شاه که انتظار چنین روزی را می‌کشید تا آخرین پایگاه وجودی کابینه قوام نیز از دست او خارج گردد،‌ فکر می‌کرد دیگر قوام خود کنار خواهد رفت زیرا لایحه او از مجلسی که خود آن را ساخته است رد گردید ولی قوام کسی نبود که به رعایت این نزاکت‌ها از قدرت به میل خود کنار رود به همین جهت از چند روز بعد از آن جلسه، حملات به سیاست داخلی‌اش چه در مجلس و چه در مطبوعات به تدریج زیاد شد...
زمینه‌سازی سقوط قوام به دست شاه
«شاه که انتظار چنین روزی را می‌کشید تا آخرین پایگاه وجودی کابینه قوام نیز از دست او خارج گردد،‌ فکر می‌کرد دیگر قوام خود کنار خواهد رفت زیرا لایحه او از مجلسی که خود آن را ساخته است رد گردید ولی قوام کسی نبود که به رعایت این نزاکت‌ها از قدرت به میل خود کنار رود به همین جهت از چند روز بعد از آن جلسه، حملات به سیاست داخلی‌اش چه در مجلس و چه در مطبوعات به تدریج زیاد شد به نحوی که قوام برای اینکه قدرت بیشتری به خود داده باشد دستور داد رئیس دستور ضربتی حزب دموکرات او یعنی شاهنده دست به خرابکاری در چاپخانه‌های روزنامه‌های انتقادی از جمله روزنامه داد بزند که زد و خوردی بین کارگران چاپخانه ما با آن متهاجمین به میان آمد و چند روز دیگر با صدور یک تصویب‌نامه و برقراری رژیم حکومت نظامی دستور توقیف روزنامه‌های چندی از جمله داد و بازداشت خود من را داد...
 
او خیال می‌‌کرد با این دست و پاها قوامی برای بقای دولت به چنگ می‌آورد در حالی که حتی خود سردار فاخر هم دیگر به دوام دولت او اعتقادی نداشت بلکه زمینه سقوط کابینه‌اش هم از داخل کابینه و هم از مجلس به سرعت چنان فراهم گردید که از طرف وزرای کابینه‌اش یکی‌یکی استعفا داده او را تنها می‌گذاشتند و از طرف دیگر صف مخالفین او در مجلس از طرف همان وکلایی که او روی آنها حساب می‌نمود زیادتر شدند و نطق‌های مخالف آنها در مطبوعات انعکاس می‌یافت که باید با فسادی که در دولت از فروش جوازها به وجود آمده مبارزه نمود. قوام که می‌دید شاه دارد این‌طوری دورش را خالی می‌کند که به وزرایش محرمانه دستور داده استعفا دهند حتی سپهبد امیراحمدی وزیر جنگ مورد علاقه‌اش خود را کنار کشید،‌ عاقبت حاضر شد روزی به مجلس رفته نطقی ایراد نموده تقاضای رأی اعتماد کند. آن روز من هم در لژ مطبوعات ناظر اوضاع بودم از وزرای او چند نفری نیامده بودند خودش پشت تریبون رفت نطق نوشته شده‌اش را که حاکی بر خدمت بزرگ به ایران در اصلاح روابط قطع شده ایران و شوروی و برگشت آذربایجان ایران و برقراری امنیت در سراسر کشور و برگزاری انتخابات و افتتاح مجلس و استقرار اصول مشروطیت بود قرائت نموده در پایان ضمن گوشه و کنایه‌ای هم به شاه توضیح داد که البته حزب خرج دارد و من دیناری از بودجه کشور برای حزب برداشت نکردم پس اگر با صدور جواز صادرات تولیدی از چوب و برنج و فروش آن در بازار هم کمکی به رونق صادرات ایران نموده و هم پول مشروعی برای تأمین حزب به دست آورده باشم گناهی نیست. اما مجلس به تقاضایش بر رأی اعتماد جواب موافقی نداد زیرا اکثریت نمایندگان رأی کبود به دولت او دادند که قوام از همان جا به منزلش رفت و در همان زمستان آن سال به عنوان لزوم معالجه خود در کسالت قلبی که داشت به اروپا رفت و خیال شاه را راحت نمود.
 
قوام‌السلطنه با لقب «جناب اشرف» که به فرمان شاه برای خود به دست آورده بود در اروپا به معالجه و استراحت می‌پرداخت و شاه نیز که دیگر خود را فارغ از سیاست اشغال بیگانگان دوره جنگ دوم و خالی بودن کشور از رجال استخوان‌دار مقاوم در برابر خود می‌دید،‌ نفس راحتی کشید. ابتدا در یکی دو روز سقوط دولت قوام طبق سنت آن موقع پارلمان ایران در یک جلسه خصوصی رأی تمایل مجلس که اکثریت‌شان با فراکسیون دموکرات ایران بود به زمام‌داری سردار فاخر داده شد که عضو آن فراکسیون بود و برای اولین مرتبه رئیس مجلس شده بود.»1
 

سخنرانی احمد قوام (نخست‌وزیر) در جلسه علنی دوره پانزدهم مجلس شورای ملی
شماره آرشیو: 3071-11ع

پی نوشت:
 
1. ابوالحسن عمیدی‌ نوری،‌ یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار (تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)،‌ به کوشش: مختار حدیدی ـ جلال فرهمند،‌ ج2،‌ تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،‌ 1384، صص112ـ114. https://iichs.ir/vdcj.vemfuqevysfzu.html
iichs.ir/vdcj.vemfuqevysfzu.html
نام شما
آدرس ايميل شما