نگاهی به اداره شهربانی/ نظمیه کشور در دوره رضاشاه؛

شهربانی؛ دستگاه پرونده‌ساز

حسن قدسی (اعظم‌الوزرا) در رابطه با شهربانی می‌نویسد: «... از وکلا تا وزرا گرفته تا رجال درجه اول از او ناراحت بودند. همه می‌ترسیدند مبادا آیرم برای آنها پرونده بسازد؛ زیرا این مرد پرونده‌سازی قهاری بود که شاه مطابق گزارش او اقدام می‌کرد»
شهربانی؛ دستگاه پرونده‌ساز
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ یکی از آسیب‌های حکومت رضاشاه فساد رسوخ‌یافته بر اثر قدرت‌یابی بی‌حد و مرز اداره شهربانی و رؤسای آن در شئون مملکتی بود که به طبع این فساد، ناامنی را در ارکان مملکت دامن می‌زد. شهربانی، که از منظر تاریخی یک نهاد اجتماعی محسوب می‌شد، با تشکیل دیکتاتوریِ رضاشاه سرشتی متفاوت یافت و به‌تدریج از یک نیروی حافظ امنیت و آرامش کشور به سازمانی مخوف با هدف تجسس و خبرچینی، پاپوش‌دوزی و پرونده‌سازی برای مردم و تمامی مسئولان کشوری و لشکری تبدیل شد. این نوشتار کوتاه به بیان  گوشه‌ای از فعالیت‌ها، دامنه نفوذ و قدرت این نهاد پلیسی ـ امنیتی اختصاص یافته است.
 
نظمیه یا شهربانی دورانِ رضاشاه
پس از کودتای 3 اسفند 1299ش، اداره تأمینات و پلیس سیاسی در مجموعه تشکیلات نظمیه (شهربانی بعدی) نقشی اساسی یافت. پیش از آن و دست‌کم از اواخر دوره ناصرالدین‌شاه، اداره تأمینات در زیرمجموعه دوایر نظمیه قرار گرفته بود و این ساختار تا پایان دوران ریاست سوئدی‌ها هم با نوساناتی چند تداوم پیدا کرد، ولی پس از کودتا، رضاشاه با تأکید بر توسعه کیفی و درجه کارآمدی اداره تأمینات، جهت‌گیری کلی و حیطه آن را به‌سوی کنترل هرچه بیشتر اجتماعی، سیاسی و فردی جامعه ایرانی هدایت کرد تا آنکه اداره تأمینات به‌تدریج به دستگاهی مهیب مبدل شد که گویا وظیفه‌ای جز سلب امنیت شهروندان نداشت. از آن پس، اداره تأمینات و پلیس سیاسی شهربانی وظیفه داشت تمام مخالفان سیاسی را سرکوب و منزوی کند و از عرصه فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی کشور بیرون راند و در تحکیم هرچه بیشتر پایه‌های قدرت شاه بکوشد.
 
جمعی از نیروهای شهربانی با لباس سوئدی
جمعی از نیروهای شهربانی با لباس سوئدی
شماره آرشیو: 369-4ع
 
با توجه به این کارکرد، این اداره فقط عامل مؤثری برای حفظ منافع شخص رضاشاه محسوب می‌شد. از منظر تاریخی رضاشاه از همان آغاز به‌دست‌گیری قدرت درصدد بود تمام مراکز قدرت و فعالیت را یک‌کاسه کند و همه را تحت نظارت و کنترل خویش درآورد؛ به همین دلیل «هنگامی‌که وزارت جنگ را بر عهده داشت ابتدا ژاندارمری و بریگاد مرکزی را منحل و در قزاقخانه ادغام نمود و سپس نوبت به اقدام برای تسلط بر نظمیه رسید. مهم‌ترین اقدام وی دراین‌باره، پایان بخشیدن به حضور سوئدی‌ها در رأس تشکیلات نظمیه مملکتی بود. با اخراج سوئدی‌ها از نظمیه، این آخرین ارکان انتظامی کشور نیز در اختیار رضاخان قرار گرفت»1 و اندکی بعد با آغاز پادشاهی رضاشاه شهربانی کل کشور به مؤثرترین دستگاه حکومتی در اجرای سیاست‌های وی تبدیل شد.
 
محمدخان درگاهی (رئیس نظمیه تهران) به اتفاق رؤسای ادارات شهربانی (سال 1302)
محمدخان درگاهی (رئیس نظمیه تهران) به اتفاق رؤسای ادارات شهربانی (سال 1302)
شماره آرشیو: 396-2ع
 
شهربانیِ رضاشاهی: عاملِ امنیت یا ناقضِ امنیت؟
ساختار حکومت پهلوی و نهادهای برآمده از آن مانند دادگستری، شهربانی و ارتش فضایی را به‌وجود آورده بودند که در آن، بسیاری از گروه‌های اجتماعی امنیت کافی نداشتند. شهربانی با جمع‌آوری و تنظیم گزارش علیه افراد در ایجاد فضایی سهیم بود که در آن افراد مخالف و منتقد به راحتی و بدون تناسب با جرم مجازات می‌شدند. این در حالی است که گستره اختیارات شهربانی و حجم وسیع اطلاعاتی که از سراسر کشور به‌دست می‌آورد، می‌توانست در جهت رفاه و امنیت مردم مورد استفاده قرار گیرد، ولی در اغلب مواقع، از این اطلاعات علیه برخی از افراد در پرونده‌سازی‌ها استفاده می‌شد. پرونده‌سازی‌های جعلی برای اشخاص مختلف یکی از مهم‌ترین و رایج‌ترین شیوه‌های برخورد، مجازات و حذف مخالفان و منتقدان رژیم رضاشاه بود. این امر که از همان آغاز و در دوره ریاست محمدخان درگاهی ــ اولین رئیس اداره شهربانی ــ آغاز شده بود، از سال1310ش و با ورود محمدحسین آیرم به شهربانی شدت و سازماندهی بیشتری یافت.
 
در دوره وزارت صدرالاشرف، شهربانی پرونده‌ای علیه عباس آریا، معاون وزیر، مبنی بر اخذ رشوه تنظیم کرد که بعد از طی مراحلی معلوم شد که شخصی به دستور شهربانی گزارشی نوشته و به دروغ چنین نسبتی به عباس آریا داده است. وزیر عدلیه، پرونده‌سازی شهربانی را به شاه گزارش داد. شاه در پاسخ گفت: به وزیر عدلیه بگویید نظمیه یعنی من!  
آیرم واحد پلیس سیاسی یا به عبارتی اداره اطلاعات شهربانی را دایر کرد. این واحد پس از تأسیس، به‌طور سرّی به تهیه گزارش از رفتار و کردار و حتی زندگانی خصوصی رجال، مقام‌ها، روزنامه‌نگاران و روشنفکران وقت می‌پرداخت و رعب و وحشت زیادی ایجاد کرده بود. در این دوره گزارش‌هایی از کارهای روزانه مقامات ارشد و نمایندگان مجلس تهیه و به نظمیه ارسال می‌شد. امیراحمدی ــ که خود از سران ارتش بود ــ در خاطراتش دراین‌باره نوشته است: «... اعضای دولت هم اطمینان داشتند که با یک گزارش پلیس و یک تغیر شاه به زندان قصر قاجار و احیانا از آنجا به دیار نیستی رهسپار خواهند شد».2 حسن قدسی (اعظم‌الوزرا) نیز درهمین‌باره نوشته است: «... از وکلا تا وزرا گرفته تا رجال درجه اول از او ناراحت بودند. همه می‌ترسیدند مبادا آیرم برای آنها پرونده بسازد؛ زیرا این مرد پرونده‌سازی قهاری بود که شاه مطابق گزارش او اقدام می‌کرد».3
 
سرتیپ احمد امیراحمدی، سرتیپ محمدحسین آیرم و سرتیپ مرتضی یزدان‌پناه، سه تن از امرای ارتش ایران در اوایل حکومت پهلوی
احمد امیراحمدی، محمدحسین آیرم و مرتضی یزدان‌پناه
سه تن از امرای ارتش ایران در اوایل حکومت پهلوی
شماره آرشیو: 2758-1ع
 
بیشتر افرادی که در خصوص نظمیه در دوران رضاشاه مطالعه داشته‌اند، بر این اعتقادند که در دوره آیرم است که جعل گزارش و پرونده‌سازی برای افراد بی‌گناه، رشد چشمگیری یافت. مشیر همایون، که شاهد این‌گونه اقدامات آیرم بوده، دراین‌باره گفته است: «آیرم بسیاری از این مدارک را شخصا یا با کمک جاسوسان خود علیه رجال سیاسی و مردم تهیه می‌کند و بیشتر گزارش‌ها و نامه‌های بی‌‎امضا که به شهربانی می‌رسد، در اتاق رئیس شهربانی و به تقریر او توسط افراد مشکوکی تهیه شده است و به‌عنوان نامه بدون امضا در صندوق پست جای می‌گیرد و به دربار و جاهای دیگر ارسال می‌شود. این نامه‌ها از دفتر مخصوص وزارت جنگ یا ادارات مهم دیگر به‌عنوان برگه و برای پیگیری و یافتن سرنخ به دفتر رئیس نظمیه فرستاده می‌شد و از اینجا بود که شم پلیسی آیرم به کار می‌افتاد و از این نامه‌ها برای اثبات خیانت و فساد یک رجل موردنظر استفاده می‌کرد و یا به بهانه یافتن نویسنده، عده‌ای بی‌گناه در تهران و شهرستان‌ها برای مدت زیادی به زندان‌ها می‌افتادند».4
 
در دوره‌ای نیز سخت‌گیری و رقابت برای به‌دست آوردن اخبار داغ باعث می‌شد مأموران مخفی، به جعل اکاذیب بپردازند. این پرونده‌سازی‌ها شعاعی به وسعت قلمرو کشور داشت تا آنجا که اقدامات پلیس سیاسی به ‌وسیله‌ای برای تسویه‌حساب با رقبا تبدیل شد. بنابراین «تمام عمال شهربانی در مرکز و ولایات صبح تا شام مشغول پاپوش‌دوزی برای اشخاص بودند و مأموران آگاهی مدام به تهیه گزارش‌های خطرناک خالی از حقیقت می‌پرداختند و به‌وسیله این گزارش‌های بی‌معنی مردم بیچاره را تلکه می‌کردند و اجر و مزدهای کاملی از مافوق‌های اداری خود دریافت می‌داشتند... رضاشاه هم به‌قدری تحت تأثیر عملیات آن اداره قرار گرفته بود که به کلیه گزارش‌های نامربوط آن با نظر بسیار دقیقی می‌نگریست و با سرعت عجیبی آنها را تحت رسیدگی قرار می‌داد و ترتیب اثر می‌داد»..5
 
پلیس سیاسی: دستگاهی برای پرونده‌سازی
بنا بر شواهد تاریخی، شهربانی با ایجاد پلیس سیاسی توانست بسیاری از اعمال غیرقانونی را تحت لوای پلیس سیاسی انجام دهد. الهیار صالح، یکی از قضات دادگستری وقت، به پرونده‌سازی‌های متعدد شهربانی برای افراد به‌وسیله پلیس سیاسی اشاره کرده است؛6 برای مثال در دوره وزارت صدرالاشرف، شهربانی پرونده‌ای علیه عباس آریا، معاون وزیر، مبنی بر اخذ رشوه تنظیم کرد که بعد از طی مراحلی معلوم شد که شخصی به دستور شهربانی گزارشی نوشته و به دروغ چنین نسبتی به عباس آریا داده است. وزیر عدلیه، پرونده‌سازی شهربانی را به شاه گزارش داد. شاه در پاسخ گفت: به وزیر عدلیه بگویید نظمیه یعنی من! این پاسخ مختصر بیانگر این مطلب بود که نظمیه در هر امری آزاد است و کسی حق مواخذه و محاکمه آن را ندارد. این جمله از سوی رضاخان مهر تأییدی بود بر اقدامات نظمیه که سعی داشت رفته‌رفته بر امور سیاسی و اجتماعی کشور مسلط شود. این در حالی بود که نظمیه به‌عنوان ضابط عدلیه که می‌بایست با مراقبت و ایجاد آرامش و امنیت از وقوع جرائم جلوگیری کند، خود پرونده‌سازی می‌کرد و با تهیه گزارش‌های خلاف واقع و تحمیل آن بر دادگستری باعث ناامنی بود. این وضعیت به‌ویژه در دوران وزارت متین‌دفتری شدت یافت؛ زیرا وزیر دادگستری به محاکم ابلاغ کرده بود که راپورت پلیس را به‌عنوان سند رسمی تلقی و بر اساس آن رأی صادر کنند.7
 
 احمد متین‎دفتری، وزیر دادگستری (سال 1317)
احمد متین‎دفتری، وزیر دادگستری (سال 1317)
شماره آرشیو: 2758-1ع
 
پس از پایان ریاست آیرم، رکن‌الدین مختاری جانشین وی شد. شهربانی در زمان رکن‌الدین مختاری چنان قدرتی داشت که وزرا نیز از آن واهمه داشتند. گزارش مختاری از رابطه فرضی یک وزیر با یک سفارتخانه خارجی یا یک اظهارنظر علیه شاه برای برکناری و حبس و تبعید آن وزیر کفایت می‌کرد.8 درواقع «نفوذ شهربانی به‌قدری بود که برخی از پرونده‌ها را قبل از صدور رأی از سوی دادگستری، به روزنامه‌ها می‌داد و با جوسازی درصدد گرفتن رأی مدنظر خود بود».9
 
رکن‌الدین مختاری
رکن‌الدین مختاری
شماره آرشیو: 1451-4ع
 
از رهگذر چنین شرایطی می‌توان این نکته را استنباط کرد که شهربانی دوره رضاشاه ساختاری سنتی داشت و به جای آنکه ضابط قانون باشد مطیع اوامر شاه بود؛ چرا که این سازمان نیز همانند بسیاری از نهادهای عصر رضاشاه از دل ساختار حکومتی وی بیرون آمده بود و در نتیجه به تکمیل و تداوم این ساختار کمک می‌کرد.
 
سخن پایانی
در عصر پهلوی اول یکی از اداراتی که در رأس کلیه دوایر دولتی قرارگرفته بود و تحت حمایت و تقویت و علاقه تام شخص رضاشاه قرار داشت و دستورهایش در کلیه وزارتخانه‌ها و مؤسسات وجود داشت اداره شهربانی کل کشور بود. ایده اولیه تشکیل این اداره به‌عنوان سازمانی جهت نظم‌بخشی و ایجاد آرامش و امنیت در جامعه به‌تدریج منحرف و مهم‌ترین وظیفه آن وحشت‌آفرینی در اقصی نقاط کشور و سرکوب شدید مخالفت‌ها تعریف شد تا از این رهگذر رضاشاه در مسیر نقض هرچه بیشتر دستاوردهای مشروطیت و پایمال کردن حقوق اساسی مخالفان سیاسی، اجتماعی و از سوی دیگر دستیابی به آمال و آرزوهای خویش آسوده‌تر گام بردارد.
 
پی نوشت ها:
1. غلامرضا سیفی تفرشی، پلیس خفیه ایران مروری بر رخدادهای سیاسی و تاریخچه شهربانی 1320-1299، تهران، ققنوس، 1367، ص 110.
2. حمد امیراحمدی، خاطرات نخستین سپهبد ایران احمد امیراحمدی، به کوشش غلامحسین زرگری‌نژاد، تهران، موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، 1373، ص 419.  
3. حسن قدسی، خاطرات من یا تاریخ صدساله ایران، تهران، کارنگ، 1379، ص 96.
4.  سیدمصطفی تقوی، امنیت در دوره پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1389، ص 158.
5. محمد ارجمند، شش سال در دربار پهلوی، به کوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، پیکان، 1385، صص 208.
6. خسرو سعیدی، الهیار صالح (زندگی‌نامه)، ج 1، تهران، طلایه، 1367، ص 60.
7. باقر عاقلی، خاطرات یک نخست‌وزیر، احمد متین دفتری، تهران، علمی، 1371، ص 323.
8. جهانگیر موسوی‌زاده، محاکمه رئیس شهربانی رضاشاه و سایر متهمین، ج 1، تهران، کتاب‌سرا، 1378، ص121.
9. احمد کسروی، زندگانی من (دوره کامل)، تهران ، انتشارت بنیاد، 1335، ص 276. https://iichs.ir/vdch-vni.23nvvdftt2.html
iichs.ir/vdch-vni.23nvvdftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما