در بخشی از مقاله که مربوط به توصیف وقایع مدرسه فیضیه است، نکات قابل تأملی وجود دارد که در ادامه به آنها می‌پردازیم. پیش از ورود به بیان این نکات انتقادی، متن مندرج در مقاله به قرار ذیل، ذکر می‌گردد: «سرانجام مجموعه واکنش‌های امام و دیگر روحانیون سبب شد تا در 2فروردین 1342، مصادف با...
ماجرای فیضیه
در بخشی از مقاله که مربوط به توصیف وقایع مدرسه فیضیه است، نکات قابل تأملی وجود دارد که در ادامه به آنها می‌پردازیم. پیش از ورود به بیان این نکات انتقادی، متن مندرج در مقاله به قرار ذیل، ذکر می‌گردد: «سرانجام مجموعه واکنش‌های امام و دیگر روحانیون سبب شد تا در 2فروردین 1342، مصادف با وفات امام جعفر صادق(ع)، حکومت به خشونت بگراید. در مجلس عزایی که آیت‌الله خمینی به مناسبت وفات امام ششم(ع) در منزل خود برگزار نمود، ایادی رژیم آشوب برپا کردند؛ آیت‌الله با تهدید، آنها را از این عمل برحذر داشت، اما غائله به بیرون از منزل وی کشیده شد. آشوبگران و مأموران مسلح با یورش به مجلس عزای مشابهی که در مدرسه فیضیه توسط آیت‌الله گلپایگانی برقرار بود، فاجعه‌ای را رقم زدند». (مدخل خمینی، ص671و672)
در مورد متن فوق نکاتی در خور بررسی است؛
1. در گزینش واژگان و نوع ورود به بحث، اینگونه القا شده که حمله به فیضیه در حقیقت به اقدامات علما برمی‌گردد و در واقع ایشان رژیم را وادار به واکنش کرده‌اند، چه اینکه می‌خوانیم: «سرانجام مجموعه واکنش‌های امام و دیگر روحانیون سبب شد تا در 2فروردین 1342، مصادف با وفات امام جعفر صادق(ع)، حکومت به خشونت بگراید». این در حالی است که علما تا آن هنگام هرگز رفتار خشونت‌آمیزی و یا مبارزه قهرآمیزی از خود بروز نداده بودند که نتیجه‌اش خشونت‌گرایی رژیم باشد. در حقیقت این منطق خشونت‌آمیز پهلوی است که در مقابل اقدامات روشن‌گرانه -از قبیل سخنرانی، بیانیه سیاسی، اعلام تحصن و...- دست به باتوم می‌برد. لذا این رویه قرون وسطایی چیز تازه‌ای نیست که ریشه‌اش کنش‌گری سیاسی علما در آستانه انقلاب سفید باشد. حمله یک‌جانبه و بی‌بهانه به طلاب مظلوم در مدرسه فیضیه، اقدامی است در جهت سرکوب فعالیت‌های سیاسی آرامِ روحانیت و ایجاد خفقان پلیسی و امنیتی و «این روش را همه قلدرها و دیکتاتورهای تاریخ داشته و اکنون نیز دارند که سخن حق را با سرب آتشین پاسخ می‌دهند».1

2. برای شهادت امام صادق(ع)، بارها از تعبیر وفات استفاده شده است که چنین نقیصه‌ای در یک متن معیار، در بلندمدت به حذف عنوان شهادت منجر خواهد گشت. مگر آنکه ایشان بنا به دلایلی نخواهند از لفظ شهادت استفاده کنند که خود موضوعی قابل بحث و پی‌جویی است. مطمئناً نتیجه چنین رویه‌ای کنار گذاشتن فرهنگ شهادت از زندگانی معصومان(ع) است که خود ریشه در تقدس‌زدایی از مضامین مربوط با تاریخ اسلام دارد.

3. در بخشی از نوشتار به شیطنت‌های خرابکارانه عمال پهلوی به منظور ایجاد آشوب در مجلس روضه بیت امام اشاره شده است و این‌گونه القا شده است که ماجرای حمله به فیضیه، در حقیقت پس از ناکام ماندن آشوب در بیت امام و کشیده شدن دامن آشوب به خیابان، به وقوع پیوسته است. در صورتی که، برخلاف مدعای نویسنده که گفته «ایادی رژیم آشوب برپا کردند؛ آیت‌الله [خمینی] با تهدید، آنها را از این عمل برحذر داشت، اما غائله به بیرون از منزل وی کشیده شد.» (ص672)، شیطنت‌های محدودِ عمال رژیم با تهدید امام که توسط آیت‌الله خلخالی بیان گردید، در نطفه خفه شد2 و از این نظر اساساً آشوبی برپا نگشت که بخواهد دامنه آن به بیرون کشیده شود و از این حیث، موضوع حمله به فیضیه، نقشه‌ای مستقل از این ماجرا بوده است که از مدت‌ها قبل با استقرار امکانات و نیروی نظامی -لباس شخصی- برنامه‌ریزی شده بود. بهتر آن بود که منابعی که این دو حادثه را به طور دقیق منعکس کرده‌اند مورد استفاده قرار می‌گرفت.3
 

پی نوشت:
 
منبع: سهراب مقدمی شهیدانی و میثم عبداللهی چیرانی، نقدی بر مدخل «خمینی، روح‌الله» در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران: بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، 1395، صص 47ـ49.
1. متن داخل گیومه، بخشی از دست‌نوشته استاد سیدحمید روحانی است که عینا درج گردید.
2. امام به دنبال برخی شیطنت‌ها توسط عمال رژیم، توسط آقای خلخالی عمال رژیم را این‌چنین تهدید می‌کنند که: «اگر یک بار دیگر حرکت سوء و ناشایسته‌ای که موجب اخلال در نظم و آرامش مجلس باشد، از خود نشان دهند و خواسته باشند از رسیدن سخنان آقایان خطبا به گوش مردم جلوگیری کنند، فورا به طرف صحن مطهر حرکت می‌کنم و در کنار مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) سخنانی را که لازم است به گوش مردم برسد، شخصا ایراد خواهم کرد.» (نهضت امام خمینی، ج1، ص366.) آن‌گونه که می‌بینید، تهدید امام هم یک تهدید نرم است نه تهدید سخت که منجر به ایجاد تنش فیزیکی شده باشد. لذا آشوبی اتفاق نیفتاده و آن شیطنت‌ها در نطفه خفه شده است. بنابراین، آیا نتیجه این تهدید آشوب است؟ و آیا این آشوب دامنه‌اش به فیضیه کشیده شده است؟ به نظر می‌رسد نویسنده مدخل اطلاع دقیقی از ابعاد حوادث 2فروردین 41 نداشته است.
3. در کتاب نهضت امام خمینی، این دو ماجرا به صورت مبسوط و مستقل بیان شده است. برای دیدن جزییات این ماجرا رجوع کنید به نهضت امام، ج1، ص365-367. https://iichs.ir/vdca.enmk49nea5k14.html
iichs.ir/vdca.enmk49nea5k14.html
نام شما
آدرس ايميل شما