گذری بر بسترها و پیامدهای تشکیل دولت موقت انقلاب اسلامی؛

گروهی با داعیه بسیار، که نهایتا مردود شد!

در روزهایی که بر ما گذشت، تشکیل دولت موقت انقلاب اسلامی 44 ساله شد. این موسم فرصتی مغتنم است که در باب زمینه‌های انتخاب مهندس مهدی بازرگان به این سمت و نیز پیامدهای آن، سخن رود. مقال پی‌آمده سعی دارد با استناد به پاره‌ای خاطرات و تحلیل‌ها، به شفافیت ساحت این رویداد بپردازد. امید آنکه مفید آید
گروهی با داعیه بسیار، که نهایتا مردود شد!

چرا مهدی بازرگان؟
طبعا نخستین پرسش در باب علل و زمینه‌های انتخاب مهندس مهدی بازرگان به نخست‌وزیری دولت موقت انقلاب اسلامی، آن است که چرا او برای چنین مسندی خطیر انتخاب شد؟ دراین‌باره تاکنون، تحلیل‌های فراوانی ارائه شده است. شاید بتوان آنچه را که در مجموعه «تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی»، منتشره توسط مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی دراین‌باره ذکر شده است، مخلصی از این پاسخ‌ها دانست:  
«یکی از مهم‌ترین دلایلی که شورای انقلاب، مهندس بازرگان را شایسته‌ نخست‌وزیری می‌دانست، سابقه‌ وی در امور اجرایی، سیاسی و دینی بود. از مهم‌ترین اقدامات اجرایی بازرگان که از او یک شخصیت باتجربه ساخت، همان مأموریت خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلستان بود. بازرگان بعد از کودتای 28 مرداد وارد میدان مبارزه شد، در نهضت مقاومت ملی فعالیت کرد و بعد از آن در سال 1340، با همکاری دکتر سحابی و آیت‌الله طالقانی، نهضت آزادی را تشکیل داد. آیت‌الله طالقانی رابطه‌ بسیار خوبی با امام خمینی داشت و امام مقاومت این روحانی بلندپایه را در برابر شاه تحسین می‌کرد. بازرگان بعد از سال 1340، به خاطر داشتن انگیزه‌های سیاسی و دینی و مخالفت با رژیم، سال‌های زیادی را در زندان به‌سر برد، یعنی دقیقا زمانی که حضرت امام نیز رهبری نهضت اسلامی را آغاز نمود. از نظر سیاسی نقطه قوت دیگر بازرگان ــ که از دید و نظر امام مخفی نبود ــ نپذیرفتن هر نوع سمت و مقامی در دو دهه آخر رژیم پهلوی بود. مهم‌تر از عوامل ذکرشده، شیوه‌ مدیریت و تصمیم‌گیری امام، بر اساس مشورت و اعتماد به دوستان مبارز و مجاهد خویش بود. بنابراین انتخاب بازرگان، تا حدودی به علت رابطه‌ نزدیک وی با شهید مطهری بود. خود بازرگان در این زمینه گفته است که پیشنهاد رسیدگی به مسئله‌ نفت، که به‌زعم خیلی از افراد مقدمه‌ای برای نخست‌وزیری وی به‌شمار می‌رفت، از جانب شهید مطهری بوده است. آقای علی‌اکبر ناطق نوری نیز بر نقش استاد مطهری در انتخاب آقای بازرگان تأکید دارد:
«در روی کارآمدن بازرگان، آقایان مطهری و بهشتی نقش داشتند، اما کسی که این انتخاب امام را تا آخر قبول نداشت و شجاعانه نقطه نظراتش را به امام می‌گفت، مرحوم ربانی شیرازی بود...».
 
مراسم انتصاب نخست‌وزیر دولت موقت از سوی امام خمینی در مدرسه علوی تهران (15 بهمن 1357)
مراسم انتصاب نخست‌وزیر دولت موقت از سوی امام خمینی در مدرسه علوی تهران (15 بهمن 1357)

آیت‌الله طالقانی، مخالف نخست‌وزیری بازرگان
از نکات جالب در باب انتخاب مهندس مهدی بازرگان به نخست‌وزیری، مخالفت آیت‌الله طالقانی با این تصمیم است. او اعتقاد داشت که قاطعیت و قدرت مدیریت یک نخست‌وزیر انقلابی، در این دوست دیرینش وجود ندارد! در مقالی که بر تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی نشر یافته، در این فقره آمده است:
«آیت‌الله طالقانی پس از پایان جلسه‌ مدرسه‌ رفاه، به بعضی از اعضای دفتر و خانواده‌اش گفت: مسئله‌ تعیین مهندس بازرگان به عنوان نخست‌وزیر مطرح بود، من به‌هرحال تأیید کردم این مسئله را، ولی به نظر من بازرگان به درد این کار نمی‌خورد. ایشان آدم خوبی است، ولی مرد قاطع و مدیری برای پیشبرد انقلاب نیست، به نظر من ایشان می‌تواند به عنوان وزیر انتخاب شود، نه نخست‌وزیر یک دولت انقلابی... بدون تردید مهندس بازرگان، سمبل جریان فکری و سیاسی نهضت آزادی است. از آن سو نباید فراموش کرد که آیت‌الله طالقانی، نزدیک‌ترین و آشناترین فرد به آقای بازرگان بود. طالقانی در بازرگان، توانایی همگامی و هماهنگی با سیاست‌ها و تحولات انقلابی را نمی‌دید. با شناخت عمیقی که طالقانی از نهضت آزادی و به‌ویژه بازرگان داشت، صلاحیت آنها را برای تصدی یک دولت انقلابی مورد تردید قرار می‌داد... البته پس از انتخاب بازرگان، امام و آیت‌الله طالقانی چاره‌ای جز تأیید، حمایت و همکاری نداشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار دولت موقت، همان گونه که برای برخی قابل پیش‌بینی بود، او نتوانست انتظارات را برآورده نماید. زمانِ دولت بازرگان به‌ویژه شخص ایشان، به آه و ناله و شکایت و یا گفتن پند و اندرز در رادیو و تلویزیون سپری شد. به دلیل تعارض دیدگاه‌های نهضت آزادی ــ که به طور عمده در شکل دولت موقت اعمال می‌شد ــ با دیدگاه‌های خط امام، جدی‌ترین چالش بین این دو جریان پدیدار شد. تقابل مواضع در مواردی چون نقش روحانیت و نیروهای خط امامی در مدیریت اجرایی کشور، محاکمه‌ سران رژیم پهلوی ــ که عمدتا به مذاق نهضتی‌ها خوشایند نبود ــ و یا مصادره اموال، رابطه با ایالات متحده‌ آمریکا، نقش نهادهای انقلابی در فرایند حکومت جدید، مناسبات با نهضت‌های آزادی‌بخش جهان اسلام و صدور انقلاب و... کار را به جایی کشانید که همه به این نتیجه رسیدند، دولتِ نهضت آزادی فاقد مشی اسلامی و انقلابی است...».
 
اصالت دادن به خود، ضعف بزرگ بازرگان
در فراز پی‌آمده، ما همچنان در پی یافتن پاسخ این پرسش هستیم که: چرا بازرگان؟ طبعا همان‌گونه که اشارت رفت، افراد فراوانی به فراخور اندیشه و برداشت خویش، دراین‌باره سخن گفته‌اند. در زمره ایشان،
زنده‌یاد آیت‌الله عباسعلی عمید زنجانی است که اعتقاد دارد امام خمینی را عادت بر این بود که از توانایی تمامی نیروهای موجود، تا سرحد امکان استفاده شود، مگر آنکه ایشان خود نخواهند با جریان عمومی انقلاب و نظام همراه باشند:
«یکى از خط مشى‌هاى حضرت امام این بود که از افراد تا آنجایى که امکان دارد استفاده بشود، تا آن لحظه‌اى که ثابت بشود که غیر قابل استفاده هستند. ما اصلا انتظار علم غیب از امام نداریم و نباید هم داشته باشیم .در زندگى پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) هم ما مى‌بینیم که از نیروها صرف نظر از عاقبت و آینده آنها استفاده مى‌شود، طبعا این کار براى امام بدون ادعاى علم غیب، کاملا طبیعى به نظر مى‌رسد. از همان روز اول نه تنها امام، بلکه دیگران نیز سلیقه و اسلوب آقاى مهندس بازرگان را مى‌دانستند. وابستگى که آقاى بازرگان، به آقاى شریعتمدارى و دارالتبلیغ داشت. اصولا آقاى بازرگان به نهضت آزادى وابسته بود و در عمق یک پیوستگى هم با جبهه ملى داشت؛ چون از انشعابیون مسلمان جبهه ملى بود. همه اینها جرقه‌هایى را مى‌زد، که آقاى مهندس بازرگان مى‌تواند یا نمى‌تواند؟ وقتى که آقاى مهندس بازرگان اعلام کرد که فراجناحى عمل خواهد کرد و امام در فرمان خود این نکته را یادآورى کرده بود که دولت جدید منهاى وابستگى‌هاى حزبى و جناحى، یعنى اشاره به همان نهضت آزادى بود، که مى‌بایست به صورت فراجناحى عمل کند. لذا خیلى‌ها این وسوسه را داشتند که آقاى مهندس بازرگان بالاخره از این وابستگى‌ها خودش را مى‌تواند دور کند یا نمى‌تواند؟ در هر حال مهندس بازرگان یکى از اشتباهاتش این بود و به همین دلیل آن جمله معروف را در تلویزیون، در منظر عمومى زد و گفت: دسته را به ما داده‌اند ولى تیغه دست ما نیست!... اینها نشان مى‌داد که در عمل، مهندس بازرگان نمى‌تواند در خط باقى بماند، اما بالاخره موقعیتش به نحوى بود که باید به وى فرصت داده مى‌شد. اگر مهندس بازرگان یک حالت انعطاف مى‌داشت و قابلیت خروج از آن سلیقه و تعصب خاص و آن چهارچوب بسته را از خود نشان مى‌داد، کاملا مى‌توانست اهداف امام و انقلاب را پیاده کند و در نتیجه مى‌توانست بسیار مفید هم باشد. البته من مى‌خواهم به نحوى تعبیراتم توهین‌آمیز نباشد، ولى چیزى شبیه خودخواهى یا چیزى شبیه به این، ‌که خود و آرای خود را اهمیت و اصالت بیشتر دادن، از نقطه‌ضعف‌هایى بود که او را از خط امام دور کرد...».
 
دولت موقت، ماجرای کردستان و یک علامت سؤال بزرگ
مروری بر کارنامه دولت موقت در دوران مسئولیت، از مهم‌ترین سرفصل‌های داوری درباره آن قلمداد می‌شود. آن مقطع موسم جدایی‌طلبیِ برخی عناصر و جریانات، در نقاط گوناگون کشور به‌ویژه منطقه کردستان بود و عملکرد دولت به جای حل موضوع، به جنبه‌های منفی آن دامن می‌زد. حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر ناطق نوری در خاطرات خود، موضوع را این‌گونه تحلیل کرده است:
«معتقدم‌ مقصر اصلی‌ در جنایات‌ کردستان،‌ دولت‌ موقت‌ بود. مرحوم‌ شهید سپهبد قرنی‌، که‌ رئیس‌ ستاد مشترک‌ بود و دوران‌ جوانی‌اش‌ را در کردستان‌ گذرانده‌ بود، می‌گفت: ‌من‌ کردستان‌ را می‌شناسم‌، اگر آن‌ را در اختیار من‌ بگذارید، بحرانش‌ را حل‌ می‌کنم‌ و معتقد بود اشرار و ضد انقلاب‌ با ناز مشکلشان‌ حل‌ نمی‌شود، باید با اینها برخورد قاطع‌ شود، اگر اقتدار حکومت‌ مرکزی‌ نزد اینها ضعیف‌ باشد، دست‌ به‌ شورش‌ می‌زنند، اما متأسفانه‌ دولت‌ موقت‌ بسیار ضعیف‌ عمل‌ کرد، حتی‌ در نامه‌هایی‌ که‌ اعضای‌ دولت‌ موقت‌ می‌نوشتند، توصیه‌ می‌کردند که‌ عزالدین‌ حسینی‌ و قاسملو را تحویل‌ بگیرید! در نخست‌وزیری‌ جلسه‌ که تشکیل‌ می‌دادند، یک‌ طرف‌ میز ضد انقلاب‌ و طرف‌ دیگر تیمسار قرنی‌، طرف‌ ضد انقلاب‌ را بالا می‌نشاندند و فرمانده‌ لایق‌ را پایین! تا قرنی‌ می‌خواست‌ حرفی‌ بزند، اشاره‌ می‌کردند شما چیزی‌ نگویید. با چنین‌ رفتاری‌، ضد انقلاب‌ پروبال‌ گرفت‌. یونسی، استاندار کردستان‌ هم‌، از خودشان‌ بود. هر چه‌ پول‌ به‌ کردستان‌ داده‌ می‌شد، استاندار براساس‌ تحلیل‌ لیبرالی‌ خود خرج‌ می‌کرد، تا به‌ اصطلاح‌ خودشان‌ حسن‌ نیت‌ نشان‌ بدهند. پول‌ها به‌ دست‌ کومله‌ و دموکرات‌ می‌افتاد و به‌ این‌ طریق‌، بر ضدنظام‌ مسلح‌ می‌شدند. زمانی‌ که‌ پادگان‌ سنندج‌ سقوط‌ کرد، از فاصله‌ استانداری‌ تا پادگان‌ چند صد نفر شهید شدند، تا پادگان‌ را نجات‌ بدهند و شهید صیاد شیرازی‌ با کلاه‌ سبزهایش‌ و بچه‌های‌ بااخلاص‌ سپاه‌ و ارتش‌ و شهید بروجردی‌ و کاظمی‌ و شهرام‌فر، تلاش‌های‌ طاقت‌فرسایی‌ را انجام‌ دادند تا کردستان‌ آرامش‌ پیدا کند. در یکی‌ از سخنرانی‌های‌ خود گفتم: اگر من‌ در کشور کاره‌ای‌ بودم‌، نهضت‌ آزادی‌ را به‌ خاطر جنایاتشان‌ در کردستان‌ محاکمه‌ می‌کردم‌ و معتقد هستم‌ اگر خون‌ بچه‌ها در کردستان‌ ریخته‌ شد، به‌ خاطر مدیریت‌ غلط‌ اینها و کارهای‌ اشتباهی‌ بود که‌ در آنجا کرده‌ بودند و به‌ همین‌ خاطر باید محاکمه‌ شوند...».
 
دولت موقت در پی دولتی کردن سپاه
نقش‌آفرینی مسئولانه و متعهدانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آغازین ماه‌های تأسیس نظام، هماره اسباب تکدر خاطر دولت موقت بود! چه اینکه سپاه در عمل استقلال داشت و تنها خود را تابع رهبر انقلاب می‌دانست. این امر موجب شد تا دولت، رویکردهای گوناگونی را در برابر این نهاد برگزیند که دولتی کردن آن، در زمره آنها بود. سردار یوسف فروتن ماجرا را به شرح ذیل روایت می‌کند:
«در آن زمان که سپاه در همه مسائل کشور حضور داشت، نمی‌توانست نسبت به مسائل دولت بی‌تفاوت باشد. دولت موقت سعی می‌کرد ما را به خودش وصل کند؛ یعنی سپاه را دولتی کند، درحالی‌که ما می‌گفتیم
سپاه به ولی‌فقیه متصل است و فرمانده سپاه از ولی‌فقیه دستور می‌گیرد و دولت فقط موظف است از نظر مالی، سپاه را حمایت کند. این موضوع بحثی طولانی به همراه داشت و تلاش زیادی کردیم تا دولت موقت این موضوع را درک کند، به همین علت از ما خاطره خوشی نداشتند و گروهک‌های مختلف، شایعه‌پراکنی‌های زیادی درباره سپاه می‌کردند؛ از جمله اینکه ارتش باید منحل شود. نیروهای ارتشی را تحریک ‌کردند که اگر شما نظامی هستید، پس این سپاهی‌ها چه می‌گویند. به خصوص اینکه در آن زمان کمیته‌ها از حالت مرکزی خارج شده و به صورت موقت مطرح شده بودند و درحالی‌که خود را ذی‌نفع می‌دانستند، تحریک‌پذیر نیز بودند. منافقین هم از هر دری وارد می‌شدند، تا به نوعی تشنج ایجاد کنند. وقتی مطلب به اطلاع حضرت امام(ره) رسید، ایشان با تدبیری حساب‌شده فرمودند: ارتش سر جای خود، سپاه هم سر جای خودش باشد...».
 
تصمیمات سؤال‌برانگیز درباره ارتشیان
رویکردهای دولت وقت درباره قوای نظامی و توان تسلیحاتی کشور، مجموعا غریب به نظر می‌رسید! گذشته از ناسازگاری با سپاه، زنده‌یاد آیت‌الله میرزا علی احمدی میانجی، درباره تصمیمات این دولت درباره درجه‌داران و سربازان ارتش، بر این باور است:
«آقاى مهندس بازرگان بعد از آنکه [به ریاست دولت موقت] انتخاب شد، چند عمل انجام داد که به‌نظر من، اعمال ایشان در برانداختن نظام کافى بود! اول: مدت‌زمان خدمت سربازى را به یک سال تقلیل داد. نتیجه این اقدام، این بود که کسانى‌که در پادگان‌ها بودند، خدمت سربازى آنها تمام مى‌شد و دیگر سربازى را براى حفاظت از مملکت نداشتیم. دوم: اعلام بازخرید نمودن درجه‌داران. آقاى موسوى اردبیلى مى‌گفت: با اعلام این مسئله، مى‌بایست تمام درجه‌داران ما ساندویچ‌فروش و... مى‌شدند و ارتش از هم پاشیده مى‌شد. سوم: قبول نکردن سربازهاى فرارى. در قبل از پیروزى انقلاب، یادم مى‌آید که من در میانه بودم. سربازهاى فرارى به پادگان برگشتند، اما آنها قبولشان نمى‌کردند و مى‌گفتند: بروید، بعدا بیایید! به همین جهت خود من که طلبه بودم، مجبور شدم براى حفاظت از پادگان میانه، پنجاه الى شصت نفر از مردم بیچاره سربازى‌رفته دهات خودمان را، با خرج خودشان به حفاظت از پادگان بفرستم. چهارم: خدمت درجه‌داران در منطقه بومى خودشان. آقاى مهندس بازرگان گفته بود هر افسر درجه‌دارى به محل خودش برود و در آنجا خدمت بکند. همین مسئله باعث شد تا مثلا درجه‌داران کرد، در کردستان، بلوچ در بلوچستان و... جمع بشوند. سرهنگى که اکنون بازنشسته شده است، نقل مى‌کرد: ما هر تصمیمى که مى‌گیریم، کردها متوجه مى‌شوند و این بدان علت است که به غیر از من تمام کسانى که به اینجا آمده‌اند، کرد هستند، آنها دستوراتم را عمل نمى‌کنند و اسرار را به بیرون منتقل مى‌کنند... به‌هرحال این چند عمل را که مهندس بازرگان انجام داد، به‌نظر من در برانداختن نظام کافى بود. منتها خدا این انقلاب را حفظ کرد...».
 
مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی در نمازجمعه تهران (سال 1358)
مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی در نمازجمعه تهران (سال 1358)

دیدار سؤال‌برانگیز با برژینسکی
یکی از واپسین میخ‌ها بر تابوت دولت موقت، ملاقات اعلام‌نشده مهدی بازرگان با زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیتی کارتر رئیس‌جمهور آمریکا بود، که در داخل کشور واکنش‌ها و اعتراضاتی فراوان برانگیخت. اعضای این دولت در پی این بازتاب‌ها ــ که تا مدتی ادامه یافتند ــ روایت‌های متناقضی بیان کردند. در مقالی بر تارنمای فوق‌آمده، روایت‌های پیش‌گفته و تناقضات آنها، این‌چنین ارزیابی شده است:
«در آبان 1358، مهدی بازرگان رئیس دولت موقت که همراه وزیر خارجه و چند تن از وزرا جهت شرکت در جشن سالگرد استقلال الجزایر به این کشور سفر کرده بود، ساعتی پس از رسیدن به الجزیره و پیش از ملاقات با رئیس‌جمهور الجزایر، یک ملاقات محرمانه، بدون حضور خبرنگاران و عکاسان، با زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیتی کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا انجام داد، که یک‌ساعت و نیم به طول انجامید. در 27 شهریور 1359 ابراهیم یزدی در جلسه‌ مجلس شورای اسلامی، متناقض با مطالب بیان‌شده توسط بازرگان، جریان را با چاشنی مظلوم‌نمایی بدین گونه شرح داده است: شما به وزیر خارجه‌تان اعتراض می‌کنید که چرا با یک دیپلمات خارجی ملاقات کرده، آن هم ما ملاقات نکردیم، او [برژینسکی] عینا مثل شِمر ابن ذی الجوشن که شب عاشورا به دیدن ابوالفضل رفت، به دیدن آقای مهندس بازرگان آمد. مهندس بازرگان هم گفتند: چه کنیم او را بپذیریم یا نپذیریم؟... این در حالی است که مهندس بازرگان بیان داشته بود: آقای دکتر یزدی اطلاع داشت و من هم به ایشان گفته بودم که در آن جشن استقلال ترکیه که نهار میهمان بودیم، کاردار اطلاع داد: شما که می‌روید الجزایر، آقای برژینسکی هم به آنجا می‌آید، بنابراین احتمال دارد به ملاقات شما بیاید. این را آقای دکتر یزدی می‌دانست. به گفته بازرگان: دو روز قبل از عزیمت من به الجزایر، کاردار سفارت آمریکا در تهران به من اطلاع داد که برژینسکی مایل است هنگام اقامت من در الجزایر، ملاقات و مذاکره انجام دهد و امروز این دیدار انجام شد... این درحالی است که رابرت گیتس ــ که در دوره دوم ریاست‌جمهوری جورج دبلیو بوش وزیر دفاع شده بود ــ طی سخنانی در دانشگاه ملی امور دفاعی آمریکا اعلام کرد: من در نخستین ملاقات (پس از انقلاب ایران) میان یک مقام ارشد دولت آمریکا و مقام‌های ممتاز دولت ایران در الجزیره، در پایان اکتبر 1979 حضور داشتم. نخست‌وزیر (مهندس بازرگان)، وزیر دفاع (مصطفی چمران) و وزیرخارجه (ابراهیم یزدی) ایران خواستار ملاقات با برژینسکی شدند، که برای مراسم بیست‌وپنجمین سالگرد انقلاب الجزایر در الجزیره به‌سر می‌برد و من هم با او بودم. برژینسکی از من خواست برای یادداشت برداشتن همراهش بروم... به هرصورت آنچه مهم است، اطلاع ابراهیم یزدی از جریان دیدار است. وی بعد از این تاریخ و قبل از سفر به الجزایر، به تنهایی به ملاقات امام رفت، ولی لازم ندید که ایشان را از جریان ملاقات با مشاور امنیتی رئیس‌جمهور آمریکا مطلع نماید...».
https://iichs.ir/vdcjvxe8.uqexhzsffu.html
iichs.ir/vdcjvxe8.uqexhzsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما