زمینه‌های برخورد نامناسب با زوار ایرانی در عتبات در دوره قاجار؛

راز جاده‌های ناامن عتبات؛ چه کسی سود می‌برد؟

در اواسط دوران قاجاریه، مسئله زیارت اماکن متبرکه برای اتباع ایرانی وارد مرحله جدیدی شد. در این دوره زیارت شیعیان ایرانی در خاک عثمانی با موانع و مصائب بسیاری روبه‌رو شد، اما دولت عثمانی چگونه و به چه اشکالی از حضور اتباع و زوار ایرانی جلوگیری می‌کرد؟
راز جاده‌های ناامن عتبات؛ چه کسی سود می‌برد؟
 
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ روابط کشورهای همسایه در تاریخ روابط بین‌الملل همواره از موضوعات مهم و چالش‌برانگیز بوده است. اینکه این روابط بر اساس احترام متقابل و حسن همجواری باشد یا نزاع و درگیری بر آن چیرگی داشته باشد موضوع مورد بحث بوده است. این امر در مورد ایران نیز مصداق پیدا می‌کند؛ به خصوص که ایران کشوری وسیع و پهناور به‌شمار می‌آید و دارای مرزهای طولانی و گسترده است. داشتن این مرزها سبب شده است مردم ایران با کشورهای مختلفی در ارتباط و مراوده باشند و رفت‌‌وآمدهای بسیاری را از سر بگذرانند.
 
علاوه بر این، مردم ایران مذهبی بودند و از دیرباز در شکل وسیع به کشورهای اسلامی همسایه سفر می‌کردند. در واقع، در مقاطعی که حتی پیمودن مسیرهای طولانی سخت بوده است مردم ایران به واسطه علقه و اعتقادات تلاش کردند خود را از زیارت مکان‌های مقدس محروم نکنند؛ به خصوص که اماکنی همچون کربلا و نجف در همسایگی ایران جایگاه خاصی در میان مردم داشتند و ایرانی‌ها تلاش می‌کردند به هر شکل ممکن خود را برای زیارت به آنجا برسانند. این مسئله در دوران پادشاهان قاجار و به‌رغم نبود امکانات وجود داشت.
 
بااین‌حال، این سفرها دور از خطر نبود و خطر رو به‌رو شدن با باجگیران و حتی مأموران حکومتی وجود داشت. در واقع، دولت همسایه، عثمانی، از وجود زائران ایرانی چندان دل خوشی نداشت و تلاش می‌کرد به هر شکل ممکن برای آنها مشکل ایجاد کند. عثمانی‌ها به هر شکلی تلاش می‌کردند مردم ایران کمتر به این اماکن سفر کنند و از کارشکنی در این زمینه ابایی نداشتند. این در حالی بود که دو طرف بارها در مورد مسافرت زوار ایرانی توافق کرده بودند و بسیاری از مسائل فی ما بین به شکل مشخصی روشن شده بود. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد در سطور زیر این مسئله را مطرح و ابعاد و زوایای مختلف آن را بررسی کنیم.
 
افزایش تنش در روابط ایران و عثمانی
تا پیش از روی کار آمدن صوفیه در ایران بازدید مردم از اماکن مقدسه و عتبات در کشورهای اسلامی با مشکل آن چنانی روبه‌رو نبود. هنوز دولت ـ ملت‌ها در ابعاد جهانی و بین‌المللی شکل نگرفته بود و حساسیت بالایی در این زمینه وجود نداشت، اما رسمی شدن مذهب تشیع در ایران عصر صفوی و ایجاد هویت ارضی و سیاسی، تمایز آشکاری با دولت سنی‌مذهب عثمانی ایجاد کرد؛ به خصوص که مردم ایران با مظلومیت حضرت علی و خاندانش و ظلمی که در حق اهل بیت پیامبر شده بود احساس نزدیکی بسیاری کردند و به این ترتیب چالشی اساسی در روابط ایران با همسایه غربی ایجاد شد. این روند در دوران افشاریه، زندیه و قاجاریه تداوم پیدا کرد و حتی تشدید نیز شد به این ترتیب که مسئله چگونگی بازدید اتباع ایرانی از بقاع متبرکه همواره یکی از مسائل پیش روی طرفین بود؛ به خصوص که مردم علاوه بر زیارت، از محضر استادان و علمای حوزه نجف نیز استفاده می‌کردند و این موضوع مشکل را دو چندان می‌کرد.[1]
 
در اواسط دوران قاجاریه با وقوع انقلاب مشروطه و تلاش برای بازتعریف مفهوم حکومت ملی و تداوم اختلاف بر سر مسائل مرزی با دولت عثمانی، مسئله زیارت اماکن متبرکه برای اتباع ایرانی وارد مرحله جدیدی شد؛ به خصوص که در این دوره تحولات جنگ جهانی اول نیز مزید بر علت شده و مشکلات را بیشتر کرده بود. بنابراین در دوره مورد بحث نه تنها حساسیت‌های تازه در مورد اتباع ایرانی به‌وجود آمد، بلکه زیارت شیعیان ایرانی در خاک عثمانی با موانع و مصائب بسیاری روبه‌رو شد. در چنین شرایطی بود که زیارت عتبات در خاک عثمانی می‌توانست پیامدهای سیاسی داشته باشد.[2]
 
موانع دولت عثمانی بر سر راه زوار ایرانی
دولت عثمانی چگونه و به چه اشکالی از حضور اتباع و زوار ایرانی جلوگیری می‌کرد و به شکلی بر سر رفت‌وآمد آن مانع ایجاد می‌کرد. یکی از راه‌ها غارت زوار ایرانی و گرفتن وجوه به بهانه‌های مختلف بود. از زمانی که زوار از خانه و کاشانه خود به قصد زیارت خارج می‌شدند تا زمانی که به منزل باز می‌گشتند هزینه بسیاری را متحمل می‌شدند. این هزینه‌ها بیشتر توسط مأموران دولت عثمانی و غیرعادلانه اخذ می‌شد. کارگزاران دولت عثمانی به شیوه‌های مختلف از زوار پول دریافت می‌کردند. یکی از این موارد مبالغ هنگفتی بود که بابت گمرک از زوار مطالبه می‌کردند. این اخذ گمرکات متر و معیار خاصی نداشت و هر آنچه می‌خواستند و اراده می‌کردند از زائران اخاذی می‌کردند.[3]
 
مورد دیگر این است که هنگام خروج از مرز، اتباع ایرانی وسایل خود را تحویل گمرک می‌دادند و در قبال آن تنها یک کاغذ دریافت می‌کردند تا در بازگشت بتوانند وسایل خود را
باز پس گیرند. چون ایرانی‌ها در قالب کاروان‌های سی تا چهل نفره به زیارت می‌رفتند با دردسرهایی در دریافت وسایلی تحویلی خود مواجه بودند.[4]
 
موضوع دیگر که رفت‌وآمد را برای زوار ایرانی سخت کرده بود بی‌توجهی مأموران به حفظ امنیت راه‌ها بود. زائران، که اغلب سواره و با قافله حرکت می‌کردند، در مسیر عراق عرب، از حمله دزدها در امان نبودند. یکی از این راه‌ها که هیچ‌گاه در امان نبود مسیر خانقین به نجف اشرف بود. مأموران دولت عثمانی موظف به مقابله با دزدان و حفظ امنیت جاده‌ها بودند؛ بااین‌حال در بسیاری موارد از انجام وظایف خود سر باز می‌زدند و دست دزدان را در تعرض به کاروان‌ها باز می‌گذاشتند،[5] اما آنچه مهم‌تر است بررسی دلیل این گونه رفتارهاست.
 
بررسی علت تعدیات مأموران دولت عثمانی به زوار ایرانی
این گونه رفتارها به دلایل مختلفی انجام می‌شد. یکی از این دلایل تعصب مذهبی مأموران دولت عثمانی بود. با فروپاشی سلسله صفویه در ایران و روی کار آمدن حکومت‌های ضعیف، اقتدار ایرانی شیعی در مقابل همسایه غربی سنی‌مذهب رو به افول گذاشت. تلاش پادشاهان بعدی نیز نتوانست میراث گذشته را احیا کند؛ به خصوص نادرشاه افشار و کریم‌خان زند کوشش کردند با حضور در عتبات، پیوستگی سیاسی و فرهنگی میان این خطه و ایران را فراهم سازند، اما جنگ داخلی و ناآرامی، آنان را به خود مشغول ساخت. با سلطه حکام عثمانی بر این مناطق و ضعف دولت مرکزی ایران، تلاش‌هایی برای ایرانی‌زدایی از این مناطق انجام شد. در واقع، والیان عثمانی برای تقویت حضور خود در این منطقه نشانه‌های هویت و فرهنگ ایرانی را که با آموزه‌های تشیع درآمیخته بود، هدف گرفتند و به مقابله با آن برخاستند،[6] اما این برخورد تنها با این هدف انجام نمی‌شد.
 
بی‌شک یکی دیگر از دلایل، کسب منافع مادی بود. به تعبیری، هزینه‌هایی که از زوار ایرانی بعضا تا چند برابر اخذ می‌شد به خاطر سود و منافع مادی نیز بود. دولت عثمانی در برابر شکایات و اعتراضات دولت ایران علت اخذ مالیات زیاد از زوار را هزینه‌های گزاف ساخت و نگهداری ایستگاه‌های قرنطینه، که در آن پزشکان و دیگر کارکنان گمرکی کار می‌کردند، عنوان می‌کرد؛ موضوعی که قاعدتا با واقعیت همخوانی نداشت و بیشتر غارت و چپاول رسمی و قانونی را به ذهن متبادر می‌کرد.[7]
 
مسئله دیگری که نباید از نظر دور کرد سهل‌انگاری و کم‌کاری مأموران دولت ایران در قبال این تعدیات بود. کارگزاران ایرانی که به شهرهای عربی روانه می‌شدند وظیفه داشتند به امور و شکایات زوار و اتباع ایرانی رسیدگی کنند و در پی رفع مشکلات آنان برآیند. اگرچه در مواردی مأموران دولت ایران با جدیت تمام به شکایات زوار رسیدگی می‌کردند، اما در مواردی نه تنها این رسالت را به‌درستی بر عهده نمی‌گرفتند، بلکه خود عامل سخت‌گیری و آزار و اذیت زوار بودند. ازآنجاکه انتخاب این مأموران بر اساس شایستگی و صلاحیت نبود و روابط شخصی تعیین‌کننده بود نتیجه کار چندان مناسب از آب درنمی‌آمد. تأسف‌بارتر از همه این است که گاهی وقت‌ها مأموران ایرانی با عثمانی‌ها همدست می‌شدند و زائران ایرانی را غارت می‌کردند.[8]
 
در نهایت، گاهی خود زوار و اتباع ایرانی به این بدرفتاری دامن می‌زدند؛ برای نمونه، زوار ایرانی گاه با رفتار نامناسب خود باعث تحریک عثمانی‌ها می‌شدند. بسیار اتفاق می‌افتاد که اشخاص لخت و برهنه با پای پیاده و برای گدایی خود را به خاک عثمانی می‌رساندند و در آنجا با گدایی و ولگردی روزگار می‌گذراندند. به همین دلیل بود که کنسولگری ایران در استانبول از وزارت داخله می‌خواست تا از خروج چنین افرادی از کشور جلوگیری کند. در مجموع باید گفت مأموران دولت عثمانی به دلیل تعصب و نژاد مذهبی، کسب منافع مادی و اقدام نابجای زوار، نسبت به زوار ایرانی سختگیری می‌کردند.[9]
 
واکنش دولت ایران به این تعدی‌ها   
در مورد واکنش دولت ایران به این رویکرد دولت عثمانی باید گفت که به دلیل ضعف و نبود اقتدار در حکومت مرکزی واکنش چندانی از سوی دولت ایران شاهد نبودیم. گهگاه اعتراض‌هایی می‌شد و نمایندگان دولت ایران در استانبول واکنش نشان می‌دادند، اما این مواضع تأثیر چندانی بر بدرفتاری مأموران دولت عثمانی نمی‌گذاشت. به خصوص که دولت برآمده از انقلاب مشروطه درگیر مشکلات سیاسی و اقتصادی فراوان بود و کمتر می‌توانست توجه و تمرکز خود را روی این موضوع گذارد. این در حالی بود که معاهده ارزروم اول و دوم بسیاری از مسائل فی مابین را مشخص کرده بود.                 

 
پی‌نوشت‌‎ها:  
 
[1]. رسول عربخانی، «تشیع ایرانی و تسنن عثمانی: پژوهشی درباره منازعات شیعه و سنی در عتبات عالیات قرن نوزدهم»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ اسلام و ایران، سال بیست‌وپنجم، ش 26 (1394)، ص 125.  
[2]. مرتضی نورائی و مینا معینی، «بررسی مسائل و مشکلات زوار ایرانی در زیارت عتبات عالیات در فاصله سال‌های 1900-1920»، جستارهای تاریخی، ش 2 (1396)، صص 200-201.
[3]. همان، ص 203.
[4]. همان، ص 204.
[5]. همان، ص 205.
[6]. سیدعلی موجانی، عتبات عالیات عرش درجات، تهران، مجمع جهانی اهل بیت، 1389، ص 9.
[7]. عبدالله فهد نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، ترجمه کاظم چایچیان، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1364، ص 63.
[8]. مرتضی نورائی و مینا معینی، همان، ص 215.
[9]. رسول عربخانی، همان، ص 138.
 
https://iichs.ir/vdcgxz9x.ak93u4prra.html
iichs.ir/vdcgxz9x.ak93u4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما