واکنش‌‌ها به دستگیری و تبعید امام خمینی(ره)؛

واکنش‌‌های «خارج از ایران» به تبعید یک مرجع تقلید

از دیگر افرادی که نسبت به تبعید امام واکنش نشان دادند آیت‌‌الله سیدمحمدباقر صدر است. او طی نامه‌‌ای به یکی از علمای ایران نوشته است: «آقای خمینی از سوی مزدوران آمریکا در ایران،‌ به ترکیه تبعید شده است. این بار آقای خمینی توانست که دهن شاه را ببندد که همواره جنبش مخالف خود در ایران را به ارتجاع و عقب‌‌ماندگی متهم می‌‌کرد. آیا هیچ انسانی در جهان می‌‌تواند جنگ و مبارزه با اعطای امتیازات جدید به آمریکا را ارتجاع و عقب‌‌مانده نام بگذارد»
واکنش‌‌های «خارج از ایران» به تبعید یک مرجع تقلید

پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ تبعید در تاریخ کشورها سابقه‌‌ای کهن دارد و صاحبان قدرت همیشه برای حذف و طرد مخالفان خود بدین روش توسل جسته‌‌اند. در تاریخ کشور ایران نیز این پدیده در دوره‌‌های مختلف و در قالب تبعید به شهرهای دورافتاده و بد آب‌وهوا و یا خارج از کشور جهت محو شخص و عدم دسترسی پیروان و مخاطبان، اتفاق افتاده است. در دوره معاصر، رژیم پهلوی به دلیل تقابل با علما و روحانیون بارها به این روش توسل جسته است. این امر با مبارزه امام خمینی(ره) با حکومت پهلوی دوم که از دهه 1340 رو به افزایش نهاد، تشدید شد و حتی ایشان هم در دایره افرادی قرار گرفتند که از محل سکونت خود تبعید شدند. این نوشتار بر آن است ضمن بررسی چرایی تبعید، واکنش‌‌های نیروهای مذهبی به دستگیری و تبعید امام را بررسی کند. شایان ذکر است این پژوهش صرفا محدود به واکنش‌‌های «خارج از ایران» خواهد بود.
 
چرایی تبعید؛ منفصل کردن رهبر نهضت اسلامی از پیروان
نظام فکری پهلوی‌‌ها از چهار مؤلفه ناسیونالیسم افراطی، باستان‌‌ستایی، اسلام‌‌زدایی و غرب‌‌گرایی تشکیل‌شده بود که با مبانی اسلام و فرهنگ جامعه در تقابل بود. روحانیون مبارز و معتقدان به باورهای بومی و فرهنگ اسلامی با سنجش تقابل و تعارض مؤلفه‌های یادشده با باورهای فرهنگی خود به افشاگری و آگاهی‌‌بخشی جامعه دست زدند که این امر با سخنرانی‌‌های حضرت امام به نقطه اوج خود رسید. امام در سخنرانی تاریخی خود، یعنی 13 خردادماه 1342ش، به اسلام‌‌زدایی شاه و روابط حکومتش با رژیم اشغالگر قدس پرداختند و ریشه تمام گرفتاری‌‌ها و اختلافات را در این دو مؤلفه دانستند.[1] بنابراین، در شرایطی که امام حاضر نبود برای پیشبرد مبارزه و نیل به مقاصد آرمانی خود به هیچ سازشی تن دردهد و با صراحت پیشنهاد دوستی و همکاری درباریان و فرصت‌‌طلبان را رد می‌‌کرد، از دید حکومت، تبعید تنها راه بود؛ چراکه رسالت جهانی امام، آمریکا، اسرائیل و مرتجعین وابسته به حکومت پهلوی را دچار وحشت کرده بود.[2]
 
بازتاب جهانی تبعید امام
برخلاف رسانه‌‌های داخلی، رسانه‌‌های خبری خارجی درباره تبعید امام خبرهای مفصل‌‌تری پخش کردند. خبرگزاری فرانسه ‌نوشت: «آیت‌‌الله خمینی، از روحانیون مذهبی ایران و مخالفین دولت، امشب از کشور تبعید شد. [امام] خمینی در ژوئن 1963 دستگیر شد. دستگیری وی موجب اغتشاشات خونینی در شهرهای مهم ایران شده بود. با اعلام تبعید وی، تعدادی از مغازه‌‌های بازار بسته شده است».[3] همچنین، مجله «مِسِج»[4]، ارگان مدرسه وعاظ شهر لکنهو، در تاریخ نوامبر 1964/ آبان‌‌ماه 1343 ضمن گزارش ماوقع درباره تبعید امام خمینی، از دولت پهلوی انتقاد و نظریات خویش را درباره حکومت هیتلرمآب شاه بیان کرد. این مجله آورده است: «خبر تأثرانگیز تبعید دانشمندترین مجتهد قم آیت‌‌الله آقای روح‌الله خمینی به ما رسید. این واقعه تأثر عمیق مسلمانان در دیگر نقاط عالم را در پی داشته است. دولتی که اجازه نمی‌‌دهد ملت نجیبش از سیاست‌‌هایش انتقاد و نظریات خود را بیان کند بایستی خیلی ظالم، غیردموکراتیک و هیتلرمآب باشد».[5]
  
علاوه بر این مقاله، مجلات دیگری چون «صوت‌‌الاسلام»، چاپ بغداد، روزنامه «الشعب» چاپ الجزایر، «الثوره» چاپ دمشق و «لاپرس» چاپ تونس، نسبت به این عمل انزجارآمیز واکنش نشان دادند. از دیگر واکنش‌‌های برون‌‌مرزی در قبال تبعید امام،‌ موج کارت‌‌هایی بود که از جانب مقامات و اتباع خارجی به‌عنوان حمایت از امام به ایران سرازیر گردید. این کارت‌‌ها که از کشورهای کانادا، دانمارک، سوئیس، فرانسه، ایتالیا، انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی برای امام به آدرس وزارت دادگستری، رئیس پلیس تهران و... فرستاده می‌‌شد، دربردارنده تبریک عید میلاد مسیح، آرزوی موفقیت و آزادی امام و پشتیبانی از او بود.[6] نکته شایان تأمل و روشنگر درباره امام این است که برخلاف ساواک و رژیم پهلوی، خبرگزاری‌‌های جهان و شخصیت‌‌های مستقل خارجی از ایشان به‌عنوان «یکی از روحانیون مذهبی ایران» یا «فرد مقدس و محترم» نام ‌بردند که همین امر عظمت، بزرگی و جایگاه ایشان را در میان ادیان ابراهیمی و مسلمانان جهان نشان می‌داد. این واکنش‌‌های گسترده حقیقی و حقوقی و مجامع ‌بین‌‌المللی، به‌ویژه اتحادیه‌‌ها و گروه‌‌های دانشجویی در اروپا و آمریکا، که راجع به زندانیان سیاسی و تبعید امام به‌عنوان یک مرجع تقلید که مصونیت سیاسی دارند، نامه‌ها و تلگراف‌هایی به سازمان ملل ارسال
کردند، جهانیان را نسبت به رژیم ایران و مسئله حضرت امام به‌شدت حساس کرد. ازآن‌پس، ‌جریان تبعید رفته‌رفته بُعد بین‌‌المللی پیدا کرد و باعث عکس‌‌العمل مجامع جهانی شد. نامه به رئیس سازمان حقوق بشر، آقای اوتانت، یکی از بی‌‌شمار واکنش‌‌هاست.[7] در این میان واکنش حوزه متفاوت بود.
 
واکنش حوزه نجف و سامرا به تبعید و ورود امام به عراق
مهم‌‌ترین عامل تبعید امام خمینی به شهر نجف را باید اوضاع فکری حاکم بر آن دانست. نقش مهم و تأثیرگذار علمای حوزه نجف بی‌‌تردید بر همه آشکار است، اما علمای حوزه نجف به‌شدت از دخالت در امور سیاسی دوری می‌‌کردند. در این حوزه هر کس می‌‌خواست به کار سیاسی و مبارزاتی بپردازد به‌شدت تقبیح و منزوی می‌‌شد. به‌طورکلی مواضع و دیدگاه‌‌های علمای نجف نسبت به امام خمینی و واکنش آنها به تبعید و ورود امام به نجف و چگونگی تأیید و یا مخالفت با نهضت اسلامی را می‌‌توان به سه دسته و طیف فکری تقسیم کرد: الف) علما و روحانیونی که خود اهل مبارزه بودند و با امام و نهضت اسلامی «هماهنگی» داشتند؛ ب) علما و روحانیونی که علی‌‌رغم احترامی که برای شخصیت امام خمینی قائل شدند، نسبت به مسائل سیاسی و مبارزه، «سکوت» اختیار کرده و «بی‌‌تفاوت» بودند؛ ج) علما و روحانیونی که با امام و نهضت اسلامی «مخالف» بودند و مخالفت خود را علنا ابراز کردند. این دسته اخیر اگرچه اقلیت ناچیزی بودند،‌ اما از همان بدو ورود امام به عراق، ‌به مخالفت با ایشان برخاستند[8] و حتی تلاش کردند کلاس درس امام را به تعطیلی بکشانند.[9]
 
در این میان، واکنش حوزه سامرا و استقبال گرمی که از امام به عمل آمد، تمام معادلات رژیم و ساواک را به هم‌ریخت. امام روز 15 مهرماه 1344 به سامرا رسیدند و قبل از حرکت امام برخی از یاران ایشان زودتر رفته بودند و با هماهنگی آقای ذوالریاستین، که ریاست مدرسه میرزای شیرازی را بر عهده داشت، ‌زمینه را برای استقبال مهیا کردند. شیوخ سامرا تمهیدات لازم را برای استقبال آماده کردند و شمار بسیاری به استقبال امام و همراهان ایشان آمدند.[10] امام پس از استقبال پرشکوهی که از او در کربلا به عمل آمد، عازم نجف شد. آیت‌‌الله خویی اولین شخصی بود که به دیدار امام آمد.[11] او تنها مرجعی بود که در مرحله اول با نهضت امام خمینی و علمای قم تشریک‌ مساعی و همسویی داشت و با دادن اعلامیه از نهضت اسلامی حمایت کرد. از طرف دیگر، آیت‌‌الله حکیم قرار داشت. او به‌‌رغم نفوذ معنوی که در میان شیعیان عراق و ایران و سایر کشورهای شیعه‌‌نشین داشت،‌ دیدگاه موافقی نسبت به مبارزه نداشت. او اگرچه از ورود امام به نجف استقبال کرد،‌ اما نسبت به تحولات سیاسی ایران تمایلی نداشت و معتقد بود: «اگر قیام کنیم و خونی از بینی کسی بریزد، سروصدایی بشود، ‌مردم به ما ناسزا می‌‌گویند و سروصدا راه می‌‌اندازند».[12] اما امام به نقش مردم در مبارزه و مبارزه علنی معتقد بود.
 
امام خمینی در جمع برخی فضلا و روحانیون حوزه علمیه نجف (مهرماه 1344)
امام خمینی در جمع برخی فضلا و روحانیون حوزه علمیه نجف (مهرماه 1344)
 
از دیگر افرادی که نسبت به تبعید امام خمینی واکنش نشان داد آیت‌‌الله سیدمحمدباقر صدر است. او طی نامه‌‌ای به یکی از علمای ایران نوشت: «آقای خمینی از سوی مزدوران آمریکا در ایران،‌ به ترکیه تبعید شده است. این بار آقای خمینی توانست که دهن شاه را ببندد که همواره جنبش مخالف خود در ایران را به ارتجاع و عقب‌‌ماندگی متهم می‌‌کرد. آیا هیچ انسانی در جهان می‌‌تواند جنگ و مبارزه با اعطای امتیازات جدید به آمریکا را ارتجاع و عقب‌‌مانده نام بگذارد».[13] او در زمانی که امام در پاریس بودند نامه‌‌ای به امام نوشتند و آمادگی خود و نسل جوان مسلمین را به عرض امام رساندند.
 
فرجام
رژیم تصور می‌‌کرد با تبعید امام خمینی، فکر و رسالت حکومت اسلامی و مبارزه با اسرائیل و امپریالیسم آمریکا به فراموشی سپرده خواهد شد، اما این کار نتیجه عکس داد؛ چراکه واکنش‌‌های بین‌‌المللی، چه در حوزه‌‌های علمیه عراق و چه شخصیت‌‌های حقیقی و حقوقی، نهادهای بین‌‌المللی و خبرگزاری‌‌ها، توجه و محوریت امام را در پی داشت و همین مسئله حربه تبعید را خنثی کرد.
 
امام خمینی و آیت‌الله شهاب‌الدین اشراقی، در حال حرکت از نوفل لوشاتو به سوی فرودگاه شاردوگل پاریس (شبانگاه 11 بهمن 1357)
امام خمینی و آیت‌الله شهاب‌الدین اشراقی،
در حال حرکت از نوفل لوشاتو به سوی فرودگاه شاردوگل پاریس (شبانگاه 11 بهمن 1357)

پی‌نوشت‌‎ها:
 
[1]. محمدحسن رجبی، زندگینامه سیاسی امام خمینی (ره)، از آغاز تا تبعید، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ویرایش 2، چ چهارم، 1378، صص 268-269.
[2]. غلامعلی پاشازاده، مبارزات امام خمینی به روایت اسناد (در دوران تبعید در نجف)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، صص 46-47.
[3]. سیدحمید روحانی (زیارتی)، نهضت امام خمینی، ج 2، بی‌‌جا، واحد فرهنگی بنیاد شهید و با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1364، ص 63.
[4]. Message
[5]. سیدحمید روحانی، همان، ص 65.
[6]. همان، ص 69.
[7]. خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌‌اکبر محتشمی‌‌پور، تهران، دفتر انقلاب اسلامی، موسسه انتشارات سوره، 1376، ص 452.
[8]. خاطرات آیت‌‌الله عباس خاتم یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 81.
[9]. خاطرات محتشمی‌‌پور، همان، ص 500.
[10]. همان، صص 77-78.
[11]. خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین عباسعلی عمید زنجانی، تدوین محمدعلی بیگی کندری،‌ تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379، ص 119.
[12]. اکبر فلاحی، سال‌‌های تبعید امام خمینی(ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 161.
[13]. ابوالفضل شکوری، سیره صالحان، قم، انتشارات شکوری، 1374، ص 503.
https://iichs.ir/vdcd5j0x.yt0os6a22y.html
iichs.ir/vdcd5j0x.yt0os6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما