ناصرالدین‌شاه و نوسازی؛

سرگردان در میانه سنت و تجدد

تقسیم وظایف میان شش وزارتخانه فوائد عامه، داخله،خارجه، مالیه، جنگ و عدلیه در سال 1275ه.ق و تأسیس مجلس «دربار اعظم» یا «دارالشورای کبرای دولتی» با عضویت صدر‌اعظم، وزیران و شاهزادگان بزرگ و چند تن از رجال و اعیان، تغییر مهمی در ساختار کهنه حکومت پادشاهی در ایران بود.
سرگردان در میانه  سنت و تجدد
تصویر و ذهنیت موجود از «ناصرالدین شاه» بیانگر جایگاه متفاوت او نسبت به دیگر سلاطین دودمان قاجار است. این جایگاه ویژه معلول عوامل گوناگونی است. بخشی از این عوامل به ویژگیهای شخصیتی و برخی دیگر به تحولات داخلی و خارجی آن عصر باز می‌گردد که از چهارمین شاه قجر چه در میان پژوهشگران و چه در بین توده مردم، چهره‌ای نسبتاً متفاوت از هم‌صنفان خویش ساخته است. دوران طولانی حکمرانی، آغاز امواج تجدد خواهی، وقوع جنبش تنباکو به عنوان نخستین خیزش مردمی به رهبری روحانیون، حضور صدراعظمهای اصلاح‌طلب و عمل گرا، گسترش وسایل ارتباطی به نسبت ادوار قبل و رفت و آمد بازرگانان و نخبگان ایرانی به کشورهای اروپایی، در کنار ویژگیهای شخصیتی ناصرالدین شاه1و سفرهایی را که به اروپا داشت، می‌توان در زمره این عوامل دانست. دیگر تمایز مهم او که کم و بیش با این موارد نیز مرتبط است، نوعی «دلبستگی لرزان به تجدد» در بعد تکنیکی و مفهومی است. این دلبستگی در برخی اقدامات و رویکردهای او در مقاطع خاصی از حکومتش انعکاس داشت.
 
نوسازی لرزان در میانه سالهای سلطنت
برخی پژوهشگران، دوران پنجاه ساله سلطنت نـاصرالدیـن‌‌شـاه را به سه دوره تقسیم کرده‌اند.2 نخست، دوره 10 ساله ای از‌ 1264‌ه.ق/1848میلادی (تاجگذاری شاه) تا سال 1274ه.ق/1858میلادی که آن را‌ دوران‌ آشفتگی‌ می‌دانند. شاه جوان در این‌ دوره توانست‌ با کمک صدراعظمهای خود(امـیرکبیر و مـیرزا آقاخان نوری)‌ آشوبها‌یی مانند شورش خـراسان و قـیام بـابیها را سرکوب‌ کند‌. دوره دوم را که از 1274ه.ق./1858م تا 1307 ه.ق./1890 میلادی، حدود سی و دو سال  طول کشید  می‌توان‌ دوران آرامـش و شـکوفایی نسبی‌ نامید‌. در این دوره، ناصرالدین‌ شاه «از برکت تربیت اکتسابی که از امیرکبیر یافته بود، به اصلاحات داخلی تمایل داشت، ضمن اینکه توجه امیرکبیر به تنظیم امور مالی و لشکری و کشوری خواه ناخواه برخی رجال میهن‌پرست را به خرابی وضع مملکت متوجه نموده بود».3
 
همچنین در این مقطع زمانی، شاه سه بار به اروپا سفر کرد. این سفرها باعث شد تا او عقب‌ماندگی اقتصادی و صنعتی، فساد اداری و بی تدبیری در اداره ایران را در مقایسه با دول اروپایی به شکلی ملموس درک کند. در دوره‌ سوم‌ که‌ از 1308 ه.ق/1890‌ تـا‌ 1313 ه.ق./1896(سـال کشته شدن ناصر الدین شاه) حدود هفت سال طول کـشید، گویا «شـاه از کشورداری خسته‌ و از‌ هر‌ کـار‌ اصـلاحی‌ نومید‌ شده و فقط به فـکر گـردآوری پول و مال برای تأمین هزینه زنهای گوناگون خود افتاده بود».4 در همین دوران اعطای امتیازهای گـوناگون بـه اروپاییان، خطر وابستگی کامل اقتصادی ایران را به دنبال داشت که با آگاهی و هشدار علما و خیزش مردم ناکام ماند. علایق و اقدامات ناصرالدین‌شاه که جنبه اصلاحگرانه داشته و مبتنی بر نوعی نوسازی گلچین شده و گلخانه‌ای بود، در دوره دوم این تقسیم بندی رخ داد.
 
 اصلاحاتی که کافی نبود
نفوذ گسترده سیاسی و اقتصادی روسیه و انگلستان و دخالت آنان در شورشهای داخلی، ناصرالدین شاه را به اتخاذ تدابیری برای حفظ تاج و تخت ناگزیر ساخته بود. مدیریت این شرایط بحرانی، ایده‌های نو و نهادهای نوین را می‌طلبید و این امر مستلزم گسست از شیوه‌ها و ایده‌های پیشین بود. اجرای اصلاحات در حوزه نظامی آغاز شد. ناصرالدین‌شاه پس از وقوع  بلوای نان (شعبان 1277ه.ق) دریافت که قوای انتظامی موجود، از حل بحرانهای این‌چنینی عاجز است و به فکر ایجاد یک نهاد منظم افتاد. پس از بازگشت از سفر دوم فرنگستان در سال 1295ه.ق اداره نظمیه را با اقتباس از الگوی پلیس اروپایی و به ریاست «کنت دومونت فرت» تشکیل  داد و کنت نیز یک سال پس از استخدام، قوانینی را که بعدها به «کتابچه قانون کنت» معروف شد، به تأیید شاه رساند.5
 
تقسیم وظایف میان شش وزارتخانه فوائد عامه، داخله،خارجه، مالیه، جنگ و عدلیه در سال 1275ه.ق و تأسیس مجلس«دربار اعظم» یا «دارالشورای کبرای دولتی» با عضویت صدر اعظم، وزیران و شاهزادگان بزرگ و چند تن از رجال و اعیان، تغییر مهمی در ساختار کهنه حکومت پادشاهی در ایران بود. هرچند که کارکرد این مجلس «مشورت در باب اجرای اموری بود که دستور آن از طرف شاه صادر می شد و فقط با امور و مسائلی موافقت می کرد که اراده شاه به آن تعلق گرفته بود».6 ایجاد مدارس جدید از جمله دارالفنون در داخل کشور و اعزام دانشجو به خارج برای آموزش کادرها اداری نیز در این دوره قوت گرفت.
 
ناصرالدین‌شاه با تفسیر ایده‌های نوگرایانه در راستای تداوم بی‌دردسر حکومت خود، تلاش می‌کرد تا از انتقادهای روحانیون، روشنفکران و بروز شورشهای اجتماعی مصون مانده و بر اعتبار و مشروعیت خویش بیفزاید. ضمن اینکه قضاوت دولتها و افکار عمومی اروپایی هم  برای او  اهمیت زیادی داشت.  ویژگیها و علاقه‌مندیهای  ناصرالدین شاه از دیگر شاهان قجری و اغلب درباریان مدرن تر بود.  
همچنین با حمایت ناصرالدین شاه روزنامه‌هایی چون وقایع اتفاقیه، دولت علیه ایران، شرف، روزنامه علمی، مرآت السفر و روزنامه ملت منتشر شد. او قصد داشت در نظر اروپاییان خود را پادشاهی پیشرو و مترقی نشان داده و وانمود کند در ایران نیز مانند ممالک اروپایی، روزنامه‌های متعددی در حال فعالیتند. روی دیگر بهره‌گیری او از دستاوردهای تجدد اروپایی به ویژه وسایل ارتباطی نوین و اقتباس از برخی شیوه‌های نظارتی مرسوم در اروپا (مانند سانسور و تبعید مجرمان) مشروعت بخشی و کنترل عوامل بحران بود. صدور فرمان شاه در سال1267 ه.ق مبنی بر احداث جاده‌ها، تاسیس چاپارخانه‌ها و قراولخانه و سپس تشکیل خدمات پستی علاوه بر رفاه عمومی، تسریع کار ارتباطات دولتی برای اداره امور و سرکوب شورشهای احتمالی را در پی داشت.7
 
وقتی نوسازی، تدافعی می شود
«هانس اولریش وهلر» چنین اقداماتی را در قالب نظریه‌ای به نام «نوسازی تدافعی» و برای توصیف دولتهای پروس و آلمان بین سال‌های1789  تا 1815میلادی به کار می برد. به نظر او، اصلاحات ارضی، اداری و نظامی پاسخی بود نسبت به آنچه طبقه حاکم به عنوان تهدید انقلاب فرانسه و ناپلئون می‌فهمیدند. برای مثال «تعدادی از نهضتهای اصلاحی در قرن نوزدهم مانند ترکهای جوان در امپراتوری عثمانی یا بازگشت میجی در ژاپن را می‌توان پاسخهایی در برابر تهدیدی که با ظهور غرب مطرح شده است در نظر گرفت».8 ناصرالدین شاه در ساحت ساختاری حکومت، تنها به اقدامات پیشگیرانه و مقطعی و حمایت کجدار و مریز از صدراعظمهای اصلاح‌طلب اکتفا کرد، چون قدرتش متکی بر نظام کهنه سیاسی بود با وجود این، میل به تغییر و تجدد نیز داشت. بنابر این به عنوان آخرین پادشاه سنتی ایران هم، دل در گرو نظام و سنت قدمایی داشت و هم، چشم امید به اصلاحات آمرانه.9
 
او در سفرهای اروپایی خود بارها در وصف زنان اروپایی، باله، باغ وحشها، مغازه‌ها، خیابانها و... قلمفرسایی می‌کند، اما در اشاره به مذاکرات سیاسی معمولاً به این عبارت بسنده می نماید که «صحبتهای خوب شد.» توضیحاتش از ساخت سیاسی اروپا هم گذرا و کوتاه است. شاهد مثال اینکه بعد از عبارتی کوتاه در وصف دموکراسی سوئیس می نویسد: «این روزنامه(نوشته) گنجایش شرح قانون حکمرانی و جزئیات دولت سوئیس را ندارد و بیش از این هم لازم نیست».10ناصرالدین‌شاه با تفسیر ایده‌های نوگرایانه در راستای تداوم بی‌دردسر حکومت خود، تلاش می‌کرد تا از انتقادهای روحانیون، روشنفکران و بروز شورشهای اجتماعی مصون مانده و بر اعتبار و مشروعیت خویش بیفزاید. ضمن اینکه قضاوت دولتها و افکار عمومی اروپایی هم  برای او اهمیت زیادی داشت. ویژگیها و علاقه‌مندیهای ناصرالدین‌شاه از دیگر شاهان قجری و اغلب درباریان مدرن تر بود، اما در فهم این نکته نباید به بیراهه رفت و این تلقی را ایجاد کرد که ناصر الدین شاه به اساس و بنیان تجدد آگاه بود و به آن پایبند.11
 
فرجام سخن
ناصرالدین‌شاه قاجار پس از آشنایی با مؤلفه‌های گوناگون تجدد، تنها به گزینش عناصری پرداخت که به استحکام ماندگاری قدرت او کمک می کرد. به نظر می‌رسد او اگرچه در اتخاذ سیاست نوسازی سعی وافر داشت، اما  بیشتر برای رفع بحران و به صورت موردی به اصلاحات متجددانه روی آورد و البته درکوتاه مدت به هدف خود نیز رسید. از آنجایی که جنبه مصلحتی «نوسازی تدافعی» او پررنگ بوده و بنیانهای فکری قوام یافته‌ای نداشت، اغلب به رویکرد سنتی و استبدادی خود باز می‌گشت. این نوسان میان امواج خروشان تجدد و ساحل امن سنت پادشاهی، عاقبت فوران خشم  توده را در پی داشت. ترور او به دست میرزا رضای کرمانی و وقایعی که بعدها به  تحولات مشروطه انجامید، مولود همین اوضاع بی‌سامان بود.

 
مراسم سلام عام ناصر‌الدین‌شاه قاجار در میدان ارگ مقابل عمارت نقاره‌خانه در سومین روز عید نوروز
شماره آرشیو: 131399-275م

پی نوشت:
 
1.ناصرالدین‌شاه علاقه زیادی به شعر و ادبیات، مطالعه کتابهای ادبی و تاریخی، سفر و سفرنامه نویسی، شکار و استفاده از ابزارهای نوین وارداتی از غرب داشته و ضمناً در مقایسه با سایر شاهان قاجار تقید بیشتری به آموزه‌های دینی به ویژه آیینها و شعائر مذهبی از خود نشان می‌داد.
2.ابراهیم تیموری، "ایران پیش از انقلاب مشروطیت: سالهای پایانی سلطنت ناصرالدین شاه"، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 230-227،تابستان و پاییز1385،ص5.
3.علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران،انتشارات بهزاد،1387،ص172.
4.تیموری،همان.
5.امیر شیخ نوری و زهرا علیزاده، "بحران مشروعیت دولت ناصری و تأثیر آن در گرایش ناصرالدین‌شاه به اصلاحات تجددگرایانه"، فصلنامه تاریخ اسلام ایران، شماره یک، بهار 1388، ص66.
6.شمیم، همان، ص 176.
7.شیخ نوری، همان، ص67.
8.همان،ص65.
9.عباس امانت، قبله عالم، ترجمه حسن کامشاد،تهران، کارنامه،1384،ص26.
10.بیژن مومیوند، "وسوسه تجدد؛تأملی در ماهیت و کیفیت تجددخواهی عصر ناصری"، مهرنامه،سال هفتم، شماره47، خرداد1395،ص134.
11.مومیوند، همان.
  https://iichs.ir/vdcg.x9nrak9qupr4a.html
iichs.ir/vdcg.x9nrak9qupr4a.html
نام شما
آدرس ايميل شما