیمت نفت در دسامبر سال 1973، بدون افزایش سطح تولید، تعادل عرضه و تقاضا را در بازار ایران برهم زد و به تورم و گرانی بی‌سابقه‌ای انجامید. در نتیجه، رونق اقتصادی خیلی زودتر از آنچه به‌نظر می‌آمد به پایان رسید؛ در نیمه سال 1975 ایران برای نخستین‌بار پس از افزایش درآمدهای نفت با مضیقه‌هایی روبه‌رو شد. گواه این مدعا، بودجه‌ای بود که در آن سال به مجلس شورای ملی داده شد که حدود دومیلیارد دلار کسری داشت. دولت برای کنترل تورم و گرانی در داخل، که موجب نارضایی مردم شده بود، به اقدامات خشونت‌آمیزی دست زد و گروه‌هایی که برای نظارت بر قیمت‌ها تعیین شده بودند با اعمال فشار و تهدید درصدد پایین آوردن قیمت‌ها برآمدند.[8]  
 
محمدرضا پهلوی هنگام بازدید از پالایشگاه آبادان
محمدرضا پهلوی هنگام بازدید از پالایشگاه آبادان
شماره آرشیو: 1843-124ط

همچنین، تزریق دلارهای نفتی به اقتصاد، از یک‌سو سبب افزایش واردات اغلب اقلام صنعتی و مصرفی و از سوی‌دیگر، بی‌توجهی به بسترسازی برای گسترش تولیدات داخلی گردید و آثار مخرب خود را به ترتیب بر بخش‌های کشاورزی، صنعت و معدن برجای گذاشت؛ به گونه‌ای که تقریبا عمده فعالیت‌های سنتی، صنعتی و تولیدی کشور، تحت تأثیر آن قرار گرفت و به‌تدریج دچار زوال و نابودی شد. از جمله این فعالیت‌ها می‌توان «صنعت منسوجات سنتی، صنعت کاشی سنتی، صنعت شیشه‌گری سنتی، صنعت خراطی چوب و فلزکاری سنتی را نام برد که یا به کلی از بین رفتند و یا به صورت صنایع دستی و تزئینی در مقیاس‌های بسیار کوچک، به حیات خود ادامه دادند».[9]  
 
شاپور بختیار، آخرین نخست‌وزیر حکومت پهلوی، ضمن بیان اثرات مثبت و منفی ناشی از درآمدهای نفتی، این پول‌ها را به خون تزریقی تشبیه کرد که بیش از اندازه وارد بدن شده بود: «ما از سه‌میلیارد دلار درآمد نفت، در عرض 48 ساعت رسیدیم به هجده‌میلیارد دلار. این پول ممکن بود عاقلانه، با سرمایه‌گذاری تدریجی و با بهره‌های متناسب، وارد سازمان اقتصادی ایران بشود، که این کار را ما نکردیم. یک دفعه سیل پول آمد که این پول‌ها را یک مقداریش دور می‌زد و برمی‌گشت به آمریکا، به انگلیس، به فرانسه؛ بدون اینکه برای ایران فایده‌ای داشته باشد... این خونی که به بدن تزریق می‌کنند وقتی که بیشتر از قدر کافی باشد، آشفته‌حالی می‌دهد، ناراحتی می‌دهد، سرگیجه می‌آورد».[10]
 
افزون بر پیامدهای اقتصادی، افزایش سرسام‌آور قیمت نفت در سال‌های 1352 تا 1355ش سبب شد پهلوی دوم، که اندیشه «تمدن بزرگ» را در سر می‌پروراند، با هزینه کردن دلارهای نفتی در مراکز حکومتی و شهرهای کشور، مهاجرت روستائیان به شهرها را تشویق و تحریک کند. خالی شدن روستاها از سکنه باعث شد تولیدات کشاورزی نیز به‌شدت کاهش یابد و دولت برای جبران آن به واردات روی آورد، ولی با توجه به کاهش قیمت نفت در سال‌های بعد، واردات نیز کاهش یافت و در پی آن قیمت بسیاری از کالاها، که عمدتا مصرفی و مورد نیاز مردم بودند، افزایش چشمگیری پیدا کرد. این در حالی بود که بسیاری از مردم به خاطر رکود و تورم زیاد، توان خرید بسیاری از اقلام را نداشتند. در چنین شرایطی، مشکلاتی مشابه آنچه در هلند پیش آمده بود دامن حکومت پهلوی را نیز گرفت که در نهایت به یکی از کاتالیزورهای انقلاب اسلامی بدل گردید.
 
فرجام سخن
بیماری هلندی اقتصاد ایران از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ یک عارضه در اقتصاد کلان کشور بود که در میانه دهه 13۵۰ش و در پی افزایش قیمت جهانی نفت و نیز رشد چشمگیر درآمدهای نفتی دولت به وقوع پیوست. اتخاذ سیاست‌های اقتصادی نامناسب در این دوره زمانی، نتیجه‌ای جز تضعیف تولیدات داخلی و وابستگی اقتصاد کشور به قدرت‌های خارجی صنعتی و ‌تأمین بازار برای آنان نداشت. بدین‌ترتیب، تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد کشور علاوه ‌بر‌ اینکه به مصرف‌‌گرایی جامعه انجامید، به وابسته‌‌سازی ثبات اقتصادی کشور به ذخایر ارزی‌ منجر شد؛ به‌طوری که با کاهش قیمت نفت خام نرخ تورم را تا ۴۰ درصد بالا برد و به تشدید اختلافات طبقاتی دامن ‌زد و زمینه‌های بروز اعتراض‌های اجتماعی و سیاسی گسترده‌ای را علیه دولت فراهم کرد.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. The Dutch Disease, The Economist, November 26, 1977, pp 82 – 83.
[2] . Migara De Silva, The Political Economy of Windfall: The Dutch Disease (Theory and Evidence), Center in Political Economy,­ Washington University, 1994, P 112.
[3]. Thorvaldur Gylfason, "Lessons from the Dutch Disease: Causes, Treatment and Cures", Faculty of Economics and Business Administration, University of Iceland, 2001, P 7.
[4]. Gary Mc Mahon, "The Natural Resource Curse: Myth or Reality?", Ecomomic Development Institute, the World Bank, Washington, D.C, 1997, P 5.
[5] . فرهاد غفاری و سحر مظفری، «اثرات نامتقارن شوک‌های نفتی بر رشد اقتصادی در ایران»، فصلنامه اقتصاد کاربردی، سال اول، ش 3 (1389)، ص 50.
[6] . محمد طبیبیان، «نفرین نفت یا سواستفاده از منابع»، 1387، قابل بازیابی در:
www.rastak.com
[7] . همایون کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، مرکز، 1394، ص 287.
[8] . آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه منوچهر راستین، تهران، هفته، 1363، ص 31.
[9] . احمد صمیمی، «نفرین نفت یا سواستفاده از منابع»، 1386، قابل بازیابی در:
www.rastak.com
[10] . حبیب لاجوردی، خاطرات شاپور بختیار، پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد، تهران، نشر صفحه سفید، 1386، صص 129-131.
https://iichs.ir/vdcamonu.49ny615kk4.html
iichs.ir/vdcamonu.49ny615kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما