نگاهی به «شورای عالی زنان» در پهلوی دوم؛

شورای عالی زنان چه بود و چه کرد؟

شورای عالی زنان یکی از سازمان‌هایی بود که در سال 1337، با ادغام چندین جمعیت برای تمرکز فعالیت‌های مرتبط با زنان در ایران شکل گرفت و اهداف خود را در قالب‌های صنفی، آموزشی، سیاسی و... معرفی و برنامه‌هایی مرتبط با این اهداف ارائه کرد، اما پرسش این است که طی عمر هفت‌ساله خود چقدر توانست این اهداف را محقق سازد.
شورای عالی زنان چه بود و چه کرد؟
از زمان روی کارآمدن پهلوی اول جمعیت‌هایی با محوریت زنان، که از دوره مشروطه به‌طور پنهانی و محدود فعالیت خود را شروع کرده بودند، در ایران تشکیل و این روند در دوران پهلوی دوم تسریع شد. «شورای عالی زنان» یکی از این سازمان‌ها بود که با ادغام چندین جمعیت برای تمرکز فعالیت‌های مرتبط با زنان در ایران شکل گرفت. پرسش اینجاست که این شورا تا چه میزان توانست در مسیر ارائه خدمات رفاهی و آموزشی به زنان گام بردارد و آیا اقداماتش با اهداف رسمی و اعلامی آن هماهنگ بود؟    
 
تشکیل شورای عالی زنان و ارکان این شورا
در سال 1337 نمایندگان جمعیت‌های مختلف زنان در جلسه‌ای با حضور اشرف تشکیل جلسه دادند و پس از مذاکرات مقرر شد شورایی از نمایندگان کلیه جمعیت‌ها برای تمرکز اقدامات و اجرا شدن تصمیمات این شورا در کلیه سازمان‌های مربوط به خانم‌ها تشکیل شود.1 به همین منظور شورای عالی زنان در نیمه اول اردیبهشت 1338 از نمایندگان هیجده جمعیت از جمعیت‌های زنان که در اسفند 1337 در اولین جلسه شورای عالی شرکت کرده بودند تشکیل شد و آنها به عنوان موسسین شورای عالی جمعیت‌های زنان ایران شناخته شدند.
 
شورا در تهران شکل گرفت و ماهی دو بار نیز تشکیل جلسه می‌داد و اعضای آن یک نایب‌رئیس، دو دبیر، یک سخنگو، یک خزانه‌دار و یک حسابدار بودند. شیوه و ارکان اجرایی شورا در اساسنامه‌ای 11 ماده‌ای تهیه و تنظیم شد. هر جمعیتی یک نماینده رسمی و یک نماینده علی‌البدل به شورا معرفی می‌نمود.2 در آیین‌نامه حقوق و وظایف جمعیت‌های عضو شورای عالی زنان ایران آمده بود که جمعیت‌ها در امور داخلی و فعالیت‌های یکدیگر مداخله نکنند و در اشاعه فعالیت جمعیت خود آزادی عمل دارند.3
 
شورای عالی زنان برای تقویت جمعیت‌های زنان ایران و هماهنگ کردن فعالیت‌های آنان شکل گرفت. این شورا علاوه بر جمعیت‌های عضو، عضویت زنان وابسته به گروه‌ها و سازمان‌های دیگر را نیز می‌پذیرفت. شرایط عضویت زنان در این شورا عبارت بود از: داشتن تابعیت ایران، هیجده سال سن، حسن شهرت و داشتن دو نفر معرف از اعضای شورای عالی زنان.4 با عضویت زنان و جمعیت‌ها در شورا، هر یک از افراد و جمعیت‌ها می‌توانستند در کمیسیون‌های شکل گرفته در شورا مشارکت و علاوه بر آن برنامه­های خود را نیز اجرا کنند. اعضای شورای عالی زنان ابتدا اهداف خود را در قالب‌های صنفی، آموزشی، سیاسی و... معرفی و برنامه‌هایی مرتبط با این اهداف ارائه کردند، اما ازآنجاکه با دگرگون شدن ماهیت برنامه­های فرهنگی، این نهاد اجتماعی رسالتی سیاسی یافت، اجرای اهداف و سیاست‌های رژیم پهلوی اولویت یافت؛ گویی فلسفه شکل‌گیری چنین جمعیت‌هایی از ابتدا بر همین اساس قرار گرفته باشد. بااین‌همه شورای عالی زنان اهداف اعلامی خود را به شکلی معرفی کرده بود که جاذبه ظاهری فراوانی برای زنان داشت.
 
اهداف اعلامی شورای عالی زنان
این تشکیلات به عموم بانوان نوید می‌داد که فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی آنها افزایش خواهد یافت و سهم بیشتری در مسائل مهم مملکتی خواهند داشت.5 از سوی دیگر وحدت رویه در پیشبرد امور مرتبط با زنان هم یکی دیگر از اهداف رسمی و اعلامی تشکیل شورای عالی زنان بود؛ به گونه‌ای که اشرف پهلوی هنگام افتتاح شورای عالی زنان اعلام کرد هدف شورای عالی این است که در شهرستان‌ها بین جمعیت‌های مختلف بانوان وحدتی به‌وجود آید و جمعیت‌ها ضمن حفظ سیاست اختصاصی خود در امور کلی و دسته‌جمعی، سیاست واحدی داشته باشند.6 به همین منظور شعبات جمعیت‌های مختلف تعطیل و شعبه شورای عالی در مراکز استان‌ها و شهرستان‌ها افتتاح شد و همه فعالیت‌ها در چهارچوب شورای عالی صورت گرفت تا وحدت عمل داشته باشند. در عین حال هرساله کنگره سالانه­ای در تهران تشکیل و فعالیت خانم‌ها در سراسر کشور در زمینه‌های معینی مطرح می‌شد.7
 
اشرف پهلوی در جلسه کمیته شورای عالی جمعیت‌های بانوان، یکی دیگر از رسالت‌های شورای عالی زنان را مبارزه با بی‌سوادی اعلام و هفته‌ای را هم با همین عنوان نام‌گذاری کرد. حداقل چیزی که در این گونه طرح‌ها باید مورد توجه باشد تأمین بودجه و نحوه هزینه‌کرد آن است. این موضوع با جمع‌آوری پول به نام ارائه خدمات خیریه همراه شد و اشرف به عنوان رئیس جمعیت‌های زنان ایران از کلیه زنان کشور و مردان ایران خواست تا در جنبش اجتماعی مبارزه با بی‌سوادی شرکت و هر کس حداقل ده ریال برای «این هدف مقدس» پرداخت کند. اعلام شد پول‌های جمع‌آوری‌شده با بررسی و تحت نظر هیئتی مورد اعتماد، صرف باسواد کردن دختران می‌شود.8 بااین‌حال، هیچ‌گاه به‌طور دقیق مشخص نشد این پول‌ها در کجا و چگونه هزینه شد.
 
چنین طرح‌های نمایشی برای مشارکت دادن همه مردم زمانی قابل تامل خواهد بود که آن را در کنار اسراف و فساد مالی گسترده اشرف و خاندان پهلوی قرار دهیم. با وجود این اهداف اعلامی شورا، نشریات اطلاعات بانوان و جمعیت‌های شورای عالی زنان به عنوان ارگان‌های اصلی تبلیغی این شورا نیز دو هدف و رسالت مهم را دنبال می‌کردند: نخست الگودهی و فرهنگ‌سازی به زنان جامعه که کاملا علنی انجام می‌شد و دوم الغای سیاست‌های کلی حکومت که در پوششی خیرخواهانه صورت می‌گرفت. به این ترتیب باید به این نکته توجه کرد که اهداف اعلامی تشکیل شورای عالی زنان با اهداف واقعی تشکیل آن فاصله معناداری داشت.
 
با توجه به تئوریزه شدن مباحثی همچون نظریه توسعه «والت روستو» در آمریکا، که بر غربی‌شدن تار و پود اقتصادی و فرهنگی جوامع تأکید داشت، تلاش برای تشکیل سازمان‌هایی که در این مسیر گام بردارند شدت گرفت. شورای عالی زنان نیز یکی از همین سازمان‌ها بود  
اهداف واقعی تشکیل شورای عالی زنان
نخستین گام‌های حضور زنان در جامعه به فعالیت‌های آنان در جنبش مشروطه باز می‌گردد که با توجه به مناسبات سیاسی و اجتماعی آن روزگار به شکل پنهانی و محدود انجام می‌شد. عمده فعالیت‌های ابتدایی آنان در آن روزگار به اموری همچون مسائل تربیتی، آموزشی و استقلال کشور خلاصه می‌شد که در تناقض با ارزش‌ها و نگرش‌های اسلامی جامعه ایرانی نبود، اما این رویکرد در عصر رضاخان به فراموشی سپرده شد. از آن پس سرشت نهادهای فرهنگی ـ اجتماعی تغییر کرد و  نیازهای شکل‌گرفته در میان زنان جامعه عمدتاً با نگاه به الگوهای غربی پاسخ داده می‌شد. شورای عالی زنان نیز در زمانی تأسیس شد که ایران در وضعیت گذار به سر می‌برد. حکومت پهلوی با پشتیبانی آمریکا به دنبال عبور از نظام تولیدی و ارزشی سنتی و تغییر مناسبات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ایران بود.
 
در این مسیر با توجه به تئوریزه شدن مباحثی همچون نظریه توسعه «والت روستو» در آمریکا، که بر غربی‌شدن تار و پود اقتصادی و فرهنگی جوامع تأکید داشت، تلاش برای تشکیل سازمان‌هایی که در این مسیر گام بردارند شدت گرفت. شورای عالی زنان نیز یکی از همین سازمان‌ها بود که با توجه به اهمیت نقش زنان در فرآیند توسعه غربی در ایران شکل گرفت تا زنان را به عنوان نیمی از نیروی اجتماعی در مسیر مورد نظر رژیم پهلوی تربیت کند. نگاهی به بافت و نیروهای اصلی شورای عالی زنان که همگی از بین زنان غرب‌گرا و منتقد فرهنگ سنتی ایرانی ـ اسلامی برگزیده شده بودند نشان می‌دهد که این شورا با هدف تربیت نیروهای جدید در میان جامعه زنان و آماده‌سازی آنها برای اجرای طرح‌های موردنظر رژیم پهلوی از جمله تکمیل پروژه کشف حجاب و تجددگرایی در ایران تأسیس شد. جالب اینجاست که اشرف پهلوی ریاست عالیه شورا و فریده دیبا، مادر فرح پهلوی، به‌عنوان نایب‌رئیس شورای عالی منسوب شده بودند.9 حضور این زنان درباری و بانفوذ با انجام اقداماتی همچون فعالیت برای برخورداری زنان از حق رأی همراه شد که ظاهری مترقی داشت. مصاحبه‌های اشرف موید آن بود که زنان ایران می‌خواهند با استفاده از همه امکانات حقوق بیشتری کسب کنند و این موضوع با نزدیک شدن انتخابات دور بیستم مجلس شورای ملی زیادتر شد.10
 
اشرف پهلوی بارها اعلام کرده بود زنان ایران، که فقط و فقط به همت برادر تاجدارم به یکباره با مردان دارای حقوق مساوی شده و از عدالت اجتماعی که مدنظرشان بوده برخوردار شده‌اند، باید برای همبستگی و همفکری بیشتر تلاش کنند.11 اقدامات شورای عالی زنان در سال 1339 برای تبلیغ مشارکت زنان در عرصه سیاسی و اجتماعی پیش از اعلام رژیم برای شرکت زنان در انتخابات را باید در همین راستا ارزیابی کرد. این اقدام در شرایطی انجام می‌شد که سرشت انتخابات در ایران عصر پهلوی دوم زیر سوال بود و انتخابات از اساس ماهیتی فرمایشی و تا حدی نمایشی داشت. هرساله جشنی در 17 دی‌ماه با حضور برخی از زنان بانفوذ دربار برگزار و گزارش‌هایی از کوشش‌های جمعیت‌های زنان ایران ارائه می‌شد. یکی از این جشن‌ها مربوط به 8 اسفند 1341 و اعلام منشور آزادی زنان بود که گفته می‌شد به موجب آن حقوق سیاسی و انتخاباتی مساوی به زنان ایران اعطا شد. این جشن‌ها با ستایش از پیشگاه شاه نسبت به آزادی زنان و ابراز احساسات دسته‌جمعی نسبت به خاندان سلطنت و اشرف پهلوی به اتمام می‌رسید.12 اشرف در سخنرانی خود این واقعه را دنباله اقدامات پدر تاجدارش می‌دانست که زن‌های ایران را از «پرده حجاب» یا به‌اصطلاح «پرده غفلت و نیستی» خارج کرد.13 فرح نیز اعلام تساوی کامل حقوق زن و مرد را اقدامی می‌دانست که جامعه زنان ایران را از «دوران تاریک قرون وسطایی» وارد «مترقی‌ترین دوره عصر تمدن بشری» کرد و به ایشان امکان حق تعیین سرنوشت مملکتشان را داد.14
 
در واقع هر آنچه به صورت ابتکارات و اصلاحات شاه مانند آزادی زنان و حق رأی برای انتخابات مجلس و ... شنیده می‌شد نوعی عوام‌فریبی به نظر می‌رسید؛ چون با شنیدنشان این سوال به ذهن می‌رسید که اصولا وقتی که ساواک تمام نمایندگان مجلس را انتخاب می‌کند چگونه کسی وجود آزادی حق رأی را باور داشته باشد؟!15 شورای عالی زنان به این ترتیب در طول سال‌های فعالیت خود با دنبال کردن موضوعاتی همچون اعطای حق رأی به زنان در نظام استبدادی شاه که انتخابات، محلی از اعراب نداشت، در عمل به دنبال تشویق زنان برای تغییر سبک زندگی، فاصله گرفتن از فرهنگ و ارزش‌های سنتی و به تعبیری تجددگرایی و غربی شدن بود که با انجام برنامه‌های مختلف به اسم برنامه‌های فرهنگی صورت می‌گرفت.
 
فرجام شورای عالی زنان
هم‌زمانی تشکیل شورای عالی زنان در سال‌های پایانی دهه 1330 با طرح انقلاب سفید زمینه‌ای را فراهم کرد تا حکومت پهلوی دوم از این ابزار فرهنگی در جهت سیاسی و پذیرش افکار عمومی استفاده کند. اما اجرای طرح انقلاب سفید نیازمند تشکیلاتی منسجم‌تر و گسترده‌تر بود تا به کمک آن شرایط مناسبی برای جلب هماهنگی و همکاری حداکثری در سطح جامعه فراهم شود. از سوی دیگر پس از مدتی، به دلیل مشکلات و درگیری‌های داخلی شورا (1338-1345)، زمزمه تشکیل سازمانی با امکانات و اختیارات بیشتر مطرح شد. به این ترتیب «سازمان زنان ایران» به ریاست اشرف پهلوی جای شورای عالی زنان را گرفت. اشرف این سازمان را با جنبه همه‌گیر و تشکیلات دموکراتیک خود بهترین وسیله پیشبرد مقام زن ایرانی و استفاده از امکانات او می‌دانست.16
 
او در تشریح هدف‌های سازمان اعلام کرد هدف اساسی شورای عالی زنان تلاش برای انطباق اوضاع اجتماعی زنان با احتیاجات کشور بود تا نیمی از جمعیت ایران، یعنی زنان ایران، به تحرک درآیند. بر همین اساس بود که گفته می‌شد سازمان زنان ایران در راستای تحقق «آزادی‌ها و حقوقی که به موجب منشور انقلاب شاه و مردم به زنان ایرانی اعطا شده» گام‌های بلندی برخواهد داشت.17 اما در اصل انحلال شورای عالی زنان و تأسیس سازمان زنان ایران در سال 1345 با هدف تحکیم هر چه بیشتر پایه‌های قدرت رژیم پهلوی در عرصه‌های داخلی و خارجی بود. بر همین اساس بار دیگر سازمانی فرهنگی اما وابسته به حکومت جایگزین سازمانی دیگر می‌شد تا با ایجاد هماهنگی در سطح جامعه، اهداف رژیم پهلوی را بهتر از گذشته پیش ببرد.

نتیجه‌گیری
شورای عالی زنان همچون دیگر تشکل‌های زنان در عصر پهلوی اول و دوم به نام فعالیت در جهت پیشبرد امور زنان و ترقی وضعیت زنان در ایران تأسیس شد، اما همچون دیگر سازمان‌های زنان در سال‌های حیات خود ماهیتی سیاسی پیدا کرد و با وجود نیازهای واقعی بسیاری که زنان ایرانی در عصر پهلوی برای تقویت توانایی‌های خود در ابعاد اجتماعی و فرهنگی داشتند به نام زنان، اما در جهت اجرای برنامه‌های سیاسی و فرهنگی این رژیم عمل کرد. از سوی دیگر اشتغال اعضای خاندان پهلوی به امور خیریه با رضایت و توصیه شاه صورت می‌گرفت؛ زیرا فساد مالی و اخلاقی آنها به اندازه‌ای وجهه آنها را در افکار عمومی تخریب کرده بود که از این‌گونه اقدامات برای کسب مشروعیت، محبوبیت و مصونیت خود استفاده می‌کردند.

شماره آرشیو: 635-114ف

پی نوشت:
 
1. خواندنی‌ها، سال 19، ش 36 (1337)، ص 3.
2. اساسنامه شورای عالی جمعیت‌های زنان ایران، تهران، شورای عالی زنان، بی‌تا، صص 3 و 5.
3. شورای عالی زنان، اساسنامه شورای عالی جمعیت‌های زنان، 11/12/1337، ص 12.
4. سند شماره 68-2011-115 الف، آرشیو پژوهشکده تاریخ معاصر.
5. مجله خواندنی‌ها، سال 26، ش 100 (1345)، ص 7.
6. اطلاعات بانوان، ش 309 (1342)، ص 5.
7. همان، ش 310 (1342)، ص 2.
8. همان، ش 308 (1342)، ص 78.
9. اطلاعات بانوان، ش 353 (1342)، ص 2.
10. خواندنی‌ها، سال 19، ش 74 (1338)، ص 6.
11. همان، سال 26، ش 99 (1345)، ص 2.
12. سند شماره 122-472-7م، آرشیو پژوهشکده تاریخ معاصر.
13. نشریه شورای عالی جمعیت‌های زنان ایران، ارگان شورای عالی جمعیت‌های زنان ایران، تهران، ش 1، تهران، 1342، ص 1.
14. نشریه شورای عالی جمعیت‌های زنان، دفتر روابط عمومی شورای عالی جمعیت‌های زنان ایران، ش 9 (1343)، ص 1.
15. مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، اطلاعات، 1368، ص 52.
16. خواندنی‌ها، سال 27، ش 20 (1345)، ص 2.
17. همان، سال 19، ش 74 (1338)، ص 6. https://iichs.ir/vdcd.o092yt05ka26y.html
iichs.ir/vdcd.o092yt05ka26y.html
نام شما
آدرس ايميل شما