نگاهی به کارنامه کمیته مجازات؛

انجمنی مخوف با مشی قهرآمیز

چند سالی از پیروزی انقلاب مشروطه نگذشته بود که عده‌ای از فعالان مشروطه که به اهداف خود در انقلاب مشروطه نرسیده بودند، در شهریورماه 1295ش به تأسیس کمیته‌ای مخوف با مشی قهرآمیز دست زدند
انجمنی مخوف با مشی قهرآمیز

پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ بعد از فتح تهران و پیروزی مشروطه‌خواهان، رهبران گروه‌های حزبی، اقدام به تشکیل و عضوگیری افراد در انجمن‌ها و کمیته‌هایی با اهداف، تفکرات و اندیشه‌های مورد نظر خود در سطح تهران و دیگر شهرهای ایران نمودند. در واپسین روزهای جنگ جهانی اول و بعد از گذشت ده سال از انقلاب مشروطه ایران که با توجه به تلاش انقلابیون، نتایج مطلوب حاصل نشده و هرج و مرج سراسر کشور را فراگرفته بود عده‌ای از مبارزان و سرخوردگان مشروطه برای ایجاد تغییرات اساسی در ساختار حکومت و از میان برداشتن بازیگرانی که از نظرشان خائن به مردم و مملکت بودند، اقدام به ایجاد انجمنی مخوف به نام کمیته/ انجمن مجازات در سال 1295ش کردند. بررسی شخصیت‌های اصلی این کمیته، اندیشه و عملکرد و نیز مشی افراطی و انتقام‌جویانه آن هدف اصلی این نوشتار کوتاه است.
 
زمینه‌های پیدایش کمیته مجازات
یکی از مهم‌ترین پدیده‌های واپسین سال‌های فرمانروایی قاجارها در ایران، ظهور و شکل‌گیری انجمن‌های مخفی مختلف بود که رشد قارچ‌گونه آنها (بنا بر قولی در همین زمان 180 انجمن در تهران وجود داشته است)[1] موجب بحران سیاسی، هرج و مرج، شکست مشروطه و شکل‌گیری استبداد صغیر در ایران شد. در این میان می‌توان گفت کمیته مجازات نیز به نوعی حاصل کشمکش‌های سیاسی میان همین انجمن‌های سری بود. درواقع تقریبا بعد از گذشت هشت سال از این وقایع، عده‌ای از فعالان مشروطه ــ که اغلب از دموکرات‌های تندرو بودند و به اهداف خود در انقلاب مشروطه نرسیده و دچار شکست، ناکامی، خیانت و سرخوردگی شده بودند ــ در شهریورماه 1295ش به تأسیس کمیته‌ای مخفی و محرمانه با مشی قهرآمیز به نام کمیته مجازات دست زدند.
 
جمعی از مشروطه‌خواهان مسلح به فرماندهی حاجی میرپنججمعی از مشروطه‌خواهان مسلح به فرماندهی حاجی میرپنج
شماره آرشیو: 4964-۱ع
 
بنیان‌گذاران و اعضای اصلی این کمیته از افرادی چون سرتیپ اسدالله‌خان ابوالفتح‌زاده، سرتیپ ابراهیم‌خان منشی‌زاده، محمد‌نظرخان مشکات‌الممالک، احسان‌الله‌خان دوستدار، میرزا محمدخان نجات خراسانی، سردار محیی (برادر میرزا کریم‌خان رشتی، جاسوس معروف انگلیس) کریم دواتگر و میرزا علی‌اکبر ارداقی، میرزا محمدحسین سیفی قزوینی (عمادالکتاب)، بهادرالسلطنه و... تشکیل می‌شد،[2] اما هسته مرکزی کمیته مجازات، ابوالفتح‌زاده (به عنوان رئیس کمیته) و منشی‌زاده و مشکات‌الممالک بودند.[3] بعد از تشکیل کمیته، مؤسسان اقدام به تنظیم مرامنامه، عضوگیری، تهیه اسلحه و لباسی به رنگ مشکی و بلند نمودند و با انتشار بیانیه‌ای به طور رسمی تأسیس خود را اعلام کردند.[4] 
 
رویکردها و تفکرات
با توجه به اولین اعلامیه‌ای که توسط این گروه انتشار یافت، هدف اصلی آنان مجازات خیانتکاران به ملت و وطن بیان شده بود. آنها معتقد بودند که در این شرایط، مبارزه مسلحانه و حذف فیزیکی مخالفان آزادی و استقلال ایران، یگانه راه ممکنِ پیش رو محسوب می‌شود.[5] بی‌تردید، این‌گونه تفکر، ریشه در دیدگاه‌هایی داشت که در قفقاز از طرفداران بسیاری برخوردار بود و از همین طریق، ایرانیان هواخواه آزادی و مشروطیت را تحت تأثیر قرار می‌داد. اما روایت‌های دیگری نیز درباره اهداف این گروه از سوی مورخان وجود دارد که بر مبنای آن گفته می‌شود ادعای رفع ظلم و بی‌عدالتی «... ظاهر ماجراست و با شناختی که از هسته اصلی گروه وجود دارد، با علم به شبکه ارتباطی آنان که یک سویش به اقامتگاه تابستانی سفارت بریتانیا در قلهک مربوط می‌شد و سوی دیگرش به انجمن‌های تندرو عصر مشروطه که سلاح کشیدن و قتل مخالفین، مذهب مختارشان بود، در مورد عدالت‌طلبی آنان باید تردید کرد...».[6]
 
هدف دیگری که این کمیته دنبال می‌کرد تغییر حکومت بود که البته موفق به این کار نشدند. در این رابطه عبدالله بهرامی از قول ابوالفتح‌زاده می‌نویسد: «اگر ده نفری از روی و حقیقت با هم ائتلاف نمایند، به سهولت می‌توانیم این ساختمان غلط را سرنگون ساخته و یک بنای جدید برای آبادی مملکت ایجاد نماییم».[7] 
  
طراحی و اجرای ترورهای سیاسی
رویکرد قهرآمیز و انتقام‌جویان هسته مؤسسین کمیته مجازات با عملکرد آنها که با شناسایی اشخاص سیاسی و سپس قتل آنها پیوند خورده بود به‌سرعت خود را نشان داد. بنا بر مستندات تاریخی، کمیته مجازات شیوه خاصی برای ترورهای خود طراحی کرده بود؛ به این ترتیب که قبل از اقدام به ترور برای افراد مورد نظر، شبنامه‌ای ارسال کرده ــ که بر آن شبنامه علامتی از تصویر فشنگ بود ــ[8] و آنها را تهدید و بعد از آن اقدام به ترور می‌نمود. علاوه بر این، عاملان ترور هنگام اجرای برخی مأموریت‌ها از لباس مخصوصی استفاده می‌کردند تا شناسایی نشوند. این لباس‌ها که بیشتر در زمان توزیع شبنامه‌ها، استفاده می‌شد، از پارچه‌های سیاه دوخته شده بود و تمام بدن را می‌پوشاند و سرپوشی هم داشتند که فرد را کاملا در درون خود پنهان می‌ساخت.[9]
 
گروه هدف کمیته مجازات را رجال سیاسی تشکیل
می‌داد که از سوی رهبران کمیته به عنوان افراد خائن به مردم و وطن‌فروش مورد شناسایی قرار می‌گرفتند. نخستین شخصی که توسط اعضای کمیته مجازات مورد حمله قرار گرفت و به قتل رسید میرزا اسماعیل‌خان، رئیس انبار غله وزارت مالیه، بود. مسئله نان و توزیع آرد از معضلات آن روزهای جامعه ایرانی بود.[10] میرزا اسماعیل از سوی اعضای کمیته متهم به سوءاستفاده و فساد مالی شده بود. همچنین یکی از جرائم او رفت‌وآمد به سفارت بریتانیا بود. کریم دواتگر با یاری دو تن از اعضای کمیته از مجریان طرح ترور میرزا اسماعیل بود.
 
اما دومین نفری که از سوی کمیته به مجازات محکوم شد همین کریم دواتگری بود که خود عضو کمیته بود و حکم مجازات میرزا اسماعیل را اجرا کرده بود. قبل از آن نیز به ترور نافرجام شیخ فضل‌الله نوری اقدام کرده بود. کریم از سوی اعضای کمیته متهم به سوءاستفاده شد. گفته شد بخشی از هزینه‌ای را که بابت عملیات ترور میرزا اسماعیل مقرر شده بود به نفع خود تصرف کرده است، همچنین تمرد و گردن‌کشی کریم در برابر دستورات کمیته عامل دیگر مجازات وی عنوان شده بود.[11] این تصفیه درون‌سازمانی نشان می‌داد این افراد حتی برای اصلاح اعضای خود راهی جز خشونت و برخورد قهرآمیز نمی‌شناسند.
 
کریم دواتگر؛ ضارب آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری
کریم دواتگر؛ ضارب آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری
 
سومین قرعه فال به نام یک عنصر مطبوعاتی، عبدالحمیدخان متین‌السلطنه، افتاد. متین‌السلطنه مدیر روزنامه «عصر جدید» از سوی کمیته متهم شد که از اسماعیل‌خان دفاع کرده و با خارجی‌ها مراوداتی دارد. اما علت اصلی اختلاف سران کمیته با او این بود که وی از زمان مجلس دوم به بعد از فراکسیون اعتدالیون و مواضع معتدل‌تری حمایت کرد؛ ازهمین‌رو، اعلامیه‌ای مبنی بر حکم مجازات وی صادر شد و متعاقب آن وی در دفتر روزنامه به قتل رسید.[12] به دنبال ترورهای موفقیت‌آمیز کمیته مجازات به رهبری منشی‌زاده که وحشتی در میان مردم ایجاد کرده بود، دولت (کابینه وثوق‌الدوله) نیز به در اضطراب افتاد؛ به‌ویژه که اعضای کمیته از این فرصت استفاده کردند و دولت را در باب عزل و نصب اشخاص به طور غیر مستقیم مورد فشار قرار دادند.[13]
 
عبدالحمید متین‌السلطنه نفر سوم از چپعبدالحمید متین‌السلطنه نفر سوم از چپ
شماره آرشیو: 810-124ط
 
میرزا محسن مجتهد، میرزا محمدخان منتخب‌الدوله، میرزا احمدخان استوار و احمدخان صفا از دیگر اشخاصی هستند که بنا بر شواهد تاریخی توسط جوخه ترور کمیته مجازات و به دلایل مختلف به قتل رسیدند. البته برخی از این ترورها که با اهداف و انگیزه‌های شخصی یا به دلیل اخاذی صورت می‌پذیرفت ــ مانند قتل منتخب‌الدوله رئیس خزانه وقت ــ از یک‌سو سبب بروز اختلاف شدید میان اعضای کمیته به‌ویژه منشی‌زاده و بهادرالسلطنه (عامل ترور منتخب‌الدوله)، و از سوی دیگر موجب خشم و نفرت مردم از اقدامات کمیته شد.
 
فروپاشی
با بروز اختلاف میان اعضای کمیته و گزارش تمام مسائل کمیته به نظمیه توسط بهادرالسلطنه[14]، کمیته توسط دولت وثوق‌الدوله سرکوب و تمامی اعضای آن پس از دستگیری توسط نیروهای عبدالله بهرامی (رئیس اداره تأمینات) محاکمه، به اعدام، زندان و تبعید محکوم شدند. ابراهیم منشی‌زاده و اسدالله ابوالفتح‌زاده، که مؤسسان کمیته بودند و دستور قتل‌ها از طرف آنها صادر می‌شد، محکوم به پانزده سال زندان و تبعید به کلات نادری شدند، اما وثوق‌الدوله که نمی‌توانست چشم بر دشمنی‌های آنها ببندد، دستور داد هر دو را در سمنان تیرباران کنند و به حیاتشان خاتمه دهند.[15]
 
ارداقی و مشکات‌الممالک، هرکدام محکوم به پنج سال حبس شدند. بقیه اعضا نیز به پنج تا پانزده سال زندان محکوم شدند. در این میان برخی اعضا مانند میرزا اسماعیل‌خان نیز موفق به فرار شدند. به این ترتیب، پرونده یکی از مخوف‌ترین گروه‌های تروریستی تاریخ ایران بسته شد، اما رازهای سربه‌مهر فراوانی باقی ماند که هیچ‌گاه کسی نتوانست به‌درستی، پاسخی برای آنها بیابد.
 
فرجام سخن
کمیته مجازات شاخه‌ای از گروه دموکرات‌های تندور بود که در بحبوحه بحران‌ها و آشفتگی‌های دوران پسامشروطه شکل گرفت و اقدامات خود را معطوف به ترور شخصیت‌های سیاسی رده دوم و سوم جامعه آن زمان کرده بود. اگرچه این کمیته در ابتدای امر و به واسطه ترور افراد بدنام توانست برای خود اعتبار کسب نماید و تا حدی نیز حمایت مردم را جلب کند اما با روی آوردن به ترور افراد خوشنام و محبوب جامعه، منفعت‌طلبی‌های شخصی، رقابت و نیز بروز اختلافات ناشی از عدم انسجام فکری میان اعضا، نتوانست برای مدتی طولانی به حیات خود ادامه دهد و بعد از یک سال (1296ش) دچار فروپاشی شد.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . حسین آبادیان، بحران مشروطیت در ایران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1383، ص 79.
[2] . ابراهیم فخرایی، سردار جنگل، تهران، جاوید، 1354، ص 339.
[3] . حسین آبادیان، تاریخ سیاسی معاصر ایران (جنگ جهانی اول تا کودتای 1299-1293ش)، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1390، ص 277.
[4] . سپهر، 1362، ص 416.
[5] . عبدالله متولی، کمیته مجازات، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1378، صص 124-125.
[6] . حسین آبادیان، تاریخ سیاسی معاصر ایران (جنگ جهانی اول تا کودتای 1299-1293ش)، همان، ص 273.
[7] . بهرامی، 1363، ص 504.
[8] . عبدالله متولی، همان، ص 127.
[9] . همان، ص 100.
[10]. علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجاریه، تهران، علمی، 1370، ص 564.
[11] . مهدی فرخ، خاطرات سیاسی فرخ، ج 1، به کوشش پرویز لوشانی، تهران، امیرکبیر، 1347، ص 10.
[12] . تبریزی، 1362، ص 25.
[13] . مهدی فرخ، همان، ص 10.
[14] . بعد از ماجرای ترور منتخب‌الدوله، اعضای کمیته تصمیم بر مجازات بهادرالسطنه گرفتند و در نتیجه وی برای تأمین امنیت خود در ازای تأمین جانی از سوی اداره نظمیه به همکاری با آنها پرداخت.
[15] . مهدی فرخ، همان.
https://iichs.ir/vdcb5sb5.rhba9piuur.html
iichs.ir/vdcb5sb5.rhba9piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما