«شهید آیت الله سید محمدباقرصدر درقامت یک استاد»درگفت وشنود با زنده یاد حجت الاسلام‌والمسلمین سید عبد‌العزیز حکیم

شهید صدر پیشنهاد مصالحه بعثی ها را با قاطعیت رد کرد

زنده یاد حجت الاسلام والمسلمین سید عبدالعزیز حکیم به لحاظ نزدیکی خانوادگی ونیز تلمذ طولانی نزد شهید آیت الله سیدمحمدباقرصدر،از اصحاب سر ایشان به شمار می آمد وبر بسیاری از زوایای فکروعمل آن فرزانه راحل،وقوف داشت.گفت وشنودی که درپی می آید،درسالیان پایانی حیات آن مرحوم ودرباب منش استاد با ایشان انجام شده است.امید آنکه علاقمندان را مقبول آید.
شهید صدر پیشنهاد مصالحه بعثی ها را با قاطعیت رد کرد
□ جنابعالی از چه مقطعی و چگونه با شهید آیت‌الله صدر آشنا شدید؟این آشنایی وارتباط،چگونه تداوم پیدا کرد؟
بسم الله الرحمن الرحیم.خانواده ما با خانواده آیت‌الله صدر رفت و آمد داشت و لذا ایشان را از کودکی می‌شناختم و از همان موقع احساس می‌کردم ایشان با بقیه روحانیون فرق مهمی دارد. همه کسانی که ایشان را می‌شناختند، به تفکر، ایمان و درایت ایشان اعتقاد داشتند. وقتی پدرم از دنیا رفتند، علاقه من به ایشان بسیار بیشتر شد و با ایشان همکاری کردم که جز‌و لطف‌های بزرگ الهی بود.
 
□ با توجه به نزدیکی‌ای که با ایشان داشتید، قطعاً می‌دانید که ایشان از چه دورانی وارد میدان مبارزات سیاسی شدند؟
شهید صدر پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق، مبارزات خود را شروع کردند و دو کتاب مهم«اقتصادنا» و«فلسفتنا» را نوشتند. دغدغه اصلی ایشان، گسترش روز افزون تفکر مارکسیسم در بین جوانان عراق بود و لذا با همکاری عده‌ای از علمای نجف، جامعه روحانیت مبارز را تشکیل دادند و به شکلی جدی در معرض تعرض رژیم عراق قرار گرفتند. کتاب‌های ایشان در روشن کردن ذهن جوانان مسلمان، نقش بزرگی ایفا کرد و حکومت عراق از جانب ایشان احساس خطر وتلاش کرد به هر شکل ممکن، جلوی فعالیت ایشان را بگیرد. حتّی شنیدم که  کمونیسم بین‌الملل هم کتاب‌های ایشان را تحریم کرد.
 
□ فرآیند مبارزاتی ایشان چگونه تداوم یافت؟ایشان دراین عرصه از چه شیوه هایی استفاده می کردند؟    
ایشان ابتدا در سایه مرجعیت آیت الله حکیم مبارزه می‌کردند و بعد از رحلت ایشان، مستقلاً مبارزات خود را ادامه دادند و حکومت‌های عراق، مخصوصاً حکومت بعث، همواره ایشان را در فشار قرار می‌دادندویاران ایشان را دستگیر  و شکنجه می‌کردند. به نظر بنده و بسیاری دیگر، شهید آیت الله صدر تنها کسی بودند که واقعاً می‌خواستند در عراق حکومت اسلامی سر کار بیاید.
 
□ تأثیر انقلاب اسلامی بر روند مبارزات شهید صدر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ایشان قبل از پیروزی انقلاب، تا حد کمی تحت تأثیر مبارزات داخل ایران بودند. ولی بعد از پیروزی انقلاب، این تأثیر بسیار عمیق و گسترده بود. ایشان همواره سیر مبارزاتی حضرت امام را دنبال می‌کردند و نگران مردم ایران و سرنوشت انقلاب اسلامی بودند. ایشان پس از عزیمت امام از نجف‌اشرف، درس خود در حوزه را علناً تعطیل کردند. بعد‌ها هم با امام و شخصیت‌های انقلاب در پاریس، دائماً در تماس بودند و این موضوع سران حکومت بعث، مخصوصاً صدام را به شدت آزار می‌داد. ایشان در هنگامی که انقلاب اسلامی اوج گرفته بود، علیه شاه ایران اطلاعیه ای را نوشت و برای مردم ایران فرستاد.
 
□ درآن دوره،فعالیت‌های مبارزاتی ایشان در عراق، به چه شکل ادامه پیدا کرد؟  
ایشان جوانان را در روز‌های جمعه جمع می‌کردند و برایشان از امام و انقلاب‌اسلامی حرف می‌زدند و به آنها می‌گفتند: اگر می‌خواهند موفق شوند، باید راه امام و انقلاب اسلامی ایران را دنبال کنند.
شهید صدر عضویت در حزب بعث را تحریم کرد و در شب پیروزی انقلاب اسلامی در مسجد جواهری نجف‌اشرف سخنرانی کرد و این پیروزی را تبریک گفت. بعد هم عده‌ای از نزدیکان و طلاب خود را به شهرهای دیگر عراق فرستاد تا درباره ولایت‌فقیه و انقلاب اسلامی، به مردم اطلاع‌رسانی کنند.علاوه براین،شهید صدر پس از شهادت آیت‌الله مطهری در نجف مراسم ختم گرفت که به شدت خشم رژیم بعث عراق رابرانگیخت.
از دیگر فعالیت‌های مبارزاتی شهید صدر، این بود که شرکت در نماز جماعت کسانی را که توسط مراجع به امامت انتخاب نشده بود، تحریم کرد! این کار برای رژیم بعث عراق بسیار گران تمام شد، چون در طول سال‌ها توانسته بود مزدوران خود را به امامت مساجد بگمارد و مردم را با فریب و نیرنگ، جذب آن مساجد کند و اینک در اثر این فتوا، نقشه‌های او نقش بر‌آب می‌شد.
ایشان همواره طلاب و روحانیون انقلابی را برای شهادت آماده می‌کرد، زیرا می‌دانست برای مقابله با رژیم سفاکی چون رژیم بعث، راهی جز شهادت وجود ندارد. ایشان با شخصیت‌های اسلامی مبارز داخل و خارج عراق، ارتباط برقرار کرد و از آنها خواست که علیه رژیم بعث وارد مبارزات مسلحانه شوند.کلاس‌های درسی ایشان ظاهراً تفسیر موضوعی قرآن، ولی در اصل درس سیاسی بود. رژیم بعث هم که متوجه این مسائل بود، مزدوران خود را می‌فرستاد تا گزارش لحظه به لحظه تهیه کنند و تمام فعالیت‌های شهید صدر را زیر نظر داشته باشند.
 
□ از ارتباط شهید صدر با امام برایمان بگوئید.دراین باره چه تحلیلی دارید؟
در پی فشار‌های شدید رژیم بعث، عرصه بسیار برای شهید صدر تنگ شد، به طوری که همگان به ایشان توصیه کردند که عراق را ترک کنند، اما امام در تلگرامی از ایشان خواستند در عراق بمانند و نجف را ترک نکنند، چون در غیر این صورت، شعله انقلاب در عراق فروکش خواهد کرد. جوانان مسلمان و مبارزعراقی، گرد‌ ایشان جمع شدند و اعلام کردند که: تا‌ پای شهادت از ایشان حمایت خواهند کرد. اما رژیم بعث در اقدامی ضرب‌الاجل، ایشان را دستگیر و زندانی کرد.
 

 
□ نحوه دستگیری شهید صدر چگونه بود؟
ابتدا مأموران رژیم بعث به فرماندهی رئیس سازمان امنیت نجف، ابوسعد، منزل ایشان را محاصره کردند. پس از باز‌داشت شهید صدر، در نجف، کاظمین و برخی از شهر‌های دیگر عراق تظاهرات مهمی صورت گرفت و رژیم بعث برای جلوگیری از گسترش اعتراضات، بعد از حدود 12 ساعت ایشان را برگرداند، اما همچنان خانه و خیابان‌های اطراف را تحت مراقبت شدید گرفت. این وضعیت ادامه داشت تا حدود ده روز بعد، رژیم بعث حدود صد نفر را که در خانه ایشان جمع شده بودند، دستگیر کرد که بسیار اسباب ناراحتی و تأثر شهید صدر شد.
 
□ ظاهرا ًقبل از این دستگیری‌ها هم، شهید صدر و خانواده‌شان در حصر بودند.اینطور نیست؟
بله، نزدیک به 9 ماه، ایشان، مادر‌پیر، خواهر، یکی از طلبه‌هایشان و پنج کودک در خانه‌شان تحت کنترل و مراقبت شدید بودند! یادم هست که در ماه اول یا دوم حصر، آقای دعائی به نجف آمد و می‌خواست به خانه شهید صدر برود که جنجالی به ‌پا شد و مأموران امنیتی بعث به دست و پا افتادند که کاملاً نشان می‌داد رژیم بعث از ارتباط شهید صدر با انقلابیون ایران، چقدر در هراس است. شهید صدر و مبارزین از این حرکت آقای دعائی تقدیر کردند، اما مأموران رژیم ایشان را برگرداندند و اجازه ملاقات ندادند.
 
□ شما چطور؟ توانستید با ایشان ملاقات کنید؟
بله، با تمام این تضییقات و کنترل شدید، من توانستم به هر شکل ممکن با شهید صدر تماس بگیرم. از این ماجرا هیچ‌کس جز چند تن از انقلابیون مطلع نشد.
 
□ روحیه شهید صدر در آن دوران چگونه بود؟
ایشان همچنان مردم را به قیام تشویق می‌کردند، اما مردم عراق سال‌ها بود که حرکتی نکرده بودند و صرفاً به فتوای مرجع محبوب خود به حرکت در نمی‌آمدند. سرانجام شهید صدر آشکارا فتوای مبارزه مسلحانه و کشتن برخی از سران رژیم بعث را صادر کرد و ما هم این فتوای را به گوش مجریان امور رساندیم. همزمان با محاصره  بیت ایشان، دستگیری و شکنجه و زندان جوانان و مبارزان عراقی هم ادامه داشت.
محاصره منزل ایشان تا ماه ربیع‌الثانی سال1399 هجری قمری ادامه داشت و در این فاصله رژیم بعث، یکی از مزدوران خود به نام شیخ‌‌عیسی خاقانی را نزد ایشان فرستاد تا مصالحه با رژیم بعث را بپذیرند که ایشان قبول نکرد. رژیم بعث امیدوار بود که با طولانی شدن محاصره منزل، شهید صدر دست از مبارزه و حمایت از جمهوری اسلامی بردارد و فتوای تحریم شرکت در حزب بعث و مبارزه مسلحانه را ملغی سازد، اما به هیچ‌وجه موفق نشد.
سر انجام شهید صدر را همراه با خواهرشان، شهیده بنت‌الهدی دستگیر، زندانی و به‌شدت شکنجه کرد و گویا خود صدام شخصاً آن دو را به شهادت رساند.
 
□ چه ویژگی‌هائی در شهید صدر وجود داشتند که از نظر شما برجسته هستند؟   
ایشان فوق‌العاده مهربان و متواضع بودند و خلق و خوی انبیا را داشتند. حدود یازده سال داشتم که درباره آموزش نماز جزوه‌ای حدود ده صفحه نوشتم و در آن عالم بچگی تصمیم گرفتم آن را برای تصحیح به آقای صدر بدهم. ایشان با نهایت لطف و مهربانی جزوه مرا گرفتند و تصحیح کردند و فرمودند: « اگر پدرتان این کتاب را چاپ نکردند، بیاورید من چاپ می‌کنم ». بدیهی است که چنین رفتاری با یک کودک، چه تأثیرات شگرفی در روحیه انسان باقی می‌گذارد. ایشان می‌توانستند مطالعه جزوه مرا به یکی از شاگردانشان بسپارند و هیچ چیزی از لطف ایشان کم نمی‌شد، اما با نهایت لطف، خودشان این کار را کردند و خاطره‌ای بسیار دلپذیر در ذهن من باقی گذاشتند.
https://iichs.ir/vdci.3a5ct1a5ubc2t.html
iichs.ir/vdci.3a5ct1a5ubc2t.html
نام شما
آدرس ايميل شما