اربعین شهدای قیام 19 دی 1356؛

خط قرمزها چه زمانی شکسته شد؟

نخستین واکنش در برابر انتشار مقاله موهن روزنامه اطلاعات، در روز 17 دی 1356ش اتفاق افتاد؛ یعنی زمانی که کامیون حامل روزنامه وارد شهر قم شد، اما محل شکستن خط قرمزها جای دیگری بود
خط قرمزها چه زمانی شکسته شد؟

پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در 17 دی 1356، مقاله‌ای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات چاپ شد که در آن به­شدت به امام خمینی(ره) حمله و توهین شده بود. رژیم پهلوی، که با این عمل بدنام کردن و بی‌اعتبار ساختن امام خمینی را در نظر داشت، ناگهان با بحران و تلاطمی عظیم روبه‌رو شد. انتشار این مقاله پیش از همه‌جا با اعتراض خونین مردم قم در 19 دی روبه‌رو شد. قیام تاریخی 19 دی به برپایی تظاهرات عظیم ــ مراسم چهلم (اربعین) ــ یادبود کسانی انجامید که در این حادثه به شهادت رسیده بودند. این نوشتار کوتاه، به چگونگی شکل‌گیری چهلم شهدای 19 دی، حوادث و گستردگی دامنه آن اختصاص یافته است.
 
زمینه تاریخی: گذری بر قیام 19 دی‌ماه 1356
در مقاله‌ای که به قلم احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات انتشار یافت به‌شدت به امام خمینی(ره) اهانت شده بود. در این مقاله استعمار سرخ (کمونیسم) و استعمار سیاه (روحانیت) دشمنان مشترک تاج و تخت شاهی و قیام ۱۵ خرداد حاصل پیوند دو استعمار سرخ، یعنی کمونیسم، و استعمار سیاه، یعنی ارتجاع معرفی و رهبران سیاسی ـ مذهبی و در رأس آنها امام خمینی، که با انقلاب سفید مخالفت کردند، عامل خارجی قلمداد شدند.[1] 
 
تصویری از مقاله احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات
 
در بخش‌هایی از این مقاله آمده است: «مالکان [بعد از انقلاب سفید]... وقتی با عدم توجه عالم روحانیت روبه‌رو شدند، درصدد یافتن یک روحانی برآمدند که مردی ماجراجو، بی‌اعتقاد و وابسته به مراکز استعماری و به‌خصوص جاه‌طلب باشد و بتواند مقصود آنها را تأمین نماید و چنین مردی را آسان یافتند... روح‌الله خمینی عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه او را مناسب‌ترین فرد برای مقابله با انقلاب ایران یافتند».[2] حتی در ادامه مقاله، امام را هندی‌زاده خواندند تا بتوانند با بیان این سخنان مهمل، مردم را از ایشان رویگردان سازند.
 
ادعاهای موهن روزنامه اطلاعات به‌سرعت خشم مردم را برانگیخت و به برگزاری تظاهرات در قم و چند شهر دیگر انجامید؛ تظاهراتی خونین که به کشته شدن گروه کثیری از معترضان و سقوط دولت جمشید آموزگار منجر شد. نخستین واکنش در برابر این مقاله توهین‌آمیز، در روز 17 دی 1356ش اتفاق افتاد؛ یعنی زمانی که کامیون حامل روزنامه وارد شهر قم شد. در این زمان عده‌ کثیری از مردم به این کامیون هجوم بردند و در لحظه‌ای روزنامه‌ها را به آتش کشیدند. ساواک در گزارشی وقایع این روز را چنین شرح داده است: «در تظاهرات امشب به عنوان اعتراض، حدود صد عدد روزنامه‌ اطلاعات را پاره کردند. ضمنا به عنوان اعتراض نسبت به توهینی که در روزنامه‌ اطلاعات به [امام] خمینی شده بود، کلیه‌ درب‌های حوزه تعطیل بود».[3] 
 
روز 18 دی، یعنی یک روز پس از درج مقاله در روزنامه اطلاعات، طلاب «مدرسه خان» قم، که کلاس‌های درس را تعطیل کرده بودند، پس از خواندن قسمت‌هایی از مقاله، هنگامی که به نام امام خمینی رسیدند، صلوات بلندی فرستادند و از همان لحظه تظاهرات و اعتراض‌ها شروع شد. گروهی از طلاب با اجتماع در بیرون مدرسه‌ خان به طرف منزل مراجع و آیات عظام حرکت و در مسیر، با دادن شعارهایی از امام خمینی حمایت کردند.
 
فردای آن روز (19 دی) طلاب و گروهی از مردم در قم در خیابان‌ها به تظاهرات پرداختند، بازار تعطیل شد. در چندین نقطه بین مردم و مأموران انتظامی زد و خوردی روی داد. عده‌ای کشته و تعداد زیادی مجروح شدند، شماری از روحانیان نیز دستگیر و تبعید شدند.[4] نیکی کدی شمار کشته‌شدگان را بیش از هفتاد نفر عنوان کرده و این رویداد را خونین‌ترین حادثه بعد از حوادث سال 1342ش دانسته است.[5] روز بعد از واقعه قم، جمشید آموزگار، نخست‌وزیر، اعلام کرد که موضع‌گیری قاطع دولت، نقشه توطئه‌گران را که قصد اخلال در مصالح عالیه جامعه داشتند، بر هم زد و دخالت به‌موقع نیروهای حافظ نظم و قانون توانست از گسترش بی‌نظمی جلوگیری کند.[6] 
 
مقاله روزنامه اطلاعات در حمله به امام خمینی و متعاقب آن حوادث قم در دی 1356 را می‌توان نقطه عطفی دانست که در آن، با اعتراض‌ها، تظاهرات‌های خیابانی و برگزاری مراسم چهلم (اربعین) شهدا، بخش اعظم ابتکار عمل در نهضت ایران علیه حکومت پهلوی از دست نیروهای غیرمذهبی خارج شد و به دست مخالفان مذهبی افتاد. اولین حرکت در این زمینه برگزاری مراسم چهلم شهدای قیام 19 دی قم بود که یک زنجیره ناگسستنی از اتحاد نیروهای انقلابی و مذهبی تا انقلاب اسلامی سال 1357 را تداوم بخشید.
  
مراسم چهلم شهدای قم و قیام 29 بهمن تبریز
علمای مذهبی و رهبران بازار، با عنایت به قدرت جدید خود و شکایات مردم، در سال 1356ش به برپایی تظاهرات عظیم در یادبود کسانی که در قیام 19 دی به شهادت رسیده بودند، همت گماردند؛ مراسمی که بنا به سنت مذهبی هر چهل روز یک بار برگزار می‌شد. آنچه در مراسم یادبود شهدای قم اتفاق افتاد نمونه‌ای درخشان از استفاده سیاسی از سنت‌های شیعی بود. نیکی کدی دراین‌باره به‌درستی یادآور
شده است که اگر دولت می‌خواست جلوی برگزاری این مراسم را بگیرد، قطعا با تظاهرات بسیار عظیمی روبه‌رو می‌شد؛ زیرا چنین ممانعتی، در زمان حکومت شاه، هرگز به وقوع نپیوسته بود؛ به همین سبب نیز مردم و روحانیت به‌خوبی از این فرصت استفاده و از شعایر و مناسک مذهبی برای حمایت از نهضت انقلابی و تشدید مخالفت با حکومت بهره‌برداری کردند.[7] 
 
مراسم چهلم شهدای قم و به دنبال آن تظاهرات علیه رژیم پهلوی در 29 بهمن 1356 و در تبریز اتفاق افتاد. علما و مراجع تبریز با صلاحدید آیت‌الله قاضی طباطبائی تصمیم گرفتند در چهلمین روز شهدای 19 دی قم، مجلس بزرگداشتی در شهر تبریز برگزار کنند. به همین سبب، جمعه 28 بهمن 1356 اعلامیه‌ای با عنوان دعوت مردم به مراسم برگزاری چهلم شهدای قم در مسجد حاج میرزا یوسف‌آقا مجتهد ــ همان مسجد «قزلّی» ــ که در اول بازار تبریز قرار دارد، پخش شد که به امضای یازده تن از علما و روحانیان از جمله آیت‌الله قاضی طباطبائی، آیت‌الله غروی و... رسیده بود.
 
شهید آیت‌الله سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی، در حال سخنرانی در یکی از راه‌پیمایی‌های انقلاب اسلامی (تبریز؛ 1357)
شهید آیت‌الله سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی،
در حال سخنرانی در یکی از راه‌پیمایی‌های انقلاب اسلامی (تبریز؛ 1357)
 
ساعت 9 صبح روز 29 بهمن 1356، مردم برای شرکت در مراسم اربعین در مقابل مسجد قزلی تجمع کردند که با درهای بسته مسجد روبه‌رو شدند. اندکی بعد همهمه و سروصدا در بین مردم بلند شد و مردم برای ورود به مسجد به حرکت در‌آمدند، اما با ممانعت شهربانی از ورود به مسجد قزللی و توهین یکی از مأموران رژیم به مکان مقدسی همچون مسجد درگیری آغاز شد و در این هنگام، نیروهای شهربانی شروع به تیراندازی ‌کردند. محمد تجلایی، اولین شهیدی است که در آن روز به‌ دست سرگرد حق‌شناس به شهادت ‌رسید.
 
افزون بر مسجد قزلی، دانشجویان دانشگاه تبریز نیز به پیروی از علمای این شهر اعلامیه‌ای صادر و مردم را به برگزاری مراسم چهلم شهدای شهر قم دعوت کردند. بدین‌ترتیب، حرکت مردم به سمت مرکز شهر آغاز شد و مردم با آتش زدن مشروب‌فروشی‌ها و مقر حزب رستاخیز و بانک صادرات (که در اختیار بهائی‌ها بود) خشم خود را نسبت به رژیم نشان دادند و با شعار «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی»[8] خط قرمزها را شکستند.[9] 
 
دانشگاه تبریز و محوطه مسجد قزلّی تنها کانون حرکت مردم نبود؛ جنایتی که مسئولان شهربانی در مقابل مسجد جامع میرزا یوسف مرتکب شدند، به شکل دیگری هم در مقابل باغ گلستان رخ داد. در آنجا «تعداد معدودی از اهالی تجمع و... عده‌ای از افراد پلیس در آن منطقه مستقر بودند. در این میان یکی از این افراد که قصد عبور از یک طرف خیابان به طرف دیگر را داشت مورد ضرب و شتم افسر پلیس قرار می‌گیرد و این موضوع موجب اعتراض مردم و ایجاد اغتشاش در آن نقطۀ شهر می‌شود».[10] 
 
نقطه دیگری که مأموران شهربانی با مردم درگیر شدند مسجد جامع بود. «... عده‌ای از بازاریان و طلاب مدرسه جامع جلو مسجد جامع اجتماع و دسته‌جمعی قصد حرکت به طرف مسجد میرزا یوسف مجتهدی واقع در اول بازار، که قرار بود مجلس مزبور در آنجا برگزار شود، داشتند. مأمورین شهربانی از حرکت آنها جلوگیری در نتیجه باعث درگیری مأمورین و اهالی گردید.»[11]
 
تمام شهر دست به تظاهرات زدند و نیروهای شهربانی تاب و توان هیچ‌گونه مقابله‌ای را نداشتند. مردم تا مدتی کنترل شهر را از دست مأموران رژیم خارج کردند. حوالی ظهر به دستور تیمسار اسکندر آزموده، استاندار آذربایجان، ارتش وارد عمل شد؛ آزموده حکومت نظامی در شهر برقرار کرد، ولی آرامش به شهر بازنگشت؛ درنتیجه، وی با کامیون‌های پر از سرباز و تانک‌های خود صحنه‌ای خونین به‌‎وجود آورد که در آن، ده‌ها نفر به شهادت رسیدند و صدها نفر زخمی شدند.[12]  
 
اعتراضات تبریز، پس از چندی جنبه سراسری پیدا کرد و چهل روز پس از آن، در ۱۰ فروردین ۱۳۵۷ انقلابیون شهرهای اصفهان، شیراز، یزد، جهرم و اهواز نیز به مناسبت چهلمین روز کشته‌شدگان تبریز، دست به تجمع و اعتراض زدند.
 
فرجام سخن
واقعه 19 دی قم، سرآغاز تظاهراتی بود که هر چهل روز یک بار تشدید می‌شد، بدین صورت که هر چهلمی سبب شهید شدن شمار دیگری می‌شد و زمینه را برای حوادث تازه‌ای در چهلم بعدی فراهم می‌کرد. مراسم چهلم شهدای قم در تبریز، مراسمی متفاوت بود. آنچه در این روز در این شهر اتفاق افتاد، تبریز را به «علامت راهنمایی» مسیر انقلاب اسلامی ایران تبدیل کرد؛ چراکه سرآغازی بود برای شکل‌گیری ناآرامی‌های چهلم‌ها (اربعین)‌های بعدی که در تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و شهرهای دیگر به وقوع پیوست.
 
پی‌نوشت‌ها
------------------------------------------
[1] . نیکی کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، علم، 1385، ص 413.
[2] . روزنامه اطلاعات، «ایران و استعمار سرخ و سیاه»، ش 15506 (17 دی‌ماه 1356)، ص 7.
[3] . مجیدرضا اقدسی، انقلاب اسلامی ایران از دی 1356 تا بهمن 1357، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[4] . غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، تهران، رسا، 1371، ص 67.
[5] . نیکی کدی، همان، ص 414.
[6] . فریدون هویدا، سقوط شاه، تهران، اطلاعات، 1395، ص 19.
[7] . نیکی کدی، همان، ص 415.
[8] . همان‌جا.
[9] . مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، ج 3، تهران، مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات ، 1377، ص 28.
[10] . همان‌جا.
[11] . همان‌جا.
[12] . اطلاعات سالانه 1356. ص 92.
https://iichs.ir/vdcdof0x.yt0os6a22y.html
iichs.ir/vdcdof0x.yt0os6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما