آمریکایی‌ها برای جلوگیری از افتادن ایران به دام کمونیسم به دنبال سیاست‌های اصلاحی رفتند و علی امینی را برای این کار بهترین گزینه دانستند، اما امینی به دلایلی تأمل‌پذیر، پس از مدتی از نخست‌وزیری استعفا کرد
چرا علی امینی از نخست‌وزیری استعفا کرد؟
 
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، جهان به دو اردوگاه شرق و غرب تقسیم شد: برخی از کشورها در زمره بلوک غرب به رهبری آمریکا قرار گرفتند و برخی دیگر به جمع کشورهای بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی پیوستند. ایران که سیاست همراهی با آمریکا را در پیش گرفته بود به دنبال عملیاتی‌کردن برنامه‌های اصلاحی غرب‌گرایانه بود. این امر تا پیش از کودتای 28 مرداد 1332 و قبضه شدن قدرت در دستان محمدرضا ممکن نبود. به تعبیری با کودتای آمریکایی ـ انگلیسی علیه مصدق بود که دست روس‌ها به کلی از ایران کوتاه شد. مسکو که نمی‌خواست این جریان ادامه داشته باشد، از طریق حزب توده و سایر جریان‌ها و گروه‌های سیاسی حامی خود، تلاش می‌کرد تا سلطنت محمدرضا را متزلزل کند و میزان و دامنه نارضایتی‌ها از او را افزایش دهد. در واقع روس‌ها تلاش می‌کردند با تبلیغ افکار چپ و کمونیستی زمینه روی کار آمدن یک دولت متمایل به خود را فراهم سازند.
 
در این میان، نارضایتی مردم از دولت‌های ناکارآمد به این مسئله دامن می‌زد. همین امر آمریکایی‌ها را بر آن داشت تا نسبت به این وضعیت بی‌تفاوت نمانند و به دنبال انجام دادن اصلاحاتی در ایران باشند. پیروزی جان اف کندی زمینه اجرایی کردن این سیاست را فراهم کرد. بدین‌ترتیب آمریکایی‌ها برای جلوگیری از افتادن ایران به دام کمونیسم به دنبال سیاست‌های اصلاحی و رفورم‌گونه رفتند؛ اصلاحاتی که در کشورهای در حال توسعه جنبه ارضی و کشاورزی پیدا می‌کرد. در واقع ایران ازآنجاکه در زمره کشورهای توسعه‌یافته صنعتی تلقی نمی‌شد برای جلب نظر و حمایت توده‌های کشاورز و دهقان به اصلاحات ارضی نیاز داشت.1
 
در عین حال، انجام این اصلاحات باید به دست کسی سپرده می‌شد که توان و ظرفیت انجام آن را می‌داشت. مضاف بر این کسی که در این زمینه پیشرو می‌شد باید مورد وثوق آمریکایی‌ها نیز می‌بود. آمریکایی‌ها در نهایت با توجه به واقعیت‌های موجود به این نتیجه رسیدند که علی امینی برای انجام دادن این کار بهترین گزینه است؛ بدین‌ترتیب، زمینه روی کار آمدن وی را فراهم کردند. البته در نهایت امینی از نخست‌وزیری استعفا کرد و شاه خود به اجرای این برنامه را دست زد. آنچه در این میان با ابهام روبه‌روست چرایی کناره‌گیری امینی و استعفایش از نخست‌وزیری است.2 در کل دو دیدگاه در این مورد وجود دارد. یک دیدگاه بر این باور است که امینی در نهایت نتوانست اقتدار لازم را از خود نشان دهد و آمریکایی‌ها به او پشت کردند. دیدگاه دیگر نقش شاه را پررنگ می‌داند و دلیل استعفای امینی از نخست‌وزیری را مذاکره و رایزنی شاه با آمریکایی‌ها عنوان می‌کند. بر این اساس، پژوهش زیر تلاش خواهد کرد این دو دیدگاه را به صورت مبسوط‌‌تری بررسی و ارزیابی کند.
 
مذاکره شاه با آمریکا برای برکناری امینی از نخست‌وزیری
در کل در رابطه با استعفای امینی از نخست‌وزیری و دیدگاه واشنگتن در مورد آن دو دیدگاه وجود دارد: یک دیدگاه بر این باور است که نقش شاه در مذاکره با آمریکایی‌ها برای برکناری امینی بسیار پررنگ بود، به نحوی که دلیل اصلی برکناری امینی از سمت نخست‌وزیری را رایزنی شاه با آمریکایی‌ها عنوان می‌کنند. در واقع این دیدگاه بر این باور است که اولویت اصلی آمریکایی‌ها حفظ شاه و سلطنتش بود؛ سلطنتی که سیاست همراهی با واشنگتن را در پیش گرفته است و منافع این کشور را در خاورمیانه جامه عمل می‌پوشاند. در همین باره، ایرج امینی، فرزند علی امینی، بحث جالبی را مطرح می‌کند؛ او می‌گوید: در سپهر سیاسی ایالات متحده، هر دولتی که به قدرت می‌رسد تیمی متشکل از تعدادی مشاور را به‌کار می‌گیرد. اگر اسناد وزارت خارجه آمریکا در این مقطع را مطالعه و ارزیابی کنید، می‌بینید عده‌ای از مشاوران لیبرال اطراف رئیس‌جمهور کندی جمع شده بودند. آنها راه‌حل‌هایی برای پیشبرد سیاست آمریکا پیشنهاد می‌کردند که جنبه مشورتی داشت. یک سناریو این بود که شاه از سلطنت خلع شود و نظام سلطنتی کنار رود. در واقع یکی از موضوعات مطرح در دولت کندی، برکناری محمدرضاشاه با کودتای یک افسر مصدقی بود. بااین‌حال، در نهایت امر این نتیجه حاصل شد که شاه و سلطنتش باید حفظ شوند و اولویت با حفظ محمدرضا پهلوی بر سریر قدرت است.3
 
یک دیدگاه بر این باور است که امینی در نهایت نتوانست اقتدار لازم را از خود نشان دهد و آمریکایی‌ها به او پشت کردند. دیدگاه دیگر نقش شاه را پررنگ می‌داند و دلیل استعفای امینی از نخست‌وزیری را مذاکره و رایزنی شاه با آمریکایی‌ها عنوان می‌کند  
اما زمینه رایزنی شاه با آمریکایی‌ها برای برکناری امینی را مسافرت وی به آمریکا فراهم کرد. محمدرضا پهلوی در فروردین 1341 برای چهارمین‌بار به آمریکا مسافرت کرد. در این سفر، فرح دیبا نیز وی را همراهی می‌کرد. محمدرضا در این سفر، که 45 روز طول کشید، با بسیاری از مقام‌های سیاسی آمریکا دیدار و رایزنی کرد. او در این سفر در کنگره آمریکا نطقی ایراد کرد و با اشاره به خطر کمونیسم، به سیاسیون ایالات متحده هشدار داد که حکومت او در ایجاد اصلاحات اجتماعی حداکثر کوشش خود را به خرج خواهد داد. در واقع این سناریو بر این باور است که محمدرضا پهلوی در سفر خود به آمریکا و در مذاکره با سران دولت آمریکا آنها را متقاعد ساخت که خود برنامه اصلاحات ارضی و اجتماعی مدنظر واشنگتن را اجرا خواهد کرد و نیازی به سرمایه‌گذاری بر دولت علی امینی نیست. دلیل آن نیز این بود که شاه از قدرت‌گیری امینی می‌ترسید و واهمه داشت که این نخست‌وزیر با اجرای اصلاحات مدنظر آمریکا، سلطنتش را تهدید کند و رقیبی برای جایگزینی او شود؛ به همین دلیل تمام همّ و غم خود را صرف این کرد که آمریکایی‌ها را برای به دست گرفتن سررشته امور مجاب سازد. امینی خود در خاطراتش می‌گوید که شاه پس از بازگشت از آمریکا روحیه مطمئن‌تری پیدا کرده بود و اعتماد به نفسش برای مقابله با دولت امینی بیشتر شده بود.4
 
قطع امید واشنگتن از دولت امینی برای انجام دادن اصلاحات مورد نظر
دیدگاه دیگر بر آن بود که دولت امینی قادر به تحکیم مواضعش نبود و اقتدار لازم را برای انجام دادن اصلاحات مد نظر ایالات متحده نداشت. در واقع برداشت آمریکایی‌ها این بود که دولت امینی نتوانسته است پشتیبانی بخش‌های گسترده‌ای از مردم را با خود به همراه داشته باشد. به عبارت صریح‌تر سیاستمداران کاخ سفید بر این باور بودند که برای پیشبرد اصلاحات مدنظرشان در ایران به حمایت افکار عمومی و توده مردم نیاز دارند؛ امری که از عهده دولت امینی بر نمی‌آید.5
 
مضاف بر این که دولت امینی نتوانسته بود حمایت احزاب و جریانات سیاسی را به صورت گسترده جلب نماید. احزاب و جریاناتی که خود از حمایت بخش‌های گسترده‌ای از مردم برخوردار بودند. یکی از این جریانات جبهه ملی بود. او قصد داشت با دادن امتیازاتی به جبهه ملی حمایت و پشتیبانی آنها را از برنامه اصلاحی مدنظرش به دست آورد و از دامنه و گسترده انتقاد جبهه ملی علیه خود بکاهد تا با استفاده از موقعیت مناسب داخلی و حمایت‌ها و پشتیبانی‌های آمریکا موضع مستحکمی پیدا کند و برنامه‌های خود را پیاده سازد6.
 
با این حال به تعبیر غلامرضا نجاتی مشکل دولت امینی حکومت کردن وی بدون رای و نظر مجلس بود. او قصد داشت برنامه خود را از طریق دور زدن مجلس و صدور فرامین و تصویب‌نامه اجرا کند. استدلال او نیز این بود که با حضور محافظه‌کاران و مالکان عمده در مجلس، تصویب لوایح مربوط به برنامه اصلاحات ارضی با بن‌بست روبرو خواهد شد. با این حال این کار او مغایر با شعارهای انتخاباتی و وعده‌هایی بود که در سخنرانی‌های خود پس از به قدرت رسیدن به مردم داده بود7.    
 
در همین حال باید به توطئه‌های شاه علیه دولت نیز اشاره کرد. در واقع شاه نیز مترصد هر فرصتی بود تا با ضربه زدن به دولت امینی عملکرد او را زیر سؤال برد و کارایی دولتش را برای انجام دادن اصلاحاتی که مدنظر رهبران آمریکا بود با ابهام روبه‌رو سازد. بهترین نمونه در این مورد به 1 بهمن‌‍ماه 1340 باز می‌گردد. در این روز دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به تعطیلی مجلس و پشتیبانی از خواسته‌های جبهه ملی، کلاس‌های درس را تعطیل کردند و با برپایی تظاهرات خواستار استعفای دولت امینی شدند. شاه نیز از این فرصت حداکثر استفاده را کرد و دستور حمله به دانشجویان را داد. نیروهای نظامی نیز به دستور منوچهر خسروداد، به دانشگاه یورش بردند و تعداد زیادی از دانشجویان و استادان را مضروب ساختند، به نحوی که آمار مجروحان از ششصد تن تجاوز کرد. در پی این اقدام، رئیس دانشگاه، دکتر فرهاد، طی اعلامیه‌ای این حمله را وحشیانه توصیف و از سمت خود استعفا کرد.
 
در مجموع باید گفت که طبق این دیدگاه، نارضایتی واشنگتن از امینی و عملکردش زمینه برکناری او از نخست‌وزیری را فراهم کرد.8 بدین‌ترتیب سرانجام امینی که در تیرماه 1341، یعنی حدود سه ماه پس از بازگشت شاه از سفرش به ایالات متحده، از طرفی با بی‌توجهی آمریکایی‌ها در پرداخت کمک‌های مالی و نظامی و از طرف دیگر با مقاومت قاطع شاه برای کاستن از بودجه ارتش روبه‌رو شده بود، استعفا کرد.9  
 
آنچه در مجموع می‌توان به عنوان نتیجه‌گیری بیان کرد این است که نقش آمریکایی‌ها در این مقطع زمانی در صحنه سیاسی ایران بسیار پررنگ بوده است. در واقع چه شاه توانسته باشد آمریکایی را متقاعد کرده باشد یا اینکه آمریکایی‌ها خود به این نتیجه رسیده باشند که دولت امینی توانایی اجرای برنامه‌هایشان را ندارد، در هر دو صورت این ماجرا مداخله بسیار آمریکایی‌ها را در صحنه سیاسی آن روزگار ایران نشان می‌دهد. 
 

قرائت گزارش اصلاحات ارضی توسط علی امینی در حضور محمدرضا پهلوی
شماره آرشیو: 6598-7ع

پی نوشت:
 
1. غلامحسین فروتن، یادهایی از گذشته (خاطرات غلامحسین فروتن)، به کوشش علی دهباشی، تهران، سخن، 1380، ص 417.
2. یوسف متولی حقیقی، «دولت امینی و اصلاحات پیشنهادی آمریکا»، پژوهشنامه تاریخ، سال سوم، ش 9 (زمستان 1386)، ص 137.
3. حمیدرضا یوسفی، محسن هویدایی، «ایرج امینی: آمریکایی‌ها گفتند امینی نتوانست بال‌های شاه را بچیند»، روزنامه شرق، پنجشنبه 15 ادریبهشت 1397، ص 9.
4. یعقوب توکلی، خاطرات علی امینی، تهران، سوره مهر، 1390، ص 205.
5. غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1371، ص 194.
6. همان، ص 176.
7. همان‌جا.
8. اسناد نهضت آزادی ایران، ج 1، جریان تأسیس و بیانیه‌ها، 1361، ص 110.
9. ایرج امینی، بر بال بحران: زندگی سیاسی علی امینی، تهران، ماهی، ص 488.
  https://iichs.ir/vdcg.n9urak9ytpr4a.html
iichs.ir/vdcg.n9urak9ytpr4a.html
نام شما
آدرس ايميل شما