مقایسه آراء امام(ره) درخصوص رأی زنان قبل و بعد از انقلاب

مشارکت آری؛ ابزارانگاری خیر

در مقایسه با سال 1341، اگر امام(ره) بعد از انقلاب با رأی زنان موافق بودند علتش مردمی و مشروع بودن حکومتی می‌باشد که بستر فعالیت اجتماعی زنان در قالب احکام اسلامی را فراهم کرده است.
مشارکت آری؛ ابزارانگاری خیر
 
یکی از مسایلی که از ابتدای انقلاب تاکنون مورد پرسش بسیاری قرارگرفته، موضع گیری امام خمینی(ره)در خصوص حق رأی زنان و مشارکت سیاسی آنها است. با توجه به مخالفت امام(ره)  با رأی زنان در مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی در دهه 1340 و از طرفی حمایت و تشویق ایشان به مشارکت سیاسی زنان و حق رأی آنها بعد از انقلاب اسلامی، برخی این سوال را مطرح می‌کنند که چرا امام(ره) دو موضع گیری متفاوت در این خصوص اتخاذ کرده است؟ آیا امام(ره)  نظر فقهی‌شان در طول این مدت تغییر کرده است یا اینکه این دو نظر متضاد مبنای فقهی یکسانی داشته  و با توجه به اوضاع و احوال زمان منجر به دو رأی متفاوت شده است؟ در این نوشتار درصدد هستیم تا این پرسش را پاسخ دهیم.
 
بعد از انحلال مجلس بیستم به وسیله علی امینی، در اوایل دهه 40 قانونگذاری در کشور، در نبود مجلس به صورت تصویبنامه دولت وضع می‌شد. این مسئله بعد از برکناری امینی و نخست وزیر اسدالله علم نیز ادامه یافت. از این رو در مهر ماه 1341 وقتی تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی در تداوم برنامه‌های جدید حکومت در دولت وقت مصوب گردید، واژه‌ اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف و به زنان حق رأی داده شد. همچنین به جای سوگند به قرآن، سوگند به کتاب آسمانی قید شد.1
 
بعد از این تصویبنامه در روز 16 مهر 1341 امام خمینی(ره) به همراه آیت الله گلپایگانی و آیت الله شریعتمداری در منزل آیت الله حائری جلسه تشکیل داده و در تلگرافی به شاه درخواست لغو تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی را می‌کنند. در خصوص مسئله رأی زنان تلگراف امام(ره) به علم در تاریخ 28 مهر 1341 بیانگر نظرات ایشان در خصوص چرأیی مخالفت با مشارکت زنان در  آن مقطع می‌باشد.2
 
امام(ره) در این تلگراف می‌نویسند: «ورود زنها به مجلسین و انجمنهاى ایالتى و ولایتى و شهردارى مخالف [است با] قوانین محکم اسلام که تشخیص آن، به نص قانون اساسى، محول به علماى اعلام و مراجع فتواست و براى دیگران حق دخالت نیست و فقهاى اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و مى‏دهند. در این صورت، حق رأى دادن به زنها و انتخاب آنها در همه مراحل، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسى است.» 3
 
دلایل مخالفت با رأی زنان در دوران پهلوی
در آن زمان حکومت تلاش کرد تا با تبلیغات نشان دهد که امام خمینی(ره) با حقوق زنان مخالف بوده و تلاش دارد تا زنان را در خانه محصور کند. از این رو امام(ره)  در 12 آذر در سخنانی ضمن تشریح دلایل مخالف با تصوینامه انجمنهای ایالتی و ولایتی در خصوص حق رأی زنان فرموند: « روحانی با اقتصاد مملکت مخالف نیست؛ تهمت می‌زنند پانصد سال روحانیت تمام قطب ارض را حفظ و اداره کرد؛ رجوع کنید به تاریخ. با اینکه خلفا خلفای جور بودند، با همین برنامه اسلامی بر عالم حکومت کردند. آیا اسلام راه ترقی ندارد؟ علما با چه امر اقتصادی مخالفند؟ شما سد خواستید بسازید جلوتان را گرفتند؟ کارخانه خواستید وارد کنید نگذاشتند؟... شما ببینید بیست و چند سال است از این کشف حجاب مفتضح گذشته است؛ حساب کنید چه کرده اید؟»4
 
همچنین ایشان در دیدار با دانشجویان و مصاحبه بانشریات خارجی تاکید می کنند که اسلام مخالف حقوق زنان نیست و این مخالفت به دلیل قصد شاه برأی به  فساد کشاندن زنان است.5
 
نکته دیگر در خصوص مخالفت امام(ره) با حق رأی زنان این است که ایشان همواره دستورات نخست وزیران و مجلس شورأی ملی را به دلیل اجرا نشدن نظارت علما بر مصوبات مجلس، بر اساس قانون اساسی مشروطه غیر قانونی دانسته و اعتقاد داشتند که اگر نظارت علما اجرا نشود قوانین مصوب از نظر شرعی و قانونی سندیت ندارد.6
 
گذر زمان و اثبات نظرات امام(ره)
شاید بودند کسانی که در اوایل دهه 40 فرمایش امام(ره)  را به خوبی درک نکردند اما گذر زمان نشان داد  ایشان به خوبی از قصد حکومت پهلوی - که به بهانه آزادی زنان درصد بود تا بسترهای غربی سازی کشور را  فراهم کند- آگاه بوده  و در مقابل آن ایستادند. به عنوان مثال در حالی که شاه از حقوق زنان به شدت دفاع می کرد و همسر و خواهر او در سازمانها و نهادهای مروبط به حقوق زنان به شدت فعال بودند، سال 1354 نسبت باسوادى زنان 5/35درصد بود. یعنى در سالهاى آخر حکومت پهلوى هنوز حدود 65درصد از زنان ایران بیسواد بوده‌اند.7
 
جالب اینجاست که در مجلس بیست و یکم که اولین دور حضور زنان بود فقط 6 زن حضور داشتند. به عبارتی تنها 3درصد از نمایندگان زن بودند. به همین ترتیب در مجلس بیست و چهارم که تعداد نمایندگان با رشد 35درصدی به 268 نفر رسید، سهم زنان کمی بیش از 7 درصد شد. بنابرأین می‌توان نتیجه گرفت با وجود تبلیغات شاه جایگاه زنان چندان ارتقا نیافته بود. جالب اینجاست که همین بخش از زنان  راه یافته به مجلس از وابستگان به دربار و افراد نزدیک و مورد اعتمادحکومت پهلوی بوده‌اند. 8
 
نظرات امام(ره) بعد از انقلاب
با این حال امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها با حق رأی زنان مخالفتی نکرد بلکه آنها را تشویق به حضور هر چه بیشتر در صحنه اجتماع -البته با رعایت ضوابط اسلامی- می‌کردند.به عنوان مثال ایشان می‌گویند: «زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زنها در جمهوری اسلامی باید رأی بدهند. همانطوری که مردان حق رأی دادن دارند زنها نیز حق رأی دادن دارند.» یا در جای دیگری عنوان می‌کنند: «زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامی فردا شرکت دارند. آنان از حق رأی دادن و رأی گرفتن برخودارند. در مبارزات اخیر ایران، زنان نیز سهمی چون مردان دارند. ما همه‌گونه آزادی به زنان خواهیم داد. البته جلوی فساد را می‌گیریم و در این مورد فرقی بین زن و مرد نیست.»9
 
یک نکته در خصوص مخالفت امام(ره) با اعطای حق رأی زنان در مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی این است که ایشان همواره دستورات نخست وزیران و مجلس شورأی ملی را به دلیل اجرا نشدن نظارت علما بر مصوبات مجلس، بر اساس قانون اساسی مشروطه غیر قانونی می‌دانستند.  
از نکات قابل توجه در این فرمایش امام(ره) ، تاکید بر مشارکت زنان و البته جلوگیری از فساد است. اگر این جمله را در کنار جملات امام(ره)  در سال 1341 که در مخالفت با حق رأی زنان بگذاریم متوجه می‌شویم نقطه مشترک هر دو برخوداری از حق مشارکت اجتماعی زنان و دوری از فساد است. با این تفاوت که در عصر پهلوی به دلیل اینکه حکومت غیراسلامی  و پیگیر غربی سازی کشور بود، هدفش از پیگیری حق رأی زنان بسترسازی فساد اجتماعی بوده است اما در شرایطی که جمهوری اسلامی مستقر شد، هدف از مشارکت اجتماعی زنان فرصت‌سازی برای مشارکت زنان همراه با حفظ دستورات دین اسلام است.
 
همچنین باید اذعان کرد که امام خمینی(ره) به دلیل  جائر بودن حکومت پهلوی پذیرش هر سمت و مسئولیتی در آن چه از سوی زنان و چه از سوی مردان را نادرست می‌دانستند. در این راستا ایشان در «مکاسب المحرمه» مسئولیتی که از جانب شخص ظالم پیشنهاد می‌شود و افراد عهده دار آن شوند را حرام دانسته اند.10 یکی از عمده دلیل این مسئله این است که امام خمینی به طور کلی حکومت پهلوی را غیر قانونی و نامشروع می‌دانند. ایشان در مصاحبه با روزنامه‌های خارجی در 19 آبان 1357 ضمن اشاره به فرایندهایی که باعث رخداد مشروطیت و کاهش استبداد قاجارها شد، اعلام کردند که به دلیل  غیرقانونی بودن تغییر حکومت سلطنت پهلویها غیرقانونی و غصبی می‌باشد.11 بنابرأین اگر این دو نظر امام(ره) را در کنار یکدیگر قرار دهیم متوجه می‌شویم یکی از عمده‌ترین دلایل مخالفت امام(ره)  با اعطای حق رأی به زنان، نه خود حق رأی بلکه غیرقانونی و غصبی دانستن حکومت پهلوی بوده است.
 
همچنین آیت الله هاشمی رفسنجانی در بخشی از خاطرات خود در این زمینه می‌نویسد: «از امام خواسته شده بود مانند سال ۱۳۴۱، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن زنان را برای مجلس تحریم نمایند. ولی امام به من دستور دادند که این آقایان را در مجلس بخواهم و به آنها بگویم سلب حق رأی از زنان، خلاف شرع است و در زمان شاه، ما کل کارهای مجلس را حرام می‌دانستیم، از جمله این را، نه این که اشکالی در انتخاب شدن و انتخاب کردن زن می‌دیدیم و امروز که همه‌ امور مجلس شرعی است، شرکت آنان هم مثل مردان، شرعی، عقلی و انسانی است.» 12
 
فرجام سخن
مروری بر موضع‌گیریهای امام(ره)  در سال 41 و 58 نشان می‌دهد برخلاف  تصور برخی  مبنی بر تغییر عقیده امام(ره)  در خصوص حق رأی زنان ایشان در هر دو مقطع مخالفتی با مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان نداشته‌اند بلکه به دلیل  فقدان مشروعیت رژیم پهلوی و جلوگیری از بازی سیاسی این رژیم تحت پوشش حق مشارکت اجتماعی زنان با اعطای حق رأی به زنان مخالفت کردند. در واقع اگر امام(ره) بعد از انقلاب با رأی زنان موافق بودند علتش مردمی و مشروع بودن حکومتی می‌باشد که بستر فعالیت اجتماعی زنان در قالب احکام اسلامی را فراهم کرده است.
 
____________________
1.سید جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، جلد اول، قم، دفتر انتشارات اسلامی،1369، چاپ سوم، ص 622.
2.داود فیرحی، نظام سیاسی و دولت در اسلام، تهران انتشارات سمت، 1383، ص 271.
3.صادق حقیقت و دیگران، انقلاب اسلامی و چرأیی و چگونگی رخداد آن، تهران، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، 1364، ص 189.
4.صحیفه امام خمینی، جلد اول، ص 118.
5.داود فیرحی، همان، ص 272.
6.سیدحمید روحانی، نهضت امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1361، چاپ دوم، ص 139.
7.اعظم مراد حاصلی، تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386، ص 35.
8.اعظم مراد حاصلی، همان، ص 36.
9.صحیفه امام(ره)، جلد3، ص 370.
10.جمیله کدیور، تحولات گفتمان سیاسی شیعه در ایران، تهران، نشر طرح نو، ص 364.
11.جمیله کدیور، همان، ص 385.
12. خاطرات هاشمی رفسنجانی به نقل از:
http://www.hawzah.net/fa/magazine/view/3992/7948/103692 https://iichs.ir/vdccasq482bqx.la2.html
iichs.ir/vdccasq482bqx.la2.html
نام شما
آدرس ايميل شما