زندگی‌ و کارنامه سیاسی محمود جم؛

چرا جم به سرنوشت تیمورتاش دچار نشد؟

از زمان کودتا تا زمان تبعید رضاشاه، محمود جم همواره دارای مناصب بالای سیاسی بود، بااین‌حال جای سؤال است که چرا هیچ‌گاه به سرنوشت تیمورتاش، نصرت‌الدوله فیروز، علی‌اکبر داور و... دچار نشد؟
چرا جم به سرنوشت تیمورتاش دچار نشد؟
 
عرصه سیاسی تاریخ ایران پُر است از حضور رجالی که آمدند و نقش‌آفرینی کردند. این نقش‌آفرینی در دو جهت بود؛ برای منافع ملی یا علیه منافع ملی و درخدمت بیگانگان که در این مورد نمونه‌های بسیاری وجود دارد. ازآنجاکه در تاریخ معاصر ایران قدرت‌های مسلط، بریتانیا، شوروی و بعدا آمریکا بودند، رجالی که درخدمت قدرت‌های بیگانه بودند معمولا در جهت منافع این سه قدرت عمل می‌کردند.
 
از جمله رجال تاریخ معاصر ایران محمود جم است که مدت زمان طولانی، یعنی حدود شصت سال از اواخر قاجار تا زمان پهلوی دوم، به نقش‌آفرینی در عرصه سیاسی ایران پرداخت و همواره پست‌های مهم سیاسی از جمله صدارت، وزارت و مناصب دیگری را برعهده داشت. در این مقاله برآنیم به‌اجمال نقش و عملکرد محمود جم را در تحولات تاریخ معاصر ایران بررسی نماییم.
 
خانواده و تحصیلات
محمود جم اصالتا اهل کرمان بود و از خانواده‌ای متولد شد که از طایفه میرزا آقاخان کرمانی بودند.1 پدر او محمدصادق کرمانی از کارمندان دولت بود و بعد از اینکه خانواده به تبریز مهاجرت کردند در همان‌جا و در سال 1285ش، محمود متولد شد. او در مدارسی که به سبک جدید در تبریز دایر شده بود ــ مانند مدرسه میسیونری ــ تحصیل کرد و در همین مدارس زبان فرانسه را به‌خوبی آموخت؛ البته نزد پدرش هم آموزش می‌دید.2 جم در همین مدرسه میسیونری معلم زبان فرانسه شد.3 او در همین تبریز بر اثر آشنایی با دکتر داروساز فرانسوی به نام کوپن، که پزشک مخصوص ولیعهد محمدعلی‌شاه بود، موفق گردید وارد دستگاه ولیعهد شود4 و از این طریق پای او به دنیای سیاست باز شد.
 
مهاجرت به تهران و آغاز نقش‌آفرینی در عرصه سیاسی (اواخر قاجار)
مهاجرت محمود جم به تهران در سال 1288ش اتفاق افتاد؛ یعنی بعد از دوره استبداد صغیر محمدعلی‌شاه، که در آنجا ابتدا مترجم اداره گمرگ شد تا اینکه با استفاده از نفوذ حسینقلی نواب، وزیرخارجه دولت مستوفی‌الممالک، منشی و مترجم سفارت فرانسه گردید و بعد از هشت سال در کابینه وثوق‌الدوله نخستین پست مهم سیاسی را که ریاست اداره غله بود به‌دست آورد و سپس خزانه‌دار کل مملکت شد و تا زمان کودتای 3 اسفند 1299ش در این پست باقی ماند.5
 
ترقی و پیشرفت او در زمان کابینه وثوق‌الدوله شروع شد؛ زیرا علاوه بر اینکه وثوق‌الدوله محمود جم را نخستین‌بار بر مصدر یک پست مهم گمارد، به پیشنهاد او و تصویب احمدشاه، لقب مدیرالملک نیز به او اعطا شد.6 هنگامی که در کابینه وثوق قرارداد معروف 1919م بین ایران و انگلیس بسته شد و طبق مفاد آن ایران رسما تحت‌الحمایه انگلیس محسوب گردید، عده‌ای موافقت و عده زیادی هم مخالفت خود را با این قرارداد اعلام کردند. محمود جم از جمله موافقان قرارداد بود و به این منظور تلاش‌های زیادی را جهت تصویب و اجرای قرارداد انجام داد و در کمیته آهن، که سیدضیاء‌الدین طباطبائی جهت حمایت از قرارداد تشکیل داده بود، عضو شد.7
 
این مسئله و مسائل دیگر باعث شده است عده‌ای بر این اعتقاد باشند که محمود جم فردی است که در جهت منافع انگلیس عمل می‌کرد؛ مانند حمایت و همکاری او با کودتای 3 اسفند 1299 ش که در سطور بعدی به آن پرداخته می‌شود. در زمان محمدشاه قاجار به دستور او محله قلهک تهران برای ساخت سفارتخانه به انگلیسی‌ها واگذار شد، به طوری که دولت ایران هیچ تسلطی بر آنجا نداشت و افرادی که در این محله زندگی می‌کردند تحت‌الحمایه انگلیس محسوب می‌شدند. از جمله افرادی که در این محل زندگی می‌کرد محمود جم بود.8 این هم نشان دیگری است از اینکه بتوان او را فردی انگلوفیل به‌شمار آورد. در همین مورد حسین فردوست هم خانواده جم را دوستدار انگلیس و خود محمود جم را انگلیسی می‌داند و معتقد است که با سفارت انگلیس در تماس بوده است.9
 
محمود جم و آغاز عصر پهلوی
همان‌طور که قبلا اشاره شد، آخرین منصب جم تا قبل از کودتای 3 اسفند 1299ش، خزانه‌داری کل بود و همچنین بیان شد که او با سفارت انگلیس در ارتباط بوده است؛ به همین دلیل او از همراهان و حمایت‌کنندگان کودتا بود؛ به‌خصوص از نظر مسائل مالی و در کابینه کودتا به وزارت خارجه منصوب شد.10 همکاری نزدیک محمود جم با رضاخان از زمان کودتا آغاز شد و این همکاری در زمان محمدرضاشاه هم ادامه پیدا کرد، تا جایی که به علت همین همکاری او توانست به مهم‌ترین مقام‌های سیاسی دست پیدا کند و به گفته سیدضیاء‌الدین طباطبائی، جم از او برای رضاخان جاسوسی می‌کرد.11
 
از زمان کودتا تا زمان تبعید رضاشاه، جم همواره دارای مناصب بالای سیاسی بود و برخلاف دیگر نزدیکان رضاشاه مانند تیمورتاش، نصرت‌الدوله فیروز و علی‌اکبر داور، که مورد غضب واقع شدند،  [رک: مثلث بد فرجام از اوج تا قهقراء] او هیچ‌گاه رضاشاه را از خود نرنجاند که این امر می‌تواند نشانی باشد از ویژگی خاص شخصیتی جم؛ چراکه او توانست در دستگاه دیکتاتوری رضاشاه دوام بیاورد. برخی پژوهشگران علت این اعتماد را این‌گونه بیان می‌کنند که چون جم قدرت‌طلب و از خانواده اشرافی نبود و سطح علمی
نسبتا بالایی نداشت ضمن اینکه سابقه نمایندگی در مجلس را نداشت، مورد اعتماد شاه باقی ماند؛ چرا که بیشتر مغضوبان پادشاه هم قبلا نماینده مجلس بودند و هم از نظر علمی از سطح بالایی برخوردار نبودند.12
 
هنگامی که رضاخان برای اولین‌بار نخست‌وزیر شد، سه عضو کابینه‌اش را از اعضای کابینه کودتا برگزید که یکی از آنها محمود جم برای وزارت دارایی بود.13 جم مدتی هم معاون سردار سپه شد. مناصب دیگر او در دوره رضاشاه عبارت بودند از: والی کرمان، وزیر فواید عامه، استاندار خراسان، وزیر کشور، نخست‌وزیر و وزارت درباری. در دوره محمدرضاشاه او این مناصب را دارا بود: سفیر کبیر ایران در مصر، وزیر جنگ، وزیر دربار، سفیرکبیر در ایتالیا.14
 
جم و دوران صدارت
بعد از کابینه مهدیقلی‌خان مخبرالسلطنه هدایت از سال 1306 تا 1312، که طولانی‌ترین دوره نخست‌وزیری در زمان رضاشاه بود، نخست‌وزیری جم از نظر طول دوره نخست‌وزیری در مرتبه دوم قرار می‌گیرد که از سال 1314 تا 1318 بود.15 در زمان صدارت او دو کابینه تشکیل شد. به علت ثبات نسبی سیاسی در این دوره، جم موفق شد اصلاحاتی را انجام دهد که از جمله آنها تقدیم لایحه اعطای استخراج نفت شمال شرق و شرق ایران به دو کمپانی آمریکایی بود و با وجود تصویب این لایحه در مجلس شورای ملی بعدا لغو شد.16
 
در تمامی اتفاقاتی که در زمان صدارت جم در کشور رخ داد، او فقط مجری دستورات رضاشاه بود و عملا هیچ اختیاری از خود نداشت که از جمله آنها ماجرای کشف حجاب، از میان برداشتن یا کشتن رجال نزدیک به رضاشاه مانند تیمورتاش، نصرت‌الدوله فیروز و صولت‌الدوله قشقایی، محکومیت گروه 53 نفری کمونیست و اعدام رئیس این گروه یعنی تقی ارانی و در نهایت ازدواج محمدرضای ولیعهد با خواهر پادشاه مصر بود.17
 
در میان اتفاقات یادشده مهم‌ترین و نخستین آنها کشف حجاب بود که در این اقدام و دیگر اقدامات افراد بسیاری جم را همراهی کردند؛ از جمله علی‌اصغر حکمت و البته در همه آنها او بدون هیچ اختیاری فقط اوامر رضاشاه را اجرا می‌کرد.18 از اتفاقات دیگر دوره صدارت جم می‌توان به این موارد اشاره کرد: بسته شدن قرارداد تقسیم آب هیرمند بین ایران و افغانستان، خودکشی وزیر مالیه وقت علی‎‌اکبر داور، پیمان عدم تعرض یا سعدآباد بین ایران، عراق، ترکیه و افغانستان، شهادت آیت‌الله سیدحسن مدرس و اتمام کار احداث راه‌آهن سراسری.19
 
دوره صدارت جم مصادف بود با اوج قدرت شهربانی و ازآنجاکه بیشتر رجال سرشناس از بین رفته بودند، اطراف رضاشاه را افراد متملق و چاپلوس پر کرده بود که همین مسئله باعث شد خساراتی به ایران تحمیل شود؛ مانند پیمان سعدآباد که نتیجه توطئه انگلستان بود. به گفته جم، شهربانی او را از آنچه در کشور می‌گذشت بی‌اطلاع نگه می‌داشت و اگر هم شهربانی به‌ظاهر دستورات نخست‌وزیر را اجرا می‌نمود در واقع قبلا دستور انجام دادن آنها را از رضاشاه و ولیعهد گرفته بود.20
 
دوران پس از صدرات
با پایان یافتن دوره چهارساله نخست‌وزیری، رضاشاه جم را وزیر دربار کرد؛ این در حالی بود که وقتی رضاشاه، وزیر دربار وقت تیمورتاش را از سمتش عزل کرد، عنوان وزارت دربار را دیگر به کسی اعطا نکرد و افرادی که در این جایگاه قرار می‌گرفتند، عنوان رئیس تشریفات را داشتند، اما بعد از چندین سال عنوان وزارت دربار به جم داده شد21 و تا زمان تبعید رضاشاه او این عنوان را داشت.
 
بعد از اینکه محمدرضاشاه به قدرت رسید مانند پدرش جم را مورد لطف و عنایت قرار داد، به طوری که مناصبی را به او اعطا کرد.22 آخرین منصب محمود جم نمایندگی مجلس سنا از طرف شهر کرمان بود. بعد از دو سال که از افتتاح این دوره مجلس سنا (یعنی دوره پنجم) گذشت، یعنی در سال 1348ش محمود فوت می‌کند و به جای او جلال شادمان به نمایندگی مجلس سنا رسید.23
 

از راست: علی منصور، محمدعلی فروغی، مصطفی‌قلی بیات، علی‌اکبر داور و محمود جم

پی نوشت:
 
1. سیدحسن تقی‌زاده، زندگانی طوفانی، به کوشش ایرج افشار، تهران، علمی، 1372، ص 139.
2. دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج 10، تهران، 1385ش، ص 601؛ باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1، تهران، نشر گفتار و نشر علم، 1380ش، ص 547.
3. سیدحسن تقی‌زاده، همان، ص 139.
4. دانشنامه جهان اسلام، همان، ج 10، ص 601؛ ناصر نجمی، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، تهران، انیشتین، 1373، ص 139.
5. باقر عاقلی، همان، ج 1، ص 548؛ حسن مرسلوند، زندگی‌نامه رجال و مشاهیر ایران، انتشارات الهام، ج 3، ص 21.
6. حسن مرسلوند، همان، ص 22.
7. مسعود بهنود، دولتهای ایران از سیدضیا تا بختیار، انتشارات جاویدان، ص 137؛ حسن مرسلوند، همان، ص 21.
8. نصراله سیف پورفاطمی، آیینه عبرت، ص 617.
9. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، 1370، ص 51.
10. باقر عاقلی، همان، ج 1، ص 549.
11. نصراله سیف پورفاطمی، همان، ص 184؛ باقر عاقلی، همان، ص 551.
12. مسعود بهنود، همان، ص 137.
13. نصراله سیف پورفاطمی، همان، ص 364.
14. باقر عاقلی، همان، صص 549-550.
15. زهرا شجیعی، نخبگان سیاسی ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی، ج 3، تهران، سخن، 1372، صص 163-174.
16. همان، صص 174-175.
17. ناصر نجمی، همان، صص 140-141.
18. مسعود بهنود، همان، ص 141.
19. دانشنامه جهان اسلام، همان، ص 602.
20. نصراله سیف پورفاطمی، همان، صص 894، 937، 939 و 950.
21. حسین فردوست، همان، ص 51.
22. باقر عاقلی، همان، ص 550.
23. عطاء‌اله فرهنگ قهرمانی، اسامی نمایندگان مجلس شورای ملی از آغاز مشروطیت تا دوره 24 قانون‌گذاری و نمایندگان مجلس سنا در هفت دوره تقنینیه، صص 377-379.
  https://iichs.ir/vdcj.heafuqeoxsfzu.html
iichs.ir/vdcj.heafuqeoxsfzu.html
نام شما
آدرس ايميل شما