فراز و فرود داور،تیمورتاش و نصرت‌الدوله فیروز

مثلث بد فرجام از اوج تا قهقراء

تیمورتاش،علی اکبر داور و نصرت‌الدوله فیروز با اتحاد یکدیگر، دربار و بوروکراسی را که دو پایه از سه رکن حکومت رضاخان بود تحت سلطه دیکتاتوری پهلوی اول در آوردند.
مثلث بد فرجام از اوج تا قهقراء

ازمیان افرادی که در دوران حکومت رضاخان هر یک به نحوی نقشی در تحکیم سلطنت او ایفاکردند،سه نفر به نامهای «تیمور تاش»،«نصرت الدوله فیروز» و «علی اکبر داور» که یک مثلث سیاسی تشکیل داده بودند، با وجود نفوذ زیاد در سالهای اولیه پهلوی نه تنها مغضوب؛ بلکه جانشان را هم از دست دادند. این نوشتار درصدد است تا روند به قدرت رسیدن این مثلث و ارتباطاشان با یکدیگر و در نهایت علت سقوط آنها را بررسی کند.
 
تیمورتاش
عبدالحسین تیمورتاش فرزند «معززالملک» در خراسان متولد شد. در 13سالگی برای ادامه تحصیل به عشق‌آباد و از آنجا به مدرسه نظام سن پطرزبورگ راه یافت. پس از اتمام تحصیل در 1286در بحبوحه قیام مشروطه به کشور بازگشت و نخستین کار خود را با مترجمی زبان روسی در وزارت امور خارجه آغاز کرد.او در انتخابات دور سوم مجلس شورای ملی به عنوان نماینده مردم قوچان روانه مجلس شد. همچنین مدت کوتاهی به عنوان والی گیلان منصوب شد که البته کارنامه بسیاری بدی از خود به‌جای گذارد.1تیمورتاش که بعد از کودتای 3‌اسفند1299توسط سیدضیاء بازداشت می‌گردد، در مجلس چهارم،هنگامیکه متوجه می‌شود کفه ترازوی قدرت به سمت رضاخان چرخیده است، تلاش می‌کند تا به او نزدیک شود.بدین ترتیبدر مدتی که به عنوان وزیر عدلیه در کابینه مشیرالدوله بود،خود را در دایرهنزدیکان رضاخان قرار می دهد .2


 عبدالحسین تیمورتاش در مدرسه نظامی نیکلای پطرزبورگ
 
داور
علی‌اکبر داور وزیر عدلیه و سپس وزیر مالیه حکومت رضاخان در سال 1264 شمسی در تهران متولد شد. او ابتدا تحصیل در پزشکی را انتخاب کرد، اما بعد آن را رها کرد و به علوم‌انسانی رو می‌آورد وچند سالی را در دارالفنون درس خواند. داور بعد از مدتی وارد وزرات عدلیه می‌شود، اما مدتی بعد برای ادامه تحصیل به سویس می‌رود و در آنجا رشته حقوق و علوم سیاسی را برای ادامه تحصیل انتخاب می‌کند.او بعد از کودتای 3اسفند به کشور بر می‌گردد و به دلیل شامه قوی که داشت به رضاخان نزدیک می‌شود. این مسئله سبب می‌شود تا با کمک او به عنوان نماینده مردم ورامین به مجلس چهارم شورای ملی راه یابد.در همین دوران است که با تیمورتاش و نصرت الدوله فیروز روابط نزدیکی پیدا می‌کند .3

 
علی اکبر داور
 
نصرت الدوله فیروز
نصرت الدوله پسر عبدالحسین میرزا فرمانفرما، از شخصیتهای سیاسی دوران سلطنت رضاشاه بودکه نقش ویژه‌ای در حد تحکیم مبانی سلطنت او ایفا کرد.پدرش مدتی را در زمان مظفرالدین شاه به عنوان والی کرمان، سیستان و بلوجستان منصوب شده بود. براساس نوشته دکتر غنی وی در آنجا جنایتهای زیادی انجام داده است.نصرت‌الدوله در بیست و یک سالگی به اروپا رفته و در آنجا حقوق بین‌الملل خواند، در بیست وشش سالگی به ایران بازگشت وبه توصیه پدرش معاون وزیر عدلیه و سپس وزیر امور خارجه می‌شود.4
 
در همین دوران است که برای عقد قرارداد 1919 از انگلیسیها رشوه دریافت می‌کند. او بعد از اخذ رشوه به اروپا می‌رود، اما به دلیل نزدیکی با انگلیسیها بعد از ماجرای کودتا بدون معطلی و سریع به ایران باز می‌گردد.با این حال او توسط سیدضیا بازداشت می شود اما بعد از برکناری او آزاد می شود. در این زمان نصرت الدوله که تحولات قدرت را مشاهده می‌کرده همراه با پدرش از رضاخان حمایت کرده در مجلس چهارم با او همراهی می‌کند. به طوری که مدتی قبل از تغییر سلطنت به عنوان وزیر عدلیه نیز منصوب می‌شود.5
 

 
کاخ گلستان و تخت مرمر با حضور فروغی و نصرت‌الدوله فیروز و سردار اسعد
 
تشکیل مثلث سیاسی 
داور،نصرت الدوله و تیمورتاش که در زمان مجلس چهارم با یکدیگر متحد و دوست شده بودند،به نزدیکان رضاخان تبدیل شدند؛ به طوری که در سال 1304 که رضاخان درصدد تشکیل مجلس موسسان و انتقال قدرت از قاجار به خودش برآمد این سه متحد در کنار رضاخان قرار گرفتند.
 
همکاری این افراد با رضاخان موجب شد تا بعد از آغاز سلطنت پهلوی، رضاشاه هر کدام از این سه نفر را در پستهای حساس و مهم بگمارد. براین اساس تیمورتاش را به عنوان وزیر دربار،نصرت الدوله فیروز به عنوان وزیر مالیه و داور به عنوان وزیر عدلیه منصوب می‌شوند.برای تشریح اهمیت این انتصابات باید اشاره کرد که سه پایه اصلی حکومت رضاخان شامل دربار،ارتش وبورکراسی بود.رضاشاه خودش بر ارتش مسلط شده، اما دو ضلع دیگر را به افراد مورد اعتمادش داد و آنها را موظف کرد تا با تغییراتی که در دستگاههای حکومتی ایجاد می‌کنند، بسترهای تدام قدرت او را فراهم نمایند.6
 
در همین این راستا نصرت الدوله فیروز را به عنوان وزیر مالیه منصوب کرد. یکی از وظایف او ایجاد بسترهای لازم برای تبدیل این وزارتخانه به یک سازمان مطیع بی‌چون و چرای دستورات رضاخان بود.در واقع این وزارت که تا پیش از این تحت نفوذ«دکتر میلسپو» بود، در برابر زیاده‌خواهیهای او که خواهان اختصاص نیمی از بودجه کشور به وزارت جنگ بود، مقاومت کرده و تاکید می کرد که بودجه باید براساس نیازهای کشور وبا توجه به انضباط مالی به وزارت خانه‌ها تخصیص یابد.7
 
همکاری این مثلث با رضاشاه موجب شد تا وی هر کدام از این سه نفر را در پستهای حساس و مهم بگمارد. بر این اساس تیمورتاش به عنوان وزیر دربار، نصرت الدوله فیروز به عنوان وزیر مالیه و داور به عنوان وزیر عدلیه منصوب شدند. برای تشریح اهمیت این انتصابات باید گفت سه پایه اصلی حکومت رضاشاه دربار، ارتش و بورکراسی بود.
 
براین اساس نصرت الدوله با کمک تیمورتاش، دکتر میلسپو را حذف و این امکان را فراهم کرد تا رضاخان بدون انضباط مالی و براساس نظر شخصی خودش بودجه کشور را مصرف کند. کمکهای تیمورتاش سبب شد تا نصرت الدوله بتواند با کمک وزارت دربار و بدون مزاحمت مجلس وزارت مالیه را تحت کنترل رضاخان در بیاورد.8
 
بعد از اینکه نصرت‌الدوله کارش را انجام داد تاریخ مصرفش به اتمام رسید و در 1308به بهانه دست داشتن در شورش ایلات فارس ابتدا برکنارو مدتی زندان و سپسآزاد شد، اما در سال 1309دوباره به اتهام ارتشا دستگیر شد. او بعد از آزادی تحت نظر بود. به طوری که در سال 1315‌دستگیر و به سمنان تبعید و در آنجا یک سال بعد به دستور رضاخان به قتل می‌رسد.9
 
تیمورتاش - که می‌توان او را قدرتمندترین رکن این مثلث دانست-با به دست آوردن وزارت دربار چند وظیفه مهم داشت که بعد از انجام تمام آنها، او هم تاریخ مصرفش به اتمام رسیدو توسط رضاخان به قتل رسید.اولین وظیفه تیمورتاش تمرکز قدرت کشور در دربار و تبدیل سایرنهادهای کشور به نهادهای فرمایشی بود. از این‌رو تیمورتاش با کمک نصرت الدوله ضمن اینکه نهادهای ناهمسو را از نظر بودجه تحت فشار قرار می‌داد،خودش از طرف شاه در جلسات هیئت دولت شرکت کرده و دستورات رضاخان را دیکته می‌کرد. در این راستا تیمورتاش در انتخابات دوره هفتم مجلس کوشید فقط افراد مطیع رضاشاه وارد مجلس شوند.10
 
یکی دیگر از وظایف تیمورتاش آماده‌سازی زیرساختهای لازم برای افزایش درآمد دولت اول پهلوی بود.برای تحقق این موضوع او دو کار انجام داد.در سال 1308او شرایطی را فراهم کرد که انحصار تجارت خارجی در دست دولت قرار بگیرد. این کار ضمن اینکه درآمدسرشار تجارت خارجی را برای دولت رضاشاه فراهم می‌کرد،در عمل موجب تضعیف اقتصادی طبقه خرده بورژا را که با روحانیت همراهی داشته و مخالف رضاخان بودند فراهم کرد. البته آخرین نقش او تلاش برای افزایش درآمدهای نفتی از طریق تجدیدنظر در قرارداد نفت ایران وانگلیس بود که البته در این کارناکام ماند.11
 
از این‌رو بعد از اتمام تاریخ مصرف تیمورتاش او از وزارت دربار برکنارو به بهانه گرفتن ارز دولتی و فروش آن در بازار آزاد در سال 1311روانه زندان شد و در 1312 به قتل رسید.جالب اینجاست که در این زمان پادر میانیهای دوست قدیمی او یعنی علی اکبر داور نیز فایده‌ای در سرنوشت او نداشت.12
 
در نهایت آخرین ضلع این مثلث داور بود که یکی از مهم‌ترین وظایف او کنترل دادگستری بود. در واقع تا پیش از این، دادگاهها به دو دادگاه عرفی و شرعی تقسیم شده و در دادگاههای شرعی روحانیون به امور مردم رسیدگی می‌کردند. داور با حمایت تیمورتاش به بهانه تشکیل دادگستری نوین دادگاههای شرعی و عرفی را از بین برد و در عمل قوه قضائیه را از نفوذ روحانیت خارج کرد. ضمن اینکه تسلط بر دادگستری بستری را برای برخورد بی چون و چرا با مخالفان سیاسی رضاخان -به دلیل از این بردن استقلال این نهاد- فراهم کرد.13از این‌رو می‌توان مهم‌ترین کارکرد داور را تبدیل نهاد دادگستری به مجری بی‌چون و چرای اوامر شاه دانست.
 
پس از این و به تدریج، درسال 1315 نشانه‌های نارضایتی او از داور مشخص شد. مسئله‌ای که موجب شد تا یک شب او به صورت تلویحی داور را به مرگ تهدید کند. با این حال داور در این مسئله پیش‌قدمی کرد و با خوردن تریاک خودش را کشت.14امری که به مزاج رضاشاه چندان خوش نیامد. او تمایل داشت خود مخالفانش را بکشد!
 
فرجام سخن
اگر پایه‌های قدرت رضاخان را ارتش،بوروکراسی و دربار درنظر بگیریم، داور،تیمورتاش و نصرت‌الدوله فیروزبه عنوان سه متحد در ابتدای حکومت رضاخان وظیفه داشتند که دو ضلع این قدرت شامل دستگاههای اداری شامل نهادهای مالی و نهادهای اجرایی را تحت نفوذ رضاخان درآورده و نهادها و اشخاص غیر همسو را حذف کنند. از این‌روبه دلیل کارکرد مشابه با همدیگر، به همراه هم در قدرت صعود کردند، اما به محضی که کارکردشان تمام شد رضاخان آنها را به قتل رساند.
 
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.جواد شیخ‌الاسلامی، صعود و سقوط تیمورتاش،تهران، انتشارات توس، 1379، ص 30.
2.جوادشیخ‌الاسلامی،همان،ص32.
3.قاسم غنی،یادداشتهای دکترقاسم‌غنی،به کوشش سیروس غنی،جلدچهارم،تهران،زوار، 1367، ص59.
4.باقرعاقلی،نصرت الدوله(از رویای پادشاهی تا زندان شاهی)،تهران،نشرنامک، 1373،ص7.
5.باقرعاقلی،همان، ص8.
6.محمودطلوعی، بازیگران عصر پهلوی، تهران، نشر علم، 1376، ج1، ص169.
7.ابراهیم خواجه‌ نوری،بازیگران عصرطلایی،تهران،جاویدان، 1358.ص135.
8.ابراهیم خواجه نوری،همان،ص136.
9.محمودطلوعی،همان،ص175.
10.باقرعاقلی،تیمورتاش در صحنه سیاست ایران،تهران،سازمان انتشارات جاویدان، 1372.ص234.
11.باقرعاقلی،همان، ص 235.
12.محمودطلوعی،همان،ص178.
13.وحیدسینایی،دولت مطلقه نظامیان و سیاست درایران 1357-1299، تهران،نشرکویر، 1384، ص184 .
14.جلال الدین مدنی،تاریخ سیاسی معاصر ایران،جلداول،تهران،دفتر انتشارات اسلامی،1369،ص160. https://iichs.ir/vdcd2k056yt0j.a2y.html
iichs.ir/vdcd2k056yt0j.a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما