محمدتقی بهار شاعر، نویسنده، روزنامه نگار، سیاستمدار و یکی از برجسته‌ترین شخصیتهای ادبی این مرز و بوم در سال 1304 قمری مقارن با 1265 شمسی در مشهد دیده به جهان گشود. او که فرزند میرزا محمدکاظم متخلص به صبوری ملک الشعرای آستان قدس رضوی بود، ادبیات را نزد پدر آموخت و سپس به فراگیری ادبیات...
مرغ سحر در تبعید
 
محمدتقی بهار شاعر، نویسنده، روزنامه نگار، سیاستمدار و یکی از برجسته‌ترین شخصیتهای ادبی این مرز و بوم در سال 1304 قمری مقارن با 1265 شمسی در مشهد دیده به جهان گشود. او که فرزند میرزا محمدکاظم متخلص به صبوری ملک الشعرای آستان قدس رضوی بود، ادبیات را نزد پدر آموخت و سپس به فراگیری ادبیات عرب از محضر استاد ادیب نیشابوری همت گماشت. در هجده سالگی بعد از فوت پدر به فرمان مظفرالدین شاه قاجار ملک الشعرای آستان قدس رضوی شد. در دوران جوانی برای برچیدن رژیم دیکتاتوری با سایر آزادیخواهان نهضت مشروطه همراه شد و اشعاری در این زمینه سرود که در تهران و مشهد منتشر شد و با استقبال مشروطه خواهان رو به رو گشت. سال 1328 ه.ق پس از خلع محمدعلی شاه حزب دمکرات را در خراسان بنا نهاد و خود عضو کمیته مرکزی آن گردید. 1
 
چندی بعد روزنامه نوبهار را به عنوان ارگان و ناشر افکار حزب فوق در مشهد منتشر ساخت. در این روزنامه مقالات تندی علیه دخالتهای بیگانگان به ویژه دولت روسیه انتشار می‌یافت که همین امر منجر به توفیق آن گردید. اما بهار بلافاصله اقدام به انتشار روزنامه‌ای به نام تازه بهار نمود که آن نیز پس از 9 شماره تعطیل و بهار به همراه نه آزادیخواه دیگر از خراسان به تهران تبعید شد. بهار پس از پایان تبعید به مشهد بازگشت و دوباره روزنامه نوبهار را دایر نمود.2
 
بهار در سال 1332 ه.ق همزمان با آغاز جنگ جهانی اول، در انتخابات دوره سوم از سوی مردم درگز و کلات و سرخس به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب و راهی تهران گردید. پس از شش ماه مخالفت، اعتبارنامه‌اش در مجلس به تصویب رسید و شاعر جوان پا به عرصه مبارزات پارلمانی گذاشت و انتشار دوره سوم نوبهار را در تهران آغاز نمود.
 
جنگ جهانی اول موجب تعطیلی مجلس شورای ملی و پیش آمدن جریان مهاجرت گردید. بهار به همراه گروهی از مهاجران از تهران به قم رفت ولی بر اثر واژگون شدن درشکه دستش شکست و ناگزیر به تهران بازگشت و در نتیجه فشار سفیران روس و انگلیس به دولت ایران، به بجنورد تبعید و روزنامه‌اش نیز توقیف گردید.3
 
پس از شش ماه به تهران مراجعت کرد و انتشار روزنامه نوبهار را از سر گرفت. سال 1335 ه.ق بهار برای سه سال به عضویت کمیته حزب دموکرات برگزیده شد و روزنامه فوق به علت موضع گیری تندش دوباره توقیف شد و ملک الشعراء به جای آن، روزنامه زبان آزاد را منتشر نمود. یک سال بعد بهار انجمن ادبی دانشکده را بنیان نهاد و برای نشر آثار انجمن به انتشار مجله دانشکده پرداخت.
 
محمدتقی بهار در دوره‌های چهارم، پنجم، ششم و یازدهم به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد. در مجلس چهارم، همگام با سید حسن مدرس به اکثریت مجلس پیوست و در مجلس پنجم در شمار اقلیتی بود که مدرس رهبری آن را به عهده داشت. در مبارزات عمده سیاسی از جمله مخالفت با جمهوری و استیضاح رضاخان رئیس الوزرا با مدرس همکاری مستقیم داشت.4
 
بهار در دوستی و همگامی سیاسی با مدرس بسیار ثابت قدم بود، چنانکه یک بار بر اثر اهانت حسین بهرامی نسبت به مدرس، استعفای خود را تقدیم رئیس مجلس کرد که مورد قبول واقع نشد. وی تا پایان دوره ششم مجلس از دوستی و همکاری با مدرس دست بر نداشت. در انتخابات دوره هفتم که عمال رضاشاه به زور و تهدید مانع از ورود مدرس و بهار به مجلس شدند ملک الشعرا قصیده‌ای گزنده خطاب به رضاشاه سرود.
 
پس از کودتای 1299 ش بهار، به دست رضاخان میر پنج دستگیر و سه ماه زندانی شد. سه سال بعد از کاشمر به نمایندگی مجلس برگزیده شد و این مصادف بود با دوره‌ای که موضوع تغییر سلطنت مطرح گردید. در آبان 1304 ش طرفداران رضاخان در مجلس، خلع احمد شاه، آخرین پادشاه قاجار را مطرح کردند که با مخالفت بهار رو به رو شد و وی سخنرانی مبسوطی ایراد کرد که خوشایند طرفداران تغییر سلطنت واقع نگردید. از این رو در صدد کشتن بهار برآمدند ولی به جای بهار شخصی به نام واعظ قزوینی به قتل رسید. سرانجام پادشاهی، از قاجار به رضا خان منتقل شد و بهار که اوضاع کشور را برای فعالیتهای سیاسی مساعد نمی‌دید پس از پایان دوره ششم مجلس از سیاست کناره گیری کرد و به پژوهش و مطالعه و کارهای فرهنگی روی آورد و به تدریس در دارالمعلمین عالی مشغول گشت.
 
سال 1308 ش به مدت یک سال و سال 1311 به مدت پنج ماه زندانی شد و در سال 1312 به اصفهان تبعید گشت. از سال 1320 مجدداً فعالیتهای سیاسی خود را از سر گرفت و روزنامه نوبهار را منتشر کرد. سال 1324 برای مدت کوتاهی در کابینه قوام السلطنه وزیر فرهنگ شد و سه سال بعد بیمار شد و برای معالجه رهسپار اروپا گردید اما درمان نشد و به ایران بازگشت و سرانجام در سال 1330 بر اثر بیماری سل درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله شمیران به خاک سپرده شد.5
 
بهار دارای تألیفات بسیاری است که می‌توان به تاریخ احزاب سیاسی و سبک شناسی درباره تحول نثر فارسی اشاره نمود. وی همچنین در تألیف و نگارش کتب دبیرستانی نیز مشارکت داشت. او در اواخر عمر ریاست جمعیت ایرانی هواداران صلح در تهران را نیز به عهده داشت.

پی نوشت:
 
1. حجت الله اصیل، برگزیده و شرح ملک الشعرا بهار، تهران: نشر پژوهش فرزان روز، 1374، ص هفت ـ هشت.
2. احمد نیکوهمت، زندگی و آثار بهار، [بی جا]: آباد، 1361، ص 31.
3. محمدعلی سپانلو، بهار، محمدتقی ملک الشعراء، تهران: طرح نو، 1374، ص 26ـ 28.
4. صدرالدین طاهری، یک بررسی تحلیلی از زندگی سیاسی مدرس، تهران: موسسه خدمات فرهنگی فرهنگی، رسا 1373، ص 68ـ81.
5. حسن مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران (1299ـ 1320 ه.ش)، ج2، تهران: الهام، 1361، ص 99ـ 100.  https://iichs.ir/vdcicpa32t1ap.bct.html
iichs.ir/vdcicpa32t1ap.bct.html
نام شما
آدرس ايميل شما